eitaa logo
زنده شاد
26.7هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
2.7هزار ویدیو
19 فایل
مدیریت کانال سید مرتضی پورعلی/متخصص حوزه نشاط اجتماعی/طلبه و دانشجوی دکتری ادمین هماهنگی برنامه ها👇 @Adminzendeshad 👇👇 تبلیغات و رزرو وقت مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4012703872C5f1b434449
مشاهده در ایتا
دانلود
زنده شاد
🔻 #خاطرات_ساحل 🌸 قسمت نهم #بفرما_شکلات🍬🍬🍬 👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت نهم.. 🔸اولین حضور ما تو ساحل مصادف شده بود با عید سعید یعنی عصر عید فطر ۹۴ اولین حضور تبلیغی ما در بوده 🔻من با پرایدمشکی مدل ۸۱ رفتم بابل دنبال و حامد هم با ماشین خودش قرار بود بیاد حسن هم به ما اضافه شد تو مسیر گفتیم روز عیده نمیشه دست خالی بریم کنار ساحل که گفتیم چه کنیم؟ جواد گفت بخریم🍭 گفتیم خوبه.. نفری ۱۵ هزار تومن گذاشتیم وسط و دو سه کیلویی شکلات خریدیم 🍬 سعی کردیم ارزون تر بخریم تا بیشتر داشته باشیم بی تجربه بودیم و نمی دونستیم چه کنیم شکلات ها رو گذاشتیم تو یه ظرف و ورودی ساحل ایستادیم و انگار ایستگاه صلواتی بود😎 همه شکلات ها رو عرض پنج دقیقه پخش کردیم😁 خوب موقع رسیده بودیم ساعت پنج بود و موقع چایی خوردن مسافرا😍 🔺مردم هم دیدن چندتا دارن شکلات پخش میکنند خلاصه هر کی یه مشت برداشت و الفاتحه.. گفتیم ای داد بی داد شکلات چه زود تموم شد😕 ما بنا بود قدم بزنیم و مثلا پیش هر کسی رسیدیم بعد و احوال پرسی یه شکلات هم بدیم که با بی تجربگی همه شکلات ها به باد فنا رفت😭 یه کم قدم زدیم اما زیرکانه از تو ماشین وقتی در حال تقسیم شکلات بودیم از جیب های مخفی قبای خودش استفاده کرده بود و شکلات اضافه تر برداشته بود🙃 بعد مثل ما همه شکلات و هم پخش نکرد همون اول کار 🔹دیدیم علی هر جا میره وای میسته یه شکلات هم میده و خلاصه مشتری های بیشتر شدن و بیشتر هم تحویلش میگیرن😊 گفتم علی بیا کارت دارم بچه ها شکلات ندارن میشه یه کم به ما بدی دست ما هم خالی نباشه گفت نداشتیم دیگه سید😞 شما که هر چی داشتید پخش کردید رفت همون اول بهتون گفتم پخش نکنید😐 راست میگفت ولی خب دیگه 🔅خلاصه علی آقا لطف کرد و دست در جیب مبارک و یه تعداد شکلات هم به بقیه دوستان داد تا امروز و سر کنیم و از روز بعدش حواسمون باشه هر چی داریم همون اول تموم نکنیم👌 اما یادتون باشه که از شکلات بیشتر براتون بگم کارهایی که کرد این شکلات ها که نگو و نپرس...😎😉 شیرین کام باشید....🌹 @zendeshad
زنده شاد
#خاطرات_ساحل قسمت دوازدهم... 👇👇👇👇👇👇👇👇
قسمت دوازدهم... 🔻پارکینگ دو ،در فاصله ده دوازده متری با آب های دریای مشغول اولین برنامه دریایی مون بودیم کمتر کسی فکرشو میکرد که کنار دریا چشمش به چندتا بیفته که دارن برنامه اجرا میکنند 🔻اینکه برنامه مون جذاب بوده یا نه اینکه برنامه مون بود یا نه اینکه آدمهای حرفه ای بودیم برا اجرا یا نه اینا هیچ کدوم و مهم نبوده همین که مردم برا بار اول تو اون شلوغی ساحل،چندتا حاج آقا با عبا و قبا و ببینند،خودش یه جذابیت بوده❗️ 💢تقریبا تعداد بچه ها به ۳۰نفر رسیده بود تا تونستیم داد و بی داد کردیم که عاقا بیاید داریم هر چی بلد بودیم گفتیم هر چی می دونستیم خوندیم سین برنامه ای هم نداشتیم که حالا چه کنیم همه چی بداهه بود..