هدایت شده از جلسات سبک زندگی ویژه بانوان
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت34
#بوی_خوش
🔰🔰🔰
🍃 امام صادق علیهالسلام؛ هزینه کردن برای #بوی_خوش اسراف نیست
🍃 رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند؛ بخشش را بپذیرید و بهترین بخشش #عطر و بوی خوش است؛ هم سبکبار است و هم خوشبو
رسول خدا صلیالله علیه و آله با بهترین عطر خود را خوشبو می کرد و آن #مشک و #عنبر است
🍃 امام کاظم علیه السلام؛ روز #جمعه با #بهترین_عطرها خود را خوشبو کنید
🍃 امام صادق علیهالسلام فرمودند؛ #عطر_مردان پربو و کمرنگ ، ولی #عطر_زنان پررنگ و کم بو است
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
برداشت هایی از کتاب #مفاتیح_الحیاة
#قسمت34
#بوی_خوش
دوست خوبم 😍
💡#یادمون_باشه عطر، با اسپری و ادکلنی که الکل داره متفاوته، تا جایی که می تونیم از انواع عطرهای طبیعی بدون الکل استفاده کنیم و تا می تونیم به مناسبت های مختلف به عزیزانمون عطر هدیه دهیم.
مثلاً مشهد می ری بیشتر زعفران سوغات می یاری یا عطر؟
💡 #یادمون_باشه؛ برای اصلاح باطن باید از ظاهر شروع کنیم، برای خوشبویی باطن و دلمون ، باید از خوشبو کردن جسم و مشاممون شروع کنیم
💡 #یادمون_باشه هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. استفاده از عطر در جایی که نامحرم هست ممنوع⛔️
❤️ خانوم #عزیز و #معطر خونه ❤️
👌 این همه سفارشی که به استفاده از عطر و بوی خوش شده، برای اینه که عطر تاثیرات بسیار خوبی در جسم و روان اعضای خونه می زاره
❓❓چقدر برات مهمه که خانه ات و اهل خانه ات مثل گل همیشه #معطر باشند ؟ برنامه ت برای خوشبو کردن مشام اهل خونه چیه؟
@jalasaaat
ارسال مطلب✅
کپی⛔️
💕زندگی عاشقانه💕
#دختر_شینا #بهناز_ضرابی_زاده #قسمت33 #فصل_پنجم صبح زود پدرم رفت و شناسنامه ام را عکس دار کرد
#دختر_شینا
#بهناز_ضرابی_زاده
#قسمت34
#فصل_پنجم
عاقبت پدرش از دستش عصبانی شد و گفت: «چرا. بیا بنشین. تو را کم داریم.»
دیزی ها را که آوردند، مانده بودم چطور پیش صمد و پدرش غذا بخورم. از طرفی هم، خیلی گرسنه بودم. چاره ای نداشتم. وقتی همه مشغول غذا خوردن شدند، چادرم را روی صورتم کشیدم و بدون اینکه سرم را بالا بگیرم، غذا را تا آخر خوردم. آبگوشت خوشمزه ای بود. بعد از ناهار سوار مینی بوس شدیم تا به روستا برگردیم. صمد به من اشاره کرد بروم کنارش بنشینم. آهسته به پدرم گفتم: «حاج آقا من می خواهم پیش شما بنشینم.»
رفتم کنار پنجره نشستم. پدرم هم کنارم نشست. می دانستم صمد از دستم ناراحت شده، به همین خاطر تا به روستا برسیم، یک بار هم برنگشتم به او، که هم ردیف ما نشسته بود، نگاه کنم.
به قایش که رسیدیم، همه منتظرمان بودند. خواهرها، زن برادرها و فامیل به خانه ما آمده بودند. تا من را دیدند، به طرفم دویدند. تبریک می گفتند و دیده بوسی می کردند. صمد و پدرش تا جلوی در خانه با ما آمدند. از آنجا خداحافظی کردند و رفتند.
با رفتن صمد، تازه فهمیدم در این یک روزی که با هم بودیم چقدر به او دل بسته ام. دوست داشتم بود و کنارم می ماند. تا شب چشمم به در بود. منتظر بودم تا هر لحظه در باز شود و او به خانه ما بیاید، اما نیامد.
ادامه دارد...✒️
💞 @zendegiasheghane_ma
#نکات_تربیتی_خانواده
#قسمت34
🌷 شما خوب باش همیشه. نگران نباش کسی بهت نمیتونه ضرری بزنه.
اگه غیر از این باشه و تو بخوای با جنگ و دعوا حقت رو بگیری
اولا اینکه نمیتونی به حقت برسی!☺️
✅ بعدش هم اینکه «هیچ وقت همسرت نمیتونه به تو ضرری برسونه مگر اینکه خدا بخواد تو رو توی اون زمینه "امتحان" کنه».
✔️ پس خیالت راحت باشه که اگه ضرری هم بهت رسید آزمایش و امتحان الهی تو بوده و "یه رنج خوب" هست.
🌺 سعی کن توی امتحانات خدا سربلند بشی.
خدا تک تک این بزرگواری های تو رو حساب میکنه.
💢 ضمن اینکه اون اگه پُررو شد و اذیتت کرد، خدا به حسابش میرسه.
میزنه داغونش میکنه
⭕️ پوست از سرش میکنه هم در دنیا و هم در آخرت...
