بانو جان 🧕🏻
هم ثواب کن و برای همسرت فقط #آرایش کن هم با استفاده ازمحصولات سالم زیبایی رو بخودت هدیه بده
معطل چی هستید ؟؟
امتحانش که ضرر نداره بزن رو لینک👆👆
#تربیت_فرزند
#پرسش_پاسخ
#مشاوره
#پسرم_نمیتونه_تنهایی_بازی_کنه
سلام من یه پسر 6 ساله دارم ،سوالم اینه که من چون از اول مدام با پسرم بازی کردم ،پسرم اصلا نمیتونه تنهایی بازی کنه و از وسایلش به تنهایی استفاده کنه،یعنی تا به حال نشده یک وسیله ای رو بیاره مثلا ماشین یا هرچیزی و تنهایی خیال پردازی کنه و بازی کنه باهاش.
🧸🎯🧸
🍀سلام عزیزم،،
آیا فقط به شما وابسته ست یا با همبازی های دیگه هم بازی میکنه؟!
یعنی تنهایی دوست نداره بازی کنه یا فقط با شما دوست داره؟!
🧸🎯🧸
نه .تنهایی بلد نیست بازی کنه .و وقتی با کسی هم هم بازی میشه کاملا مطیع اون شخص میشه و نمیتونه راهکار بازی بده ،و به خاطر همین برای بچه های دیگه همبازی جذابی نیست ،و با اینکه خیلی دوست داره با بچه های دیگه بازی کنه بچه ها قبولش نمی کنن.
🧸🎯🧸
🍀 کودکی که زیاد *سرزنش* بشه *وابسته* و
*با اعتماد به نفس کم* رشد میکنه،
با ناراحتی، سرزنش و بی حالی همبازی بچهها شدن،،
احساس سربار بودن ،
وابستگی و کاهش عزت نفس براشون میاره..
صفات مثبتش رو نمی شناسه،،
فکر می کنه کارهاش غلطه..
و احساس خوبی نسبت به خودش نداره،،
مامان خوبش،،
باهاش بازی کنید ،،
👈مثل یه همبازی خوب و باحوصله
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨
✫⇠ رمان زیبای
#پسرک_فلافل_فروش
📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت43 #فاصله_تا_شهادت #سید_روح_الله_میرصانع هادی سه بار برای مبارزه با داعش
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت44
#آخرین_شب
بارها از دوستان شهدا شنیده بودیم که قبل از آخرین سفر، رفتار و کردار آنها تغییر می کرد. شاید برای خود من باور کردنی نبود! با خودم می گفتم: شاید فکر و خیال بوده، شاید می خواهند از شهدا موجودات ماورائی در ذهن ما ایجاد کنند. اما خود من با همین چشمانم دیدم که در روز آخری که هادی در نجف بود چه اتفاقاتی افتاد!
بار آخری که می خواست برای مبارزه با داعش اعزام شود همه چیز عوض شد! او وصیت نامه اش را تکمیل کرد. به سراغ وسایل شخصی خودش رفته بود و هر آنچه که دوست داشت به دیگران بخشید!
چند تا چفیه زیبا و دور دوخته داشت که به طلبه ها بخشید. از تمام کسانی که با آنها رفت و آمد داشت حلالیت طلبید. یک دوستی داشت که در کنار مسجد هندی مغازه داشت.
هادی به سراغ او رفت و گفت: اگر بر نگشتم از فلانی و فلانی برای من حلالیت بگیر!
حتی گفت: برو و از آن روحانی که با او به خاطر اهانت به رهبر انقلاب درگیر شده بودم حلالیت بطلب، نمی خواهم کسی از دست من ناراحت باشد.
شب آخر به سراغ پیرمرد نابینایی رفت که مدتها با او دوست بود. پیرمرد را با خودش به مسجد آورد. با این پیرمرد هم خداحافظی کرد و حلالیت طلبید.
برای قبر هم که قبلاً با یک شیخ نجفی صحبت کرده بود و یک قبر در ابتدای وادی السلام از او گرفته بود.