❗️ 🔺چاره ای هم نداشتیم که از بداهه پردازی استفاده کنیم چون همچنان که در خاطرات قبل گفتم طلاب یا گروه خاصی از طلبه ها تا قبل از این سابقه‌ اجرای برنامه و حضور در را نداشتند که ما از تجربیات اونا استفاده کنیم که چه کنیم 🔹بچه ها به صورت حلقه دور هم ایستاده بودند و منتظر ادامه برنامه .. تعداد جمعیت طبیعتا بیشتر از ۳۰ نفرِ بچه ها شده بودند چرا؟ 🌹چون همراه هر بچه ای پدر و مادرشون هم اومده بودند و یه جورایی نزدیک به ۱۰۰ نفر ایستاده بودند.. اومد گفت چه کنیم؟ گفتم بذاریم میکروفون و گرفتم و برنامه رو شروع کردم جواد و حامد برا اینکه فضا یه کم جالب تر و طبیعی تر بشه رفتن بین جمعیت ،کنار بچه ها نشستند صحنه جالبی بود😊 🔸منم شروع کردم ... گفتم اول دخترها یا پسرها پسرها دست بالاااا 🤵 اگه پسرها جمعیت تون بیشتر جیغ و دست ...هوراااااا 😍 اگه دخترها جمعیتتون بیشتر دست و جیغ و هورااااا 👩‍⚕ خلاصه خواستم یک جوی ایجاد کنم بعد گفتم از اونجا که فرمودن میخرید اول به دخترها بدید،ما هم اول از دخترها شروع میکنیم☺️ تا اومدیم مسابقه رو شروع کنیم دیدم ای دل غافل الو یک دو سه....صدا میاد؟؟؟ نه نه...صدا نمیاد...😐 بعلههه...شارژ اکوی همراه ما تموم شده بود😕 همون قدر صدایی هم که ازش در میومد قطع شد...😄 هیچی دیگه..بدون صدا شروع کردم به اجرای برنامه... 🔻یه مسابقه برا دختر ها گذاشتم 🔻یه مسابقه هم برا پسرها نیم ساعتی طول کشید و برنامه روز اول و تموم کردیم انگار ده ساعت طول کشیده بود😬 جو سنگین و سخت نگاه های مردم که نمی دونستیم الان از حضور و اجرای ما اند یا تعجب میکنند یا چی... گوشی های موبایلی که از گوشه و کنار بالا اومده بود و شاید بالای صدها عکس از ما گرفته شد و نمی دونستیم این عکسها با چه هدف و نیتی گرفته شده؟؟؟📸 قراره کجا پخش بشه؟ 🔻و ده ها سوال و ابهامی که از اولین روز اجرامون تو ذهنم بود که روزهای بعد و هفته های بعد به بیشتر اونا جواب داده شد.... @zendeshad
زنده شاد
#خاطرات_ساحل قسمت دوازدهم... 🔻پارکینگ دو #بابلسر،در فاصله ده دوازده متری با آب های دریای #خزر مشغو
خاطرات ساحل قسمت سیزدهم.... این قسمت: (داخل پرانتز) 🔻امروز پنجشنبه پنجم تیر ۱۳۹۹، با دوستانم‌ از گروه فرهنگی تبلیغی بقیه الله عج برا روز دوم اومده بودیم برا اجرای برنامه.. حوالی ساعت ۶ با مهدی غلامرضا پور و سید کاریپور با هم رسیدیم دوستان طلبه دیگه هم بهمون اضافه شدند 🔻بعد چیدن صندلی ها و آماده کردن سیستم صوت خواستیم برنامه رو شروع کنیم که دیدیم در فاصله ده متری با ما یه صدایی بلند شد،صدای آشنایی که تو این پنج سال باهاشون آشنا شدیم و این صدا بود: 🔻 آوردم، مار از هندوستان بدو بیا.. آدمهای کاملا حرفه ای که عرض ده دقیقه صد نفر دورشون جمع شدند .حالا حتما تو سلسله خاطرات بیشتر ازشون میگم . بگذریم.. .(داخل پرانتز امشب و به یه دلیل دارم میگم) و اون اینه : 🔻بعد از اجرای برنامه ما که شامل جنگ شادی و جماعت بود نیم ساعت بعد که مشغول جمع کردن صندلی و وسیله ها بودیم ،دیدیم صدای بزن و برقص میاد و چند متر اون طرف تر یه جمعیتی تقریبا نزدیک به ۱۰۰ نفر دور چندتا دختر و پسر حلقه زدن و ایستاده مشغول تماشای بزن و برقص اند .. 🔻حالا کی آهنگ داره میزنه؟ یه خانواده که همراه خودشون تو ساحل یه سیستم صوتی آوردن و گفتن چرا بیکار باشیم ترانه بزنیم ملت شاد بشن... 🔻دو سه تا نکته برام قابل توجه بوده : نکته اول اینکه یکی از جوونا داشت فیلم می گرفت از رقص دختر ها مادر دختر ها به پسره گفت آقا فیلم نگیر پسره گفت چرا مشکل چیه؟