ماه صفر به انتها میرسد ....
ما ماندیم و حسرتهای بجا مانده مان....
هنوز حسرت #اربعین در دلمان مانده ....
اما کم کم باید با دو ماه عزاداری وداع کنیم....
در آخرین جمعه ماه صفر و شام شهادت و امام حسن (ع) و شهادت ستاره هشتم ولایت دست دعا بلند میکنیم و با تضرع میگوییم خدایا غیبت طولانی مولایمان را خاتمه ببخش....
خدایا ما دلتنگ حرمهاییم ...
دلتنگ حرم خورشید هشتم امام رضا (ع)
دلتنگ اربابمان حسین (ع)
خدایا به حق تمام خوبانت تمام گرفتاریهای شیعیان را برطرف نما و چشمانمان به جمال مولایمان روشن گردان😔
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه172ازقرآن🍃
#جز_نه🍃
#سوره_اعراف🍃
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به#شهید_مهدی_عیدی_نژاد😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت6 بعد از اینکه درد و دلم با کسی که نمیدونم کی بود تموم شد از اون جا دل کندم و ر
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت7
بابا _ والا ما هرچقدر صدات کردیم بیدار نشدی چیکار میکردیم خوب؟ حاضر شو من تا نیم ساعت دیگه میام دنبالت.
_ مرسی بابااااای گلم. بابای
سریع بلند شدم و با بدبختی و غرغر دوباره موهامو جمع کردم و روسری و چادرمو سرم کردم. رفتم پایین و تو لابی هتل منتظر بابا موندم .
.
.
.
.
.
بابا_ یه زنگ بزن مامانت ببین کجا نشستن.
شماره مامانو گرفتم.
_ سلام. مامان کجایید؟
مامان _ همون جایی که نشسته بودیم.
_ باشه. الان میایم.
_ بابا گفت همونجایی که نشسته بودید .
با بابا به سمت همون صحنی که توش پنجره فولاد بود رفتیم . کل صحن رو فرش پهن کرده بودن . بابا یه پلاستیک بهم داد و کفشامو گذاشتم توش . و دنبالش راه افتادم . از دور مامانو و امیرعلی رو که داشتن قرآن میخوندن و دیدم. حوصله شیطنت نداشتم وگرنه کلی اذیتشون میکردم .
_ سلاااااام.
امیرعلی با لبخند جوابمو داد و مامان هم به سر تکون دادن اکتفا کرد . وای وای وای چه استقبال گرمی . بعد از چند دقیقه تصمیم بر این شد که به خاطر کمر درد مامان ، مامان و بابا برن خونه و من امیرعلی بمونیم .
.
.
.
_ امیر
امیرعلی_جانم؟
_ بهشت که میگن هینجاست ؟
توقع این سوال رو از نداشت ظاهرا که با تعجب نگام کرد .
امیر علی_ زینب درسته که تو همش پیش عمو بودی و همین متاسفانه ( یه مکث طولانی کرد) ولی خوب مدرسه که رفتی خواهری .
_ میدونم منظور از بهشت و جهنم چیه . ولی خوب اینجا هم دسته کمی از تعریفایی که از بهشت میکنن نداره .
امیرعلی_ اره خوب اینجا بهشت زمینه عزیزم.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت8
این سه روز مثل برق و باد گذشت و من و امیرعلی بیشتر اوقات حرم بودیم. نمیدونم چرا ولی یه حس خاصی داشتم. انگار الان یه دوست صمیمی پیدا کرده بودم. یه احساس آرامشی داشتم که وقتی با حرفای عمو مقایسه میکردم در تناقص کامل بود. راستش به حرفاش شک کرده بودم چون احساسم یه چیز دیگه میگفت و حرفای عمو چیز دیگه ای......
