eitaa logo
💕زندگی عاشقانه💕
26.3هزار دنبال‌کننده
11.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
83 فایل
ازحسین بن علی هرچه بخواهی بدهد توزرنگ باش وازونسل علی دوست بخواه👪 مباحث و دوره های #رایگان تخصصی #همسرداری، #تربیت_فرزند، و.. ادمین تبلیغ @yamahdi85 📛استفاده ازمطالب فقط با #لینک_کانال جایزست❎ 👈رزرو تبلیغات↙ @tab_zendegiashghane
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕زندگی عاشقانه💕
#کنترل_ذهن_برای_تقرب #قسمت1 بسم الله الرحمن الرحیم 🔶 کارهایی که ما آدم ها میتونیم انجام بدیم به
🔵 گفتیم که کنترل ذهن یه عملیات بسیار مهم در زندگی انسان هست. موضوعی که وجود داره اینه که معمولا کنترل ذهن آسون تر از کنترل دل هست. 🔶 آدم به این راحتیا نمیتونه دل خودش رو کنترل کنه! مثلا نمیتونه به دلش بگه زود باش به فلان چیز علاقمند شو! یا بگه زود باش بترس از خدا! ⭕️ یا مثلا آدم اگه به دلش بگه نترس از سختی ها و رنج ها! میگه تو بگو ولی من میترسم!!! 🔶 معمولا سفارشاتی که برای دل انسان وجود داره، عمدتا منظورشون انسان هست. چون آدم میتونه ذهن خودش رو کنترل کنه ✔️ شما میتونی خودت رو کنترل کنی که به چی فکر کنی و به چی فکر نکنی و کدوم موضوع رو بهش توجه کنی یا توجه نکنی. ✅ و جالبه که اگه انسان بخواد خودش رو کنترل کنه که یه کاری رو انجام نده، حتما باید اول خودش رو کنترل کنه که به اون چیز حتی فکر هم نکنه.👌 🔶 ذهن هر جا رفت دل هم به دنبالش میره و آدم دیگه نمیتونه دلش رو کنترل کنه. ⭕️ ریشه خیلی از روابط حرام هم همین موضوع هست. کسی که کلا فکرش توی پیدا کردن دوست جنس مخالف باشه، به این کار علاقه پیدا میکنه و وقتی سراغ این کار رفت دیگه نمیتونه دست از این کار برداره. ✔️ برای همین آدم باید تمرین کنه که ذهنش رو کنترل کنه تا بعدا به علاقه ها و رفتارهای منفی کشیده نشه. ⭕️ در جامعه ما مسائلی هست که کاملا ضد کنترل ذهنه. 1- اوقات فراغت در جوامع شهری افزایش پیدا کرده. 2- ابزار سرگرمی (شیره مالیدن سر آدم ها) زیاد شده. قدیم که انقدر ابزار بازی و سرگرمی نبود. الان میبینی طرف توی موبایلش هزار جور بازی داره! 📲🕹 کلی اخبار و مطالب سرگرم کننده توی شبکه های اجتماعی وجود داره. انواع نرم افزار ها و... میگه بیا تا یه چیز جالب بهت نشون بدم! - چیه میخوای ذهن منو مشغول کنی؟! من چرا باید به اون چیزی که تو میگی فکر کنم؟😒 تو میخوای اراده منو از بین ببری؟😒 - نه یه چیز جالبه! حرام که نیست!🤓 - خب باشه. مگه من گفتم حرامه؟! همین که سر من رو به یه موضوعی بند میکنه که لازم نیست در موردش فکر کنم پس من نمیخوامش.😒 اگه قرار باشه به هر چیز جالبی توجه کنم ذهن من میشه... آقا من اصلا نمیخوام به چیز جالب نگاه کنم! باید کیو ببینم؟ ⭕️ رسانه ها کارشون اینه که هر لحظه توجه آدم رو جلب کنن. حتی خیلی وقتا اعضای خانواده و آشنایان مدام باعث مشغول شدن ذهن انسان میشن. ⭕️ میشینن دور هم و هی برای هم چیزای جالب بلوتوث میکنن! یا طرف توی ده تا گروه عضو میشه و هی همدیگه رو توی گروه ها تشویق میکنن تا هر کی هرچی میتونه چیزای جالب بذاره! اونایی که مذهبی نیستن توی گروه پیامای مزخرف و مثلا جالب طنز و مستهجن میفرستن اونایی هم که مذهبی هستن پیامای مذهبی مختلف رو از چپ و راست میفرستن برای همدیگه! تازه همدیگه رو هم تشویق میکنن تا ببینن کی میتونه چیز جالب تری گیر بیاره!