#خانمها_بخوانند
💠 سعی کنید با آرامش و نرمی جلو بروید که اگر روزی شرایط ایجاب کرد که شما عکس العمل کمی تندی داشته باشید ، اون تندی شما خریدار داشته باشد
✔️ نه اینکه تند خویی زن امری کاملا عادی تلقی شود😏
*اقتدار مرد را حفظ کنید👌*
آقایان معمولا خانم تند و تیز را دوست ندارند به استثناء مردهایی که ضعیف هستند و پشت سر زن قایم می شوند👀
عموم آقایان زن نرم خو ، معطر ، خوش اخلاق ، کدبانو و... را می پسندند😎
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
#همسرداری
#تفاوتها
🕓 #زمان برای مردها به #سرعت میره ولی برای زنها خیلی #کُند جلو میره!
🕒دقیقا مثل اینه که مردی برای یه کاری میره بیرون و پنج، شش ساعت بعد برمیگرده، برای خانمش این چند ساعت خیلی طول کشیده ولی برای مرد انگار فقط چند دقیقه طول کشیده!!!
🔶کلمهی «تازه» برای آقایون از چند دقیقه تا چند سال قبل، مورد استفاده قرار میگیره. مثال:
🔸مگه تازه فرش نخریدیم!(پنج سال قبل)
🔸 مگه تازه مامانت اینجا نبود!(سه ماه قبل)
🔸 مگه تازگیا باهم نرفتیم بیرون!(شش هفته قبل)
توصیف کلمهی «زیاد» برای آقایون از یه چیز زیاد تا چیزای خیلی کم متغیره.
مثال:
🔸چرا گله میکنی من که وقتی بیرون یا سرکارم خیلی بهت زنگ میزنم! (حداکثر یک بار در روز)
✔️این تفاوت بین زن و مرد ممکنه باعث سوء تفاهم و ناراحتی بین زن و شوهر بشه. پس تفاوتهای همدیگر رو بشناسیم...
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
« #قدردانی کردن» مثل داروی ضد افسردگی است. 👌
یعنی علاوه بر رضایت طرف مقابل، باعث می شود که حال خودمان هم خوب شود. 👏🌼
قدردانی باعث افزایش ترشح دوپامین و سروتونین شود و احساس “خوب بودن” در فرد را تقویت کند.🌺🍃
کمبود این دو هورمون می تواند موجب #افسردگی شود.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
شما قرار نیست از همسرتان چیزی بخواهید مگر با گفتن لطفا در اول و تشکر در آخر ...
#هردوبخوانیم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
AUD-20210113-WA0016.mp3
15.29M
#همسرداری
📝بخش چهارم؛ « حفظ اقتدار مرد»
⛔️ نیازتون رو بدون اثر اضافی و با←غلظت زیاد→ مطرح کنید!
یعنی اگه شوهرمون نداشت بازم ازش بخوایم؟🤔
#حفظ_اقتدار_مرد
دکتر #حبشی
#قسمت4
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🕊🌹🕊
#آقاجانم_یاصاحب_الزمان_عج💚
از جمعه های تو چه دلگير ميشوم
جانِ خودم ز جانِ خودم سير ميشوم
با هر نفس كه ميكشم اقرار ميكنم
از اين نبودنت به خدا پير ميشوم
با این دلِ خراب رسيدم به محضرت
زیرا فقط به دست تو تعمير ميشوم
از اينكه انتظار تو را ميكشم ببين
از مردمان شهر چه تحقير ميشوم
فكر نديدنِ تو رهايم نمی كند
پس حق بده که اينهمه درگير ميشوم
تنها نه جمعه ها كه تمامی طولِ سال
از روزهای بی تو چه دلگير ميشوم
🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹
#جمعه_های_انتظار
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت33 اما بالاخره روز موعود رسید...😍☺️ قرار بود محمد قبل ظهر برسه.همه خونه ما جمع
#هرچی_توبخوای
#قسمت34
با اشک و بغض گفتم:زخمی شدی؟😢😒
-چیز مهمی نیست.بالاخره باید یه کاری میکردم که باور کنید جنگ بودم دیگه.😁
وقتی نگاه نگران منو دید گفت:
_یه تیر کوچولوی ناقابل هم به من خورد.☺️👌
بالبخند سرشو برد بالا و گفت:
_اگه خدا قبول کنه.😇☺️
لبخند زدم و گفتم:
_خیلی خب.قبول باشه..برو .مهمانها برای دیدن تو موندن.😄
رفت سمت در،برگشت سمت من.گفت:
_ممنونم زهرا.بودن تو اینجا کنار مامان و بابا و مریم و ضحی، اونجا برای من خیلی دلگرمی بود.😊خوشحالم خواهر کوچولوم اونقدر بزرگ شده که میتونم روش حساب کنم و کارهای سخت رو بهش بسپرم.😍☺️
لبخند تلخی زدم.😒🙂رفت بیرون و درو بست.رفتم سر سجاده و نیت نماز شکر کردم.