حالا لحظه خداحافظی بود. یه غم خاصی تو دلم بود مثله وقتی که از یه دوست جدا میشی نمیدونم چه حسی بود ؟ برای چی بود ؟ ولی یه حس غریبی نمیذاشت برم. هه منی که تو این چند ساله اصلا امام رضا رو فراموش کردم و هر شناختی داشتم برای 10 ،11 سال پیش بود حالا برام شده بود یه دوست که درد و دل باهاش برام سراسر آرامش بود اما حالا داشتم از این دوست صمیمی که دوستیش از جنس عشق بود جدا میشدم. رو به روی ضریح وایسادم و گفتم امام رضا ممنون بابت همه چی ، بابت اینکه بهترین دوستم شدی ، بابت گوش دادن به درد و دلام ، و و و و.....
کاش خیلی زود بازم بیام. یه بار دیگه چشم و دوختم به اون ضریح نورانی که تا قبل از اینکه بیام اینجا برام یه جای بی اهمیت و معمولی بود ولی حالا شده بود مرحم دردام. زیر لب خداحافظ گفتم و رفتم بیرون. با مامان اینا دم سقاخونه قرار گذاشته بودیم . رفتم همه اومده بودن و منتظر من بودن. امیرعلی چشماش قرمز شده بود و معلوم بود حسابی گریه کرده. اما هنوز هم لبخند رو لبش بود. با دیدن من لبخندش پررنگ تر شد و گفت: قبول باشه آبجی خانم.
یه لبخند محو تحویلش دادم خب حوصله نداشتم اصلا. دلم نمیخواست برگردم. امیرعلی یه پارچه سبز گرفت طرفم.
امیرعلی_ اینو یادگاری از اینجا نگه دار تبرک شدس.
_ امیر میدونی که من به تبرک و این چیزا اعتقاد ندارم.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت9
امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که.
یه لبخند زدم و گفتم: ممنون.
بابا_ خوب دیگه بریم.
دوباره برگشتم و با غم به گنبد طلا نگاه کردم . دیگه باید بریم.... هی
.
.
.
.
.
با صدای امیرعلی چشامو باز کردم.
امیرعلی_ خواهری پاشو گوشیت داره زنگ میزنه.
_ کیه؟
امیرعلی_ نمیدونم.
با دیدن اسم عمو ناخوداگاه لبخند زدم اما با یاد آوری اینکه اگه الان از حس خوبم براش بگم مسخره میکنه لبخندم محو شد.
_ جونم؟
عمو_ سلام تانیا خانم. چه خبر؟ نرفتی اونجا چادری بشی برگردی که ؟ هههههه
_ عمو نفس بکش. نخیر چادری نشدم . شما چه خبر؟ زن عمو خوبه ؟
عمو_ طلاق گرفتیم.
با صدای بلند که بیشتر به داد شبیه بود گفتم _ چییییییییی؟
یه دفعه مامان و امیرعلی و بابا با ترس برگشتن سمتم و اگه بابا زود به خودش نیمده بود صددرصد تصادف کرده بودیم.
عمو_ عههه. کر شدم. خوب طلاق گرفتیم دیگه. کلا تو این 2. 3 سال آخر دلمو زده بود به جور تحملش میکردم ......