برخی دوستان، هادی را بارها در کنار مزار خودش دیده بودند که مشغول عبادت و دعا بود!!
هادی تکلیف تمام امور دنیایی خودش را مشخص کرد و آماده سفر شد. معمولاً وقتی به جای مهمی می رفت بهترین لباس هایش را می پوشید، برای سفر آخر هم بهترین لباس ها را پوشید و حرکت کرد...
برادر حمزه عسگری از دوستان هادی و از طلاب ایرانی نجف می گفت: صورت هادی خیلی جوش می زد. از دوران جوانی دنبال دوا درمان بود.
پیش یکی دوتا دکتر در ایران رفته بود و دارو استفاده کرد، اما تغییری در جوش های صورتش ایجاد نشد.
شب آخر دیدم که با آن پیرمرد نابینا خداحافظی می کرد. پیرمرد باصفایی که هرشب منتظر بود تا هادی به دنبال او بیاید و به مسجد بروند.
آخرشب بود که با هم صحبت کردیم. هادی حرف از رفتن و شهادت زد. بعد گفتم: راستی، دیگه برای جوشهای صورتت کاری نکردی؟
هادی لبخند تلخی زد و گفت: یه انفجار احتیاجه که این جوش های صورت ما رو نابود کنه! دوباره حرف از شهادت را ادامه داد.
من هم به شوخی گفتم: هادی تو شهید شو، ما برات یه مراسم سنگین برگزار می کنیم.
بعد ادامه دادم: یه شعر زیبا هست که مداح ها می خونن، می خوام توی تشییع جنازه تو این شعر رو بخونم.
هادی منتظر شعر بود که گفتم: جنازه ام رو بیارین، بگید فقط به زیر لب حسین ...
هادی خیلی خوشش آمد. عجیب بود که چند روز بعد، درست در زمان تشییع، به یاد این مطلب افتادم. یکباره مداح مراسم تشییع شروع به خواندن این شعر زیبا کرد.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت45
#پرواز
شکست های پی در پی، باعث شده بود که توان نظامی داعش کم شود. آنها در چنین مواقعی به سراغ نیروهای انتحاری رفته و یا اینکه خود را در میان زنان و کودکان مخفی می کنند.
آن روز هم نیروهای مردمی، بلافاصله با خودروهای مختلف به سوی مناطق درگیری اعزام شده و با پشتیبانی سلاح های سنگین مشغول پیشروی و پاکسازی مناطق مختلف بودند.
نزدیک ظهر روز یکشنبه 26 بهمن 1393 بود که هادی به همراه دیگر دوستان و فرماندهان عملیاتی، پس از ساعتی جنگ و گریز، به روستای مکیشفیه در بیست کیلومتری سامراء وارد شدند. ساختمان کوچکی وجود داشته که بیست نفر از نیروهای عراقی به همراه هادی به داخل آن رفته تا هم استراحت کنند و هم برای ادامه کار تصمیم بگیرند.
بقیه نیروها نیز در اطراف روستا حالت تدافعی داشته و شرایط دشمن را تحت نظر داشتند. درگیری ها نیز به طور پراکنده ادامه داشت.
هنوز چند دقیقه ای نگذشت که یک بولدوزر از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروهای مردمی حرکت کرد. بدنه این بولدوزر با ورق های آهن پوشیده شده و حالت ضدگلوله پیدا کرده بود.
به محض اینکه از اولین سنگر عبور کرد نیروها فریاد زدند: انتحاری، انتحاری، مواظب باشید...
درست حدس زده بودند. این خودرو برای عملیات انتحاری آماده شده بود. چند نفر از نیروهای مردمی با شلیک آرپی جی قصد انفجار بولدوزر را داشتند. برخی می خواستند راننده را بزنند اما هیچکدام ممکن نشد! حتی گلوله آرپی جی روی بدنه آن اثر نداشت.
یکی از رزمندگان که مجروح شده و در مسیر بولدوزر قرار داشت می گوید: این خودرو به سمت ما آمد و ما از مسیرش فاصله گرفتیم، بلافاصله فهمیدیم که این بولدوزر انتحاری است! هر چه تیراندازی کردیم بی فایده بود.