✨تو دلم گفتم خدایا خودت میدونی که من #ضعیفم.اگه تونستم این مدت دوام بیارم فقط و فقط بخاطر کمکهای #تو بوده.تو به من #عزت دادی وگرنه من کی باشم که کسی بتونه برای کارهای سختش رو من حساب کنه.✨
همه رفتن.ولی مامان نذاشت محمد و مریم و ضحی برن...
حالا که فهمیده بود مریم بارداره، میخواست بیشتر به مریم و محمد رسیدگی کنه.اتاق سابق محمد رو آماده کرده بود.
محمد روی تخت دراز کشیده بود و ضحی ول کن باباش نبود.به هر ترفندی بود از اتاق کشیدمش بیرون.
دست ضحی رو گرفتم و رفتیم تو آشپزخونه.به ضحی میوه دادم و خودم مشغول تمیز کردن آشپزخونه شدم.یه کم که گذشت،چشمم افتاد به در آشپزخونه. بابام کنار در ایستاده بود و با رضایتمندی به من نگاه میکرد.با چشمهام قربون صدقه ش رفتم.☺️
این #نگاه_پدرم بهترین جایزه بود برای من.😍☝️
سه روز از برگشتن محمد میگذشت و بالاخره مامان اجازه داد برن خونه ی خودشون.
سرم خلوت تر بود...
سه ماه بود بهشت زهرا(س)نرفته بودم.🙈😅 گل و گلاب 🌸💐گرفتم و صبح رفتم که زیاد بمونم.
مثل همیشه اول قطعه سرداران بی پلاک رفتم.🌷🇮🇷دعا و قرآن✨✨ خوندم و بعد رفتم مزار عموم.
اونجا هم مراسم گل و گلاب و دعا و قرآن رو اجرا کردم.✨👌
مزار داییم یه قطعه دیگه بود...
دو ردیف قبل مزار داییم،پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
#قسمت35
پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و تو حال خودش بود...😭✨
مزار داییم نزدیکش بود،نمیخواستم بخاطر من حسش بهم بریزه.از همونجا به داییم سلام کردم و فاتحه خوندم و برگشتم برم که کسی صدام کرد:
_خانم روشن
برگشتم سمت صدا.امین بود.با دستی که به گردنش آویزون بود و یه عصا.سرش پایین بود.گفت:
_سلام
-سلام...حالتون خوبه؟
-خداروشکر
-ان شاءالله خدا سلامتی بده...خداحافظ.
برگشتم که برم،دوباره صدام کرد.برگشتم سمتش.گفت:
_برادرتون به سلامت برگشتن؟
-بله.خداروشکر.سه روز پیش برگشتن.
-نمیدونستم برادر شما هم میخوان برن سوریه.ایشون #مسئول گروه ما بودن.
تعجب کردم...😟
من فکر میکردم محمد فقط یه پاسدار معمولی باشه.گفتم:
_مزاحمتون نمیشم.خداحافظ
برگشتم و از اونجا رفتم.
سه ماه بعد مامانم گفت:
_یه خاستگار جدید اومده برات.نظرت چیه؟😊
-نظر منکه برای شما مهم نیست.همیشه خودتون قرار میذاشتین دیگه.حالا چی شده؟😅
-این یکی با محمد حرف زده.محمد گفت نظرتو بپرسم.😊
-حالا کی هست؟🤔
-داداش حانیه.
