eitaa logo
زندگی از غسالخونه تا برزخ
19.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
2.7هزار ویدیو
13 فایل
مقصد همه ما در ایستگاه اخر (غسالخونه) آیا اماده ای از کانال راضی بودید برای مادر بنده و همه ارواح مومنین فاتحه ای بفرستید بنده غساله نیستم از خاطرات غسال و غساله های محترم استفاده میکنیم جهت اثر گذاری بیشتر راه ارتباطی 👇 @Yaasnabi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 جوانی که به واسطه اشک در مجالس روضه از مرگ نجات یافت ▪️این قسمت: صعود ▫️تجربه‌گر : آقای حسن تحققی کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
ایران: ✍️ 🔵خدای تو آمرزنده تر است 🔹در «بنی اسرائیل» مرد فاسق و گهنکاری زندگی می کرد. پس از یک عمر فسق و فجور، از کارهایش پشیمان گردید و به فکر توبه افتاد. در آن نزدیکی، مرد عابدی زندگی می کرد و مشهور بود که وی عابد ترین و زاهد ترین مرد بنی اسرائیل است. خداوند از رحمت خود، ابری را مأمور کرده بود که همیشه بر روی سایه افکند تا خورشید اورا نیازارد. او مردی مستجاب الدعوه بود یعنی اگر دعا می کرد، خداوند خواسته اش را اجابت می نمود. مرد گهنکار تصمیم گرفت نزد مرد عابد رفته و از گناهان خود توبه کند و از او بخواهد که برای وی دعا نماید، شاید خداوند گناهان بی شمارش را بیامرزد. وقتی مرد گناهکار به خانه مرد عابد رسید. مرد عابد به دیوار تکیه داده بود و ابر بر سرش سایه انداخته بود. وقتی عابد، مرد گناهکار را دید، خود را کنار کشید و از صحبت کردن با او خودداری کرد و وی را با خشونت از خود راند. مرد گنهکار دل شکسته گردید و اشک در چشمانش حلقه زد. به ناچار، از خانه مرد عابد بیرون رفت. در این هنگام، ابری که بر روی عابد سایه انداخته بود به حرکت در آمد و بر سر گناهکار تائب سایه انداخت. به پیامبر آن زمان وحی رسید که: «خداوند از بندگانش مهربان تر و آمرزنده تر است.» و چون عابد، مرد تائب را از خود راند، از نظر لطف الهی افتاد و مقام خود را از دست داد. 📕معراج (شهید دستغیب رحمه الله ) صفحه 173 .┄┅┅❅🏴🍂🍃🔳🍃🍂🏴❅┅┅ @khandehpak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اذان گفتن تو گوش نوزاد توسط ایت الله ناصری رحمه الله 🌷یک کرامت از آیت الله ناصری 🌷 نورانیت اذان بدو تولد و دریافت آن توسط اهل بصیرت چندی قبل خانواده ای صاحب اولاد شدند،اذان واقامه درگوش نوزادگفته بودن، برای تبرک، نوزادراپیش بردن ونگفتن که اذانش گفته شده، به ایشان گفته بودن اذان درگوش او بگویید،ایشان هم پذیرفتن،اماوقتی نوزادرانگاه میکنند، میگویند:اینکه اذان برایش گفته اند، چرا اذیت می کنید؟ http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
*اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائڪَ عَلَیْڪَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِڪُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعلے اولاد الحسين وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ* 🌱امام صادق علیه السلام: 🍀إنَّ الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ مَکْرُوهٌ لِلْعَبْدِ فِی کُلِّ مَا جَزِعَ مَا خَلَا الْبُکَاءَ وَ الْجَزَعَ عَلَى الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍ(ع) فَإِنَّهُ فِیهِ مَأْجُورٌ. 🌴جزع نمودن و گریستن براى بنده در تمام امور مکروه و ناپسند است مگر گریستن و جزع کردن بر حسین بن علىّ علیهما السّلام زیرا در گریستن بر او اجر و ثواب وجود دارد گریه کننده اجر می برد. 📕وسائل الشّیعه ۲: ۹۲۳ ح ۹ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 💠بی انصافی💠 🔷 در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت. آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد. عرض کرد: مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف می فروشم. حکم این کار من چیست؟ آیت الله میلانی فرمود: این کار “بی انصافی” ست. مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است کفش هایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج می شد. آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد! برگشت! آقا دهان مبارکش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت: داستان کربلا را شنیده ای؟ گفت:بله! گفت میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟ گفت: بله آقا، شنیده ام. آقای میلانی فرمود: آن کار عمر سعد هم “بی انصافی” بود! کانال حال خوش 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺 گزارش سالانه به مردم از زبان بهادری جهرمی یه ویروسی بین بچه حزب اللهی ها افتاده که همه‌اش غر می زنن که کار رسانه ای دولت ضعیفه! البته کمی هم حق دارند ولی بینی و بین الله این کلیپ ضعیفه؟ آیا ما وظیفه ای نداریم؟ چرا ما عادت نداریم کارای خوب دولت رو بازنشر کنیم؟ ✍️ احمد کارامد اخبار داغ سلبریتی ها ┄┅❅📀🖥📀❅┅┅ @BaSELEBRTY
AUD-20220811-WA0009.