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#تنها_میان_داعش
#قسمت34
💠 شاید اولین بار بود گریه حیدر را میشنیدم و شنیدن همین گریه غریبانه قلبم را در هم فشار داد و او با صدایی که بهسختی شنیده میشد، پرسید :«نمیترسی که؟»
مگر میشد نترسم وقتی در محاصره داعش بودم و او ترسم را حس کرده بود که آغوش لحن گرمش را برایم باز کرد :«داعش باید از روی جنازه من رد شه تا به تو برسه!» و حیدر دیگر چطور میتوانست از من حمایت کند وقتی بین من و او، لشگر داعش صف کشیده و برای کشتن مردان و تصاحب زنان آمرلی، لَهلَه میزد.
💠 فهمید از حمایتش ناامید شدهام که گریهاش را فروخورد و دوباره مثل گذشته مردانه به میدان آمد :«نرجس! بهخدا قسم میخورم تا لحظهای که من زنده هستم، نمیذارم دست داعش به تو برسه! با دست #قمر_بنی_هاشم (علیهالسلام) داعش رو نابود میکنیم!»
احساس کردم از چیزی خبر دارد و پیش از آنکه بپرسم، خبر داد :«آیتالله سیستانی حکم #جهاد داده؛ امروز امام جمعه #کربلا اعلام کرد! مردم همه دارن میان سمت مراکز نظامی برای ثبت نام. منم فاطمه و بچههاشو رسوندم #بغداد و خودم اومدم ثبت نام کنم. بهخدا زودتر از اونی که فکر کنی، محاصره شهر رو میشکنیم!»
💠 نمیتوانستم وعدههایش را باور کنم که سقوط شهرهای بزرگ عراق، سخت ناامیدم کرده بود و او پی در پی رجز میخواند :«فقط باید چند روز مقاومت کنید، به مدد #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) کمر داعش رو از پشت میشکنیم!» کلام آخرش حقیقتاً #حیدری بود که در آسمان صورت غرق اشکم هلال لبخند درخشید.
نبض نفسهایم زیر انگشت احساسش بود و فهمید آرامم کرده است که لحنش گرمتر شد و هوای #عاشقی به سرش زد :«فکر میکنی وقتی یه مرد میبینه دور ناموسش رو یه مشت گرگ گرفتن، چه حالی داره؟ من دیگه شب و روز ندارم نرجس!» و من قسم خورده بودم نگذارم از تهدید عدنان باخبر شود تا بیش از این عذاب نکشد...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان #ماهواره استاد #عباسی_ولدی #قسمت33 📡 پیامدهای ماهواره در خانواده ⁉️چه شد
#بشقابهای_سفره_پشت_باممان
#قسمت34
استاد #عباسی_ولدی
📡 پیامدهای ماهواره در خانواده
⁉️چه شد که پای ماهواره به خانههایمان باز شد؟
فصل2⃣: لذت گرایی و دور ماندن از فضاهای معنوی
⬅️چه کنیم که شیرینی محبّت خدا🕋 را بچشیم؟
🔟 شنیدن وصف عشق
🔸از نظر روانی، وقتی انسان به رابطۀ عاشقانه میان دو نفر توجّه میکند، در درونش احساس نیاز به عشق❤️، پدید میآید. این مسئله، هم در عشق مجازی و هم در عشق حقیقی وجود دارد. درست به همین دلیل است که به جوانان سفارش میکنیم فیلمهایی را که در بارۀ عشق مجازی میان دو انسان ساخته شده، تماشا نکنند🔞 و رُمانهای اینچنینی را هم نخوانند.
🔹شنیدن وصف رابطۀ عاشقانه و حقیقی میان بنده و خدا، در انسان، احساس نیاز به عشق حقیقی❤️ را زنده میکند.
🔸قصّۀ کربلا😭 هم یکی از عاشقانهترین حادثههای این عالم است. اگر کسی میخواهد عشق را ببیند و بشنود، باید پای این قصّه بنشیند و کربلا را با چشمِ دل👁، نظاره کند.
📚بشقابهای سفره پشت باممان، ص 142 - 146
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
✍️ #دمشق_شهرعشق #قسمت33 موهایم نامرتب از زیر شال سفیدی که دیشب سمیه به سرم پیچیده بود، بیرون زده و
#دمشق_شهرعشق
#قسمت34
💠 حتی روزی که به بهای وصال سعد ترکشان میکردم، در آخرین لحظات خروج از خانه مادرم دستم را گرفت و به پایم التماس میکرد که "تو هدیه #حضرت_زینبی، نرو!" و من هویتم را پیش از سعد از دست داده و خانواده را هم فدای #عشقم کردم که به همه چیزم پشت پا زدم و رفتم.
حالا در این #غربت دیگر هیچ چیز برایم نمانده بود که همین نام زینب آتشم میزد و سعد بیخبر از خاطرم پرخاش کرد :«بس کن نازنین! داری دیوونهام میکنی!» و همین پرخاش مثل خنجر در قلبم فرو رفت و دست خودم نبود که دوباره ناله مصطفی در گوشم پیچید و آرزو کردم ای کاش هنوز نفس میکشید و باز هم مراقبم بود.
💠 در تاکسی که نشستیم خودش را به سمتم کشید و زیر گوشم نجوا کرد :«میخوام ببرمت یه جای خوب که حال و هوات عوض شه! فقط نمیخوام با هیچکس حرف بزنی، نمیخوام کسی بدونه #ایرانی هستی که دوباره دردسر بشه!»
از کنار صورتش نگاهم به تابلوی #زینبیه ماند و دیدم تاکسی به مسیر دیگری میرود که دلم لرزید و دوباره از وحشت مقصدی که نمیدانستم کجاست، ترسیدم.
