#فرمول_خوشبختی
#دست_نوشت ...
🔻یادمه یه بار تو یه جمعی بودیم و یه مراسمی بود..چندتا شخصیت مهم هم دعوت بودند...
یه بنده خدایی مشغول ارائه #گزارش بود .نزدیک به ۱۰۰ نفری هم مخاطب نشسته بودند. در همین حین که این شخصی که داشت گزارش میداد ،یهو یکی از مدعوین مهم وارد جلسه شد و تقریبا دو سه دقیقه ای نظم جلسه بهم خورد.
این آقایی که داشت گزارش میداد بهش برخورد و تیکه ای به این شخص انداخت که بله دیر اومدی و گزارش ما هم بهم خورد..
🔻یکی از وسط جلسه گفت آقا زشته..حالا مهمون جلسه است. حرمت نگه دار برادر..
یه کوچولو همهمه شد و ادامه...
مهمون جلسه(همون آدمی که با ورودش نظم بهم خورده بود)از لحظه ای که نشست به خاطر حرف این شخص شده بود برج زهرمار انگار،با یه عصبانیت به همه نگاه می کرد...😐
🔻بنا بود مهمون #جلسه هم صحبت کنه
هر چی مسئول جلسه بهش گفت عاقا بفرما در خدمت باشیم گفت نه
تو جلسه ای که حرمت مهمون و ندارند من صحبت نمی کنم و....
خلاصه یه وضعی شد...
جلسه ادامه پیدا کرد....
💢آخر جلسه #مسئول جلسه رفت پشت تریبون و بعد یه کم حرف زدن شروع کرد به نصیحت کردن که بله خوبه که حرمت نگه داریم و..خوبه که ببخشیم و...هم داشت به مهمون تیکه مینداخت که عاقا حالا ولکن دیگه
♨️هم به اون شخصی که گزارش می داد
که یهو اون شخصی که #گزارش میداد بلند شد وسط گفت عاقا مگه من چی گفتم تو داری کشش میدی؟؟
مسئول گفت بشین ببینم بی ادب...
جلسه بهم خورد و...
مهمون جلسه هم جلسه رو ترک کرد و رفت و پایان جلسه نافرجام شد❗️
این سه شخصیت تقریبا هر سه بالای ۶۰ سال سنشون بود و هر سه تا هم با #تجربه
به خصوص مهمون و مسئول جلسه...
حالا رو این داستان واقعی کمی فکر کنید
میخوام یه نتیجه بگیرم....
@zendeshad
📌اگر به من بگویند #زیباترین_واژهای که یاد گرفتی چیست؟
میگویم #پذیرش است
#پذیرش یعنی:
+پذیرفتن #شرایط با تمام سختیهاش
+پذیرفتن #آدمها با تمام نقص هاشون.
+پذیرفتن اینکه #مشکلات هست، باید به مسیر ادامه داد.
+پذیرفتن اینکه گاهی من هم #اشتباه میکنم.
+پذیرفتن اینکه من #کامل نیستم.
+پذیرفتن اینکه هیچ کس #مسئول زندگی من نیست.
+پذیرفتن اینکه #انتظار از دیگران نداشتن.
داشتن پذیرش توی زندگی یعنی #پایاندادن به تمام دعواها و اختلافها.
@zendeshad