16.35M
🎤عوامل غم و اندوه و راه های درمان آن جلسه 3 🔹عباسعلی الماسی
AUD-20220811-WA0010.
5.98M
🎤روضه تنور خولی 🔹عباسعلی الماسی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 🔸قبر حضرت علیه السلام قبله حقیقی: حاج عبدالعلی معمار نقل می کند: روزی در صحن مقدس امام حسین علیه السلام نشسته بودم، یک نفر هم نزدیک من نشسته بود. اسم او را پرسیدم، گفت: فلان خراسانی. از شغل او پرسیدم، گفت: بنا هستم. دیدم با من هم شغل است. پرسیدم: زوار هستی یا مجاور؟ گفت: سالهاست که در این مکان شریف سرگرم بنایی هستم. گفتم: در این مدت اگر چیز عجیبی دیده ای برای من نقل کن. گفت: متصل به صحن شریف سمت قبله، قبری است مشهودر به قبر «دده» و چون نزدیک بود خراب شود چند نفر حاضر شدند آن را تعمیر کنند و به من مراجعه کردند. من اقدام کردم و برای محکم شدن شالوده به کارگرها دستور دادم اطراف قبر را بکنند. قسمتی که نزدیک قبر بود هنگام کندن، فرو ریخت و جسد آشکار شد. به من خبر دادند. وقتی مشاهده کردم دیدم جسد تازه است؛ اما به سمت چپ خوابیده است؛ یعنی صورتش به طرف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام و پشتش به طرف قبله است. من هم به همان حالت قبر را تعمیر کردم. 📚طوبای کربلا @hal_khosh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 درک روح در کما تاثیر برخورد مثبت پرستار بر احوالات تجربه گر قسمت نوزدهم؛ دختر بابا تجربه‌گر: آقای محمد زینلی کانال پرطرفدار زندگی پس از زندگی http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
در خصوص امر به معروف و نهی از منکر ما با دوستان به این نتیجه رسیدیم که تا زمانی که فضای مجازی خصوصا اینستاگرام یله و رها در دست افراد از خدا بی خبر قرار داره و الگوی نوجوانان ما هستند ما راه به جایی نمی بریم و با تحقیقی که از دختران و پسران ۹ تا ۱۷ سال به عمل آوردیم متوجه این حقیقت تلخ شدیم که آنها معیار و ملاک زندگی شان این شاخ های اینستاگرامی هستند بنابراین تصمیم گرفتیم اهداف نقطه زن طراحی کنیم و در خصوص فعالیت شاخ های اینستاگرامی و آسیب زا و مخرب بودنشون بر فرهنگ خانواده کمپین تشکیل دادیم. ان شاءالله به یاری حق سبحانه تعالی و مهدی فاطمه سلام الله علیه بتونیم با جمع آوری امضاء این مسئله رو در صحن مجلس پیگیری کنیم لذا در گروه ها و کانال ها ی دغدغه مند و پیگیر حجاب و عفاف و ستاد های امر به معروف و نهی از منکر استانها این پویش رو ایجاد کردیم و ان شاءالله با حمایت شما مهدی یاوران و با اتحاد مومنین بتونیم در این جنگ ترکیبی نرم محکم و پیشرو مجاهدت کنم تا طعم شیرینی پیروزی که حضرت آقا فرمودند پیروزی در نهایت مقابله با این هجمه منتظر شماست چراکه خدا با شماست از شما مهدی یاور مجاهد نیز یاری می طلبیم تا با قرار دادن این پویش در گروه ها و کانال هایتان ما و مهدی فاطمه سلام الله علیه را یاری دهید 🔺درخواست از مجلس در خصوص نظارت بر فعالیت شاخ‌های اینستاگرامی را امضاء کنید👇 👉 farsnews.ir/my/c/162096 #⃣ جبههٔ اسلامی در فضای مجازی ✊🏻 @jebheh