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#امام_زمان
🖇بیاکه #بی تو ترک خورده 💔است ایمانم بدون حس #حضورت خراب و ویرانم
💭متاسفم که تو #پاسوز ما شدی آقا
ز غربت تو اسیر عذاب وجدانم
تعجیل در ظهور و سلامتی #مولاعج پنج #صلوات🌱✨
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
شهادت #امام_رضا (ع) تسلیت باد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔸اباصلت آبی بزن کوچهها را
🔸به یادِ سواری که با ذوالفقارش
🔸بیاید سحر تا بگردند دورش
🔸خراسان و یاران چشمانتظارش
✨یاسریع الرضا بحق علی ابن موسی الرضا عجل لولیک الفرج
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم 🧕🏻🧔🏻
⛔️قاتل عشق
👈 #بی_توجهی 👉
🔹 بیتوجهی، سمی که زندگی مشترک را تلخ میکند
👈 یکی از بزرگترین دشمنان زندگی مشترک #بیتوجهی است،
هیچ چیز مانند #نگاه_کردن به همسر و توجه به او
زندگی را شیرین نمیکند؛
🔸اگر همسرتان #لباسی پوشید که او را بسیار مرتب و آراسته نشان میداد حتی واکنش نشان دهید
و مورد تمجید و تعریف قرار دهید چرا که تعریف و تمجید در صورتی که به جا و اندازه باشد #عشق شما و همسرتان را زیاد میکند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت85
#ارتقای_سطح_فرهنگی_مؤمن
🔰🔰🔰
🌸 امام صادق علیه السلام در جمع یارانش فرمود؛ #تقوای_الهی پیشه کنید و با یکدیگر برادرانی #نیکوکار و دوستانی #در_راه_خدا و به هم پیوستگانی #مهربان باشید و با یکدیگر #دیدار و ملاقات کرده و #درباره_امر_ما ، #گفتگو و آن را زنده کنید
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
🔔🔔 #یادمون_باشه وقتی با دوستان و نزدیکان و اقوام دور هم هستیم از این فرصت استفاده کنیم و یک روایت موثق از اهلبیت علیهم السلام بگیم و یه سوال راجع بهش طرح کنیم
⏰👅 #یادمون_باشه وقت ما بزرگترین سرمایه ماست و زبان ما مهمترین ابزاری ست که می تواند ما را بهشتی یا جهنمی کند
👌👌 حواست باشه پشت تلفن و در فضای مجازی و توی جمع وخلوت چی داری می گی؟ آیا نمی تونی در طول روز ترجمه یا مفهوم یک آیه از قرآن را برای یک نفر مطرح کنی؟
❌ #یادمون_باشه تا زمانی که برنامه نداشته باشیم خیلی از امور زندگی از دستمون خارجه
📝 امروز برنامه ای بنویس که چطور با آدمهایی که در ارتباط هستی، دیدار کنی ؟ چطور به اونها کمک کنی؟ چطور مهربان باشی؟ و چه طور امر اهلبیت علیهم السلام رو در این رابطه ها زنده نگه داری؟
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت86
#نگهداری_راز_مؤمن
🔰🔰🔰
امیر مؤمنان علی علیه السلام فرمودند؛ وقتی برادر دینی تو مورد اعتماد باشد، مال و جانت را به او بذل کن و با دوستانش دوست و بی آلایش و با دشمنانش، دشمن باش. #اسرار و #زشتی هایش را بپوشان و #خوبی هایش را آشکار کن
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
❤️ خانوم خونه ❤️
👈 #یادمون_باشه یه چیزایی هست تو زندگی همسر و فرزندان و نزدیکان و دوستان صمیمی که فقط ما می دونیم و کسی نمی دونه، اجازه نداریم آنها را به گوش دیگران برسانیم
🔔 #یادمون_باشه کسی که تو را در حریم خصوصی زندگی اش راه داده و یا چیزهایی برایت گفته و تعریف کرده، به تو اعتماد کرده، از اعتماد کسی سوء استفاده نکنیم❌
👈 #یادمون_باشه مهمترین کسی که باید مانند لباسی او را بپوشانیم همسر ماست. پس به خودت اجازه نده از همسرت پیش مادر و خواهر و دوستت و ... بنشینی و حرف بزنی. ❌
بانو !
😍 تو خوب باش و در این خوبی سبقت بگیر، مسابقه رو به پایان است...
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃صلوات خاصه #امام_رضا(ع) با نوای مرحوم انصاریان
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
شهادت #امام_رضا (ع) تسلیت
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#وداع_محرم_و_صفر
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غمتان
مرا ببخش نمردم پس از محرمتان
لباس مشکی من یادگاری زهراست
چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم تان؟
بگیر امانتی ات را خودت نگه دارش
که چند وقت دگر می شویم محرمتان
برای سال دگر نه برای فاطمیه
برای روضه مادر برای ماتمتان
دلم بگیر که محکم ترش گره بزنی
به لطف فاطمه بر ریشه های پرچم تان
هزار شکر که از لطف پنجره فولاد
میان حلقه ماتم شدیم هم دمتان
بیا دوباره بخوان روضه های یابن شبیب
که من دوباره بسوزم دوباره با دمتان
چه شام ها که زدی سر به گریه ام اما
مرا ببخش نمردم به پای مقدمتان ...
