37.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گلها همه با نام زن مشهورند،
آینهها از انعکاس
نام زن است که میخندد
و زندگی لبخند خود را
در صورت زن نمایش میدهد .
خدا قوت خانوم خونه🤗
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec🏡
5.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اینجوری کوچولوها رو خوشحال کن😊
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec🏡
#ایده
تو تایمی که اینجا نبودم
با کمک دخترا ،پذیرایی رو چیدیم
و به خواست نرگسم ،
چیدمان رو تغییر دادیم🛋
چای بعد از استراحتمون
کلی انرژی بخش بود☕
بعد از استراحتمون
ظرفهای که از ظهر جمع شدن
همه شسته شد🧼
ظروف اضافه آبچکون با کمک نرگسم
رفتن سرجاشون🍽
رفتم سراغ پخت شام و
اجاق خونمون امروز به نیت
پیامبر امین ص روشن شد🫕
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec🏡
#روزمرگی
با کمک دخترا کمتر خسته شدم🌱
شام قراره لوبیا پلو بزارم
برای خوش عطر شدنش همیشه پودر دارچین و کمی پودر سیر اضافه میکنم
بهتره ادویه لوبیا پلو رو بعد از این که گوشت و پیاز را تفت دادید، به مواد اضافه کنید و کمی در روغن تفت بدین. برای تهیه لوبیا پلو به هیچ عنوان از پودر دارچین به مقدار زیاد استفاده نکنین چون این کار باعث بد رنگ شدن غذای شما میشه.
#آشپزی
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec
خواهر گلمون ،از تجربه شون دربارهی ادویه های لوبیا پلو گفتن برامون😍💚
#ارسالی_شما
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec🏡
زندگیِ قشنگِ من🏡
بافضیلت ترین بخش نماز شب ، نماز وتر و شفع است و نماز وتر برتر از نماز شفع است. #کلام_آخر #شب_بخیر
قضای نماز شب (شهید مهدی سامع)
شب قبل ازعملیات محرم "مهدی سامع" تا بعد از نیمه شب به شناسایی رفته بود و دیر وقت خسته و كوفته برگشت و به خواب رفت. بچهها كه برای نماز شب بیدار شده بودند او را بیدار نكردند چون او خسته بود و شب بعد هم باید در عملیات شركت میكرد. صبح برای نماز بیدار شد با ناراحتی گفت: مگر سفارش نكرده بودم مرا برای نماز بیدار كنید؟ وقتی دلیلش را گفتند. آه سردی كشیده و گفت: افسوس، شب آخر عمرم نماز شبم قضا شد.
#کلام_آخر
#شب_بخیر
#نمازشب
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec🏡
سلام به روی ماهتون 🌱
از وسط تمیز کاری مبلا😅
همیشه دستمال میکشیدم
امروز دل به دریا زدم روکش ها رو باز کردم انداختم ماشین شست ،ان شاءالله که بتونم جابندازم🤭
@zendegi_ghashangam
زندگیِ قشنگِ من🏡
بسم الله الرحمن الرحیم #یادت_باشد فصل اول حمیدی که به خواستگاری من آمده بود همان پسر شلوغ کاری ب
بسم الله الرحمن الرحیم
#یادت_باشد
فصل اول
خلاصه به هر دری زدم حمید روی همان پله اول مانده بود از اول تمام عزمش را جذب کرده بود که جواب بله را بگیرد محترمانه باج میداد و هر چیزی میگفتم قبول میکرد حال خودم هم عجیب بود حس میکردم مسحور او شدم با متانت خاصی حرف میزد وقتی صحبت میکرد از ته دل محبت را از کلماتش حس میکردم بیشترین چیزی که من را درگیر خودش کرده بود حیای چشم های حمید بود یا زمین را نگاه میکرد یا به همان نمکدان خیره شده بود.
محجوب بودن حمید کارش را به خوبی جلو میبرد گویی قسمتم این بود که عاشق چشمهایی بشوم که از روی حیا به من نگاه نمیکرد با این چشمهای محجوب و پر از جذبه میشد به عاشق شدن در یک نگاه اعتقاد پیدا کرد عشقی که اتفاق میافتد و آن وقت یک جفت چشم میشود همه زندگی چشمهایی که تا وقتی میخندید همه چیز سر جایش بود.
از همان روز عاشق این چشمها شدم آسمان چشمهایش را دوست داشتم.گاهی خندان و گاهی خیس و بارانی.
نیم ساعتی از صحبتهای ما گذشته بود که موتور حمید حسابی گرم شده بود بیشتر او صحبت میکرد و من شنونده بودم یا نهایتاً با چند کلمه کوتاه جواب میدادم انگار خودش هم متوجه سکوتم شده باشد پرسید:( شما سوالی نداری ؟اگر چیزی براتون مهمه بپرسید.)
ادامه دارد🌱
https://eitaa.com/joinchat/2742485552Cc7e2ccb1ec🏡
#شهید_سیاهکالی
#کتاب_خوانی