eitaa logo
زندگی شیرین🌱
51.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
8.9هزار ویدیو
0 فایل
کپی بدون لینک ممنوع اینجا کانالی است سرشار از مهر و محبت 😊🥰 به کانال زندگی شیرین خوش آمدید.🌹 پست های تبلیغاتی از نظر ما ن تایید و ن رد می‌شود🔴 https://eitaa.com/joinchat/1558708876Ccdcc3a597e رزرو تبلیغات👆 تبادل انجام نمیدم
مشاهده در ایتا
دانلود
من رقیه هستم دختر دهه ی شصتی و یکی یه دونه یکی از روستاهای کشورمون وقتی شما بدنیا اومدید و دیدم تو زنده ایی فقط برای زنده بودن تو خوشحال بودم و مردن اون قلت زیاد برام مهم نبود و گریه نکردم..مامان بعداز فهمیدن این قضیه دو بار خواب اون خواهر دوقلو مو دید و باهم گفتند و خندیدند..طبق حساب و کتابی که کردیم مامان درست شبی که همزادم برای اخرین بار رفت،، باردار شد و یه خواهر درست شبیه من بدنیا اورد..شاید باور نکنید ولی من ایمان دارم که روح همون خواهر دوقلوم توی کالبد مادرم عمر دوباره گرفت و سال ۸۱ خواهرم بدنیا اومد حتی زودتر از بچه ی من،اسمشو مامان رویا گذاشت چون واقعا مثل یه رویا و معجزه بود.همه تعجب کرده بودند که مامان با اون سن و سال بچه دار بشه ولی به لطف خدا شده بود تا بعداز من تنها نمونند.یک سال بعداز بدنیا اومدن رویا خدا به من هم دوقلو دو تا پسر داد…خیلی خوشحال بودم که بچه هام پسر هستند.آخه بقدری سختی و عذاب و حرف و حدیث شنیده بودم که فقط از خدا جنسیت پسر میخواستم نه دختر..واقعا از ته دل همیشه دعا میکردم که دختر دار نشم، ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎ 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
🌺 ازترس داشتم سکته میکردم هزارجور فکر خیال به سرم میزدنگرانش بودم دیدم هیچ راه چاره ای ندارم زنگ زدم به سرپرست شرکت گفتم شایداونا ازش خبردارن وقتی زنگ زدم گفتم..ازعلیرضا دو رو زخبرندارم کی ازماموریت برمیگرده سرپرستشون گفت کدوم ماموریت!!ماموریت بریم روزتعطیل نمیریم که..باشنیدن این حرف دلم هری ریخت.دیگه مطمئن شدم بهم دروغ گفته و ماموریت بهانه اش بوداون زمانی که من عمل کردم به وجودش نیازداشتم..سرپرستشون گفت نگران نباشیدبه دلتون بدراه ندید من شماره ی یکی ازهمکاراش روبهتون میدم شایدباهم رفتن مسافرت مجردی نمی‌خواسته شمابدونیدکه فکر بد کنید یا ناراحت بشید..شماره رو گرفتم وقتی زنگ زدم به همکارش خودم رو معرفی کردم گفتم..علیرضاباشماست گفت نه بامن نیست وقتی تلفن رو قطع کردم مثل ابر بهار گریه میکردم...میگفتم خدایااخه این چه سرنوشتیه برای من رقم زدی گناه من چیه..پدر و مادر علیرضا هم فهمیدن دلداریم میدادن ولی من اروم نمیشدم... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎ 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
🌺 داداشم گفت توفلان فلان شده غلط کردی پاتوگذاشتی تواین خونه...شیرین روباهرزه بازیت به کشتن دادی باعث سکته باباشدی پروپروبرگشتی..خودت رو زدی به موش مردگی که ازهیچی خبر نداری..درحالی که تمام آتیشها از گور توبلندشده..ابرویه ماروجلوی فک وفامیل دوست اشنابردی هرجامیرم بایدحرف بشنویم..تاامدم عذرخواهی کنم بگم اشتباه کردم براشون توضیح بدم که به شیرین خیلی گفتم ولی گوش نداده..داداشم حمله کردسمتم شروع کردن به زدنم..زیرمشت لگدش بودم مامانم بدبخت هرکاری میکردزورش نمیرسید ازم دورش کنه..بابام دادمیزدبکشش این مایع ننگ رو،بعدازکلی زدنم داداشم خودش خسته شدولم کرد..تمام موهای سرم توخونه ریخته بود،ازدهنم خون میومد.دستم رونمیتونستم حرکت بدم..دردش به حدی بودکه جیغ میزدم..مامان گریه میکردمیزدتوصورتش میگفت دستش روشکوندی..بابام وداداشم عین خیالشون نبود.مامانم زنگ زدبه خواهرسیماکه بیادکمکش ومن روببرن دکتر... ادامه... 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
🌺 پرستار گفت کی شماروراه داده چراامدی بالاممنوع ملاقاته گفتم توخودت مادری میفهمی چی میگم پرستار گفت صبح بیا دکتر میاد الان هیچ کاری ازدستت برنمیاد گفتم ترخدابگوحالش چطوره گفت:شکستگی جمجمعه گزارش شده تو عکسش فعلا هم بیهوشه سطح هوشیاریش پایینه توکل به خدابراش دعاکنید...با حرفهاش دنیاتوسرم خراب شد ازهمون لای در یه کم نگاهش کردم به ناچارامدم پایین...نگهبان پایین چپ چپ نگاهم میکرد برام مهم نبود رفتم سمت رامین گفت دیدیش باسرگفتم اره..بادستمال اشکام روپاک میکردم ستاره روصداکردم گفتم بگوبهم چی شده گفت زندایی ارین رایان سراسباب بازی دعواشون شد رایان از ارین ماشین روگرفت دوید تو راه پله ارین پشت سرش امد من ازتوآشپزخونه میدیدمشون..ارین میخواست ازش بگیرتش ولی رایان نداد ارین شروع کرد به جیغ زدن که زندایی مهسا امدماشین رو از رایان بگیره..اون نمیداد ازش به زورگرفت هولش داد رایان با پشت ازپله هارفت پایین من دویدم مامان جونم صداکردم..زندایی مهسا داشت نگاهش میکرد گفت خودش افتاد..بعد با مامان جون رفتن بالاسررایان که مامان جون زنگ زد به دایی اوردنش دکتر زندایی هم باارین رفتن خونشون... ادامه ... 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---