eitaa logo
شمیم خانواده
1.5هزار دنبال‌کننده
24.5هزار عکس
7.8هزار ویدیو
518 فایل
مرکز فرهنگی خانواده زنجان (یاوران حضرت زینب سلام الله علیها) ارتباط با مدیریت کانال و ارسال انتقادات و پیشنهادات و برای ارسال آثارخود و شرکت در مسابقات آی دی @Fadak_8
مشاهده در ایتا
دانلود
🍎 معنای عید 🏠 خانه‌تکانی یعنی مریضی را از تن، دشمن را از وطن و شیطان را از وجودت بیرون کنی. ❤️ اگر دل‌هايمان را از چركين كينه‌ها بشوييم و ذهنمان را از سیاهی پلیدی‌ها،‌ اگر درونمان را غسل تطهیر بدهیم و نگاهمان را روشنی، و اگر با طهارت و طراوت، سبز شویم، آن‌وقت است كه معناي عيد را فهميد‌ه‌ايم. 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 پیشنهاد معنوی 🙌 دعای سي‌ام صحیفه سجادیه، مضامین زيبايي در سبک زندگی دارد و مناسب امسال و اين‌ روزهاست، این دعا را پیش‌رویمان داشته باشیم و همیشه بخوانیم: 🔅 اللهم صل علی‌محمد و آله، وَاحْجُبْني عَنِ السَّرَفِ وَ الاِزدِيادِ، وَ قَوِّمْني بِالْبَذْلِ وَ الاِقْتِصادِ، وَ عَلِّمْني حُسْنَ التَّقْديرِ... 🔅 🙌 بارخدایا! بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از اسراف و زیادی‌خواهی بازدار، و به بخشش و انتخاب میانه‌روی سامان ده، و اندازه نگاه‌داشتن نیکو را به من بیاموز... 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🍎 معنای عید 🏠 خانه‌تکانی یعنی مریضی را از تن، دشمن را از وطن و شیطان را از وجودت بیرون کنی. ❤️ اگر دل‌هايمان را از چركين كينه‌ها بشوييم و ذهنمان را از سیاهی پلیدی‌ها،‌ اگر درونمان را غسل تطهیر بدهیم و نگاهمان را روشنی، و اگر با طهارت و طراوت، سبز شویم، آن‌وقت است كه معناي عيد را فهميد‌ه‌ايم. 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌸 بهار منتظر من همیشه پشت در است ملیحه بهارلو 🌹 بهترین لباسش را پوشید. بهترین عطرش را زد و راهی شد. همیشه بعد از تحویل سال، اولین کاری که می‌کرد، دیدار او بود. سوار ماشین شد و راه افتاد. سر راهش جلوی گل‌فروشی نگه داشت و یک‌دسته گل نرگس خرید؛ گل موردعلاقه هر دوی‌شان بود. 🌹 وقتی رسید. باران تازه شروع شده بود. بهتر از این نمی‌شد؛ همان‌چیزی که هر دوی‌شان همیشه می‌خواستند؛ بوی باران. از دور او را دید. قدم‌هایش را تندتر کرد. وقتی رسید، کنارش نشست و گفت: سلام. عیدت مبارک. امیدوارم امسال دیگه بتونیم با هم باشیم. نرگس‌ها را بو کرد و روی قبر گذاشت. ✍️ حسین منزوی 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💟 برازنده شماست! مرجان عالیشاهی ☑️ من و رسول داشتیم برای نوروز خرید می‌کردیم. اولین عید زندگی مشترکمان بود. همان اول بازار، کت‌وشلوار طوسی‌رنگی توی ویترین چشمم را گرفت. زیرچشمی رسول را پاییدم که حواسش را داده بود به جوانکی که سعی می‌کرد به هر شکلی شده دستمال توالت‌هایش را بفروشد. رسول را متوجه کت‌وشلوار کردم. گفت «آره خیلی خوشگله تا دیدمش خواستم بهت بگم که بخریمش. ای ناقلا! تو چطوری ذهن منو می‌خونی؟!» 💑 خندیدم. با خودم فکر کردم روح من و رسول خیلی به هم نزدیک است و می‌توانیم بدون ایجاد زحمت برای زبان، خواسته‌هایمان را به هم بگوییم. داخل فروشگاه شدیم و رسول کت‌وشلوار را خوب وارسی کرد و قیمت گرفت. بیرون رفت و با جوانک دست‌فروش وارد شد. جوانک را به اتاق پرو راهنمایی کرد. جوان،‌ کت‌وشلوار پوشیده پهنای فروشگاه را قدم زد و خندید و خوشحال بود. من فقط نگاه می‌کردم. جوان از من هم تشکر کرد. زبانم چرخید، گفتم: «قابل نداره، برازنده شماست به‌به» و از این حرف‌ها... عید را هم تبریک گفتم و پسر جوان یک بسته دستمال توالت به من هدیه عید داد. 