چشمهام از تعجب گرد شد.😳داشتم شاخ در میاوردم.گفتم:
_حانیه؟!!!حانیه مهدی نژاد؟!دوستم؟!!!😳😳
مامان بالبخند گفت:
_بعله.حالا چی دستور میفرمایید؟😊
یه کم فکر کردم.گفتم:
_نمیدونم....چی بگم...غافلگیر شدم.🙈
مامان خنده ای کرد و گفت:
_مبارکه.😁
گفتم:
_چی چی رو مبارکه؟!!!😬🙈
-به محمد میگم یه قراری بذاره بیان خاستگاری.😊
-مامان! منکه نگفتم بیان.😬
-پاشو خودتو جمع کن.همین الان که قرار عقد نذاشتیم اینجوری هول کردی.😁
برای یک هفته بعد قرار گذاشته بودن.یک شب که محمد و خانواده ش اومده بودن خونه ی ما صحبت امین شد...
همه نشسته بودیم.دیدم فرصت خوبیه از محمد پرسیدم:
_آقای رضاپور اگه بخوان میتونن دوباره برن سوریه؟
-آره.
-زمانش براشون تعیین شده ست یا هر وقت خودشون بخوان میتونن برن؟
-هروقت اعلام آمادگی کنه براش برنامه ریزی میشه.الان هم داره کلاسهای مختلف اعزام رو شرکت میکنه.
-بازهم با گروه شما میرن؟😊
-از ناحیه ی ما اعزام میشه ولی ممکنه با من نباشه.😊
بابا گفت:_با سوریه رفتنش مشکلی نداری؟
-نه.
محمد گفت:
_زهرا،امین پسر خوبیه.اونقدر خوبه که حیفه غیر از شهادت از دنیا بره...روراست بهت بگم..(شمرده گفت) امین... موندنی... نیست....یقینا شهید ...میشه.😞🕊
ته دلم خالی شد...
گرچه خودمم میدونستم ولی شنیدنش مخصوصا از محمد سخت تر بود.
محمد گفت:
_اگه بهش بله بگی باید آمادگی هرچیزی رو داشته باشی.زخمی شدن،😔قطع عضو، 😒اسارت،بی خبری حتی شهادت. یعنی تو اوج جوانی ممکنه تنها بشی...در موردش خوب فکرکن.اگه قبول کردی نباید دیگه حتی بهش اعتراض کنی... متوجه شدی؟😒👣🌷
منتظر جواب بود...
به مامان نگاه کردم،غم عجیبی تو چهره ش بود.👀به بابا نگاه کردم،با نگاهش بهم فهموند هرتصمیمی بگیرم ازم حمایت میکنه،مثل همیشه.👀☝️
به مریم نگاه کردم،رنج کشیده بود ولی پشیمون نبود.👀💖
به محمد نگاه کردم،با نگرانی نگاهم میکرد.😥گفت:
_حتی اگه شک داری که بتونی تحمل کنی،قبول نکن.همین الان بگو نه.😒🌷
چشمهای محمد نگرانی عجیبی داشت، دوست داشت قبول نکنم.سرمو انداختم پایین و گفتم:
_هربار که شما میری تا برگردی بابا بیشتر موهاش سفید میشه،😞مامان شکسته تر میشه،😞زنت هزار بار پیرتر میشه.😞منم نه روزی هزار بار،هر ساعت هزار بار میمیرم و زنده میشم.😞میدونم اگه با آقای رضاپور ازدواج کنم تمام این سختی ها دو برابر میشه،برای همه مون.برای بابا،مامان،حتی مریم هم غصه ی منو میخوره،حتی خودت داداش.گرچه واقعا دلم نمیخواد رنج هاتون رو بیشتر کنم، واقعا دلم نمیخواد غصه ی منم داشته باشین ولی اگه..😒
نفس عمیقی کشیدم و گفتم:
_ولی اگه از همه لحاظ تأییدشون کردید، من نمیخوام فقط بخاطر این موضوع بهشون جواب رد بدم...🙈
همه ساکت بودن.محمد گفت:
_مطمئنی؟؟😒
جو خیلی سنگین بود.فکری به سرم زد....😅
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#صفحه378ازقرآن🌸
#جز_نوزدهم🌸
#سوره_نمل🌸
ثواب تلاوت این صفحه هدیه به #شهید_محمدرضا_عزیزی 😍😍😍😍
#ختم_قرآن
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
🍂مثل کبوتر میون قفس
زخمی شده بالم...
🍂از این غروب جمعه ها
هر هفته مینالم...
