ژرفا
🍂
🔰سرنوشت محتوم اسلام سنتی در اهل سنت.
🔹به بهانه تلاش های الازهر برای نجات از ایزولگی
🔸 شناخت دقیق جریانات فکری، اجتماعی و سیاسی جهان اسلام از مسائل مهم برای تحلیل اندیشه اسلامی است. جریان شناسی قرائت های مختلف ( با تأکید بر درست بودن یک قرائت) حاضر در جهان اسلام می تواند روشنگر آینده جهان اسلام باشد. اما یک سئوال مهم این است که در آیندهپژوهی چه سرنوشتی را برای انواع قرائت ها می توان تصور کرد؟
🔸یک قرائت از اسلام ریشه در سنت تاریخ و زیست بوم تاریخی جهان اسلام دارد که متأثر از همین عوامل تاریخی رشد کرده است این برداشت شائع در اهلسنت ناشی از حقیقت اسلام نبوده بلکه ناشی از اتفاقات تاریخی است. به عبارتی چون در تاریخ اسلام حضور در عرصه های عمومی و سیاسی با قرائت امامان معصوم (ع) امکان استقرار نداشت، برداشتی ناقص جای آن را گرفته است. برداشتی ایزوله که در نتیجه مبتلا به سکولاریسم عملی است. این قرائت توجیه کننده رفتار حاکمان و نسبت به اجرای احکام و قیام بالقسط بلا شرط است. برداشتی که از دین تنها به مسائل فردی آن بسنده کرده است. این قرائت از آنجا که عرصههای عمومی را رها کرده اند در محیط بسته و ایزوله خودشان کار کرده و خود را با جهان مدرن درگیر نمیکند، پس نیازی به پاسخگویی به مسائل اجتماعی و سیاسی و قانون گذاری و غیره .. هم ندارد مگر این که استفتایی باشد که پاسخی می دهند. امروزه بخش های مهمی از اهل سنت این روش را پذیرفته اند. هرچند آرام آرام اهل سنت نیز به سمت برداشت صحیح_ سیاسی قدم بر میدارند که احتمالا شیعه که نگاه اصیل آن اسلام سیاسی بوده در این زمینه مؤثر بوده است.
🔸 امروزه جامعه و عرصه های اجتماعی در حال تغییر است، اما قرائت سنتی در دستور کار خود تلاشی برای تطابق با آن را ندارد و در محیط خودشان ایزوله شده اند. طبیعی است قرائتی که ایزوله شده قابل دوام نیست. چرا؟ چون که مثلاً فرض کنید وقتی رضاخان می آید و می خواهد ایران را از نوک پا تا فرق سر فرنگی کند، اگر روحانیت به این موضوع واکنش نشان ندهد، این به منزله نفی خویش و از بین بَرنده فلسفه وجود خود روحانیت است. چرا که اگر مردم آن ساختار را بپذیرند، و سبک زندگی آنها سبک غربی باشد نقش روحانیت حداکثر نقش کلیسا خواهد بود که تقریبا هیچ است.! پس سرنوشت محتوم این قرائت نابودی است مگر که به مشی سیاسی_اسلامی رجوع کند و با حضور مؤثر در جامعه از شکل گیری آن ساختار ممانعت به عمل آورد که روش روحانیت شیعه مدل دوم را نشان میدهد. در غیر این صورت هیچ آینده ای برای جریانات محصور در محیط ایزوله سنتی که با محیط پیرامون خود ارتباط برقرار نکنند، نخواهد ماند.
🔸حال تلاش های احمد الطیب را با این نگاه می توان تفسیر کرد. وی که در جامعه مصر با دستور رئیس جمهور کاملا غیر مشروع(کودتا) بر سر کار است و حتی اجازه تفسیر آیات سیاسی را در کشورش ندارند چند سالی است تلاش دارد به عنوان رهبری بخش های مختلف اهل سنت شناخته شود. شاید این تلاش ها برای نجات از ایزولگی الازهر از حضور در عرصه های حقیقی عمومی باشد. شاید هم راهبرد تعیین شده از طرف اندیشکده های بالادستی الازهر، تلا ش برای حفظ و بقا آنها در مقابل برداشت رو به رشد اسلام سیاسی در جهان اسلام است.
🆔 @zharfa0
18.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر
🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1)
🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید را با استفاده از قرآن، سنت، و برهان تبیین کند.
🔸در اندیشه شهید مطهری وهابیت یک گرایش ضد دینی است. از نظر استاد شهید نظریه وهابیت به دلیل تفصیل بین حیات و بعد از حیات که از نگاه مادی و ضد الهی وهابیت ناشی شده در مسیر ضد دینی قدم برداشته است.