🔸شاعر:
#مهدی_نظری
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
یا امام رضا سلام.mp3
6.6M
یا امام رضا سلام🌺
#مداحی
#محمدحسین_پویانفر
#امام_رضا
لحظات آخر ماه صفر
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#وداع_محرم_و_صفر
پايان ماه روضه شده ، غم گرفته ام
هيئت تمام گشته و ماتم گرفته ام
بعد از دو ماه گرفت صدا هاي ذاكران
تازه دلم شكسته شده دم گرفته ام
بعد از دو ماه كه در مطبت هستم اي طبيب
از درد عشق گفتم و مرهم گرفته ام
مرهم براي درد دلم اشك روضه بود
اينگونه بوده اشك دمادم گرفته ام
شبها چقدر گم شده ام بين كوچه ها
وقتي سراغ هيئت و پرچم گرفته ام
از مادرت بپرس ، نوكريم را قبول كرد ؟
آيا برات كرببلا هم گرفته ام ؟
افسوس مي خورم كه زخيرات سفره ات
از دست مهر مادرتان كم گرفته ام
دلتنگ مي شوم به خدا بر محرمت
خرده مگيريم زچه ماتم گرفته ام
اي روضه خوان ادامه بده اشك و آه را
شعر وداع نه ..... شور محرم گرفته ام
و دو ماه گذشت....
ارباب ولی دلتنگی برای شما کم نشد ....
پاهایمان تاول نزد امسال اما دلمان در فراقت تکه تکه شده ....
ارباب حال دلمان خیلی بده.....
شاید دیدن حرمت مرهمی بر زخمهای دلمان باشد....
ارباب ما که در عزایت کم گذاشتیم اما شما کریمید میشود مزد همین عزاداریهای اندکمان ، ظهور فرزندتان باشد😭😭
دیگر طاقتمان طاق شده....
دیگر تحمل دنیای بدون مهدی (عج) را نداریم....
این اربعین که بی دیدن گنبد نورانیتان گذشت ....
نمیدانم تا سال بعد هستم یا نه اما بی قرار میمانم و بر لبم همواره ذکر
اللهم عجل لولیلک الفرج
خواهد ماند ......
محرم و صفر تمام شد ....
اما قصه بی قراریمان همچنان باقیست...
عزاداریهاتون قبول
یا علی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#ازجهنم_تابهشت #قسمت9 امیرعلی_ خواهری خوب منم گفتم یادگاری نگفتم برای تبرک که. یه لبخند زدم و گفت
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت10
کلا تو شوک بودم.
عمو_ زن عموتو که دیدی هر روز هر روز بیرون با این دوستش با اون دوستش تو این آرایشگاه تو اون آرایشگاه. بود و نبودش برای من فرقی نداره جز اینکه یه خرج اضافه از رو دوشم برداشته میشه همشم لازم نیست به یکی جواب پس بدم ....
_ ولی عمو شما که عاشق همدیگه بودید برای اذواج باهم رو حرف آقاجون و مامان جون وایسادید چون نمیذاشتن با دوستت ازدواج کنی پس حالا؟
عمو_ بیخیال تانیا. خودت داری میگی بودید دیگه نبودیم دیگه.حالا میخوام عوضش کنم ههه دیگه چخبرا؟
_ مگه لباسه که عوضش کنی عمو بحث یه عمر زندگیه .
عمو _ تانی گفتم بیخیال عمو. اصلا من خودمم از یکی دیگه خوشم اومده یه یه سالی میشه باهم دوستیم شاید باهم ازدواج کنیم. حالا اومدی باهم آشنا میشید.