#اللهمعجللولیکالفرج
#اینجمعههمنیامدی😔
🌿🌾🌹🌿🌾🌹🌿🌾🌹🌿🌾🌹
🌸در این صبح زیبا 🌷
🌿صمیمی ترین سلامها و درودها
🌸تقدیم شما عزیزان
🌸امیدوارم طلوع اولین روز
🌿خرداد و آخرین ماه بهـار
🌸آغاز خوشےهایتان باشـد
🌿و شادی و برکت و آرامش
🌸مهمان همیشگی خانه هایتان
🌸ســــــلام
صبحتـون بخیــر و شــادی 🌸
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
❤چیکار کنم شوهرم از من اطاعت کند؟
خدا تو حدیث #قدسی میفرماید:
"اَنا مُطیعُ مَن اَطاعَنی" یعنی منِ خدا، مطیع بندهای هستم که مرا اطاعت کند!
#سوال: مگه نباید بنده مطیع خدا باشه پس چرا خدای متعال میفرماید : من #مطیع بندهام میشوم.
💚 #جواب: معنای اطاعت خدا از بنده اینه که چون بنده، خدا را اطاعت کرده و نسبت به واجبات و محرّمات، رضایت خدا را در نظر گرفته است برای خدا شیرین و محبوب شده است لذا خدا نیز هوای این بندهی حرف گوش کن را دارد. و به نیازها و خواستههایش توجه بسیار ویژه میکند.
قانون بالا عمومیت دارد. یعنی در روابط انسانها مخصوصاً در زندگی مشترک نیز وجود دارد. لذا #محبوب شدن زن و درک ویژهی او توسط #شوهر تنها زمانی اتفاق میافتد که زن از دایرهی شرعیِ اطاعت از شوهر خارج نشود. و رضایت شوهر را حفظ کند. و با اطاعت از شوهر، دل و قلب مردش را مدیریت کند.
زنان اگر بدانند که مردان از لحاظ روانشناسی چقدر شیفتهی زنِ #مطیع هستند این فرمول را ثانیهای رها نمیکردند. اقتدارِ مردان با اطاعت شدن حفظ میشود که البته ثمره و میوهی این اقتدار، محبوبیّت ویژهی زن است.
#چشم_گفتن از زبانتان خارج میشود ولی شما را روی چشم همسرتان قرار میدهد.
#خانمها_بخوانند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
🌸 *امام صادق (ع)* فرمودند:
هر زنی که در خانه شوهرش چیزی را
برای سامان دادن وضع خانه جا به جا
کند خداوند نظر رحمت به او می کند و
هر کس مورد نظر رحمت خدا قرار گیرد خدا عذابش نمی کند.😌😍
وسائل و شیعه جلد 15 صفحه 175
🔷 قبلاً زن ها کار منزل را بدون هیچ
*توقعی* انجام میدادند و این کار را
وظیفه خود میدانستند👩🍳
❌ غرب با فرهنگ سازی اشتباه دید ما
را نسبت به خانه و خانوداه تغییر داده است.😠
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
#قسمت13
استاد #پناهیان
ادامه #درس_پنجم👇
⁉️ یک سوأل👇
👩⚕👨⚕پزشکان قبل از عمل جراحی دست هایشان را ضدعفونی می کنند. آیا برای ارزش های اسلامی است⁉️
✍ خیر ، برای جلوگیری از میکروب و این علم است. و همین علم می فرماید: در محل علم جای هرزگی نیست.
👌👌
♻️ رفتار
قدرت تفکر تو را سامان می دهد ، تنظیم گرایشات می کند. چگونگی رفتار نشان دهنده فهم انسان است.
🌺 امام صادق علیه السلام فرمودند: امیرالمؤمنین علیه السلام همیشه می فرمودند:
⚜ « تا وقتی که لباست و طرز غذا خوردنت شبیه دشمن هایت نشود سعادتمند هستی. » ⚜
#ادامه_دارد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
#قسمت14
بچه ها مباحثی که گذاشته میشه لطفا با زندگی فعلی و مسئولین و خودتون بسنجید
در واقع یه الگو برای درست کردن رفتارهای ماست
نسبت به خودمون یا نسبت به اطرافیانمون
🤔🤔
مثلا من وقتی یه خانم خونه باشم
یا پدر خانواده یا فرزند خانواده ممکنه تصمیمی که میگیرم عواقبش روی یه نفر
دو نفر یا سه نفر یا ...اطرافیانم تاثیر بگذاره 🤔😒☺️
حالا یا خوب یا بد
ولی وقتی مسئول جایی بشم یه تصمیم گیری من ممکنه یه ملتو بهم بریزه
آدم حسابی شدن یعنی رو خودمون کار کنیم
😌
سبک_زندگی مون باید طوری باشه که نخوایم برای کسی دردسر درست کنیم
بیشتر در موردش صحبت میکنیم
😊👌
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#خانمها_بخوانند
#برای_یک_بانو
👍توی زندگیتون سعی کنید همه جنبه ها رو در کنار هم کم و بیش حفظ کنید !