🔸شهید مطهری اولین شرک را شرک ذاتی خفی نام می برد و در این باره می نویسد : «بر خلاف تصوّر رايج، وهّابيگرى تنها يك نظريّه ضدّ امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضدّ امامت باشد ضدّ توحيد و ضدّ انسان است. ازآن جهت ضدّ توحيد است كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و به يك نوع شرك ذاتى خفىّ قائل است»
🔸 جهت دوم در شرکی بودن عقیده وهابیت از نظر شهید مطهری شرک فاعلی است. در توحید فاعلی همه امور مطلقا به ربالعالمین منتسب است و اندیشهای که بین امور منتسب به فعل الهی به هر نوعی فرق می گذارد دچار نگاه ضد توحیدی است.
🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر 🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1) 🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید ر
وهابیت در اندیشه علمای معاصر...بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1).mp3
6.93M
🔰وهابیت در اندیشه علما معاصر
🔹بخش اول؛ علامه شهید مطهری(1)
🔸شهید مطهری در آثار خود کوشیده توحید را با استفاده از قرآن، سنت، و برهان تبیین کند.
🔸در اندیشه شهید مطهری وهابیت یک گرایش ضد دینی است. از نظر استاد شهید نظریه وهابیت به دلیل تفصیل بین حیات و بعد از حیات که از نگاه مادی و ضد الهی وهابیت ناشی شده در مسیر ضد دینی قدم برداشته است.
🔸شهید مطهری اولین شرک را شرک ذاتی خفی نام می برد و در این باره می نویسد : «بر خلاف تصوّر رايج، وهّابيگرى تنها يك نظريّه ضدّ امامت نيست، بلكه پيش از آنكه ضدّ امامت باشد ضدّ توحيد و ضدّ انسان است. ازآن جهت ضدّ توحيد است كه به تقسيم كار ميان خالق و مخلوق قائل است و به يك نوع شرك ذاتى خفىّ قائل است»
🔸 جهت دوم در شرکی بودن عقیده وهابیت از نظر شهید مطهری شرک فاعلی است. در توحید فاعلی همه امور مطلقا به ربالعالمین منتسب است و اندیشهای که بین امور منتسب به فعل الهی به هر نوعی فرق می گذارد دچار نگاه ضد توحیدی است.
🆔 @zharfa0
🍂
🔰حسین (علیه السلام) قله سیاست اسلامی
🔹مبارزه امام با سکولاریسم عملی.
🔸در علم سیاست، سکولاریسم نظریه است که از حضور دین در عرصههای اجتماعی_عمومی ممانعت میکند و تمایلی برای استفاده از آموزه ای دینی در عرصه های اجتماعی ندارد و نسبت به امور عبادی و شخصی نیز بلاشرط است. یعنی اگر دین در امور غیر عمومی (و شخصی) یک دیندار نظریاتی داده باشد، نفیاً و اثباتاً نسبت به آن موضع گیری نمی شود. این سکولاریسم نظری است.
🔸برخی از قرائت ها از دین نیز وجود دارد که علیرغم عدم التزام نظری به این سخن اما در عمل با سکولارها مخرج مشترک داشته و نتیجه قرائت آنها نیز همانند آنان به کنار گذاشته شدن دستورات عمومی و اجتماعی دین منجر میشود. مثلا ممکن است اندیشهای مدعی اسلام و تبلیغ اسلام باشد و حتی با هزینه سنگین به تبلیغ دین بپردازد اما عملکرد وی به کنار نهادن اسلام منجر شود. امام در این مورد می فرمایند :« ...قدرتهای شیطانی بزرگ به وسیله حکومتهای منحرفِ خارج از تعلیمات اسلامی، که خود را به دروغ به اسلام بستهاند، برای محو قرآن و تثبیت مقاصد شیطانی ابرقدرتها قرآن را با خط زیبا طبع میکنند و به اطراف میفرستند و با این حیله شیطانی قرآن را از صحنه خارج میکنند.....» (منبع)
🔸به عبارت دیگر ممکن است یک مرکز، اندیشکده، سازمان و یا حکومت، با تفسیر خاص خود از دین جز به کنار نهاده شدن دستورات عمومی و اجتماعی دین و اضمحلال آنها منجر نشود. مانند قرائت وهابیت و یا قرائت برخی اهل سنت از دین و برخی روشنفکران دینی و....
