#سرگذشت_مریم
#کینه
#پارت_هفتاد_دو🌺
تواون لحظه قسم خوردم اگربلایی سررایان بیادمهساروزنده نمیذارم پای همه چیشم وایمیستادم..بعدازشنیدن حرفهای ستاره دیگه طاقت نیاوردم بمونم بدون اینکه به رامین ومادرشوهرم بگم راهی خونه خاله ام شدم..وقتی جریان رو به مهسا گفتم،،مهساگفت اونم دخترهمون مادریه که ازاول چشم دیدن منونداشت الکی میگه توچراباورمیکنی گفتم یه بچه هشت ساله چی ازکینه میدونه که بخواددروغ بگه خلاصه هرچی من میگفتم مهسازیربارنمیرفت اخرسرم بامظلوم نمایی گفت ذهنیتون ازمن بدشدوهمه میخوایدمنوپیش مادرشوهرم ومحسن خراب کنیدومیگفت اگرمن مقصربودم نمیومدم حال رایان بپرسم اون مثل ارینه برام منم نگرانشم بااینکه نمیتونستم حرفهاش روباورکنم ومیدونستم داره فیلم بازی میکنه گفتم بروازاینجارامینم گفت معلوم میشه
برودعاکن رایان خوب بشه وگرنه روزگارت روسیاه میکنم خاله ام اصلامحلش نداد حتی چندبارگفت مامان ماداریم میریم خونه اگرمیای بیاببریمت خودش رومیزدنشنیدن وجوابش رونمیداد
اون شب تاصبح بیداربودیم خاله ام کنارمامانم موندفرداصبح رفتیم بیمارستان دکتررایان رودیدیم گفت شکستکی جمجمه داره ولی چون کودک زودخوب میشه فعلادعاکنیدبه هوش بیاد..
ادامه...
🖌#کانال _زندگی شیرین 💞
@maryam_sfri
💫@zendegiishirinn💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🤍
در اگر بر تو ببندد مرو و صبر کن
ز پس صبر تو را او به سرصدر نشاند
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
📚 خطاب به زوجین محترم
#توقع_نابجا
زن و شوهر نباید توقع داشته باشند طرف مقابل بعد از اینکه با او ازدواج کرد تمام روابط، تفریحها، دوستان و دل مشغولیهایش را فراموش کند و همه وقتش را به او اختصاص دهد.
این توقع و محصور کردن طرف مقابل، مانع از ایجاد ارتباط صمیمی و موثر است.
و یقینا روز به روز از محبوبیت شما بخاطر محدود کردن همسرتان کاسته میشود.
#همسرداری 🥀
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
✨رول مرغ سوخاری پنیری
✨آشپزی در طبیعت
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
#سرگذشت_مریم
#کینه
#پارت_هفتاد_سه🌺
نمیدونم چرااون لحظه یادضامن اهوافتادم روبه قبله شدم والتماس میکردم که منوازچشم انتظاری دربیاره ورایان چشماشوبازکنه دوروزازبی هوشیه رایان میگذشت که چشماشوبازکرداون روزانگارمن رامین دوباره متولدشدیم خیلی خوشحال بودیم کلی نذرنیازبراش کرده بودیم خداروشکربعدازچندروزموندن توی بخش ومراقبت های ویژه ای که ازش میشدحالش بهترشد..وبعدازده روزترخیصش کردن ولی یه مدت بایدتحت نظردکترمیموند..اکثرفامیل امدن بهش سرزدن واین وسط هروقت ستاره دخترخواهرشوهرم میومدباتمام انکارهای مهساحرفش تکرارمیکردهمه ما از مهسا بدمون میومد و دوست نداشتیم دیگه ببینیمش..چندماهی گذشت ومن اون ترم بخاطرشرایط بدروحیم نتونستم خوب واحدهای درسیم روپاس کنم برای ترم جدیدثبت نام کردم ومامانم بازنشسته شدمن باخیال راحتتری رایان رومیسپاردم به مادرم..کم بیش ازخاله ام میشنیدم که محسن باخاله ام درگیره ومیگه اپارتمان روبایدبه نامم بزنید مااینجاحکم مستاجر رو داریم خاله ام همه روازچشم مهسا میدید و هردفعه ام به محسن میگفته زیربارنمیرفت..میگفته به اون ربطی نداره خلاصه محسن باپافشاری و داد بیداد شوهرخاله ام رومجبورمیکنه اپارتمان روبه نامش بزنه....
ادامه...