❌ ⭕️ صبر کن ببینم مگه من احمقم که هی ذهن بسیار با ارزش من رو به تفکر در مورد مسائل مختلف وادار میکنی؟😒 مگه تو منو حیوون فرض کردی؟ چرا هر لحظه توجه منو به یه چیز جالبی جلب میکنی؟ تو میدونی که اگه من هر لجظه دنبال یه چیز جالب باشم ذهنم بی اراده میشه؟ اجازه ندیم هر کی از راه رسید ذهن ما رو به خودش جلب کنه. خیلی باید برای ذهن خودمون احترام قائل باشیم. حتما برای کنترل ذهن، برنامه ریزی و تمرین کنیم.... 🔵 مثلا تا میاد توی ماشین میشینه رادیو رو روشن میکنه! ⭕️ صبر کن عزیزم. الان این میخواد توجه تو رو به چی جلب کنه؟ آیا از تو گرفت؟😒 اگه کسی دست ببره توی جیب شما به عنوان باهاش برخورد قانونی میکنی. حالا این رسانه دست برد توی و ذهن شما که خیییلی مهم تر از جیب شما اینجا چرا چیزی نمیگی؟ ⭕️ اصلا کاری ندارم به اینکه آیا به چیز خوبی جلب میکنه ذهنت رو یا به چیز بد؛ همین که آدم هر لجظه ذهنش به چیزای مختلفی جلب بشه خییلی خطرناکه. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خانواده آسمانی ۱۲.mp3
11.74M
✦ همه انسان ها از یک روح واحد آفریده شده اند.؛ ← اما تنها یک گروه هستند که به دلیل داشتن یک ویژگی مشترک، از نگاه قرآن با یکدیگر برادرند. ویژگی مشترک آن گروه چیست؟ و چه نامی دارند؟ 🎤 ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
010.mp3
1.53M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد زن و شوهر در خانواده "بخش دهم" ❇️ ویژگی های نگاه مالکیت و تفاوتش با "نگاه امانت داری" 💥 دکتر حمید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان بر اساس داستان نویسنده : زهرا اسعد بلنددوست ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#یک_فنجان_چای_باخدا 🔻 #قسمت1 از وقتی که حرف زدن یاد گرفتم تو آلمان زندگی می کردیم. نه اینکه آلما
آن روزها همه چیز خاکستری و سرد بود، حتی چله ی تابستان. پدرم سالها در خیالش مبارزه کرد و مدام از آرمانش گفت به این امید که فرزندانش را تقدیم سازمان کند، که نشد.. که فرزندانش عادت کرده بودند به شعارزدگی پدر، و رنگ نداشت برایشان رجزخوانی هایش. وبیچاره مادر که تنها هم صحبتش، خدایش بود. که هر چه گفت و گفت، هیچ نشد. در آن سالها با پسرهای زیادی دوست بودم. در آن جامعه نه زشت بود، نه گناه. نوعی عادت بود و رسم. پدر که فقط مست بود و چیزی نمیفهمید، مادر هم که اصلا حرفش خریدار نداشت. میماند تنها برادر که خود درگیر بود و حسابی غربی. اما همیشه هوایم را داشت و عشقش را به رخم میکشد، هروز و هر لحظه، درست وقتی که خدایِ مادر، بی خیالش میشد زیر کتک ها و کمربندهای پدر. خدای مادر بد بود. دوستش نداشتم. من خدایی داشتم که برادر میخواندمش. که وقتی صدای جیغ های دلخراشِ مادر زیر آوار کمربند آزارم میداد، محکم گوشهای را میگرفت و اشکهایم را میبوسید. کاش خدای مادر هم کمی مثله دانیال مهربان بود. دانیال در، پنجره، دیوار، آسمان و تمام دنیایم بود.. کل ارتباط این خانواده خلاصه میشد در خوردن چند لقمه غذا در کنار هم، آن هم گاهی، شاید صبحانه ایی، نهاری. چون شبها اصلا پدری نبود که لیست خانواده کامل شود. روزهای زندگی ما اینطور میگذشت.