گفت دخترهای من ان،دوست ندارم فیلم بگیری 😐 🔸پسره بهش گفت خب دوست نداری فیلم بگیرم پس چرا دارن وسط جمعیت می رقصن..مادره سرشو گذاشت پایین و چیزی نگفت . 🔻نکته دوم که جالب بود این بود که رفتم پیش اون آقایی که با سیستم صوتش داشت ترانه پخش می کرد گفتم‌ آقا عجب کاری کردی آفرین دل ملت و کردی 🔸گفت آره ،مردم شدن .گفتم آره خیلییییی دمت گرم گفت حیف که شارژ صوت زود تموم شد گفت آره حیف گفتم ولی یه سوال 🔸گفتم‌ اون و دخترها که کنارت بودن زن و بچه خودت بودن؟ گفت آره چطور... گفتم‌ ولی اونا نشسته بودن.. گفت آره ما فقط خواستیم خودمون آهنگ گوش بدیم بنا نبود زن و بچه من برقصن😐 خودشون اومدن جمع شدن و رقصیدن... گفتم‌ عجبببببب جالب بود مادر دخترها که ناراضی این آقا که اینطوری... از چند نفر دیگه هم پرسیدم اونا هم خیلی راضی نبودند 🔻حالا سوال اینه واقعا مشکل کار کجاست؟ تحلیل شما چیه؟ من فقط خواستم داخل پرانتزی امشب به این نکته اشاره کنم خودم با توجه به تجربه پنج ساله حضورم در ساحل یه تحلیل کوچیک دارم که سر فرصت تو ادامه سلسله خواهم گفت.... @zendeshad
زنده شاد
خاطرات ساحل قسمت بیست و یکم... #دعای_عرفه_ساحلی.... 👇👇👇👇👇👇👇
.. قسمت بیست و یکم... .... 🔺ساحل چیزهای عجیب و غریبی به ما نشون داد تجربه های با که هیچ وقت فراموششون نمیکنیم سه سال قبل چند روز مانده بود به با رفقا نشستیم که عاقا روز عرفه رو چه کنیم؟ برنامه بگیریم؟نگیریم؟ تعطیل کنیم برنامه رو، بریم دعای عرفه شرکت کنیم؟ هر کدوم از رفقا نظری دادند در این که برنامه جنگ شادی نگیریم اتفاق نظر داشتیم اما چه کنیم؟ دعای عرفه برگزار کنیم؟ کنار ساحل؟؟ مردم میان؟استقبال میشه؟ مسخره کنند چی؟ 🔻تصمیم بر این شد که دعا رو برگزار کنیم اما به چه شکل؟ یکی دو تا از رفقا گفتند برا اینکه و جمع کنیم کنار ساحل اول یه مسابقه بذاریم مردم جمع بشن،جمعیت که اومد بعد بگیم حالا دعای عرفه این پیشنهاد رد شد.به خاطر اینکه خیلی جالب در نمیومد. اگه جمعیت جمع میشد و بعد همه یهو می رفتند و تو دعا شرکت نمی کردند خیلی قشنگ نمی شد بعد تازه بعد از مسابقه و...اصلا حس و حال دعا و مناجات به وجود نمیاد 🔹گفتیم یه کار دیگه کنیم نیم ساعت رادیو ساحل میریم .موضوع هم بحث دعا و . از مردم سوال میکنیم ،فضا رو کم کم آماده میکنیم بعد هم دعا رو شروع میکنیم 🔸خلاصه این پیشنهاد پذیرفته شد و بنا شد دعا رو برگزار کنیم اما بازم کمی استرس داشتیم که نکنه مردم بیان بگن ولکن عاقا اینجا هم ولکن نیستید. کنار $دریا دعا دارید میخونید و از این حرفا یادمه به یکی از مسئولین فرهنگی وقت گفتم حاج آقا قراره دعای عرفه تو ساحل برقرار کنیم .گفت فک نکنم استقبال بشه ها... 🔺روز قبل عرفه رفتم برا خرید کتاب دعای شک و دو دلی همراه منم بود گفتم چندتا کتاب دعا بخرم؟مردم چقدر میان؟میشه؟نمیشه؟ ۱۰۰ تا کتاب دعا خریدم ... گفتم فوقش اینه که بعدا بدیم به یه استفاده کنند اگه ما استفاده نکردیم 🔺روز عرفه فرا رسید.. طبق وعده ساعت ۶ رادیو و شروع کردیم با موضوع دعا و مناجات از مردم درباره روز عرفه میپرسیدیم و نظر خواهی میکردیم نیم ساعتی رو رفتیم .تصمیم گرفتیم دعا رو بدون مقدمه و موخره بخونیم تا طولانی نشه و زودتر تموم بشه 🔺بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ  برای اولین بار مناجات دعای عرفه در ساحل بابلسر شروع شده بود... سیستم های صوتی رو جوری چیدیم که صدا مسافر ها رو اذیت نکنه یا کسی اذیت نشه اما چه شد؟