🖌#کانال _زندگی شیرین 💞
@maryam_sfri
💫@zendegiishirinn💫
---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
6.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هیچوقت ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودتون مقایسه نکنید
#دکترعزیزی
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
#این داستان عالیه❤️👌
ـ🤍🌼🤍🌼🤍🌼
ـ🌼🤍🌼🤍🌼
امروز رفتم بیمارستان سرم بزنم تخت بغلم یه خانوم ۳۱ ساله دراز کشیده بود
یهو یه پسر بچه با پیراهن مردونه سفید با شلوارک جین اومد داخل بلند گفت نازیلااااا عشقممم چی شدی من دورت بگردم خانومه گفت خدانکنه مامان جان فکر کنم مسموم شدم
آقا این پسر اومد کنار مامانش همینجوری صورت مامانشو نوازش میکرد میگفت اخه عشق من چرا غذاهای بد خوردی که اینجوری بشی نمیدونی مگه تو عشق اول منی طاقت ندارم اینجوری ببینمت
من همینجوری با تعجب به این حجم از لاسو بودن این بچههه نگاه میکردم
یهو منو نگاه کرد ی چشمک برام زد گفت البته مامی عشق اولمه تو میتونی عشق آخرم بشی
من ی جوری ذوق کردم انگار نه انگار یه بچه ۶، ۷ ساله بهم این حرفو زده
مامانش خندید گفت انقدر زبون نریز پسر بعد برگشت سمت من گفت همه اینارو از باباش یاد گرفته پدر سوخته
چند دقیقه بعد یه آقا اومد داخل انگار همون پسر کوچولو رو بزرگ کرده باشی با همون لحن گفت نازیلاااااا عشقم چی شدیخانومه خندید گفت هیچی عزیزم بیا ببین پسرت چه دلبری میکنه
باباش با افتخار گفت به باباش رفته دیگه خداکنه شانسشم مثل باباش باشه یه همچین فرشته ای بیاد تو زندگیش
#حقیقتا واسه یه لحظه دلم خواست جای نازیلا باشم .
#عالی و زیبا 👌👌عشق رو به فرزندانمان هدیه کنیم
📌#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاد و پر انرژی باشین 🌸😍
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
🌱🌱🌱
#داستان_زیبا_و_واقعی
❣خواستگارم مرا رد کرد...
🌼من یک دختر دینی و پابند به اخلاق اسلامی بودم.
سالها گذشت و کسی از من خواستگاری نکرد
دخترهای جوانتر از من ازدواج کردند و مادران فرزند شدند.
عمرم به ۳۴ رسید.
یک روز یکی برای ازدواج با من حاضر شد، زیاد خوشحال بودم و ازدواج کردیم دو روز بعد مادر شوهرم آمد و با دیدن من گفت عمرت بنظرم به ۴۰ سال میرسد
من گفتم ۳۴ ساله هستم و او برایم گفت این عمر برای بدنیا آوردن بچه مناسب نیست و من تشنهٔ دیدن نوه های خود هستم.
🌼مادر عقد من را با پسرش فسخ کرد
شش ماه را با غم و اندوه سپری کردم و پدرم برای اینکه غم خود را فراموش کنم منو به حج عمره فرستاد،رفتم به سفر عمره و در حرم شریف نشسته و در حال دعای خیر نزد الله بودم که یک زن را دیدم که صدای زیبا یک آیت قران را تلاوت میکند و بارها آنرا تکرار میکند [#فضل الله علیک عظیما] فضل و مهربانی بزرگ الله بر توست
🌼غم خود را با او شریک کردم من را در آغوش گرفت و این آیت را تکرار میکرد [ولسوف یعطیک ربک فترضی] و زود است که برایت بدهد و تو راضی شوی
خیلی راحت شدم و به خانه برگشتم که ناگهان یک خانوادهٔ دیندار به خواستگاری ام آمدند، به خوشحالی پذیرفتم و ازدواج کردیم و شوهرم مرد دینداری بود.
برای من و خانواده ام احترام زیادی میگذاشت و من نیز احترام شان را میکردم، عمرم به ۳۶ رسید، ماه ها گذشت و محبت اولاد در دلم جا گرفت برای چکاو نزد دکتر مراجعه کردم بعد از معاینات دکتر گفت مبارک باشد! ضرورت به معالجه نیست تو حامله هستی، تا هنگام ولادت هیچگونه معاینهٔ برای تعیین جنسیت بچه انجام ندادم و هر آنچه بود را فضل الله میدانستم، بعد از ولادت
شوهرم و خانواده اش در اطرافم نشسته و میخندیدن، وقتی پرسیدم چرا میخندین آنها چی جوابی دادند؟ به یک صدا همهٔ شان گفتند یک پسر و یک دختر است! با شنیدن این حرف اشک خوشحالی از چشمانم جاری شد و دوباره یاد آن خانم در حرم شریف و آیت را که بارها تکرار میکرد افتادم [ولسوف یعطیک ربک فترضی] یعنی که حرف الله متعال حق است [#وَاصبِر لِحکمِ رَبِّکَ فَإِنَّکَ بِأَعیُنِنَا] منتظر فرمان رب خود باش، ما تو را میبینيم...
📌#داستانهای_عبرت_آموز📖
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
9.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنها چیزی که از آدم میمونه نام نیکه...👌😊
💫@zendegiishirinn💫
#زندگی شیرین 🍃
---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---