این یعنی به یه چیز نچسبید یه چیز رو کامل رها کنید !
این یعنی حفظ تعادل
این یعنی ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الاخره حسنه
قرار نیست فقط یه جا حسنه باشه و جای دیگه رها شده ...
توی زندگی زناشویی هم این قاعده صدق میکنه 👌🏻
👍اگر تونستی تا حدی به زیبایی ظاهری و لباسای خودت برسی
تا حدی آشپزی تو تقویت کنی
تا حدی کارای هنری انجام بدی
تا حدی اخلاقتو اصلاح کنی
تا حدی مهربونتر باشی
تا حدی آگاهتر باشی
و ....
اونوقت حس میکنی زندگیت یه آرامش خوبی پیدا میکنه
👍ولی اگه همه وقتتو گذاشتی برای زیبا شدنت و از خونه زندگیت غافل شدی
اگه همه وقتتو گذاشتی برای آشپزی و رُفت و روب و از خودت غافل شدی
اگه همش خودتو زدی به فاز ایثار و فداکاری از حقوقت غافل شدی
👈اگه همش چسبیدی به بایدها و نبایدها و خودت رو حس لطافت زنانه دور کردی
👈اگه اونقد درگیر کارای هنری شدی که هفته یه بار هم مطالعه آزاد نداشتی
👈اگه برای آگاه بودن مدام کتاب دستت بود و خونه زندگیت از ریخت و قیافه افتاد
اونوقت می بینی که یه جای کشتی زندگیت یا سوراخ شد یا اونقدر سنگین شد که تعادلش بهم خورد !
👈بعد نگی من که همممممممممه وقتم رو فدای خانواده کردم
خانواده هیچکس قربانی نمیخواد
اتفاقا این خیلی خوبه که برای خودت هم وقت بذاری
این عالیه که قدر خودتو و ارزش هاتو بدونی
🍃تو که یه کار هنری کنی و از خودت رضایت داشته باشی حس مثبت ت بیشتر منتقل میشه تا زمانی که فقط افتادی به درز کثیف پشت گاز و از بقیه زیبایی های زندگی غافل شدی ...
👍همه چیز ارزشمنده تا زمانی که به اندازه و به جا باشه
از حد که بگذره نه ارزش داره نه زیبایی
خسته کننده میشه و بیهوده
حواست به همه چیز باشه بانو جان
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
آقای بهشتی 🌹
بانوی بهشتی 💐
✍اختلاف داشتن در زندگی زناشویی بسيار طبيعیه،،
اما چگونگی حل اختلافات،،
"هنر" یک آقا و بانوی بهشتی هست. 👉
💎با كمک همسرتون "قوانينی" برای زمانی كه عصبانی هستيد،،
يا با رفتار همسرتون مخالفيد وضع كنيد.
مثلا ...
1⃣قهر نكنيم.
2⃣ به هم "ناسزا" نگیم.
3⃣ مقابل "بچهها" دعوا نكنيم.
4⃣ جای "خواب" خود رو جدا نكنيم.
5⃣ "اشتباهات گذشته" رو به رخ نكشيم.
6⃣ اختلافات خانوادگی رو "بيرون" از محيط خونه مطرح نكنيم.
7⃣در هر صورت به نظر و عقیده هم احترام بگذاریم.
🍃آقا و بانوی بهشتی 🍃
👈 برای حل مشكل زندگی تون "وقت" بذارید.
در زمان گفتگو،،
گوشی موبايل، تلفن، روزنامه،
و بقيهی مواردی كه باعث"پرت شدن حواس" تون میشه،،
رو از دسترس خارج كنيد.
