تکلیف این دلـ💔ـی ...
که برایتـ❤️ـ گرفته چیست❓
از اشتباه و معصیتمان ...
درگذر بیا❗️
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹🌹
🌴🌴🥀🌴🌴🥀🌴🌴🥀
شب بخیر
💞 @zendegiasheghane_ma
#دلنوشته_مهدوی
سلام آقای دلتنگی؛سلام آقای تنهايی؛ سلام من بر تو ای حيرانِ بيابان های بیوفایی؛سلام من بر تو ای سرگردان جادهی بیانتهای قلب های بیمهر؛ سلامی از جنس شرم؛از جنس آلودگی؛از جنس هوسهای ناتمامم؛سلامی از جنس توبه و اِنابت به درگاه حق.
اين،از قلمِ مُحبّی جاری است كه زندگیاش سراسر شرمندگی است؛از زبانِ دوستی روان است كه در مردابِ گناه، غرقِ دست و پا زدن و تلاطمِ بینتيجه است.
از دل كسی گوياست كه زمينِ اين دل بجز بذرِ گناه و فساد،زينت نيافته و امروز ثمره و نتيجهی اين بذرها را در بیپايانیِ بلاها و سردگمی و رنجهای زنگیاش،و در اضطرارهای گوناگون و نااميدیهای ناتمامش درک میكند.
امروز روز برداشت ميوه های قلب من است اما،دستانِ دلم خالی است، ميوههايم پوسيده و گنديده است؛امروز دريای يأس،امواجش را بر صخرههای دلم میکوبد.
هوای آسمانِ دلم تاريک و ابری است؛ ابری است اما باران نمیبارد،باران میخواهم،بارانِ رحمتت را.روحم سرد و منجمد است،گرمای نگاهت آتشی است بر دلم؛پس به آتش بكش و بسوزان.بتابان آن طلعتِ خورشيدِ رويت را.سرما دلم را خشكانده است،آفتابت را ميخواهم.
در اعماق دلم كورسوی اميدم تویی. ای كاش اميدم را نااميد نكنی...
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
سلام روز جمعه تون بخیر
ان شاءالله در کنار خانواده های عزیزتون یه روز خوب و پر از برکت و شادی رو بگذرونید😊🌹🌹
💞 @zendegiasheghane_ma
#مباهله
با اهل جدل مجادله باید کرد
با تیغ زبان مقابله باید کرد
بر منطق وحی سر اگر نسپردند
بی چون و چرا مباهله باید کرد
شعر از مه و مهر شب شکن باید گفت
از فاطمه و اباالحسن باید گفت
تا خاطره ی مباهله گُم نشود
پیوسته، سخن، سخن، سخن باید گفت
🌸 عید مباهله روز اثبات حقّانیت
اهل البیت عصمت و طهارت توسط
خداوند عّزوجل بر تمامی اَدیان و مذاهب
جهان بر تمامی #شیعیان و مُحبّین
#آل_یاسین (علیهم السلام) مبارک باد
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و
🌸آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
💞 @zendegiasheghane_ma
#آقایان_بخوانند
چرا باید به زنها گفت «دوستت دارم؟!»
خیلی از مردان عادت ندارند احساساتشان را بیان کنند و از بیان جملهی «دوستت دارم» یعنی چیزی که #زن مایل است صدها بار بشنود،
دریغ میکنند. چه بسا زنی از شوهرش بپرسد:
«آیا من را دوست داری؟» و شوهر فقطه به گفتنِ «میدانی که دارم!» کفایت بکند. موضوع این نیست که زن نمیداند. بلکه دوست دارد که بارها این جمله را بشنود.*
💞 @zendegiasheghane_ma
🍃❤🍃💞🍃❤🍃💞🍃❤
❤🍃❤
🍃💞
❤
#خانمها_بخوانند
مردها دوست دارند همسرشان به آنها #انرژی دهد؛ حتی اگر خودشان فردی آرام باشند!
👌شاد باشید و شوخطبع و البته ظرفیت و جنبه خود را هم بالا ببرید.
زنان و مردان شوخطبع زندگی زناشویی و ازدواج #موفقتری نسبت به زنان و مردان #باهوش، جدی و عبوس دارند...!
💥تفریحات مختلف را با هم تجربه کنید. سعی کنید بیشتر در اجتماع و کنار هم حاضر باشید، قرار بگذارید وقتی با هم بیرون میروید برنامهای برای شاد کردن هم داشته باشید...