مردم اومدن؟ در کمتر از ده دقیقه تمام ۱۰۰ تا کتاب دعا پخش شد و مردم بازم کتاب دعا میخواستند که ما نداشتیم پس از یک ربع دیدم چندتا مسافر که نزدیک نشسته بودند اومدند سمت بچه های عوامل که عاقا چرا سیستم صوتی هاتون اینطوریه؟ گفتیم چطوریه؟ گفت ما کنار دریا با نشستیم سیستم و کمی بچرخونید تا ما هم بشنویم آره،ما هیچ وقت مردم و خوب نشناختیم به خیال خودمون آدم خوب ها فقط ما هستیم و تمااااام انگار خدا فقط مال ماست به خیال باطل خودمون همیشه رو مردم قضاوت کردیم که ما بهشتی هستیم و اونی که ظاهرش شبیه ما نیست جهنمیه و با خدا کاری نداره و خدا هم حتما دوسش نداره اون روز بعد دعای عرفه که تجربه سال اولمون بود و خیلی هم خوب شده بود رو کردم به خدا گفتم خدایا خوب رومون کم شد هزار فکر و خیال میکردیم که نکنه مردم نیان دعا شرکت نکنند و... اما غافل از اینکه بنده هات با تو خوب اند خیلی هم دوستت دارند این منم که نه خودم و شناختم نه بنده هاتو اینقدر برا خودم حساب و کتاب های کاذب داشتم که فکر کردم فقط ما بلدیم بخونیم نه عاقا زهی خیال باطل پیش خودم فکر کردم که چون حالا عبا و عمامه ای دارم حتما خیلیییی به خدا نزدیکم و بقیه دور اند و حال آنکه این من بودم که دور بودم این منم که فاصله گرفتم... 🔻الان که دارم خاطره مینویسم یک ساعت میشه از دریا برگشتم از ساعت ۷ تا بعد نماز حداقل بیست سی تا جوون با رفقای ما تو ساحل مشغول گپ و گفت و پرسیدن مسائل دینی و اعتقادی بودند مردم ما خوب اند مردم ما متدین اند دلشون با و اهل بیته‌.. حتی کنار ساحل... حتی با همون ظاهری که شاید ما خوشمون نیاد... آره.. در آستانه روز عرفه هستیم اگه خدا بخواد ان شاءالله امسال هم دعای عرفه رو کنار ساحل برا سال چهارم برگزار خواهیم کرد.. باشد که خدا به حق این شب و روز های عزیز عاقبت همه ما رو ختم بخیر بگرداند @zendeshad
هدایت شده از زنده شاد
.. قسمت بیست و یکم... .... 🔺ساحل چیزهای عجیب و غریبی به ما نشون داد تجربه های با که هیچ وقت فراموششون نمیکنیم سه سال قبل چند روز مانده بود به با رفقا نشستیم که عاقا روز عرفه رو چه کنیم؟ برنامه بگیریم؟نگیریم؟ تعطیل کنیم برنامه رو، بریم دعای عرفه شرکت کنیم؟ هر کدوم از رفقا نظری دادند در این که برنامه جنگ شادی نگیریم اتفاق نظر داشتیم اما چه کنیم؟ دعای عرفه برگزار کنیم؟ کنار ساحل؟؟ مردم میان؟استقبال میشه؟ مسخره کنند چی؟ 🔻تصمیم بر این شد که دعا رو برگزار کنیم اما به چه شکل؟ یکی دو تا از رفقا گفتند برا اینکه و جمع کنیم کنار ساحل اول یه مسابقه بذاریم مردم جمع بشن،جمعیت که اومد بعد بگیم حالا دعای عرفه این پیشنهاد رد شد.به خاطر اینکه خیلی جالب در نمیومد. اگه جمعیت جمع میشد و بعد همه یهو می رفتند و تو دعا شرکت نمی کردند خیلی قشنگ نمی شد بعد تازه بعد از مسابقه و...اصلا حس و حال دعا و مناجات به وجود نمیاد 🔹گفتیم یه کار دیگه کنیم نیم ساعت رادیو ساحل میریم .موضوع هم بحث دعا و . از مردم سوال میکنیم ،فضا رو کم کم آماده میکنیم بعد هم دعا رو شروع میکنیم 🔸خلاصه این پیشنهاد پذیرفته شد و بنا شد دعا رو برگزار کنیم اما بازم کمی استرس داشتیم که نکنه مردم بیان بگن ولکن عاقا اینجا هم ولکن نیستید. کنار $دریا دعا دارید میخونید و از این حرفا یادمه به یکی از مسئولین فرهنگی وقت گفتم حاج آقا قراره دعای عرفه تو ساحل برقرار کنیم .