#همسرداری
#سیاستهای_زنانه
🌹☘🌹☘🌹☘🌹☘
✅مردها از شکایت متنفر هستند
کلماتی مثل «تو» و «چرا» مردها را وارد وضعیت تدافعی میکند. مردها طبیعتا اهل رقابت هستند بنابراین ممکن است وقتی احساس چالش کنند با شما مبارزه کنند. بهتر است شکوهها را به درخواست تبدیل کنید. سعی کنید با «دوستت دارم وقتی که ...» یا «خیلی خوشحال میشوم وقتی که ...» شروع کنید . همین کار به تنهایی باعث میشود او به حرف شما گوش کند
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#نهال_ولایت_درنهادخانواده استاد #پناهیان #جلسه7 💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜
#نهال_ولایت_درنهادخانواده
استاد #پناهیان
#جلسه8
آنچه در این فایل صوتی خواهید شنید👇👇
مسئولیت #زن در خانواده👇👇
چرا حقوق مرد در خانواده بیشتر از زن است؟
چرا مسئولیت زن در خانواده بیشتر از مرد است؟
بسیاری از امتحانات الهی از زن، در رابطه با خانواده است
قاعدۀ کلیدی در تربیت فرزند
اهمیت احترام مادر به پدر، خصوصاً در حضور فرزندان
اصل کلیدی
زن غرور مرد را نشکند، مرد دل زن را نشکند
اهمیت ابراز علاقۀ مرد به همسرش
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
#کلاس_نظم_و_هدف2
#جلسه2_قسمت13
#خانم_محمدی
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
گفتیم که تو دوره اول چند قانون داره که تو دوره رشد هست 👇
اول بچه فطرتش پاک هستش💙 یعنی صفات زیبا درونش تجلی کرده🌱💕 بچه وقتی بدنیا میاد با اسمهای خوشگلم،😍 عزیزم❤️ ملوسم 🌸 نازم،💕 خرگوشکم،🐰 عسلم 🐝 هر چی که خوشگل وبامزه و فانتزیه ما به این بچه میگیم ولی وقتی بزرگ میشه یادمون میره این بچه هنوز فطرت پاکشو داره. این همون بچه هست که به دنیا میاد میگیم مثل فرشته خداست.
بچه رو که می بینید به این دید نگاهش بکنید که واقعا موهبت خداست و دست نخورده پاک پاکه و شما ازش انرژی میتونید بگیرید. 💪
بچه بزرگ میشه، همونه👶👦 فقط چی شده⁉️ برخورد های ما باهاش عوض میشه💆💆♂
بچه حسادت میکنه ما میگیم بچه مون حسوده در صورتیکه این نیست.
بچه بخل داشته باشه چیزی رو نخواد بده،
وقتی لجباز باشه⬅️ این در بزرگ شدنش یه صفت خوب درش رشد میکنه
یاد میگیره که به خاطر اینکه به قدرت برسه با قدرت یه چیزی رو نگه داشته💪😀
لجبازی میکنه یه چیزی رو نمیده یاد میگیره کنترل کنه خودشو 💙 مالکیت داشته باشه.💚 بعد که بزرگ میشه در مقابل عمل بد قدرت داره کنترل کنه خودشو 💪❤️به تقوا میرسه کسی فکر میکنه از یه چیزه بد به یه چیز خوب برسه⬅️✅
ما بد میدونیم🙈 ولی بچه نمی فهمه که خوبه یا بده ،🤔همه اینا تو دوره دوم میگم که چی میشه .
یک بنده خدایی رفته بود ترکیه یک کلمه ای رو ما تو فارسی یک چیزی میگیم ولی تو ترکی فحش بوده. اینا میگفتن نمی فهمیدیم ما وقتی اینو میگفتیم، مردم چه قدر بد نگاه میکنن. خب اینا قبحش رو نمیدونستن به همون نیت خودشون میگفتن. بچه هم همینه.
بچه یک کلام بدی گفت ما چیکار میکنیم⁉️
سریع حواسشو پرت کن. سریع یه کلمه مشابه جایگزین براش پیدا بکن
بعد اون کلمه رو هی تکرار کن، یادش میره بچه زود حواسش پرت میشه
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
💕زندگی عاشقانه💕
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹 #ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی #فصل_دوم #قسمت25 بخاطر همین فقط تلاشم این بود که #عامل_به_حرف
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹
#ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی
#فصل_سوم
#قسمت26
سلام....
این فصل خیلی جالبه...
👌وقتی وارد سال ۱۳۹۵ شدم یهو خیلی چیزا تغییر کرد...