آن روزها گاهی از خودم میپرسیدم: یعنی همه همینطور زندگی میکنند؟؟ حتی خانواده تام؟؟؟ یا مثلا معلم مدرسه مان، خانوم اشتوتگر هم از شوهرش کتک میخورد؟؟ پدر لیزا چطور؟؟ او هم مبارز و دیوانه است؟؟ و بی هیچ جوابی، دلم میسوخت برای دنیایی که خدایش مهربان نبود، به اندازه ی برادرم دانیال.. روزها گذشت و من جز از برادر، عشق هیچکس را خریدار نبودم. بیچاره مادر که چه کشید در آن غربت خانه. که چقدر بی میل بودم نسبت به تمام محبتهایش و او صبوری میکرد محضه داشتنم. اما درست در هجده سالگی، دنیایم لرزید.. زلزله ایی که همه چیز را ویران کرد. حتی، خدایِ دانیال نامم را.. و من خیلی زود وارد بازی قمار با زندگی شدم.. اینجا فقط مادر با خدایش فنجانی چای میخورد.. ... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه به روح پر فتوح شهید زین الدین ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂تو نیستی و این همه بغض ترک ترک دارد به روی سینه تلمبار می شود... 🍂پس زودتر بیا ز سفر ای ولیّ ما آخر بهم ریخته سروسامان زندگی .. تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🌙 🌿🦋🌹🌿🦋🌹🦋🌿🌹🦋🌿🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸ســــــــــــلام 💖صبح زیباتون بخیر و نیکی   🌸صبحتون شاد و پرانرژی 💖روزتون معطر به نور الهی 🌸سر آغاز روز تون 💖سرشار ازعشق و شـادی 🌸و خبرهای  خوش و عالی 🌸دلتون شــــــاد 💖و زندگیــــتون آرام 🌸سه شنبه تــون زیبــا ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 💠 یکی از اصول مهم این است که رفتار و گفتار ما باعث همسرمان نشود چرا که عامل مهمی در سرد شدن رابطه زن و شوهر است. 💠 از مصادیق تحقیر همسر، شوخی‌های نامناسب مخصوصاً در جمع، او با تغییر صدا و اشاره و یا بی‌احترامی کردن به اوست. 💠 این کارها یقیناً سنگینی به رابطه شما می‌زند و در واقع دارید به دست خودتان به همسرتان اجازه می‌دهید که برای تقابل با شما چنین کاری را انجام دهد. 💠 حتماً برای این رفتار آسیب‌زننده، از همسرتان عذرخواهی کرده و این رفتار را ترک کنید. اگر او حس کند که شما متوجه ضربه خوردن روح او شده‌اید و درصدد اصلاح آن هستید، دلخوری او تبدیل به و سردی مزمن نخواهد شد. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 زیبائی و نظم بخاطر همسر خانه‌ی ، بسیار جالب و دیدنی بود، وسائل و لوازم منزل به طور منظم چیده شده بود، مثلا رنگ پرده‌ها خیلی ساده ولی متناسب با رنگ منزل بود. علت را از ایشان پرسیدند که چرا اینقدر مرتب و منظم است؟ ایشان فرمودند: موقعی که من کردم همسرم از خانواده و نسبتاً متمکّنی بود، و من گفتم که هستم و چیز زیادی ندارم و آنها بدین صورت قبول نمودند، ولی بعدها می‌دیدم هر وقت اقوام و خویشان همسرم به منزل ما می‌آمدند، خانه سر و سامان خوبی نداشت و باعث خجالت و شرمندگی همسرم می‌شد. لذا بخاطر به همسرم و او منزل را به این صورت درآوردم که مشاهده می کنید و این موجب رضایت او شد. زینت منزل فقط به خاطر رضایت او بوده نه برای تمایل خودم به تجملات و زرق و برق دنیوی. 💠 البته خانه و فرش مربوط به یکی از اقوام آقا بود و بعضی از وسائل خانه هم توسط همسرشان که تمکنی داشته‌اند تهیه شده بود. _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🍃❤️ 😍"ﻓﻮﺍﯾﺪ همسر!!!" 🔹 ﺑﺮ ﺗﺮﺱ ﻏﻠﺒﻪ می‌کند! 🔸 ﺍﺷﺘﻬﺎ ﺭﺍ ﻓﺮﻭ می‌نشاند! 🔹 ﺑﺎ ﺑﯿ‌‌‌ﺨﻮﺍﺑﯽ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ می‌کند! 🔸 ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ می‌برد! 🔹 ﺭﻭﻧﺪ ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺭﺍ ﮐﻨﺪﺗﺮ می‌کند! 🔸 ﻓﺸﺎﺭﻫﺎﯼ ﻋﺼﺒﯽ ﺭﺍ ﮐﺎﻫﺶ میدهد. ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
