درسی از علامه یکی از علما به رحمت خدا رفته بود. دوستم گفت من باید کارت دعوتی ببرم منزل علامه و از ایشان برای شرکت در مراسم دعوت کنم بیا با هم برویم. زنگ را که زدیم ایشان به خاطر کهولت سنی که داشتند یواش یواش آمدند و در را باز کردند. از خودکاری که در دست داشت فهمیدیم مشغول مطالعه بوده اند. نامه را که دادیم خداحافظی کردیم. ایشان فرمود: الان شرایط پذیرایی از شما را ندارم و مشغولم ولی یک لحظه صبر کنید. بعد از چند دقیقه بازگشتند و گفتند این دو جلد کتابم را به عنوان دو لیوان چایی از من بپذیرید. ان شالله پذیرایی باشد برای وقت دیگر. نام کتاب «صد کلمه در معرفت نفس» بود. #علامه_حسن_زاده #مطالعه #برنامه_ریزی #عدم_تکلیف ✍️📕🙏🕌

حریم خصوصی محل کارمان با منزل علامه حسن زاده چند کوچه بیشتر فاصله داشت. علامه سالهای آخر عمرشان به دلیل بیماری کمتر دیده می شدند. روزی استاد روشن تن یکی از اساتید گفت: دیروز موقع رفتن به منزل علامه حسن زاده را دم میوه فروشی زیارت کردم. فرصت را غنیمت شمردم گفتم سریع عکسی از علامه بگیرم. گوشی را به سمت علامه گرفتم بعد با خود گفتم ادب حکم می کند ابتدا از علامه اجازه بگیرم. ایشان به گرمی جواب سلامم را داد ولی قبول نکردند عکس بگیرم و خیلی تشکر کردند که بدون اجازه وارد حریم شخصی اش نشده ام و گفتند: انسان همیشه شرایطش یکسان نیست و نباید بدون اجازه وارد حریم شخصی دیگران شویم متاسفانه بسیاری از مردم این را رعایت نمی کنند. #حریم_خصوصی #علامه_حسن_زاده #اجازه #عکس #ادب_اجتماعی #نفوذ_عرفانی_اجتماعی اربعین سالار شهیدان و وفات علامه حسن زاده تسلیت🕌 ✍️