💠 چشمان بیحالم را به سمتش کشیدم و تا خواستم سوال کنم، انگشت اشارهاش را روی دهانم فشار داد و بیشتر تحقیرم کرد :«هیس! اصلاً نمیخوام حرف بزنی که بفهمن #ایرانی هستی!» و شاید رمز اشکهایم را پای تابلوی زینبیه فهمیده بود که نگاه سردش روی صورتم ماسید و با لحن کثیفش حالم را به هم زد :«تو همه چیت خوبه نازنین، فقط همین ایرانی و #شیعه بودنت کار رو خراب میکنه!»
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم
#قسمت34
می خواهی خدا تحویلت بگیره؟؟
✅🌸✅
خدایا ازت ممنونیم که این نماز رو به ما هدیه کردی
✅✅
سجده خیلی قشنگه
آدم نهایت کوچک شدنش رو در خونه ی خدا تمرین میکنه
♨️🚷💢
این تمرین اول ،تو دل غوغا به پا نمی کنه
⭕️⭕️
مودبانه این کار رو انجام میدی
خدا میبینه ،میدونه از عشق و عرفان خبری نیست تو دل من
💢❌⭕️
ولی وقتی میبینه من خودمو نگه داشتم
میگم
سبحان ربی الاعلی و بحمده
سبحان ربی الاعلی وبحمده
❎✅❎
دلم میگه بلند شو بسته دیگه
میگم یه دونه دیگه ،میگم حال خودمو میگیرم
✅🌸✅🌸
"خدا نگاه میکنه"
در روایت داریم؛
اگه بنده ی من بفهمه که در هنگام سجده چه رحمتی اون رو در بر گرفته
✅✅✅
دیگه سر از سجده بر نمیداشت
💢💢⭕️💢
امام سجاد🌺بعضی مواقع از شب تا به صبح یک سجده انجام میداد
فرصت داشته باشند اهل تقوا
چه میکنند در خانه ی خدا ، بماند
✅🌸✅🌸
خدا میدونه وقتی من سجده ميکنم عشق و عرفان ندارم
🔴🔴
اما خدا میدونه من دارم خودمو وادار میکنم به سجده
بالاخره اون شعور واگاهی امد کمک کرد
میگه در خونه خدا هرچی خاک بشی عیبی نداره
☘🌺🌺☘
خدا به ملائکه اش میگه این جوون منو ببینید
"""تازه کاره ها""
اما ببینید چگونه داره سرمایه و وقت خودشو میزاره
✅یه ذره وقت بزاریم✅
""اینقدر تحویلت میگیرند""
〰🌸〰〰🌸〰
عزیزان تا میتونن پخش کنن
یاعلی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ناحله
#قسمت34
#پارت_اول
مردای فامیل دوماد و اونایی به ریحانه محرم نبودن
با آرزوی خوشبختی براشون از خونه خارج شدن
ریحانه و شوهرشم مشغول امضا کردن بود
گفتم بیکار واینستم
نزدیک عروس و دوماد شدم و ازشون عکس گرفتم
بلاخره امضاهاشون به پایان رسید
ریحانه و روح الله و از جاشون بلند کردن
به روح الله گفتن شنل ریحانه و واسش باز کنه
شنلش و باز کرد و از سرش در آورد
دوباره همه دست زدن و رو سر ریحانه وشوهرش گل و نقل پاشیدن
بعد از اینکه حلقه زدن
بابای ریحانه رفت و بوسیدشون
بعدشم دستشونو تو دست هم گذاشت
بابا روح الله هم اومد بینشون ریحانه وبغل کرد و سرش و بوسید
روح الله هم بغل کرد
هر کدومشون ب ریحانه و شوهرش هدیه میدادن
داداش بزرگتر ریحانه ،علی به روح الله و ریحانه هدیه ای داد و بغلشون کرد
محمد رفت سمتشون
شیطنت خاصی تو چشماش بود
خواهرش و طولانیی تو بغلش گرفت ریحانه ام از چشماش مشخص بود به زور جلو اشکاش و گرفته بود
حسودیم شد بهشون و برای هزارمین بار دلم خواست برادر داشته باشم
محمد ریحانه و از خودش جدا کرد
از جیبش یه جعبه ای و در آورد
بازش کرد و از توش یه گردنبند بیرون آورد
دور گردن ریحانه بستش وپیشونیش و بوسید
یه انگشتر عقیقم به روح الله هدیه داد
ناراحت شدم وقتی یاد خلاء های زندگیم افتادم
من همیشه همه چی داشتم و بازم یه چیزی کم داشتم
سرم پایین بود و نگام ب دوربین تو دستم
که متوجه شدم ریحانه داره صدام میکنه
گیج سرم و اوردم بالا که دیدم همه نگاها رو منه
به خودم اومدم و خواستم دوربین وبیارم بالا که
یکی از دختر خاله های ریحانه که از همه بدتر نگاه میکرد بهم نزدیک شد
چادری بود ولی خیلی جلف
از اونایی ک داد میزدن ب زور چادر سرشون کردن
ارایش زیادی داشت و موهاشم مشخص بود
دوربین وبا یه لبخند مسخره از دستم کشید
با تعجب بهش نگاه کردم
رفت عقب
لنز دوربین و گرفت طرف ریحانه اینا و ازشون عکس گرفت
محمدد دوباره اخماش بهم گره خورد
ریحانه و روح الله ام سعی میکردن لبخند بزنن*
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#ناحله
#قسمت34
#پارت_دوم
دوربین و که اورد پایین محمد سرش و خم کرد و ب ریحانه چیزی گفت