زندگی از غسالخونه تا برزخ
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 21) 🔥گناه همچنان وسط راه ایستاده بود و رفتار ما را زیر نظر داشت. ✅
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 22) 🔵مژدگاه شفاعت! 🔶گاه گاهی از زخمهای سر و بدنم می نالیدم. تا قبل از آن به خاطر هیجان ناشی از پیروزی بر گناه متوجه درد زخمهای بدنم نبودم. هنوز راه زیادی نرفته بودیم که از نیک خواستم بنشیند تا کمی استراحت کنیم. 🌹نیک گفت: وقت کم است باید هر طور شده حرکت کنیم. گفتم نمیتوانم،مگر نمیبینی از پا افتاده ام؟ نیک مانند همیشه با دلسوزی گفت: ای کاش کمی تقوایت بیشتر بود،در این صورت زره تقوی آن ضربه را نیز مانند بقیه ضربه ها از بدنت دفع میکرد. ⚠️نگاهی به سپر انداختم و با بیحالی گفتم: چرا سپری با این ضخامت نتوانست در برابر آن ضربه مقاومت کند؟ نیک جواب داد: ❎یکسال از هنگام بالغ شدنت که اصلا روزه نگرفتی،بقیه روزه هایی هم که میگرفتی با صفتهای ناپسند مثل دروغ و آزار و ... اثرشان را کم میکردی. 🌀حسرت و پشیمانی و خجالت ،همه ی وجودم را فرا گرفت.نیک دستم را گرفت و از زمین بلندم کرد و گفت: اگر بتوانی خود را به وادی شفاعت برسانی امید هست که شفا بگیری و براحتی به راهت ادامه دهی. ♦️نام شفاعت برایم خیلی اشنا و همیشه در دنیا مایه ی امیدواری من بود. بهمین خاطر با عجله پرسیدم:این وادی کجاست؟ 🌻 نیک به جلو اشاره کرد و گفت: کمی جلوتر از اینجاست، بعد ادامه داد: البته شفاعت برای قیامت کبری است ولی در اینجا میتوانی بفهمی که اهل شفاعت هستی یا نه. اگر مژده شفاعت برایت آوردند جان تازه ای خواهی گرفت و میتوانی براحتی بقیه راه را بپیمایی. ⚡️دست خود را بر گردن نیک آویختم و با سختی فراوان به راه ادامه دادیم. همان طور که میرفتیم به نیک گفتم: اگر میتوانستم به دنیا برگردم به اهل دنیا پیغام میدادم که: بهترین توشه برای اخرت تقوی است. 🍂کمی جلوتر رفتیم ،دیگر قادر به راه رفتن نبودم. درد سراسر وجودم را ازار میداد.از نیک خواستم مرا بر کول بگیرد ،او قبول کرد و گفتم میشود من را تا دار السلام برسانی؟ 🌷نیک گفت: هرکسی که گناهش ضربه ای به او وارد کرده باشد و زخم گناه بر تنش نشسته باشد اجازه ورود به دار السلام را ندارد. 🍀پس دریافتم که برای ورود به دار السلام فقط باید مژده ی شفاعت را بگیرم و بس! با امید فراوان قدم به قدم به وادی شفاعت نزدیک میشدیم. 🌿کم کم هوا بهتر و لطیفتر شد. از شدت گرما کاسته و از دود ضخیم آسمان تنها لایه ی نازکی به چشم میخورد. سرانجام به تپه ای رسیدیم. 🥀نیک ایستاد و مرا به زمین گذاشت و گفت: پشت این تپه ،وادی پرخیر و برکت شفاعت است.ما باید در اینجا در انتظار مژده ی شفاعت بنشینیم . 🌼 اگر مورد شفاعت کسی،مخصوصا اهل بیت علیه السلام، قرار بگیری، با دوای شفاعت زخمهای تو شفا خواهند گرفت. 