حس میکردم یه رسالتی خدا بهم داده اما زیاد خودمو باور نداشتم...
سال ۹۵ تقریبا سه بار سایتمو کلا پاک کردم اما دو روز بعد دوباره میرفتم با بک آپ برش میگردوندم...
انگاری نمیتونستم از سایت دل بکنم...
😞😔
سایت داشتن خیلی هزینه بر بود ولی چون دیوونه و عاشق این مسیر بودم نمیتونستم کنار بذارمش...
و از همه مهمتر؟ هزاران نفر به امید حرفام وارد سایت میشدن و وقتی سایتمو پاک میکردم همه ایمیل میزدن و گریه میکردن که رضا تورو خدا برگرد انقدر اذیت نکن...
بمون نرو...
حرفات آروممون میکنه...
خالصه سال ۱۳۹۵ کلا مونده بودم برم یا بمونم...
چون خدا هم مشکلمو کامل بر طرف کرده بود و منم کامل نماز اول وقت خون شده بودم و دیگه میخواستم به فعالیت هام پایان بدم...
اما واقعا نمیشد...!!!
حس میکردم یه رسالتی دارم...
🤔🤔
رسالت منم این بود که به جوونا کمک کنم برگردن و با خدا دوست بشن...
تا اینکه تصمیممو گرفتم و موندم...
وقتی تصمیم بر موندن گرفتم انگاری خدا تازه کارشو با من شروع کرده بود...
💕بعدش رفتم برای سایت یه قالب خوشگل حرفه ای و کلی امکانات جدید گرفتم تا سایتمون بهترین و مجهزترین سایت مذهبی ایران بشه .
دوست داشتم همه چیم جذاب و تازه و متفاوت باشه.
بچه های سایت هم دیوانه وار دوستم داشتن...
میدونی چرا ؟
چون منم عاشقانه دوستشون داشتم و دارم.
❤️❤️❤️
یعنی انقدر بهم اعتماد داشتیم که فقط کافی بود بگم فلان جا مشکل دارم یا تو فالن شهر الان اومدم و جایی رو ندارم...
بعدش کلی برام ایمیل میمومد که رضا بیا خونمون... جوری کهباورتون نمیشه اصلا...
دستنویس های #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜🌹💜
#ازسفیرابلیس_تاسفیرپاکی
#فصل_سوم
#قسمت27
🔹چند بارم مشهد خونه داداشای عزیزم میرفتم و خدا میدونه که چقدر احترام میذاشتن و دوستم داشتن.
⚪️خیلی برام جالب بود...
خیلی...
☑️صداقت و رک بودنم باعث ارتباط بهترم با اعضا میشد و حقیقتا تو این پنج سالی که مدیر سایت و مجموعه سریع الرضا بودم حتی کوچیکترین بی احترامی از کسی ندیدم.
اگرم بوده همونا بعدا شدن کسایی که سایت رو به بقیه معرفی میکردن...
🔷خیلی همه چی داشت عالی پیش میرفت...
😞تا اینکه حس کردم یه جا خیلی میلنگم...
من به دلیل تحقیر های پدرم مشکل عزت نفس داشتم و به شدت کمال گرا بودم.
تو بچگی مدام کتک میخوردم و چون همش خونمون جنگ و دعوا بود و همه با هم بلند بلند حرف میزدن من از همون بچگی مشکل عزت نفس داشتم...
😞😔
یعنی زیاد خودمو مسخره میکردم و خودمو پوچ و ذلیل میدیدم و کلا خودمو آدم حساب نداشتم.
📙تو کتاب بهترین نسخه خودت باش کامل درمورد اون دوران صحبت کردم...
خدارو شکر بعد اون کتاب کلا شخصیتم دوباره ساخته شد ...
یکی از چیزایی که خیلی به خودم افتخار میکنم و همیشه به نیکی ازش یاد میکنم همین تقویت عزت نفسم بود...
یه چی بگم؟
دلیل اصلی تموم کج رفتن هام همین عزت نفس بود...
☑️خودمو دوست نداشتم.
☑️خیلی وابستگی داشتم.
بخاطر همین قبل تحولم با دخترا دوست میشدم.
یه نکته جالب بگم؟
سال ۹۵ خدا خیلی خوب و اصولی داشت هدایتم میکرد...
مثال یهو یه کسیو سر راهم قرار میداد که بهم بگه رضا تو مشکل عزت نفس داری...
دستنویس های #داداش_رضا
#زندگینامه_واقعی
💞 @zendegiasheghane_ma