ک فهمیدم ریحانه گفت
+ من چیی بگممم؟ دوباره محمد یچیزی بهش گفت
ریحانه ام کلی سرخ و سفید شد و گفت
+فاطمه جون میشه یه باردیگه ازمون عکس بگیری ؟
فهمیدم که محمد مجبورش کرده اینو بگه ولی دلیلش و نمیدونستم
بیچاره ریحانه خیلی ترسیده بود
دختر خالش دوربین و انداخت بغلم و یه پوزخند کاملا محسوسم به محمد زد
محمد یه لبخند مرموز رو صورتش نشست
خواهر و شوهرخواهرشو بغل کرد و با لبخند ب لنز خیره شد
ازشون عکس گرفتم و دوربین و گذاشتم رو میز
رفتم و یه گوشه نشستم
محمد اینا هنوز بالا بودن که یهو صدای آهنگ بلند شد
همه باتعجب نگاه میکردن
همون دخترای فامیل ،جیغ کشیدن و با قر اومدن وسط
داداشای ریحانه و روح الله اخماشون رفت تو هم
علی دست محمد و گرفت و بهش گفت
+ولشون کن اینارو بیا بریم
محمد جواب داد
+ینی چی ولش کن حداقل صداشو کمتر کنن
همسایه ها اذیت میشن
با دیدن قیافه سرخ ریحانه رفتم کنارش نشستم
بهش گفتم
_چیشدههه عروس خانوم چرا انقدر ترسیدی؟
+میترسم دعوا شه فاطمه
_دعوا چرا
+ببین این دختر خاله های من با محمد مشکل دارن
_سرچی چرا؟
+سلما همون دختره که دوربین و ازت گرفت به قول خودش به محمدعلاقه داره بعد محمدخیلی ازش بدش میاد یه اتفاقایی افتاد بینشون که الان سر جنگ دارن باهم خواهراش یجورایی میخوان حرص داداشم ودر بیارن
نمیدونم چیکار کنم تو نمیشناسی محمدو یه چیزایی و نمیتونه طاقت بیاره
_هرچی باشه کاری نمیکنه که مراسمت بهم بریزه اینو مطمئن باش
+ خداکنهه
پدرریحانه اومد دم درو
+آقا محمد بیا پسرم کارت دارم
محمد ک تا الان تمام زورش و زده بود تا بره و باسلمااینا برخورد کنه
با حرف پدرش احتمالا بیخیال شد داشت میرفت بیرون ک وسط راه برگشت رفت طرف دستگاه بالبخند سیمش وکشید و گرفت تو بغلش
وقتی درمقابل نگاه متعجب همه داشت میرفت بیرون به ریحانه گفت
+ریحانه جون من اینومیبرم یخورده اختلاط کنم باش
صدای خنده جمع بلندشد
الان فقط خانوما بودن داخل
شالم و ازسرم در اوردم ورفتم کنار ریحانه
یه چندتاسلفی باهم گرفتیم
ایستادم کنارش
دوربین و دادب یکی از فامیلاشونو گفت ازمون عکس بگیره
عکسامونوکه گرفتیم نشستیم و گرم صحبت شدیم
ریحانه ام دیگه استرس نداشت وهمش در حال خندیدن بود
یکی از خانومای فامیلشون یه قابلمه برداشت وبا ریتم روش ضربه میزد
بزور ریحانه رو بلندکردن
دورش چرخیدن و اوناییم که میتونستن با اون ریتم تند برقصن رقصیدن
البته همش واسه خنده بود
یه ساعت دیگه که گذشت به ردیف نشستیم تا آقایون شام و بیارن
چند نفر اومدن تو
و بقیه بیرون دم درکمک میکردن
محمدم پشت درسینی هارو میداد دستشون
چون جمعیت زیاد نبود زودکار پذیرایی تموم شد*
#کپی_بدون_ذکر_نام_نویسنده_حرام_است❌
ادامــه.دارد....
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#پسرک_فلافل_فروش #قسمت33 #برکت برکت در مال چیزی نیست که با مفاهیم مادی قابل بحث و توجیه باشد. بر
#پسرک_فلافل_فروش
#قسمت34
#فتنه_داعش
می گویند تاریخ مرتب تکرار می شود، فقط اسم ها عوض می شود، وگرنه بسیاری از اتفاقات سالها و قرن های گذشته، با نام هایی جدید تکرار می گردد.
از روزی که بیداری اسلامی منطقه ما را فرا گرفت، آمریکا و اسرائیل با کمک حاکمان فاسد منطقه، یک نوع کودتا را در کشور سوریه به راه انداختند. آنان می خواستند وانمود کنند که سوریه هم مانند تونس و لیبی و مصر و بحرین و ... درگیر بیداری اسلامی شده!
اما تفاوت آشکار بحران سوریه با دیگر کشورها، حضور تروریست های صدها کشور در غالب قیام مسلحانه بر ضد دولت سوریه بود!
شکی نبود که دولت مردمی سوریه تاوان حمایت از محور مقاومت را پرداخت می کرد. ترویست های سوری صدها انسان بیگناه را فقط به جرم حمایت از دولت قانونی این کشور به خاک و خون کشیدند.
آنچه که ما از خوارج زمان امیرالمومنین علی(ع) شنیده بودیم در رفتار این قوم وحشی مشاهده کردیم. دولتهایی که ادعا می کردند نظام سوریه ظرف شش ماه نابود خواهد شد، شاهد بودند که گروه های مردمی به حمایت از دولت سوریه برخواستند.