گفت فک نکنم استقبال بشه ها... 🔺روز قبل عرفه رفتم برا خرید کتاب دعای شک و دو دلی همراه منم بود گفتم چندتا کتاب دعا بخرم؟مردم چقدر میان؟میشه؟نمیشه؟ ۱۰۰ تا کتاب دعا خریدم ... گفتم فوقش اینه که بعدا بدیم به یه استفاده کنند اگه ما استفاده نکردیم 🔺روز عرفه فرا رسید.. طبق وعده ساعت ۶ رادیو و شروع کردیم با موضوع دعا و مناجات از مردم درباره روز عرفه میپرسیدیم و نظر خواهی میکردیم نیم ساعتی رو رفتیم .تصمیم گرفتیم دعا رو بدون مقدمه و موخره بخونیم تا طولانی نشه و زودتر تموم بشه 🔺بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ  برای اولین بار مناجات دعای عرفه در ساحل بابلسر شروع شده بود... سیستم های صوتی رو جوری چیدیم که صدا مسافر ها رو اذیت نکنه یا کسی اذیت نشه اما چه شد؟مردم اومدن؟ در کمتر از ده دقیقه تمام ۱۰۰ تا کتاب دعا پخش شد و مردم بازم کتاب دعا میخواستند که ما نداشتیم پس از یک ربع دیدم چندتا مسافر که نزدیک نشسته بودند اومدند سمت بچه های عوامل که عاقا چرا سیستم صوتی هاتون اینطوریه؟ گفتیم چطوریه؟ گفت ما کنار دریا با نشستیم سیستم و کمی بچرخونید تا ما هم بشنویم آره،ما هیچ وقت مردم و خوب نشناختیم به خیال خودمون آدم خوب ها فقط ما هستیم و تمااااام انگار خدا فقط مال ماست به خیال باطل خودمون همیشه رو مردم قضاوت کردیم که ما بهشتی هستیم و اونی که ظاهرش شبیه ما نیست جهنمیه و با خدا کاری نداره و خدا هم حتما دوسش نداره اون روز بعد دعای عرفه که تجربه سال اولمون بود و خیلی هم خوب شده بود رو کردم به خدا گفتم خدایا خوب رومون کم شد هزار فکر و خیال میکردیم که نکنه مردم نیان دعا شرکت نکنند و... اما غافل از اینکه بنده هات با تو خوب اند خیلی هم دوستت دارند این منم که نه خودم و شناختم نه بنده هاتو اینقدر برا خودم حساب و کتاب های کاذب داشتم که فکر کردم فقط ما بلدیم بخونیم نه عاقا زهی خیال باطل پیش خودم فکر کردم که چون حالا عبا و عمامه ای دارم حتما خیلیییی به خدا نزدیکم و بقیه دور اند و حال آنکه این من بودم که دور بودم این منم که فاصله گرفتم... 🔻الان که دارم خاطره مینویسم یک ساعت میشه از دریا برگشتم از ساعت ۷ تا بعد نماز حداقل بیست سی تا جوون با رفقای ما تو ساحل مشغول گپ و گفت و پرسیدن مسائل دینی و اعتقادی بودند مردم ما خوب اند مردم ما متدین اند دلشون با و اهل بیته‌.. حتی کنار ساحل... حتی با همون ظاهری که شاید ما خوشمون نیاد... آره.. در آستانه روز عرفه هستیم اگه خدا بخواد ان شاءالله امسال هم دعای عرفه رو کنار ساحل برا سال چهارم برگزار خواهیم کرد.. باشد که خدا به حق این شب و روز های عزیز عاقبت همه ما رو ختم بخیر بگرداند @zendeshad
🔴 🔰 آیت الله حائری شیرازی: 💠 وقتی خوش‌ اخلاق و با تحمل و باشد، بچه باشخصیت می‌شود. حوصلۀ پدر، حوضی است که بچه در آن رشد می‌کند. بچه، مثل «ماهی» است و «حوصلۀ پدر» مثل حوض. آن پدری که حوصله‌اش زیاد است، مثل است و بچه تا حدّ ماهی‌های دریاچه رشد می‌کند و بزرگ می‌شود. پدری که از این هم باحوصله‌تر است، مثل یک دریاست، بچه مثل ماهی در ، به اندازۀ قدرت و جرأت پیدا می‌کند. 💜 🌸💜 💜🌸💜 @zendeshad
هدایت شده از زنده شاد