💐با خوشحالی منتظر شدم چون میدانستم پیرو دینی بودم که رهبرانش خود بهترین شفیع برای ما هستند. ناگهان سوالی به ذهنم رسید که مرا خیلی نگران کرد.. ⚡️با دلهره از نیک پرسیدم: و اگر برایم نیاورند چه؟ اگر شفاعتم نکنند؟؟ 🌷نیک سرش را به زیر انداخت و گفت: در این صورت بدبخت🔥 خواهی شد ولی نگران نباش ما اینهمه راه را آمده ایم و لطف آنها خیلی بیشتر از این حرفها است و ... ❄️ناگهان صدای سلام اشنایی شنیدیم.همان فرشته ی رحمت بود که با داروی شفاعت به سراغ ما آمده بود. ✨فرشته دارو را به نیک داد و گفت:این دارویی است به عنوان مژده ی شفاعت از خاندان رسول الله و سپس بال زنان از آنجا رفت.. 🌟از خوشحالی به گریه افتادم . نیک با خوشحالی دارو را روی زخمهایم نهادو بلافاصله احساس کردم تمام دردها و رنجهایم از بین رفت. 🌻ا خوشحالی فریاد کشیدم: درود بر محمد و خاندان پاک او،همانها که در برابر محبت،شفاعت میکنند(و خداوند شفاعت آنها را در قیامت هرگز رد نخواهد کرد.) ☄صدایم چنان رسا بود که به صدای بعضی از اهالی برزخ رسید و با سرعت به سمت من دویدند و گفتند: چه شده؟ صدای شادی از تو شنیدیم. 🌹با خوشحالی گفتم،بله من نیز مورد شفاعت قرار گرفته ام. وقتی علت شفاعت خواهی ام را پرسیدند گفتم: بخاطر ضرباتی بود که گناه بر پیکرم وارد کرده بود و آن بزرگواران مرا شفا دادند. 🍁یکی از آنها با ناراحتی گفت: پس ما چه کنیم؟ کی ما را شفاعت خواهد کرد؟ گفتم : شما برای چه شفاعت میخواهید؟ گفت به ما اجازه عبور نمیدهند. میگویند تا اینجا توانستید بیایید ولی برای رد شدن از اینجا به شفاعت احتیاج دارید... ✍ادامه دارد.. ⚠️نکته: ذکر این نکته ضروری هست که شفاعت مخصوص قیامت کبری هست نه برزخ.اما بخاطر محتوای تربیتی و آموزنده بودنش،ناچار شدیم در این قسمت تحت عنوان مژده شفاعت به تحریر در بیاریم تا جلوه ی کوچکی از این مساله اعتقادی مهم را به نمایش در آورده باشیم. ♡••࿐ •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5
هدایت شده از  در سمت توام 🕊
4_5969617521936958881(1).mp3
8.3M
😍 (قسمت دوم) 💥چونان جنینی در رحم مادر، که دنیا احاطه اش کـرده و او بی خبر است... ملکوت؛ تمام جان تو را فرا گرفته است؛ و تو نمی دانی... 👤استادشجاعی🎤 ➕اگه میخوای حال هوای نفستو👿 بگیری این صوت رو از دست نده☺️👊 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از  در سمت توام 🕊
همونطور که گناه کردن خییلی به ضررمون تموم میشه گذشتن از گناه هم خیلی به نفمعون تموم میشه😌 (دیدم که میگم) یادمه یه سال پیش از یه گناهی گذاشتم و چند ماه بعد اثارشو دیدم یعنی هنوز که هنوزه با فکر کردن به اینکه با گذشتن ازش چه سود بزرررگی کردم کلی روحم شاد میشه😁 من فقط اثار یه گناه نکردن رو دیدم ولی روزه قیامت اثار همه ی کارامونو با کیفیت فول اچ دی مشاهده میکنیم ان شالله اون موقع زندگیمون پر باشه از صحنه های مبارزه با نفس و گناه نکردن😊 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از  در سمت توام 🕊