مدتی بعد، خشن ترین گروه های مسلح در غالب دولت اسلامی عراق و شام (با نام داعش) اعلام موجودیت کرده و حملات گسترده ای را آغاز کردند. آنان روی فاسدترین ظالمان تاریخ را سفید کردند. کارهایی از این قوم سر زد که تاریخ از نوشتن آن شرم دارد!
اما همه می دانستند که اسرائیل و حامی همیشگی آن یعنی آمریکا، عامل اصلی ایجاد و حمایت داعش هستند.
در اوایل سال 1393 داعش توانست در عراق برای خودش زمینه نفوذ را فراهم کند. سپس شهر موصل و چندین منطقه دیگر با خیانت نیروهای وابسته به صدام، به اشغال داعش درآمد. آنان هزاران شیعه و سنی را تنها به جرم مخالفت با نظرات داعش اعدام کردند.
اوضاع عراق عجیب و غریب شد. آیت الله سیستانی حکم جهاد صادر کرد. صدها زن و مرد شیعه و سنی آماده مبارزه با داعش شدند.
هادی در این ایام در حوزه نجف مشغول تحصیل بود. با اعلام حکم جهاد، از مسئولین نیروهای مردمی(حشد الشعبی) تقاضا کرد که با اعزام او به جبهه نبرد با داعش موافقت کنند. اما مسئول نیروها که از دوستان هادی بود با اعزام او مخالفت کرد.
او سال قبل نیز از آنها خواسته بود که برای دفاع از حرم، به کشور سوریه اعزام شود اما مخالفت شده بود. اینبار تقاضای مکرر او جواب داد. هادی توانست خود را به جمع نیروهای مردمی برساند.
او از زمانی که در ایران بود، در کارهای هنری فعالیت داشت. تولید فیلم و عکس از برنامه های شهدا و ... از کارهای او بود.
حالا همین برنامه ها را در غالب نیروهای مردمی عراق آغاز کرده بود. تهیه فیلم، خبر و عکس از نبردهای شجاعانه نیروهای مردمی.
هادی هرجا قدم می گذاشت از شهدا می گفت. از ابراهیم هادی، از شهید دین شعاری و...
او برای رزمندگان و فرماندهان حشدالشعبی از خاطرات شهیدان دفاع مقدس می گفت و آنها را با فرهنگ شهادت آشنا می کرد. آنها تشنه فرهنگ انقلابی بسیجیان ما شده بودند.
این عطش باعث شد که فرماندهان حشدالشعبی از هادی بخواهند برای تهیه چفیه و پیشانی بند و پرچم راهی ایران شود.
آنها مبلغی حدود صد میلیون تومان در اختیار هادی قرار دادند تا برای تهیه این اقلام به ایران برگردد.
آن قدر در عراق به او اعتماد پیدا کردند که این مبلغ پول را به او دادند و خواستند هر چه سریعتر، این اقلام فرهنگی به کسانی که در خط مقدم جنگ علیه داعش هستند برسد.
#پسرک_فلافل_فروش
زندگینامه وخاطرات #طلبه_شهید_مدافع_حرم_محمدهادی_ذوالفقاری🌷
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#هرچی_توبخوای #قسمت33 اما بالاخره روز موعود رسید...😍☺️ قرار بود محمد قبل ظهر برسه.همه خونه ما جمع
#هرچی_توبخوای
#قسمت34
با اشک و بغض گفتم:زخمی شدی؟😢😒
-چیز مهمی نیست.بالاخره باید یه کاری میکردم که باور کنید جنگ بودم دیگه.😁
وقتی نگاه نگران منو دید گفت:
_یه تیر کوچولوی ناقابل هم به من خورد.☺️👌
بالبخند سرشو برد بالا و گفت:
_اگه خدا قبول کنه.😇☺️
لبخند زدم و گفتم:
_خیلی خب.قبول باشه..برو .مهمانها برای دیدن تو موندن.😄
رفت سمت در،برگشت سمت من.گفت:
_ممنونم زهرا.بودن تو اینجا کنار مامان و بابا و مریم و ضحی، اونجا برای من خیلی دلگرمی بود.😊خوشحالم خواهر کوچولوم اونقدر بزرگ شده که میتونم روش حساب کنم و کارهای سخت رو بهش بسپرم.😍☺️
لبخند تلخی زدم.😒🙂رفت بیرون و درو بست.رفتم سر سجاده و نیت نماز شکر کردم.
✨تو دلم گفتم خدایا خودت میدونی که من #ضعیفم.اگه تونستم این مدت دوام بیارم فقط و فقط بخاطر کمکهای #تو بوده.تو به من #عزت دادی وگرنه من کی باشم که کسی بتونه برای کارهای سختش رو من حساب کنه.✨
همه رفتن.ولی مامان نذاشت محمد و مریم و ضحی برن...
حالا که فهمیده بود مریم بارداره، میخواست بیشتر به مریم و محمد رسیدگی کنه.اتاق سابق محمد رو آماده کرده بود.
محمد روی تخت دراز کشیده بود و ضحی ول کن باباش نبود.به هر ترفندی بود از اتاق کشیدمش بیرون.
دست ضحی رو گرفتم و رفتیم تو آشپزخونه.به ضحی میوه دادم و خودم مشغول تمیز کردن آشپزخونه شدم.یه کم که گذشت،چشمم افتاد به در آشپزخونه. بابام کنار در ایستاده بود و با رضایتمندی به من نگاه میکرد.با چشمهام قربون صدقه ش رفتم.☺️
این #نگاه_پدرم بهترین جایزه بود برای من.😍☝️
سه روز از برگشتن محمد میگذشت و بالاخره مامان اجازه داد برن خونه ی خودشون.