.. قسمت بیست و یکم... .... 🔺ساحل چیزهای عجیب و غریبی به ما نشون داد تجربه های با که هیچ وقت فراموششون نمیکنیم سه سال قبل چند روز مانده بود به با رفقا نشستیم که عاقا روز عرفه رو چه کنیم؟ برنامه بگیریم؟نگیریم؟ تعطیل کنیم برنامه رو، بریم دعای عرفه شرکت کنیم؟ هر کدوم از رفقا نظری دادند در این که برنامه جنگ شادی نگیریم اتفاق نظر داشتیم اما چه کنیم؟ دعای عرفه برگزار کنیم؟ کنار ساحل؟؟ مردم میان؟استقبال میشه؟ مسخره کنند چی؟ 🔻تصمیم بر این شد که دعا رو برگزار کنیم اما به چه شکل؟ یکی دو تا از رفقا گفتند برا اینکه و جمع کنیم کنار ساحل اول یه مسابقه بذاریم مردم جمع بشن،جمعیت که اومد بعد بگیم حالا دعای عرفه این پیشنهاد رد شد.به خاطر اینکه خیلی جالب در نمیومد. اگه جمعیت جمع میشد و بعد همه یهو می رفتند و تو دعا شرکت نمی کردند خیلی قشنگ نمی شد بعد تازه بعد از مسابقه و...اصلا حس و حال دعا و مناجات به وجود نمیاد 🔹گفتیم یه کار دیگه کنیم نیم ساعت رادیو ساحل میریم .موضوع هم بحث دعا و . از مردم سوال میکنیم ،فضا رو کم کم آماده میکنیم بعد هم دعا رو شروع میکنیم 🔸خلاصه این پیشنهاد پذیرفته شد و بنا شد دعا رو برگزار کنیم اما بازم کمی استرس داشتیم که نکنه مردم بیان بگن ولکن عاقا اینجا هم ولکن نیستید. کنار $دریا دعا دارید میخونید و از این حرفا یادمه به یکی از مسئولین فرهنگی وقت گفتم حاج آقا قراره دعای عرفه تو ساحل برقرار کنیم .گفت فک نکنم استقبال بشه ها... 🔺روز قبل عرفه رفتم برا خرید کتاب دعای شک و دو دلی همراه منم بود گفتم چندتا کتاب دعا بخرم؟مردم چقدر میان؟میشه؟نمیشه؟ ۱۰۰ تا کتاب دعا خریدم ... گفتم فوقش اینه که بعدا بدیم به یه استفاده کنند اگه ما استفاده نکردیم 🔺روز عرفه فرا رسید.. طبق وعده ساعت ۶ رادیو و شروع کردیم با موضوع دعا و مناجات از مردم درباره روز عرفه میپرسیدیم و نظر خواهی میکردیم نیم ساعتی رو رفتیم .تصمیم گرفتیم دعا رو بدون مقدمه و موخره بخونیم تا طولانی نشه و زودتر تموم بشه 🔺بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ  برای اولین بار مناجات دعای عرفه در ساحل بابلسر شروع شده بود... سیستم های صوتی رو جوری چیدیم که صدا مسافر ها رو اذیت نکنه یا کسی اذیت نشه اما چه شد؟مردم اومدن؟ در کمتر از ده دقیقه تمام ۱۰۰ تا کتاب دعا پخش شد و مردم بازم کتاب دعا میخواستند که ما نداشتیم پس از یک ربع دیدم چندتا مسافر که نزدیک نشسته بودند اومدند سمت بچه های عوامل که عاقا چرا سیستم صوتی هاتون اینطوریه؟ گفتیم چطوریه؟ گفت ما کنار دریا با نشستیم سیستم و کمی بچرخونید تا ما هم بشنویم آره،ما هیچ وقت مردم و خوب نشناختیم به خیال خودمون آدم خوب ها فقط ما هستیم و تمااااام انگار خدا فقط مال ماست به خیال باطل خودمون همیشه رو مردم قضاوت کردیم که ما بهشتی هستیم و اونی که ظاهرش شبیه ما نیست جهنمیه و با خدا کاری نداره و خدا هم حتما دوسش نداره اون روز بعد دعای عرفه که تجربه سال اولمون بود و خیلی هم خوب شده بود رو کردم به خدا گفتم خدایا خوب رومون کم شد هزار فکر و خیال میکردیم که نکنه مردم نیان دعا شرکت نکنند و... اما غافل از اینکه بنده هات با تو خوب اند خیلی هم دوستت دارند این منم که نه خودم و شناختم نه بنده هاتو اینقدر برا خودم حساب و کتاب های کاذب داشتم که فکر کردم فقط ما بلدیم بخونیم نه عاقا زهی خیال باطل پیش خودم فکر کردم که چون حالا عبا و عمامه ای دارم حتما خیلیییی به خدا نزدیکم و بقیه دور اند و حال آنکه این من بودم که دور بودم این منم که فاصله گرفتم... 