🌺 برای مومن، مرگ یه اتفاق لذت بخش هست. در روایات داریم که مرگ برای مومن مثل اینه که یه گل خوشبو رو بو کنه. انقدر راحت جون میده. اما مرگ یه اتفاق وحشتناکه برای کی؟ 🚫برای کسی که یه عمر هواپرستی کرده. 🔴وقتی که حضرت عزراییل میخواد این روح رو از چنگال هوای نفس بیرون بکشه به سختی بیرون میاد. چون یک عمر به هوای نفسش حال داده. لذت داده. برای همین در روایات داریم که مرگ برای انسان بد، به قدری سخت هست که انگار با قیچی تمام بدنش رو تکه تکه کنن.😓💔 📛🚫📛 روح، به سختی بیرون میاد. و چون کثیف شده باید با سختی جان کندن و فشار قبر و عذاب برزخی اون لذت های کثیف رو ازش پاک کنن. 🔴حالا بعضی ها بعد از یه مدت پاک میشن و در نهایت میرن بهشت بعضی ها هم اصلا پاک نمیشن و برای همیشه توی آتش گناهان خودشون میمونن... یه سوال؟ شما جزء کدوم دسته ای؟ بازم میخوای به هوای نفست لذت بدی؟! 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
هدایت شده از  در سمت توام 🕊
{✨💚🌿} 👈بچه‌هایه چیز جالب بهتون بگم: یبار ایت الله بروجردی عصبانی شده بوده و نذر میکنه اگه یه بار دیگه عصبی بشه یه سال روزه بگیره😳 (درین حد نفسشونو تنبیه میکردن) دفعه بعدی که عصبی میشه واقعا یه سال روزه میگیره.. میدونی‌چرا؟ چون میدونسته فشاری که با یه سال روزه بهش وارد میشه از فشاری که بخاطر یه بار عصبانیت تو قبر بهش میاد خیلی کمتره😔😣😰 😎خودسازی❣+دینداریِ لذت بخش✌️ ➥𝒅𝒂𝒓_𝒔𝒂𝒎𝒕𝒆_𝒕𝒐𝒐◕͟◕
به بهانه 👈 در قدیم یک فردی بود در همدان به نام " اصغر آواره " اصغر آقا کارش مطربی بود و در عروسیها و مجالس بزرگان شهر مجلس گرم کنی میکرد و اینقدر کارش درست بود که همه شهر او را می شناختند .... و چون کسی را نداشت و بی کس بود بهش میگفتند اصغر آواره ! 😳 انقلاب که شد وضع کارش کساد شد و دیگه کارش این شده بود میرفت در اتوبوس برای مردم میزد و میخوند و شبها میرفت در بهزیستی میخوابید . 👌 تا اینجا داستان رو داشته باشید ! 👈 در آن زمان یک فرد متدین و مومن در همدان به نام آیت الله نجفی از دنیا میره و وصیت کرده بوده اگر من فوت کردم از حاج آقا حسینی پناه که فردی وارسته و گریه کن و خادم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و از شاگردان خوب مرحوم حاج علی همدانی است بخواهید قبول زحمت کنند نماز میت من را بخوانند خلاصه از دنیا رفت و چند هزار نفر اومدند برای تشیع جنازه اون در قبرستان باغ بهشت همدان و مردم رفتند دنبال حاج آقا حسینی پناه که حالا دیگه پیرمرد شده بود و آوردنش برای خواندن نماز میت ..... حاج آقا حسینی پناه وقتی رسید گفت تا شما کارها رو آماده کنید من برم سر قبر استادم حاج ملا علی همدانی فاتحه ای بخوانم و برگردم .... وقتی به سر مزار استادش رسید در حین خواندن فاتحه چشمش به تابوتی خورد که چهار کارگر شهرداری زیر آن را گرفته و به سمت غسالخانه میبردند ! 