سرم خلوت تر بود...
سه ماه بود بهشت زهرا(س)نرفته بودم.🙈😅 گل و گلاب 🌸💐گرفتم و صبح رفتم که زیاد بمونم.
مثل همیشه اول قطعه سرداران بی پلاک رفتم.🌷🇮🇷دعا و قرآن✨✨ خوندم و بعد رفتم مزار عموم.
اونجا هم مراسم گل و گلاب و دعا و قرآن رو اجرا کردم.✨👌
مزار داییم یه قطعه دیگه بود...
دو ردیف قبل مزار داییم،پسر جوانی کنار مزاری نشسته بود و...
ادامه دارد..
🌹شادے ارواح طیبہ شــہـــدا صلواٺ
اولین اثــر از؛
✍ #بانـــومهدی_یارمنتظرقائم
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
استاد #پناهیان
#قسمت34 👇👇👇
#سبک_زندگی
درس دوازدهم 😊💐
👈الان صنعت توریست به این رسیده که هر کسی باید #فرهنگ خودشو داشته باشه.✅
🔺آخه بعضی از این رفتارها به کجای ما میخوره؟
🔹واقعا چرا هر رفتاری انجام میدیم؟😒
👈 چرا لباس خودتو کوتاه کردی؟کی به تو گفت؟
🌀آفرین به بعضی اقوام ایرانی و کشورهای همسایه که هنوز پوشش خودشونو حفظ کردن؛ این یعنی آدمیت...👌
تقلید زشتهه!!!
بی ادب بودن زشتههه!!!!
میرم تو روستا میبینم برام جوجه کباب آوردن!!!
خب غذای روستای شما چیهه؟؟؟
👈میگه حاج آقا به احترام مهمونا آوردیم!
🔹خب این چه احترامیه؟؟؟؟
🌀من اومدم سر سفره شما بشینم، طعم زندگی شمارو بچشم.✅
💞امیرالمومنین میفرمودند:
" تا وقتی امت اسلامی لباس و غذاشون مثل غیر مسلمونها نشه سعادتمندند!!!
👈بعد خدا هر بلایی سرشون آورد انتظاری نداشته باشن."😱
اصلا همهچی قاطی شده!😐
رفتم تو شهر کویری میبینم برنج آورده، گفتم اینجا برنج میکارین؟میگه نه آقا برنج کجا بود اینجا که آب نیست.
🔺خب پس چرا برنج میخورین؟برنج واسه شماله، برنج خشک میکنه بدن آدمو!
🔹خب شما چند نوع آبگوشت دارین از اونا بخورین.
👈میگه حاج آقا آخه کلاس داره!!!!!
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
#سبک_زندگی
استاد #پناهیان
#قسمت34 👇👇👇
👈👈زندگی اینه؟؟؟؟
زدی بدن خودتو نابود کردی..
غذای تو چیه؟؟؟
مگه خدا نفرمود:" فلینظر الانسان الی طعامه" آدم باید ببینه چی میخوره.💖
🔺آقا الان بورسِ فلان حیوان رو بخرن!
چوپانن؟؟؟؟؟❗
▫️میگه مگه سگ داشتن بده ؟
نه اتفاقاً ؛اول بگو گوسفنداتو کجا نگه می داری؟ اونو بگو ...
چون سگ ، نگهبانِ گوسفنده‼️ یا تربیت شده کار خاص. کاربرد داره !
الان کاربردش برای شما مشخصه!!!
👈 یا فقط شده جزء سبک زندگی؟؟؟
🔸سبک زندگی، یعنی اینکه کدوم رفتارهارو «« معمولاً »»» داری...
دونه دونه رو باید طی آدابی برنامهریزی بکنیم ؛ و یکی یکی شیوه برخورد رو بدونیم.
🔘 نه اینکه جو گیر بشیم جامعه میره به سمت سگ ،ماهم بریم !
❎اصلاً توهین آمیزه این سبک به شما تزریق بشه !
متوجه ای؟؟؟
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
ارتباط موفق_34.mp3
11.23M
#ارتباط_موفق
#قسمت34
💞 بخشندگی؛ یعنی ترجیحِ دیگران به خود!
- بخشندگی، دقیقاً مقابلِ بدجنسی است!
هر چه سطحِ بخشندگی نفسِ انسان، بیشتر میشود؛
میزان بدجنسی او نیز کمتر میشود!
☜ قدرت جذب انسانهای بخشنده، بسیار بالاتر از انسانهای دیگر است.
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_حسینی_قمی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
034.mp3
2.02M
🔶 صحبت های دکتر حبشی در مورد #رابطه_صحیح زن و شوهر در خانواده
"بخش سی و چهارم"
#قسمت34
❇️ راه های برگرداندن اقتدار از دست رفته مرد...
