6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ
آقای #دهنوی
پرسش: آیا در خواستگاری لازم است تمام مواردی را که در گذشته داشته ایم ، به طرف مقابل بگوییم؟
#پرسش_و_پاسخ
#مجردانه
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت57
#حقوق_فرزند_و_نامگذاری_وی
🔰🔰🔰
🌸 حضرت رسول گرامی صلیالله علیه و آله فرمودند: حق فرزند بر پدر این است که مادرش را سرزنده و گرامی بدارد و نام نیکو بر وی نهد و اگر پسر باشد #قرآن به وی بیاموزد و او را پاک ( ختنه ) کند و #شنا کردن به وی آموزد و اگر دختر باشد #سوره_نور ( که برنامه عفاف و حجاب در آن قرار دارد) را به وی آموزش دهد ، سوره یوسف را به وی نیاموزد و او را در غرفه ها ساکن نکند ( کنایه از اینکه محیط تحصیل و کار و زندگی او در معرض دید نامحرمان نباشد) و در ازدواج او شتاب کند
🌸 همچنین آن حضرت فرمودند؛ هرگاه بر فرزند نام #محمد نهادید ، او را گرامی بدارید و در مجالس برایش جا باز کنید و بر او چهره درهم نکشید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
✅ #یادمون_باشه نامگذاری زیبا از حقوق اولیه فرزند است، وقتی ما چهارده معصوم با نامها و القاب فراوان داریم و وقتی نام فرزند می تونه براش شفاعت معصومین علیهمالسلام و عاقبت به خیری به دنبال داشته باشه چه دلیلی داره توی کتاب ها به دنبال نام جدید بگردیم و یا نام پادشاهانی که اغلب ظالم بودند رو بر فرزندان مون بگذاریم
😍 #یادمون_باشه اسم #محمد ( یا ترکیبی از اسم محمد ) و #فاطمه بر فرزندان مراعات ویژه ای می طلبه که قطعا باعث رشد و تعالی بهتر فرزند و والدینش می باشد
👌 #یادمون_باشه با نقل این روایات، آقایون رو از وظایف شون آگاه کنیم و با روشهای مختلف وظایف پدری را به آنها القا کنیم ؛ که باید مادرِ فرزندشان را احترام ویژه ای بگذارند و در جهت نشاط و سرزندگی خانوم خونه تلاش کنند تا بچه هاشون بهتر تربیت شوند
🍃 مردها وظیفه دارند به فرزند پسر #قرآن و #شنا آموزش بدهند
و به فرزند دختر سوره #نور ( نه فقط حفظ آن را بلکه مفهوم و محتوای سوره نور) و حواسشون به محیطهایی که دخترانشون در آن حضور دارند، باشه
👈 و اینکه شتاب در #ازدواج_دختر وظیفه پدر است، چرا پدرها خیلی وقتها ننگ می دونند که برای ازدواج دخترشون پیش قدم شوند؟!! مانع تراشی های پدران و مادران در مسیر ازدواج فرزندانشون هم عقوبت دنیوی دارد و هم اخروی. ❌
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
ویژه #عقد_کرده_ها
👌ملاک مهم #ایمان
🌸دختران و پسران نباید نسبت به ملاک ایمان و مسائل #اعتقادی کوتاه بیایند؛
چرا که سایر ملاکها به شدت تحت تاثیر دو ملاک اخلاق و ایمان (اعتقادات) فرد است.*
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
تجارب #حی_بودن اعضا
#ارسالی_اعضا ی کانال
✅ سلام امروز منی حی شدم و یه خونه تکونی سبک کردم فردا آقامون میاد😍
✅ منم چندروزه حی شدم درخدمت پدرمادرم ☺️ ی عزیزی میگفت براپدرمادرتون کوزت باشین منم امروز کوزتشون بودم😎😅
✅ منم همیشه برای پدر و مادرم حی هستم تمام خواهر برادرام خونه شون از خونه پدر مادرم دور هست ولی من فقط به خاطر خدمت بهشون موندم نزدیکشون دنبال بهونه ام تا بهشون خدمت کنم .
انشاالله همه پدر مادرا سایه شون بالاسر بچه هاشون باشه.
پدر و مادرای اسیر خاک رو هم بیامرزه
✅ سلام.منم همسایم دوتابچه داره دندونشو عمل کرده بود شامشو من درست کردم.خیلی خوشحال شد.البته نذر 14معصومم کردم
✅ سلام منم امروز حی شدم همسرم امروز تا از سرکار اومد شروع کرد غر زدن منم کلییی جواب داشتم که بهش بدم تا یه دلخوری حسااابی که یه هفته تو قهر باشیم پیش بیاد ولی هیچی نگفتم و به خدا واگذار کردم.الان هم شیطونه داره زور میزنه که من با یه پیامک هم که شده جوابش رو بدم ولی تا الان خداروشکر خودم رو نگه داشتم
✍ دم همه اعضای گل کانال گرم👌👌
💞 @zendegiasheghane_ma
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨
🌷🌷🌷
پنجشنبہ است
آنهایے ڪہ مهلت دنیایشان تمام شدہ
در آن سوے مرزهاے مرگ منتظر فاتحہاے از طرف من و تو هستند..
دریغ نڪنیم آن را از تمام اموات
مخصوصا آنهایے ڪہ حق بہ گردن ما دارند
💞 @zendegiasheghane_ma
هدایت شده از 💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا
خاطرات قدم خیر محمدی کنعان
(همسر شهید حاج ستار ابراهیمی هژیر)
#بهناز_ضرابی_زاده
💞 @zendegiasheghane_ma
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت169 #فصل_پانزدهم خوشحال شدم. این طوری کسی از همسایه ها هم مرا ب
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت170
#فصل_پانزدهم
در آن لحظات نمی دانستم چه کار کنم. بلند شوم و بروم بیمارستان یا بروم سراغ همسایه ها. صبح به آن زودی زنگ کدام خانه را می زدم. درد کمر بیشتر شد و تمام شکمم را گرفت. ای کاش خدیجه ام بزرگ بود. ای کاش معصومه می توانست کمکم کند. بی حسی از پاهایم شروع شد؛ انگشت های شست، ساق پا، پاها، دست ها و تمام. دیگر چیزی نفهمیدم. لحظه آخر زیر لب گفتم: «یا حضرت عباس...» و یادم نیست که توانستم جمله ام را تمام کنم، یا نه.
صمد ایستاده بود روبه رویم، با سر و روی خاکی و موهای ژولیده. سلام داد. نتوانستم جوابش را بدهم. نه اینکه نخواهم، نایِ حرف زدن نداشتم.
گفت: «بچه به دنیا آمده؟!»
باز هم هر کاری کردم، نتوانستم جواب بدهم.
نشست کنارم و گفت: «باز دیر رسیدم؟! چیزی شده؟! چرا جواب نمی دهی؟! مریضی، حالت خوش نیست؟!»
می دیدمش؛ اما نمی توانستم یک کلمه حرف بزنم. زل زد توی صورتم و چند بار آرام به صورتم زد. بعد فریاد زد: «یا حضرت زهرا! قدم، قدم! منم صمد!»
یک دفعه انگار از خواب پریده باشم. چند بار چشم هایم را باز و بسته کردم و گفتم: «تویی صمد؟! آمدی؟!»
ادامه دارد...🖋
💞 @zendegiasheghane_ma
دلم درجستجوی
عطر سیب است🍎
خدایا
🕌 کربلا
می خواهد این دل💔
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَباعَبْدِاللَّهِ الْحُسَيْن
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
💞 @zendegiasheghane_ma