فاصله ما با هادی ذوالفقاری و دیگر دوستان زیاد بود. یکباره حدس زدیم که خودرو به سمت آنها می رود. هرچه که داد و فریاد کردیم، صدایمان به گوش آنها نرسید. صدای بولدوزر و گلوله ها مانع از رسیدن صدای ما می شد.
هادی و دوستانی که در آنجا جمع شده بودند، متوجه صدای ما نشدند. لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین و زمان را لرزاند! صدها کیلو مواد منفجره، برای لحظاتی آسمان را سیاه کرد.
وقتی به سراغ آن ساختمان رفتیم با یک مخروبه کوچک مواجه شدیم! انفجار به قدری عظیم بود که پیکرهای شهدا نیز قادر به شناسایی نبود.
خبر شهادت بهترین دوستانمان را شنیدیم. جنگ است دیگر، روزی شهادت دارد و روزی پیروزی، البته برای انسان مومن، شهادت هم پیروزی است.
روز بعد خبر رسید که هادی ذوالفقاری مفقود شده و پیکری از او به جانمانده. همه ناراحت بودند. نمی دانستیم چه کنیم. لذا به دوستان ایرانی هادی هم خبر رسید که هادی مفقودالجسد شده.
خبر به ایران رسید. برخی از دوستان گفتند: از نمونه خون مادر هادی برای آزمایش DNA استفاده شود تا بلکه قسمتی از پیکر هادی مشخص گردد.
نیروهای عراقی بسیار ناراحت بودند. لب خندان و چهره دوست داشتنی این طلبه رزمنده هیچگاه از ذهن ما پاک نمی شد.
پس از مدتی اعلام شد که با شناسایی برخی پیکرها فقط شش نفر از جمله هادی مفقود شدهاند. از هادی هم فقط لاشه دوربین عکاسی اش باقی مانده بود.
تا اینکه خبر دادند پیکر شهیدی با چنین مشخصات از اطراف روستا کشف و به بغداد منتقل شده. سیدکاظم الجابری که مشخصات را شنید بلافاصله گفت احتمالاً هادی است خودش به بغداد رفت و او را شناسایی کرد.
در اصل پیکر هادی ذوالفقاری بر اثر انفجار پرت شده بود. یک نفر درحال عبور از معرکه پیکر او را میبیند و پلاک را برای اطلاع خبر شهادت برمیدارد. بدن شهید بیپلاک آنجا میماند. تا اینکه او را به بغداد انتقال میدهند.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه وخاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه349ازقرآن🌸
#جز_هجدهم🌸
#سوره_مومنون🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_جلال_افشار 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
📝 #رمضان ؛ #دعای_افتتاح
🔹 وَبَيِّضْ بِهِ وُجُوهَنا
🔆 خدایا به برکت امام زمان، ما را رو سفید کن.
#اللّهمعجّللولیکالفرج 🌱🍀🌱
🌾🍃🌙🌻🌾🍃🌙🌻🌾🍃🌙🌻
در هر جغرافیایی هستید
جهت ها تفاوتی ندارند
دامنه های دلتون
به سمت خوشبختے
لحظه هاتون پر از حضور خداوند
روزتون بخیر
پنجشنبه تون زیبا
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
09.mp3
1.9M
شرح دعای روز نهم
مرحوم آیت الله مجتهدی
#ماه_مبارک_رمضان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🔷شرح دعای روز نهم🔷
متن: اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِی فِیهِ نَصِیباً مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ وَ اهْدِنِی فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَةِ وَ خُذْ بِنَاصِیَتِی إِلَی مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِین.
ترجمه: ای خدا مرا نصیبی از رحمت واسعه خود عطا فرما و به ادله روشن خود هدایت فرما و پیشانی مرا بگیر و بسوی رضا و خشنودی که جامع (هر نعمت) است سوق ده به حق دوستی و محبتت ای آرزوی مشتاقان.