💥 دکتر حمید #حبشی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#خانواده_خوب #قسمت33 📝موضوع: مهم ترین نکته برای داشتن یک خانواده خوب🤔 💕_____💕_____💕 🧕بزرگترین
#خانواده_خوب
#قسمت34
#همسرداری"
📝موضوع: مهم ترین نکته برای داشتن یک خانواده خوب🤔
💕_____💕_____💕
✍میفرماید: «لِتَسکُنوا إلَیها»💫،
تا کنار زوج خودتان آرامش پیدا کنید، 💫
🌟«وَ جعَلَ بَینَکُم مَوَدَّةً وَ رَحمَة»،
و قرار داد بین زوجین مودّت را و بعد میفرماید✍ رحمت را.3⃣ تا کارکرد خیلی مهمّ ازدواج را خداوند متعال اینجا مطرح میکنند.🔰
🧔آقایان 2⃣ تا نقش برای خانمها باید بازی کنند.👌
🧕 خانمها هم دو تا نقش برای آقایان باید بازی کنند.👏
💢منتها بعضی از خانمها و بعضی از آقایان بلد نیستند این دو تا نقش را همراه هم ایفا کنند.♨️
این 2⃣تا نقش اینجا در کلمۀ «مَوَدَّةً وَ رَحمَة» بهش اشاره شده. اشاره شده نه تصریح.
💥یکی اینکه خانمهای شما درست است سنّ و سالشان نزدیک شماست، برای خودشان کسی هستند، بالاخره ممکن است شما را هم مدیریت بکنند حتی، خیلی هم چیز میفهمند🌻
💥دیگر دخترهای این دوره زمانه خیلی آدمهای فهمیدهای هستند. امّا گاهی از اوقات دوست دارند نقش یک دختربچۀ لوس مامانیای که ناز دارد برای بابایش دارد ناز میکند بازی کنند
🧔 و شما آن موقع باید نقش پدر او را بازی کنی. باید بزرگوار باشی. 👏
او گریه میکند از دستت گله میکند. بگو نازی عیبی ندارد، باشد، میخرم برایت. بزرگوار باش.
🧔 شما بچه نشو یک دفعهای، او دارد بچگی میکند شما بزرگی کن. جای پدر او هستی. گاهی از اوقات دختر این نقش را بازی میکند.👌🌹
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
💕زندگی عاشقانه💕
#اخلاق_در_خانواده #قسمت33 بسم الله الرحمن الرحیم 💐 #اخلاق_در_خانواده #کلام_سی_وسوم #احترام_زن
#اخلاق_در_خانواده
#قسمت34
بسم الله الرحمن الرحیم💐
#اخلاق_در_خانواده
#کلام_سی_وچهارم
#تأدیب_زن. (قسمت اول)
👈در قرآن مجید آیه ای هست که میفرماید از نعمت های خدا بخورید و بیاشامید .ولی پشت سرش بلافاصله میگوید: اسراف نکنید. ❎
↩️بعضی از مردم ، خوردن و آشامیدن را گوش میکنند ولی اسراف نکنید را فراموش میکنند. 👉
( کلوا واشربوا را تو در گوش کن
والا تسرفوا را فراموش کن)✔️😒
📖 موضوع تأدیب زنان هم در منابع اسلامی و برداشت بعضی از مسلمانان خام و مغرور اینچنین هست .
🖊(و صد البته این موضوع توسط دشمنان اسلام هم به همین شیوه مورد شبهه پراکنی و تخریب دین میگردد.)👌
👈یک کلمه در قرآن هست که «واضربوهن»
یعنی زنان را بزنید ، در صورتی که این دستور چنانکه توضیح خواهیم داد .👌
☝️اولا: درموردی هست که شاید قرنی یکبار و در میان میلیونها زن و شوهر ، یک مصداق پیدا کند.
↩️ثانیاً: دهها آیه و حدیث و روایت معتبر در مدارک اسلامی موجود است که این دستور را تفسیر و توجیهی شایسته میکند .
در قرآن کریم آیات دیگری هم مانند
🔆(( ولا تعضلوهن ، عاشروهن بالمعروف ، ولا تضاروهن لتضیقوا علیهن ))
موجود است .✅
✨درباره زدنِ زن پیامبر گرامی اسلام ص میفرماید: (چگونه مردی همسرش را میزند که میخواهد او را در آغوش گیرد و گردن به گردن او بگذارد ؟)💞
💎در این جمله بسیار کوتاهِ رسول اکرم ، مانند سایر کلماتش برای خردمندان و نکته سنجان ، معانی بسیاری نهفته است .
💡پیامبر اکرم عقل و خرد انسان را مخاطب میسازد و هوش و احساس و تمام قوای ادراکی انسان را زیر سوال می کشد و میفرماید: کدام یک از شما گل و لعبتی را که میخواهد سالها با او زندگی کند و از دیدنش لذت ببرد و عشق بورزد ، با دست خود سیلی بزند و پژمرده اش میکند؟🍂🍁🥀
🍀گویا پیامبر اکرم ص که جان همه ظریف گویان به فدایش،
♨️به شوهری که همسرش را کتک میزند .