نمیدونم چرا یه لحظه از عمویی که عاشقش بودم بدم اومد. یعنی چی وقتی زن داره با یکی دیگه دوست بوده.
_ باشه عمو. فعلا من کار دارم بعدا حرف میزنیم.
عمو_ باشه بای .
توقع داشتم وقتی قطع کردم همه ازم سوال کنن ولی حواسم نبود خانواده من کلا با دخالت تو زندگی دیگران مشکل داشتن. خودم شروع کردم و از سیر تا پیاز براشون گفتم. خیلی ناراحت شدن و در آخر :
بابا_ دخترم دیگه کمتر باید بری خونه عموت؛ درست نیست .
نمیدونم چرا خودمم دیگه دوست نداشتم برم اونجا. از وقتی رفتم مشهد و اون حس و حال تجربه کردم احساس میکنم شاید حرفای عمو درست نباشه یه شک و تردیدی تو دلم ایجاد شده الانم که فهمیدم عموم یه آدم هوس بازه.
عمو و زن عمو با هم دوست بودن وقتی خواستن ازدواج کنن و آقاجون و مامان جون فهمیدن دوستن کلی ناراحت شدن و اجازه ازدواج ندادن اما بلاخره باهم ازدواج کردن حالا بعد از این همه زندگی به همین راحتی شریک زندگیشونو عوض کردن.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ازجهنم_تابهشت
#قسمت11
الان یه هفته از سفر مشهد میگذره. امیرعلی که از همون روز اول که برگشت رفت این اردوی شلمچه. منم که کلا از وقتی برگشتیم هیچ جا نرفتم. همش تو فکر مشهدم. اونجا که بودم یکی رو داشتم که باهاش درد و دل کنم ولی الان چی ؟ حوصلم سر رفته بود ولی دلم نمیخواست از خونه برم بیرون. عمو هم چند سری زنگ زد ولی هربار بهونه اوردم اصلا دیگه دلم نمیخواست با یه مرد هوس باز رابطه ای داشته باشم. خودمم نمیدونم اون همه عشق به عموم که باعث میشد 24 ساعته خونشون باشم چی شد ولی میدونم الان اصلا صلاح نیست برم پیشش تازه میدونستم اگر هم برم و بفهمه که اون سفر مشهد با دل من چه کرده کلی مسخره میکنه . کاش امیرعلی بود تا باهاش درد و دل میکردم. هعی.....
الان نت گردی میتونست یکم حوصلمو سرجاش بیاره . لپ تاب رو روشن کردم و رفتم تو اینترنت. نفهمیدم چی شد که یه دفعه سرچ کردم امام رضا. خب چه ایرادی داشت میخواستم در مورد دوستی که این آرامش رو مهمون قلبم کرده بود تحقیق کنم. اول ازهمه عکسای حرم رو دیدم و بعد خیسیه گنم رو حس کردم وای چقدر دلم تنگ شده بود. خوندم. تک به تک سایتارو. زندگینامه امام رضا رو. وای الهی بمیرم براش چقدر سخته تو غربت شهید بشی. بعد از خوندن زندگینامشون بیشتر بی تاب شدم وبارون اشکام هم تندتر بارید . ولی از یه طرف هم خوشحال شدم چون فهمیدم آرامگاه خواهرشون قم هستش و مامان اینا هم قراربود این هفته برن سالگرد یکی از اقوام که خونه اون ها هم همونجاست قرار نبود من برم چون اصلا به این جور چیزا علاقه نداشتم ولی حالا....
وقتی امام رضا انقدر خوب بود پس خواهرش هم میتونست خوب باشه. میتونست مایه آرامش من باشه.
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
بانو،، خانه کوچکت زیبا و دلنشین ست،،
خانه بزرگ دلت هم، آرامش بخش و تسلی دهنده،،، تو کارگزار خدای عزیز هستی در میان خانواده..
تبریک بانو، بندگی، آرامش دارد!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══