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🌳 رشد و ریشه 🔻 به میزانی که «رشد» می‌کنیم، باید «ریشه‌»های خود را نیز «عمق‌» بدهیم، وگرنه برای «سقوط» نیاز به طوفان نیست؛ با اندک بادی فرو خواهیم ریخت.‌ ✍️ دکتر احمدحسین شریفی 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🍎 هفت‌سین قرآنی 🕌 سلامٌ قولاً مِن رَبِّ رحیم (یس، 58) از سوي پروردگار [ی] مهربان [به آنان] سلام گفته می‌شود. 🕌 سلامٌ علی نوح ٍ فی العالمین (صافات،79) درود بر نوح در میان جهانیان 🕌 سلامٌ علی اِبراهیم (صافات، 109) درود بر ابراهیم 🕌 سلامُ عـَلی موُسی و هارون (صافات،120) درود بر موسی و هارون 🕌 سلامُ علی آلِ یاسین (صافات،130) درود بر پیروان الیاس 🕌 سلامٌ عـَلیکُم طِبتُم فادخـُلوُها خالدین (زمر،73) سلام بر شما، خوش آمدید، در آن درآیید [و] جاودانه [بمانید]. 🕌 سلامُ هیَ حتّی مَطلَعِ الفـَجر (قدر،5) [آن شب] تا دم صبح، صلح و سلام است. 🆔:@zeinabyavaran313 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🎂 جشن جهان محمد درودگری 😔- چرا غمگینی پسر؟ 😊- چون همه خوشحالن! 🤔- نمیشه این‌بار سعی کنی یه‌جور متفاوتی خوشحال باشی؟ 😧- نه فکرشو بکن، سیصد میلیون نفر از مردم عالم این لحظه‌رو جشن گرفته‌ان. همراهی در این سطح با عوام‌الناس؟! نه شوخی‌ش هم قشنگ نیست. 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💠 بر فراز برج نگهبانی مهیار قوچانی 🔸هفت‌سین زیر زبان سرباز: سارا سارا سارا سارا سارا سارا سارا 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
🍎 تبریک سال نو 💠 سفره هفت‌سین را برانداز کرد؛ همه‌چیز داشت. ساعت را نگاه کرد. کنار ویلچر پسرش نشست. بعد از آخرین عملیاتی که پسرش در آن شرکت داشت، سال‌ها پای سفره فقط او بود و پسرش. سال که تحویل شد، نقلی در دهان گذاشت، به‌زحمت بلند شد. روی ویلچر خم شد و عکس پسر شهيدش را بوسید و سال نو را به او تبریک گفت. 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
💟 برازنده شماست! مرجان عالیشاهی ☑️ من و رسول داشتیم برای نوروز خرید می‌کردیم. اولین عید زندگی مشترکمان بود. همان اول بازار، کت‌وشلوار طوسی‌رنگی توی ویترین چشمم را گرفت. زیرچشمی رسول را پاییدم که حواسش را داده بود به جوانکی که سعی می‌کرد به هر شکلی شده دستمال توالت‌هایش را بفروشد. رسول را متوجه کت‌وشلوار کردم. گفت «آره خیلی خوشگله تا دیدمش خواستم بهت بگم که بخریمش. ای ناقلا! تو چطوری ذهن منو می‌خونی؟!» 💑 خندیدم. با خودم فکر کردم روح من و رسول خیلی به هم نزدیک است و می‌توانیم بدون ایجاد زحمت برای زبان، خواسته‌هایمان را به هم بگوییم. داخل فروشگاه شدیم و رسول کت‌وشلوار را خوب وارسی کرد و قیمت گرفت. بیرون رفت و با جوانک دست‌فروش وارد شد. جوانک را به اتاق پرو راهنمایی کرد. جوان،‌ کت‌وشلوار پوشیده پهنای فروشگاه را قدم زد و خندید و خوشحال بود. من فقط نگاه می‌کردم. جوان از من هم تشکر کرد. زبانم چرخید، گفتم: «قابل نداره، برازنده شماست به‌به» و از این حرف‌ها... عید را هم تبریک گفتم و پسر جوان یک بسته دستمال توالت به من هدیه عید داد. 📌 انتخابی از کتاب در روزهای آخر اسفند...، تهران، نشر کتاب فانوس 🆔:@zeinabyavaran313 🍃 🌸✨ 🍃✨✨ 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🍃
خوشا آنان که با حق آشنایند مطیع محض فرمان خدایند چو ابراهیم اسماعیل خود را فدای امر الله می نمایند سعید ، جشن تقرب عاشقان حق، مبارک... 🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃 🆔:@zeinabyavaran313