🔆 میفرماید: اُف بر تو و بر سلیقه وذوقت که لباس خود را با دست خودت کثیف و پاره میکنی . بلکه چشمت را با دست خودت کور میکنی !❗️
🔻اسلام دستور میدهد : اگر زن از تنها وظیفه او که تمکین است ، بدون عذر و علت سرباز زند ، شوهر باید ابتدا او را موعظه کند که قرار داد ازدواج ما بر اساس مقرراتی بوده است که من مخارج خانه را تامین و تکفل کنم و تو هم در انجام وظیفه خود تمکین کنی ، چرا مخالفت میکنی ؟ ❓
↩️اگر زن لجبازی کرد و به سرپیچی خود ادامه دهد باید شوهر از او کمی دوری کند و به قول معروف قهر کند✔️
👌گمان نکنم زنی از کمترین درجه تعقل برخوردار باشد و باز هم مخالفت کند مگر آنکه دنبال بهانه جویی و طلاق باشد .😱
🔻در هر حال اسلام دستور میدهد ،
در مرحله سوم، برای کار به شکایت ومرافعه نکشد و راز زن و شوهر فاش نشود ، شوهر حق دارد با پشت دست مثلا به ران و پشت و پهلوی چنین زن نادانی بزند ، شاید بیدار شود ولی این زدن ( باید تنها در این موقعیت باشد و بدون سیاه وکبود شدن بدن او ) تنها بعنوان آخرین راه علاج و چاره کردن لجاجت و سرپیچی زن از ادا وظیفه قانونی خود طبق قرار دادی که خود او امضا کرده است .✍
🤔به نظر میرسد چون طبق سیاق آیه شریفه ، راه علاج نشوز و مخالفت زن را بیان میکند ، چنانکه از موعظه و اعراض در بستر پیداست ، پس اگر شوهر بداند که همان زدن خفیف هم باعث تشدید مخالفت زن میگردد ، نباید انجام دهد ، بلکه باید به راه دیگری متوسل شود .✔️
انشاالله هفته آینده به شرط حیات مطالب دیگری در این مورد خدمتتون عرض میکنم.😊
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹
💕زندگی عاشقانه💕
#تربیت_فرزند #قسمت32 🍎#تربیت_فرزند 🔍 #جلسه_سی_ودوم موضوع ✍ مردان بزرگ درچثه های کوچک💪 🍃____🌹____
#تربیت_فرزند
#قسمت34
🍎#تربیت_فرزند
🔍 #جلسه_سی_وسوم
موضوع ✍اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچهها بگویند «تو مرد شدهای»
🍃____🌹_____🌱
🎀بسم الله الرحمن الرحیم🎀
👦اسلام خیلی موافق است که خیلی زود به بچهها بگویند «تو مرد شدهای» 👱♂
🧕به دخترخانمها هم خیلی زود بگویند «تو برای خودت خانم شدهای»👌
💥 اینکه از سن چهاردهسالگی، بچه مکلّف میشود، مسئول میشود و دیگر باید خودش کارهای خودش را در ارتباط با پروردگار عالم انجام دهد،😍
و یک رابطۀ قویِ مسئولانه داشته باشد، بهخاطر این است.👌
✍امام صادق(ع) میفرماید:⚡️
🔆 سن کمال برای انسان،8⃣1⃣ سالگی است
انسان از چهاردهسالگی باید خودش را مسئول بداند👏
👤شما وقتی دیپلم میگیرید، حدود سنّ هجدهسالگی است.👌
امام صادق(ع) میفرماید:✍ تا سن هجدهسالگی کافی است برای اینکه انسان به بالاترین مدارج کمال برسد،💯
و دیگر در بقیۀ عمر، میتواند خودش را حفظ کند و بهصورت دیگری تکامل پیدا کند.👏
👥من به پدر مادرهای محترم-که اینجا هستند-
خبر بدهم که در روایت هست،🔰
سن کمال برای انسان، هجده سالگی است🌷
💫وَ سُئِلَ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَوَ لَمْ نُعَمِّرْکُمْ ما یَتَذَکَّرُ فِیهِ مَنْ تَذَکَّرَ فَقَالَ تَوْبِیخٌ لِابْنِ ثَمَانِیَ عَشْرَةَ سَنَةً؛💫
📚منلایحضرهالفقیه/1/186)
💎خیلی جاها که ما این سؤال را از مردم میپرسیم،⁉️
✍ میگویند: چهل سالگی است.
در حالی که امام صادق(ع) میفرماید:✍ هجده سال کافی است برای اینکه انسان به عالیترین درجات برسد.👌👏
👤انسان از کِی باید خودش را مسئول بداند🤔
از 4⃣1⃣ سالگی. و من امیدوارم که این مدرسه بتواند این کار را انجام دهد......
🦋اللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ
فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم🦋
#تربیت_فرزند
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
4_5812331589014654076.mp3
11.49M
#انسان_شناسی
#قسمت34
#استاد_شجاعی
▪️مسیر زندگی، هم مبداء داره، هم مقصد!
مبدأ = تو
مقصد = الله
در این جادّه، عینِ همهی جادّههای دیگه، خطراتی، تهدیدت میکنه... خطراتی مثل ؛
ـ توقف
ـ عقب گرد
ـ کُندی حرکت
ـ سرعتِ بیجا
ـ جاماندن از سبقتگیری
ـ سبقتِ بیجا
و ......
💥 حالا چجوری از این خطرات خودم رو حفظ کنم؟
@Ostad_Shojae
034.mp3
2.02M
💞 #رابطه_صحیح_زن_و_شوهر
#قسمت34
❇️ راه های برگرداندن اقتدار از دست رفته مرد...
🎙دکتر حمید #حبشی
#سبک_زندگی
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
038.mp3
24.62M
🟣خانواده موفق
#دکتر_سعید_عزیزی
💠قسمت سی و چهارم
#خانواده_موفق
دکتر #عزیزی
#قسمت34
═══✼🍃🌹🍃✼══
@zendegiasheghane_ma
═══✼🍃🌹🍃✼══
کارگاه خویشتن داری_34.mp3
12.69M
#کارگاه_خویشتن_داری
#قسمت34
⚠️ مبارک نیست؛
ارتباطی که حتّی ظاهرش مقدّس است؛
اما تو را، صـــاف به جهنّم میکشاند!
▫️خویشتنداری یعنی؛
حواست باشد؛
اگر آرامش، شادی و قدرت، محصولِ انتخابات و ارتباطاتت نبود؛
به چشم برهم زدنی، از آن فاصله بگیری!
@ostad_shojae