در دعای روز نهم چنین میگوییم:
خدایا! مرا امروز از رحمت گسترده ی خویش نصیبی قرار بده.
برکات و رحمت الهی همیشه از سوی خداوند متعال به سوی ساکنان زمین سرازیر است. این ما هستیم که باید با خودسازی و تقوا، ظرف وجودی خود را، لایق این آبشار فیض الهی سازیم تا از آن بهرههای فراوان ببریم.
چون در این ماه عنایت و نیکیهای پروردگار شامل حال همه ی بندگان میشود، آن را «ماه رحمت» نامیده اند.
خداوند خطاب به حضرت داود علیه السلام فرمود:
چنان که آفتاب بر کسی که در آن نشیند، تنگ نمی شود، رحمت من نیز بر کسی که در ان داخل شود، تنگ نخواهد شد.
اسباب رحمت الهی را میتوان از لابه لای آیات قرآن کریم به دست آورد.
اقامه ی نماز، ادای زکات، اطاعت از خدا و رسول و توبه از موجبات رحمت الهی است.
💐💐💐💐💐💐
در بخش دوّم از دعای روز نهم آمده است:
خدایا! به ادله ی روشن و تابناک خویش، هدایتم کن.
یکی از آرزوهای اهل ایمان هدایت است؛ هدایتی که هیچ شک و شبهه ای در دل انسان باقی نمی گذارد. توفانها و امواج سهمگین حوادث روزگار در او اثر نمی گذارد و هرروز قوی تر میشود. یکی از اسباب هدایت در انسان «تفکّر» است.
آفرینش آسمان و زمین، پیدایش شب و روز، آمد و شد کشتیها در دریا، ریزش قطرات باران، وزش باد و حرکت ابرهای متراکم در آسمان همگی نشانههای انکارناپذیر وجود ذات پاک خداوند متعال هستند.
تفکر در این نشانهها وسیله ای است برای هدایت انسان و رساندن او به سر منزل مقصود. خداوند با بخشیدن «قوه ی تفکر» به آدمی، که در روایات از آن به «رسول باطنی» تعبیر شده، و نیز ارسال پیامبران که در روایات به «رسول ظاهری» موسوم اند، وی را در مسیر هدایت قرار داده است تا خود چه کند؟
💐💐💐💐💐💐
در فراز آخر از دعای روز نهم میخوانیم:
خداوندا! با قدرت و تسلط خود، مرا به سوی رضایت کامل خود بکشان، به حق دوستی و محبّت ای آرزوی مشتاقان!
اصولاً نعمتی از این بالاتر نیست که معبود و مولا و خالق انسان از او راضی و خشنود باشد.
قرآن کریم در آیه ۱۶ از سوره ی مائده به کسانی که در راه تحصیل رضای خداوند گام بر میدارند، نوید میدهد که در پرتو قرآن، سه نعمت بزرگ به آنان داده میشود:
اول نعمت سلامت؛ سلامت فرد، سلامت اجتماع، سلامت روح وجان، سلامت خانواده و سلامت اخلاق.
دوّم خارج ساختن از ظلمتهای کفر و بی دینی و رهنمون کردن آنان به سوی نور ایمان.
سوم رهبری و هدایت آنان به نزدیک ترین و کوتاه ترین راه که «صراط مستقیم» است.
اینها همه نصیب کسانی میشود که در برابر قدرت بی پایان خداوند تسلیم باشند.
التماس دعا
💐💐💐💐💐💐
#ماه_مبارک_رمضان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#نکات_تربیتی_خانواده
#قسمت137
💢 متاسفانه برخی از احزاب سیاسی با تمام توانشون سعی میکنن سبک زندگی غربی رو در کشور ما هم ترویج کنن.
💢چون این سبک زندگی کمک زیادی به افزایش ثروت سرمایه داران بزرگ و بنگاه های بزرگ اقتصادی میکنه
و اونا هم فقط دنبال ثروت و قدرت هستن و زندگی انسان ها هیچ ارزشی براشون نداره.