🔻الان که دارم خاطره مینویسم یک ساعت میشه از دریا برگشتم از ساعت ۷ تا بعد نماز حداقل بیست سی تا جوون با رفقای ما تو ساحل مشغول گپ و گفت و پرسیدن مسائل دینی و اعتقادی بودند مردم ما خوب اند مردم ما متدین اند دلشون با و اهل بیته‌.. حتی کنار ساحل... حتی با همون ظاهری که شاید ما خوشمون نیاد... آره.. در آستانه روز عرفه هستیم اگه خدا بخواد ان شاءالله امسال هم دعای عرفه رو کنار ساحل برا سال چهارم برگزار خواهیم کرد.. باشد که خدا به حق این شب و روز های عزیز عاقبت همه ما رو ختم بخیر بگرداند @zendeshad
میدونی چرا میگن” دلت باشه” وقتی یه سنگو تودریا میندازی فقط برای چند ثانیه اونو متلاطم میکنه وبرای همیشه محو میشه ولی اون سنگ تا ابد ته دریا موندگاره سعی کنیم مثل دریا باشیم ... فراموش کنیم سنگهایی که به دلمون زدن با اینکه سنگینی شونو برای همیشه توی دلمون حس می کنیم ... خاصیت زندگی همینه،خیلی چیزا را برای اینکه خودت آرامش داشته باشی باید کنی 🙏 @zendeshad
هدایت شده از زنده شاد
.. قسمت بیست و یکم... .... 🔺ساحل چیزهای عجیب و غریبی به ما نشون داد تجربه های با که هیچ وقت فراموششون نمیکنیم سه سال قبل چند روز مانده بود به با رفقا نشستیم که عاقا روز عرفه رو چه کنیم؟ برنامه بگیریم؟نگیریم؟ تعطیل کنیم برنامه رو، بریم دعای عرفه شرکت کنیم؟ هر کدوم از رفقا نظری دادند در این که برنامه جنگ شادی نگیریم اتفاق نظر داشتیم اما چه کنیم؟ دعای عرفه برگزار کنیم؟ کنار ساحل؟؟ مردم میان؟استقبال میشه؟ مسخره کنند چی؟ 🔻تصمیم بر این شد که دعا رو برگزار کنیم اما به چه شکل؟ یکی دو تا از رفقا گفتند برا اینکه و جمع کنیم کنار ساحل اول یه مسابقه بذاریم مردم جمع بشن،جمعیت که اومد بعد بگیم حالا دعای عرفه این پیشنهاد رد شد.به خاطر اینکه خیلی جالب در نمیومد. اگه جمعیت جمع میشد و بعد همه یهو می رفتند و تو دعا شرکت نمی کردند خیلی قشنگ نمی شد بعد تازه بعد از مسابقه و...اصلا حس و حال دعا و مناجات به وجود نمیاد 🔹گفتیم یه کار دیگه کنیم نیم ساعت رادیو ساحل میریم .موضوع هم بحث دعا و . از مردم سوال میکنیم ،فضا رو کم کم آماده میکنیم بعد هم دعا رو شروع میکنیم 🔸خلاصه این پیشنهاد پذیرفته شد و بنا شد دعا رو برگزار کنیم اما بازم کمی استرس داشتیم که نکنه مردم بیان بگن ولکن عاقا اینجا هم ولکن نیستید. کنار $دریا دعا دارید میخونید و از این حرفا یادمه به یکی از مسئولین فرهنگی وقت گفتم حاج آقا قراره دعای عرفه تو ساحل برقرار کنیم .گفت فک نکنم استقبال بشه ها... 🔺روز قبل عرفه رفتم برا خرید کتاب دعای شک و دو دلی همراه منم بود گفتم چندتا کتاب دعا بخرم؟مردم چقدر میان؟میشه؟نمیشه؟ ۱۰۰ تا کتاب دعا خریدم ... گفتم فوقش اینه که بعدا بدیم به یه استفاده کنند اگه ما استفاده نکردیم 🔺روز عرفه فرا رسید.. طبق وعده ساعت ۶ رادیو و شروع کردیم با موضوع دعا و مناجات از مردم درباره روز عرفه میپرسیدیم و نظر خواهی میکردیم نیم ساعتی رو رفتیم .تصمیم گرفتیم دعا رو بدون مقدمه و موخره بخونیم تا طولانی نشه و زودتر تموم بشه 🔺بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله الَّذى لَیْسَ لِقَضآئِهِ دافِعٌ  برای اولین بار مناجات دعای عرفه در ساحل بابلسر شروع شده بود... سیستم های صوتی رو جوری چیدیم که صدا مسافر ها رو اذیت نکنه یا کسی اذیت نشه اما چه شد؟