در این جلسه ی زوجینی،،
سعی كنيد به "یه نتيجه" برسيد،،
⬅كه هر دو طرف راضی باشيد.➡
اگر به چنين نقطهای "نرسيديد"،،
نتيجه بگيريد كه،،
بر سر اين موضوع تفاهم نداريد و
#آتش_بس كنيد.⏩
و بعد از این،،
هر بار به این مسئله رسیدید،،
بدون نیش و کنایه و طعنه،،❌
به نظر و عقیده همدیگه احترام بذارین و
همدیگه رو آزار ندین و
⏪ از موضوع بگذرید.
بعد از مدتی،،
👈ثمره این احترام و ادب،،
اینه که،،
بدون اینکه متوجه بشین،،
👌💖محبت و عشق تون بهم زیادتر و مسائل حل نشده بین تون،،
کمرنگ، بی اهمیت و حل خواهد شد. ✅
#هنر_حل_تعارض_زوجینی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هردوبخوانیم
🔴 #صمیمیت_به_همراه_احترام
💠 مهم نیست که چند وقت از #ازدواج شما میگذرد، #صمیمیت و به هم #احترام گذاشتن هرگز ضد هم نیستند.
💠 در گفتگوهای خود از کلماتی مانند: لطفاً، متشکرم، متأسفم، ببخشید و ... استفاده کنید.
💠 در رفتارهای خود، احترام به همسرتان مشهود باشد.
💠 طرز #گفتار و #رفتار شما نشان میدهد چقدر برای همسرتان #ارزش قائل هستید و به او احترام میگذارید.
💠 نتیجه #تکریم و احترام به یکدیگر، افزایش و #تقویت صفات خوب و کمرنگ شدن صفات رذیله در انسان است.
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
1_307096349.mp3
15.3M
#همسرداری
📝بخش پنجم؛«حفظ اقتدار مرد»
♨️ اگه مرد نتونه خواسته شما رو تامین کنه،حتما جایگزین میکنه...!
#حفظ_اقتدار_مرد
دکتر #حبشی
#قسمت5
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#هرچی_توبخوای
رمان محتوایی .....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت35 پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و تو حال خودش بود...😭✨ مزار داییم نزدیکش بود
#هرچی_توبخوای
#قسمت36
فکری به سرم زد....😅
باحالت پشیمونی و گریه گفتم:
_با اجازه ی پدرومادرم و بزرگترها..😒😢
چند ثانیه مکث کردم،بعد با خنده گفتم:
_بله😁🙈
همه زدن زیر خنده....😂😃😄😁
مامان گفت:
_خیلی پررویی زهرا.حیا رو خوردی...
مامان داشت صحبت میکرد محمد یه پرتقال😁🍊 برداشت.
فکرشو خوندم.سریع و محکم پرتاب کرد سمتم.سریع جا خالی دادم.😱😃
پرتقال پاشید رو دیوار.به رد پرتقال بدبخت نگاه کردم.
باتعجب و ترس به محمد گفتم:
_قصد جون منو کردی؟؟!! این اگه به من میخورد که ضربه مغزی میشدم.😝😁
محمد باخنده گفت:
_حقته،بچه پررو،خجالت هم نمیکشی.😁🍊
به بابا نگاه کردم...
با لبخند نگاهم میکرد.واقعا خجالت کشیدم.🙈سرمو انداختم پایین و رفتم تو اتاقم.😅🙈
شب خاستگاری شد..
محمد و مریم زودتر اومدن.همه نشسته بودن و من با سینی چایی رفتم تو هال...
طبق معمول محمد سینی رو ازم گرفت و خودش پذیرایی کرد.😊👌
تو این فاصله من به مهمان ها نگاه میکردم.👀🙈
حانیه،مادرش،پدرش و امین و عمه ی امین اومده بودن.
به حانیه نگاه کردم،درسته که خوشحال بود ولی چند سال پیر تر شده بود.😒
صحبت سر پدر و مادر امین بود و اینکه پیش خاله و شوهرخاله ش بزرگ شده. مامان و بابا و محمد خیلی تعجب کردن.
محمد به من نگاهی کرد.من فکر میکردم میدونه.🙈
بعد از صحبت های اولیه قرار شد من با امین صحبت کنم.
اواخر دی ماه بود☁️❄️ و نمیشد رفت تو حیاط.
به ناچار رفتیم اتاق من.
همون اول که وارد شد،اتاق رو بر انداز کرد... 👀
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══