✅ در این شرایط ما باید تلاش کنیم تا حقیقت زندگی غربی رو به انسان ها و خصوصا جوانان نشون بدیم.
👈 قطعا هیچ انسان عاقلی با دیدن حقایق زندگی غیر دینی، سراغ این نوع از زندگی نخواهد رفت.
☢ پایان فصل اول ☢
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند 🧕
💟 خانم هایی که پس انداز دارند، مختارند هر طور که می خواهند خرج کنند. اما باید در نظر داشته باشند که خرج های بیجا نکنند.
وقتی شما پول شخصی خود را خرج منزل میکنید،این کار توقع مرد را نسبت به شما بالا میبرد.🤷♂
آقایان در بعضی از مواقع عادت به این روند میکنند و هزینه خانه را به شما تحمیل میکنند در این صورت بخشی از نیازهای زندگی برعهده شما قرار می گیرد.🤦♀
سعی کنید تمام حقوق یا پس انداز خود را در خانه خرج نکنید، در این صورت همسرتان نسبت به شما متوقع می شود. 😱
توقع داشتن همسر به مرور زمان حال شما را بد میکند ⬅️ و همسر را از دایره انسانیت خارج میبینید.
✅ پس با دست خود برای خودتان تولید سختی و رنج نکنید.
*البته استثناء هم وجود دارد*
علی رغم تلاشهای همسر، مخارج خانه تأمین نمیشود و خدا شما را رزاق قرار می دهد.😌
اگر شما را به ناچار سرپرست خانوداه قرار دادند و مجبور شدید بیرون از منزل کار کنید، بدانید خدا حتماً برایتان جبران میکند.👌👌
حواستان باشد نیرو و توان را از خود نبینید، بلکه نیرو را خدا به شما داده است.💪
*خود را وسیله ببینید، رزاق کس دیگری است. *
✔️ اگر همسرتان وسیله مورد نیاز شما را نتوانست تأمین کند ⬇️
🔸بدانید فعلاً اون وسیله به ضرر شما است.
🔸یا اینکه رزق شما نبوده است.
🔸شاید به وسیله شخص دیگری، نیاز شما مرتفع شود.
پس در نداشته ها، همسر را موثر نبینید. روزی رسان و رزاق خدا است.😊
اگر خداوند صلاح بداند، رزق شما را به واسطه همسر میرساند، در غیر این صورت به وسیله شخص دیگری فراهم می کند.👳♂👩💼👨💼🧓
این من نیستم که تعیین کنم چه کسی رزق من را مهیّا کند، بلکه خدا مدیریت میکند، رزق از چه دریچه و ورودی به من برسد.🤗
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
4_5998943580108884185.mp3
4.98M
🎙 #فایل_صوتی
👤 استاد #رائفی_پور
📝 کفویت ازدواج : شرافت و اصالت خانوادگی...
#قبل_از_ازدواج
#ویژه_مجردها
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
✨« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »✨
✫⇠ رمان زیبای
#پسرک_فلافل_فروش
📌زندگینامه شهید محمدهادی ذوالفقاری...🍃🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت45 #پرواز شکست های پی در پی، باعث شده بود که توان نظامی داعش کم شود. آنها د
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت46
#توفیق_شهادت
#محمدرضا_ناجی
قرار بود برای تصویربرداری به هادی و دوستان ملحق شویم. روز یکشنبه نتوانستم به سامراء بروم. هرچقدر هم با هادی تماس گرفتم تماس برقرار نمی شد.
تا اینکه فردا یکی از دوستان از سامراء برگشت.
سلام کردم و گفتم: چه خبر از بچه ها؟
گفت: برای شیخ هادی دعا کن.
ترسیدم و گفتم: چرا؟ مگه زخمی شده؟
دوست من بدون مکث گفت: نه شهید شده.
همانجا شوکه شدم و نشستم. خیلی حال و روز من به هم ریخت. نمی دانستم چه بگویم. اینقدر حالم خراب شد که حتی نتوانستم بپرسم چطور شهید شده.