🤔🙄 کنجکاو شد و به سمت آنها رفت ..... پرسید این جنازه کیه که اینقدر غریبانه در حال تدفین آن هستید ؟❓ یکی ازکارگران گفت این اصغر آواره است ! تا اسم او را شنید فریادی از سر تاسف زد و گریست .....😭 مردم تا این صحنه را دیدند به طرف آنها آمدند و جویای اخبار و حال حاجی شدند و پرسیدند چه شد که شما برای این فرد اینطور ناله کردید ؟! 😳 حاجی گفت :مردم! این فرد را میشناسید ؟ همه گفتند نه ! مگه کیه این ؟ 😳 حاجی گفت: این همون اصغر آواره است .... مردم گفتند: اون که آدم خوبی نبود شما از کجا میشناسیدش ؟!❓😳 و حاجی شروع کرد به بیان یک خاطره قدیمی..... گفت : سالها قبل، از همدان عازم شهر قم بودم و آن زمانها تنها یک اتوبوس فقط به آن شهر میرفت سوار اتوبوس که شدم دیدم ....وای اصغر آواره با وسیله موسیقی اش وارد شد....🎼🎸🎻 ترسیدم و گفتم یا امام حسین علیه السلام 😱❗️ اگه این مرد بخواهد در این اتوبوس بنوازد و من ساکت باشم حرمت لباسم از بین میرود , اگر هم اعتراض کنم مردم که توی اتوبوس نشستند شاید بدشان بیاد که چرا من نمیزارم شاد باشند و اگر هم پیاده شوم به کارم در قم نخواهم رسید ....چه کنم ! ❓😱😭 خلاصه ، سرم را به پایین انداختم ..... اصغر آواره سوار شد و آماده نواختن بود که ناگاه چشمش به من افتاد .....❗️ زود تیمپو رو گذاشت تو گونی و خواست پیاده بشه که مردم بهش اعتراض کردند که داری کجا میری ؟ چرا نمیزنی ؟ 😳 گفت : من در زندگیم همه غلطی کردم ! اما جلوی اولاد حضرت زهرا سلام الله علیها موسیقی ننواختم ....❌ خلاصه، حرمت نگه داشت و رفت ....🚶‍♂️ 🙏 اونروز تو دلم گفتم اربابم حسین علیه السلام برات جبران کنه 🙏 👌حالا هم به نظرم همه ما جمع شدیم برای تشیع جنازه اصغر آواره !! و خدا خواسته فوت حاج آقا نجفی، بهانه ای بشود برای این امر !! خلاصه با عزت و احترام، مراسم شروع شد و خود حاجی آستین بالا زد و غسل و کفنش را انجام و برایش به همراه آن جمعیت نماز خواند 👈از این حکایت معلوم است اگر برای نوکر امام حسین علیه السلام هم کاری انجام بدهیم خدا یک شهر را برایمان می آورد و کارمان را سامان میدهد ان شاالله🙏😢 تا چه رسد به اینکه برای خود علیه السلام کاری انجام دهیم !! 💕💕💕🖤 @hal_khosh
🕊 🌾خیلی قشنگه حتماً بخونید. روزي حضرت داوود از يك آبادي ميگذشت. پيرزني را ديد بر سر قبري زجه زنان. نالان و گريان. پرسيد: مادر چرا گريه مي كني؟ پيرزن گفت: فرزندم در اين سن كم از دنيا رفت. داوود گفت: مگر چند سال عمر كرد؟ پيرزن جواب داد:350 سال!! داوود گفت: مادر ناراحت نباش. 🌾 پيرزن گفت: چرا؟ پيامبر فرمود: بعد از ما گروهي بدنيا مي آيند كه بيش از صد سال عمر نميكنند. پيرزن حالش دگرگون شد و از داوود پرسيد: آنها براي خودشان خانه هم ميسازند، آيا وقت خانه درست كردن دارند؟ حضرت داوود فرمود: بله آنها در اين فرصت كم با هم در خانه سازي رقابت ميكنند. پيرزن تعجب كرد و گفت: اگر جاي آنها بودم تمام صد سال را به خوشی و خوشحال کردن دیگران ميپرداختم.🌐 ─═इई 🌸🌸🌿🌹🌿🌸🌸ईइ═─