011.mp3
1.84M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد زن و شوهر در خانواده "بخش یازدهم" 🌷 زن و مرد باید در اطاعت امر خدا یار همدیگر باشند... 💥 دکتر حمید ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
داستان بر اساس داستان نویسنده : زهرا اسعد بلنددوست ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#یک_فنجان_چای_باخدا #قسمت2 آن روزها همه چیز خاکستری و سرد بود، حتی چله ی تابستان. پدرم سالها در خی
🍃🌸 *﷽ 🌸🍃 ❂◆◈○•-------------------- ﴾﷽﴿ ❂○° °○❂ 🔻 قسمت روزهای هجده سالگیم بود. سال و روزهایی که ققنوس شد و زندگیم را سوزاند.زندگی همه ما را. من… دانیال…مادر و پدرِ سازمان زده ام! آن روزها،دانیال کمی عجیب شده بود. کتاب میخواند. آن هم کتابهایی که حتی عکس و اسم روی جلدش برایم غریب بود!!! به مادر محبت میکرد. کمتر با پدر درگیر میشد.به میهمانی و کلوب نمی آمد و حتی گاهی با همان لحنِ عشق زده اش، مرا هم منصرف میکرد. رفت و آمدش منظم شده بود. خدای من مهربان بود، مهربانتر شده بود. اما گاهی حرفهایش، شبیه مادر میشد و این مرا میترساند. من از مذهبی ها متنفر بودم. مادرم ترسو بود وخدایی ترسوتر داشت. اما دانیال جسور بود، حرف زور دیوانه اش میکرد. فریاد میکشید. کتک کاری میکرد. اما نمیترسید، هرگز.. خدای من نباید شبیه مادر و خدایش میشد. خدای من، باید دانیال، برادرم می ماند!!!! پس باید حفظش میکردم، هر طور که شده. خودم را مشتاق حرفهایش نشان میدادم و او میگفت. از بایدها و نبایدها. از درست و غلطهای تعریف شده. از هنجارها و ناهنجارها. حالا دیگر مادر کنار گود ایستاده بود و دانیال میجنگید با پدر، با یک شرِ سیاست زده. در زندگی آن روزهایم چقدر تنفر بود و من باید زندگیشان میکردم. من از سیاست بدم میامد. ثانیه های عمرم میدویدند و من بی خیالشان. دانیال دیگر مثله من فکر نمیکرد. مثل خودش شده بود. یک خدای مهربانتر!!! مدام افسانه هایی شیرین میگفت از خدای مادر که مهربان است.که چنین و چنان میکند. که…. و من متنفرتر میشدم از خدایی که دانیال را از میهمانی ها و خوش گذرانیهای دوستانه ام، حذف کرده بود. این خدا، کارش را خوب بلد بود. هر چه بیشتر میگذشت، رفتار دانیال بیشتر عوض میشد. گاهی با هیجان از دوست جدیدش که مسلمان بود میگفت،که خوب و مهربان و عاقل است،که درهای جدیدی به رویش باز کرده…که این همه سال مادر میگفت و ما نمیفهمیدیم…که چه گنجی در خانه داشتیمو خواب بودیم…و من فقط نگاهش میکردم. بی هیچ حس و حالی.حتی یک روز عکسی از دوست مسلمانش در موبایل، نشانم داد و من چقدر متنفر بودم از دیدن تصویر پسری که خدایم را رامِ خدایش کرده بود. ... ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدیه به روح شهید نوجوان بهنام محمدی ═══✼🍃🌹🍃✼══ @zendegiasheghane_ma   ═══✼🍃🌹🍃✼══