برای ساعاتی فقط فکر هادی بودم. یاد صحبت های آخرش. من شک نداشتم هادی از شهادت خودش خبر داشت.
به دوستم گفتم: شیخ هادی به عشقش رسید. او عاشق شهادت بود.
بعد حرف از نحوه شهادت شد. او گفت که در جریان یک انفجار انتحاری در شمال سامراء، پیکر هادی از بین رفته و ظاهراً چیزی از او نمانده!
روز بعد دوربین هادی را آوردند. همین که دوربین را دیدیم همه شوکه شدیم! لنز دوربین آب شده و خود دوربین هم کاملاً منهدم شده بود. با دیدن این صحنه حتی کسانی که هادی را نمی شناختند فهمیدند که چه انفجار مهیبی رخ داده.
از طرفی تمام دوستان ما به دنبال پیکر شیخ هادی بودند. از هر کسی که در آن محور بود و سوال می کردیم نمی دانست و می گفت: تا آخرین لحظه که به یاد ما می آید، هادی مشغول تهیه عکس و فیلم بود.
من خیلی ناراحت بودم. یاد آخرین شبی افتادم که با هادی بودم. هادی به خودش اشاره کرد و به من گفت: برادرت در یک انفجار تکه تکه می شه! اگر چیزی پیدا کردید در نزدیکترین نقطه به حرم امام علی ع دفنش کنید.
نمی دانستم برای هادی چه باید کرد. شنیدم که خانواده او هم از ایران راهی شده اند تا برای مراسم او به نجف بیایند.
سه روز از شهادت هادی گذشته بود. من یقین داشتم حتی شده قسمتی از پیکر هادی پیدا می شود. چون او برای خودش قبر آماده کرده بود.
همان روز یکی از دوستان خبر داد در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون یخچال دار مخصوص حمل پیکر شهدا قرار دارد. پیکر بیشتر این شهدا از سامرا آمده.
در میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما گمنام! او هیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو انگشتر عقیق است.
تا این را گفت یکباره به یاد هادی افتادم. با سید و دیگر فرماندهان صحبت کردم. همان روز رفتم و کامیون پیکر شهدا را دیدم.
خودش بود. اولین شهید شیخ هادی بود که آرام خوابیده بود. صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است. دوست صمیمی من.
بالای سر هادی نشستم و زار زار گریه کردم. یاد روزی افتادم که با هم از سامرا به بغداد بر می گشتیم. هادی می گفت برای شهادت باید از خیلی چیزها گذشت. از برخی گناهان فاصله گرفت و...
بعد به من گفت: وضعیت حجاب در بغداد چطوره؟
گفتم: خوب نیست، مثل تهران.
گفت: باید چشم را از نامحرم حفظ کرد تا توفیق شهادت را از دست ندهیم. بعد چفیه اش را انداخت روی سر و صورتش.
در کل مدتی که در بغداد بودیم همینطور بود. تا اینکه از شهر خارج شدیم و راهی نجف شدیم.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه350ازقرآن🌸
#جز_هجدهم🌸
#سوره_نور🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_مسلم_خیزاب 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
مداحی آنلاین - ام الزهرا نیمه جون بانوی من - مهدی رسولی.mp3
4.56M
🔳 #وفات_حضرت_خدیجه(س)
🌴ام الزهرا نیمه جون بانوی من
🌴یاور من مهربان بانوی من
🎤 #مهدی_رسولی
⏯ #زمینه
#وفات_حضرت_خدیجه (س) تسلیت باد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🌹💞🌹💞🌹💞🌹💞
پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔
🌷 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🙏 التماس دعا 🙏
پنجشنبه هست شاخه گلي بفرستيم براي تموم آنهايي كه در بين ما نيستند ولي دعاهاشون هنوز كارگشاست،
✨يادشون هميشه با ماست و جاشون بين ما خاليه،
دلمون خيلي وقتها هواشونو مي كنه،
امادیدارشون میفته به قیامت،
شاخه گلي به زيبايي يك فاتحه...🙏😔
فاتحه و صلوات
التماس دعای فرج
یاعلی مدد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══