💞 @zendegiasheghane_ma
بعضی از تدارکات دوستان عزیزمون برای گرامیداشت #عید_غدیر که بدلیل بالا بودن حجم کارها هنوز ارسال نشده😊
👇👇👇👇👇
کارهای ما و دوستان عزیزمون
قربونی و غذا و شیرینی برای نیازمندان
گلدون و پک هدیه کودک برای اعضای هیات که دم درب خونه ها برده شد و بچه ها و همچنین بزرگترا کلی ذوق کردن
#حی_بودن
#غدیر
#ارسالی_اعضا
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#غدیر
ما هم صدتا گل کاکتوس
با برچسب
عید غدیرخم ،
عید ولایت امیرالمومنین مبارک ،
عیدتان مبارک
پخش کردیم😍😍😍
💞 @zendegiasheghane_ma
🍃❤🍃💞🍃❤🍃💞🍃❤
❤🍃❤
🍃💞
❤
#آقایان_بخوانند
🍃اگر میخواهی با بانویت
عکس بگیری📸
نگو لبخند بزن،
بگو:⤵
دۅســـتتــــ دارمـــ💛
ببین چقدر لبخندش قشنگتر میشود. 😇
💞 @zendegiasheghane_ma
#حی_بودن
#ارسالی_اعضا
#غدیر
سلام من ااین بشقابارو بردم در خونه همسایه ها که اهل سنتن بعضیا میگفتن برای چیه 😳😳بعضی هام میگفنن برای عید غدیر 😍منم تو دلم میگفتم فقط حیدر امیر المومنین است 😍😍😍😍
وقتیم رفتم یه بار مصرف بخرم چند نفر تومغازه بودن گفتن برا عید غدیر میخوای منم کلی به شیعه بودنم بالیدم😍
💞 @zendegiasheghane_ma
🍃❤🍃💞🍃❤🍃💞🍃❤
❤🍃❤
🍃💞
❤
#حدیث_عشق
امام رضا علیه السلام:
بدان که زنان گوناگونند، برخی از آنان دستاوردی گرانبها و تاوان رنجهای آدمی هستند و این زن کسی است که به شوهرش محبت می کند و عاشق اوست.
مستدرک الوسائل جلد ۱۴ صفحه ۱۶۱
💞 @zendegiasheghane_ma
#صفحه117ازقرآن🌹
#جز_شش🌹
#سوره_مائده 🌹
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به
#شهید_شاه_قدم_جانبازی
#ختم_قرآن
💞 @zendegiasheghane_ma
#تنها_میان_داعش
نویسنده : فاطمه ولی نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#تنها_میان_داعش #قسمت5 💠 تلخی نگاه تندش تا شب با من بود تا چند روز بعد که دوباره به سراغم آمد. صبح
#تنها_میان_داعش
#قسمت6
💠 دسته لباسها را روی طناب ریختم و همانطور که پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباسها مشغول کردم بلکه دست از سرم بردارد، اما دستبردار نبود که صدای چندشآورش را شنیدم :«من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟»
دلم میخواست با همین دستانم که از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم که همه خشمم را با مچاله کردن لباسهای روی طناب خالی میکردم و او همچنان زبان میریخت :«امروز که داشتم میومدم اینجا، همش تو فکرت بودم! آخه دیشب خوابت رو می دیدم!»
💠 شدت طپش قلبم را دیگر نه در قفسه سینه که در همه بدنم احساس میکردم و این کابوس تمامی نداشت که با نجاستی که از چاه دهانش بیرون میریخت، حالم را به هم زد :«دیشب تو خوابم خیلی قشنگ بودی، اما امروز که دوباره دیدمت، از تو خوابم قشنگتری!»
نزدیک شدنش را از پشت سر بهوضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد...
💠 نزدیک شدنش را از پشت سر به وضوح حس میکردم که نفسم در سینه بند آمد و فقط زیر لب #یاعلی میگفتم تا نجاتم دهد.
با هر نفسی که با وحشت از سینهام بیرون میآمد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) را صدا میزدم و دیگر میخواستم جیغ بزنم که با دستان #حیدریاش نجاتم داد!
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
💞 @zendegiasheghane_ma
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت7
💠 بهخدا امداد امیرالمؤمنین (علیهالسلام) بود که از حنجره حیدر سربرآورد! آوای مردانه و محکم حیدر بود که در این لحظات سخت تنهایی، پناهم داد :«چیکار داری اینجا؟»
از طنین #غیرتمندانه صدایش، چرخیدم و دیدم عدنان زودتر از من، رو به حیدر چرخیده و میخکوب حضورش تنها نگاهش میکند. حیدر با چشمانی که از عصبانیت سرخ و درشتتر از همیشه شده بود، دوباره بازخواستش کرد :«بهت میگم اینجا چیکار داری؟؟؟»
💠 تنها حضور پسرعموی مهربانم که از کودکی همچون برادر بزرگترم همیشه حمایتم میکرد، میتوانست دلم را اینطور قرص کند که دیگر نفسم بالا آمد و حالا نوبت عدنان بود که به لکنت بیفتد :«اومده بودم حاجی رو ببینم!»
حیدر قدمی به سمتش آمد، از بلندی قد هر دو مثل هم بودند، اما قامت چهارشانه حیدر طوری مقابلش را گرفته بود که اینبار راه گریز او بسته شد و #انتقام خوبی بابت بستن راه من بود!
💠 از کنار عدنان با نگرانی نگاهم کرد و دیدن چشمان معصوم و وحشتزدهام کافی بود تا حُکمش را اجرا کند که با کف دست به سینه عدنان کوبید و فریاد کشید :«همنیجا مثِ سگ میکُشمت!!!»
ضرب دستش به حّدی بود که عدنان قدمی عقب پرت شد. صورت سبزهاش از ترس و عصبانیت کبود شد و راه فراری نداشت که ذلیلانه دست به دامان #غیرت حیدر شد :«ما با شما یه عمر معامله کردیم! حالا چرا مهمونکُشی میکنی؟؟؟»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
💞 @zendegiasheghane_ma
#_مولا_جانم❤
❤️مردی شبیه آسمان از ایل خورشید
با کوله بار نور و عرفان خواهد آمد
💖 پای تمام چشمه ها نرگس بکارید
نور دل چشم انتظاران خواهد آمد
💜 یاس سپید من به صبح عشق سوگند
روزی شب ما هم به پایان خواهد آمد
💙الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
🍃🌼🍃🍃🌼🍃🍃🌼🍃🍃
شبتون پر نور
💞 @zendegiasheghane_ma