eitaa logo
زندگی شیرین🌱
48.9هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
13.9هزار ویدیو
1 فایل
کپی بدون لینک ممنوع اینجا کانالی است سرشار از مهر و محبت 😊🥰 به کانال زندگی شیرین خوش آمدید.🌹 🔴تبلیغات به علت هزینه بالای نگهداری کانال است کانال های تبلیغی مورد تایید یا ردنیست رزرو تبلیغات https://eitaa.com/joinchat/1558708876Ccdcc3a597e
مشاهده در ایتا
دانلود
550.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مراقب خوبی های بیش از حدتون به آدما باشید...👌 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
Erfan Tahmasbi4_6024039125559022051.mp3
زمان: حجم: 7.94M
🎻 ✨ 🎙 ✨ 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
🌹 عموی شهروز که خونه اشون دیواربه دیوار خونه ی شهروز اینا بود اومد سمت ما و شهروز رو بزور از من جدا کرد و خیلی اروم و با حوصله گفت:شهروزجان..پسرم،اینطوری بزور نمیشه..خودم برات میرم خواستگاری،.اماشهروز قبول نمیکرد.خلاصه با هزار مکافات و چند نفره شهروز رو بردند داخل خونه..صداش از توی حیاط میومد که داد میکشید ولم کنید.ریحانه بایدزن من بشه،نمیدونم چطوری و کی شهروز اروم شد چون منوهمون لحظه یکی از همسایه ها رسوند خونمون،خداروشکر بابا خواب بود و من یواشکی رفتم توی اتاقم و تا تونستم گریه کردم..شهروز اون حس عاشقانه ایی رو که اون شب به آرمان گرفته بودم رو با اون کاراش کوفتم کرد.نمیدونستم چطوری ازدست این دیوونه خلاص بشم.ازش میترسیدم و وحشت داشتم..فردا غروب که شد زنگ خونه زده شد.بابا که توی حیاط بود ،در رو باز کرد و دید شهروز به همراه مادر و عمو و زنعموش هستند،اومده بودند خواستگاری،بابا همون جلوی در گفت:امکان نداره دختر دسته گلمو به یه لاابالی بدم..تشریف ببرید و دیگه هیچ وقت این طرفها پیداتون نشه،دخترم خواستگار خیلی خوب داره و میخواهم بدم به اون،هر چی عموش با بابا حرف زد قبول نکرد و رفتند.. ادامه... 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
🌹 عموی شهروز که خونه اشون دیواربه دیوار خونه ی شهروز اینا بود اومد سمت ما و شهروز رو بزور از من جدا کرد و خیلی اروم و با حوصله گفت:شهروزجان..پسرم،اینطوری بزور نمیشه..خودم برات میرم خواستگاری،.اماشهروز قبول نمیکرد.خلاصه با هزار مکافات و چند نفره شهروز رو بردند داخل خونه..صداش از توی حیاط میومد که داد میکشید ولم کنید.ریحانه بایدزن من بشه،نمیدونم چطوری و کی شهروز اروم شد چون منوهمون لحظه یکی از همسایه ها رسوند خونمون،خداروشکر بابا خواب بود و من یواشکی رفتم توی اتاقم و تا تونستم گریه کردم..شهروز اون حس عاشقانه ایی رو که اون شب به آرمان گرفته بودم رو با اون کاراش کوفتم کرد.نمیدونستم چطوری ازدست این دیوونه خلاص بشم.ازش میترسیدم و وحشت داشتم..فردا غروب که شد زنگ خونه زده شد.بابا که توی حیاط بود ،در رو باز کرد و دید شهروز به همراه مادر و عمو و زنعموش هستند،اومده بودند خواستگاری،بابا همون جلوی در گفت:امکان نداره دختر دسته گلمو به یه لاابالی بدم..تشریف ببرید و دیگه هیچ وقت این طرفها پیداتون نشه،دخترم خواستگار خیلی خوب داره و میخواهم بدم به اون،هر چی عموش با بابا حرف زد قبول نکرد و رفتند.. ادامه... 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
2.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
با چه کسی ازدواج نکنید... 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
نان لواش برای دانش آموزان ممنوع !⛔️ ▫️این نان سبوس ندارد، خوردن آن مانند مصرف قند و شکر است، چاق کنندست و ویتامین آن صفر است. + نان سنگک و تافتون به ویژه از نوع سبوس دار برای دانش آموزان توصیه میشود. 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
بادام زمینی جایگزین گوشت برای کودکانی که گوشت نمیخورند ✍🏻⁣اگر کودک شما گوشت نمیخورد حتما هر روز بادام زمینی به او بدهید. بادام زمینی جایگزین گوشت پروتئین موجود دربادام زمینی باگوشت برابری می کند. به علاوه بادام زمینی از پوکی استخوان هم جلوگیری میکند. 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
💑 در دوران نامزدی سخنان همسرتان را تا جایی که ممکن است به خانواده تان منتقل نکنید 💕 در مورد انتقادهای همسرتان به خانواده فقط شنونده باشید ، اگر شما این سخنان را انتقال دهید این آغاز دردسر برای زندگی شما خواهد بود 💕 شاید او به زودی از سخنان خود پشیمان شود و اگر شما آن سخنان را منتقل کرده باشید فقط در میان نامزد و خانواده تان تخم کینه را کاشته اید. 🥀 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
3.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
همه چیز از خودمون و از کلام مون شروع میشه...🤌 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---
🌹 واقعا از شهروز میترسیدم برای همین تا چند روز اصلا بیرون نرفتم..روز خواستگاری رسید.همونی که قرار بود باهاش آشنا بشیم و بعنوان مهمون بیاند.مهمونها اومدند و بزرگترهاتصمیم گرفتند منو پسره صحبت کنیم..یه پسر تحصیل کرده و با وقار و متین.،بابا بهم گفت:همین گوشه ی پذیرایی باهم صحبت کنید..چشمی گفتم و رفتم اون گوشه،اقا پسر هم اومد و مشغول صحبت شدیم..داشتیم از علایق خودمون میگفتیم که یهو شیشه ی پذیرایی شکست..میدونستم کار شهروزه اما حرفی نزدم.مهمونها خیلی ترسیدند و یه حدس‌هایی هم زدند و میخواستند برند که پسره با مادرش درگوشی صحبتی کرد و بعد مادرش لبخندزنان به بقیه اشاره کرد که بشینند..معلوم بود که پسره از من خوشش اومده و دلش نمیخواست خواستگاری بهم بخوره،حرفهای معمولی زده شد و مهمونا رفتند..هنوز وسایل پذیرایی رو جمع نکرده بودم که به بابا زنگ زدند و جواب خواستند،بابا گفت:من از روز اول گفته بودم ریحانه باید بره دانشگاه.نه نمیشه.بله بهتون خبر میدم،خداحافظ…بابا خداحافظی کرد ولی هیچ حرفی به من نزد.... ادامه... 🖌 _زندگی شیرین 💞 @maryam_sfri 💫@zendegiishirinn💫 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌼🌸🍃❀✿---
7.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه میخای فرزند و مالت پر برکت بشه این کلیپو ببین 😎❤️🌱 خیلی قشنگ میگه .... 🥲✨ 💫@zendegiishirinn💫 شیرین 🍃 ‌ ‌ ‌---✿❀🍃🌸🌺🌸🍃❀✿---