مردم اومدن؟ در کمتر از ده دقیقه تمام ۱۰۰ تا کتاب دعا پخش شد و مردم بازم کتاب دعا میخواستند که ما نداشتیم پس از یک ربع دیدم چندتا مسافر که نزدیک نشسته بودند اومدند سمت بچه های عوامل که عاقا چرا سیستم صوتی هاتون اینطوریه؟ گفتیم چطوریه؟ گفت ما کنار دریا با نشستیم سیستم و کمی بچرخونید تا ما هم بشنویم آره،ما هیچ وقت مردم و خوب نشناختیم به خیال خودمون آدم خوب ها فقط ما هستیم و تمااااام انگار خدا فقط مال ماست به خیال باطل خودمون همیشه رو مردم قضاوت کردیم که ما بهشتی هستیم و اونی که ظاهرش شبیه ما نیست جهنمیه و با خدا کاری نداره و خدا هم حتما دوسش نداره اون روز بعد دعای عرفه که تجربه سال اولمون بود و خیلی هم خوب شده بود رو کردم به خدا گفتم خدایا خوب رومون کم شد هزار فکر و خیال میکردیم که نکنه مردم نیان دعا شرکت نکنند و... اما غافل از اینکه بنده هات با تو خوب اند خیلی هم دوستت دارند این منم که نه خودم و شناختم نه بنده هاتو اینقدر برا خودم حساب و کتاب های کاذب داشتم که فکر کردم فقط ما بلدیم بخونیم نه عاقا زهی خیال باطل پیش خودم فکر کردم که چون حالا عبا و عمامه ای دارم حتما خیلیییی به خدا نزدیکم و بقیه دور اند و حال آنکه این من بودم که دور بودم این منم که فاصله گرفتم... 🔻الان که دارم خاطره مینویسم یک ساعت میشه از دریا برگشتم از ساعت ۷ تا بعد نماز حداقل بیست سی تا جوون با رفقای ما تو ساحل مشغول گپ و گفت و پرسیدن مسائل دینی و اعتقادی بودند مردم ما خوب اند مردم ما متدین اند دلشون با و اهل بیته‌.. حتی کنار ساحل... حتی با همون ظاهری که شاید ما خوشمون نیاد... آره.. در آستانه روز عرفه هستیم اگه خدا بخواد ان شاءالله امسال هم دعای عرفه رو کنار ساحل برا سال چهارم برگزار خواهیم کرد.. باشد که خدا به حق این شب و روز های عزیز عاقبت همه ما رو ختم بخیر بگرداند @zendeshad
میخواید آسیب های اجتماعی کم بشه ؟ میخواید موضوع درست بشه ؟ بفرمایید وارد میدون بشید اینکه امام حسن مجتبی ع فرمودند: دَفْعُ الْمُنْكَرِ بِالْمَعْرُوفِ یعنی همین ... اینجا ساحل زیبای زمزمه پرفیض دعای عرفه که برای اولین بار تو ساحل رامسر برگزار شد اینقدر هم حس و حال قشنگی داشت که نگو و نپرس کنار نعمت الهی تو فضای باز دعای عرفه بخونی ... تو مازندران و گیلان حدود پنجاه نقطه پر تردد داریم فکرشو کنید اگه تو همه این پنجاه نقطه کارهای فرهنگی و تبلیغی و معنوی درست و هدفمندی انجام بشه چه نتایج مثبتی خواهد داشت؟ ولی یه عده یاد گرفتند فقط اعتراض کنند و وا اسفا و اسلاما سر بدن بعد هم هی میگن اینهمه کار فرهنگی کردیم نتیجه نگرفتیم !😐 کجا کار کردیم آخه.... عرصه و میدان را رها کردیم انتظار داریم همه چی گل و بلبل بشه... ❤️ https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170
38.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ زیبا رو از دست ندید دو روز قبل یعنی صبح جمعه اجرای برنامه داشتم برای خانواده های خوب موسسه رویش بابل (خانه رشد مادر و کودک آفتابگردون ) یه موسسه جذاب و عالی با کلی دغدغه درست سال قبل هم براشون برنامه اجرا کردم امسال برنامه رو بردن از صبح تا عصر با کلی برنامه هدفمند و آموزشی مجموعه های آموزشی و فرهنگی و تربیتی باید اینطوری عمل کنند 👇 https://eitaa.com/joinchat/2961113132Ccce4fd0170