🔸در واقع چه آن کسی که دستورات و راهبرد های قرآن را در قانون گذاری منع میکند مانند حکومت های طاغوتی و چه کسی که دین را از تعارض با این قرائت منحرف میکند مانند اسلام سنتی در اهلسنت و چه مجموعه ای که توجیه کننده عمل حکومت سکولار است مانند الازهر و چه آنکه با تقسیم کار بین امور دینی و امورسیاسی یکی را به آل الشیخ و یکی را به آل سعود وانهاده، همگی یک نتیجه را بار میآورند و آن کنار نهاده شدن دستورات سیاسی اسلام است. سکولاریسم عملی یعنی اینکه انسان در ذهن خود خدایی را قبول داشته باشد اما در حیات خویش نشانی از صبغة الله نباشد. سکولاریسم عملی یعنی اینکه کسی که بر زبان شهادتین را جاری ساخته و تکبیر می گوید اما در عمل مکبّر لا دینی است و یا راه نفوذ آن را آسان میکند.
🔸در اسلام سنتی قرائتی حاکم است که ذهن خداگرایان و خدا باوران در عملیاتی پیچیده تن به واقعیتی غیر اسلامی می دهد. انحرافی که امام با قیام خود به مبارزه با آن پرداخت. در واقع قیام امام علیه اسلام با قرائت های مختلف بود والا که در حکومت معاویه نمازبرپا و حج برگزار و قرآن با شوق در بین مسلمانان خوانده می شد. سخن امام حسین (ع) که فرمودند «فانّ السّنّة قد اُمیِتَت و انَّ البِدعةَ قَد اُحیّیت و ان تسمعوا قولی و تطیعوا امری اهدکم سبیل الرّشاد» فریادی برای نجات از این قرائت ها و حرکت به سمت اسلامِ ناب و فعال در جامعه بود. اسلامی که امربه معروف و نهی از منکر را از دست داده است و مثل یزیدی می تواند در آن حاکم شود. تلاش امام حسین مبارزه با سکولاریسم عملی بود. مبارزه با هر قرأئتی که منجر به سکولاریسم عملی می شود.
🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰 اسلام سیاسی در تاریخ شیعه 🔸اصطلاح اسلام سیاسی به جرياناتی اطلاق می شود كه به ضرورت تشكيل حكومت
🍂
🔰 اسلام سیاسی؛ قرائت ثابت در تاریخ شیعه
🔸وقتی میگوییم اسلام سیاسی منظورمان چیست؟
🔸اصطلاح اسلام سیاسی به جرياناتی اطلاق می شود كه
1️⃣ اسلام را به مثابه يك ايدئولوژی جامع در نظر می گيرند كه برای همه حوزه های زندگی احكام روشنی دارد
2️⃣ به ضرورت تشكيل حكومت بر اساس شریعت ایمان دارند.
3️⃣ بر تفکیک ناپذیری دین و سیاست تأکید می کنند.
4️⃣ مفاهیمی مانند حاکمیت طاغوت، قیام، جهاد و هجرت بر اساس برداشت های دقیق از قرآن تفسیر و در عمل درست تطبیق داده بشود.
🔸از نقطه نظر فقهای شیعه و بـه ویـژه از ابتدای دوران غیبت، مشروعیت دینی جامعه مؤمنان با حضور فقیهانی تضمین می شود که در عـصـر غـیـبت به اذن عام از ناحیه امام عصر سلام الله علیه ولایت دارند. عالمان شیعه همیشه علاوه بر نامشروع شمردن ذاتی حاکمیتهای غیر مأذون، بر خط مبارزات فرهنگی سیاسی مانند دورهی امامت حرکت کرده اند. این عالمان حکومتهای دورهی خود را نمونهی حکومت ستم میدانستند و برای آنها هیچ ولایت شرعی باور نداشتند؛ و در صورت امکان به تشکیل ساخت سیاسی اقدام میکردند امری که به دلائل معلوم معمولاً ممکن نبود بر این اساس آنها همیشه بر ساخت هایی مبتنی بر مصلحت و ضرورت بسنده کردند مثلاً شیخ مفید (رحمه الله) درمورد حکومت های زمان خودش فتوای ویژه ای دارد. او همراهی با این حکومت ها رو تنها به شرط اجرای احکام که موجب اطاعت خداوند بشود جایز می داند. این حکم نشان از عدم مشروعیت حکومت ها در اندیشه وی دارد.
🔸سید مرتضی (رحمه الله) هم در رسالهی کوتاه اما مهم با نام «فیالعمل معالسلطان»، کارکردن برای سلطان را با شرایطی از جمله امر به معروف و نهی از منکر و اقامهی حق و دفع باطل، جایز میداند و از حکومت ها با نام حکومت ظلم نام می برد. فقیهان بعد از شیخ مفید و سید مرتضی در چگونگی برخورد با دولتها همین دیدگاه را داشتند. شیخ طوسی، ابن ادریس وبسیاری دیگر از ایشان پذیرش مسئولیت از سوی حکمان رو تنها برای اقامهی حق و از بین بردن باطل و انجام وظیفهی امر به معروف و نهی از منکر و... جایز میدانند. که نشان از مصلحتی و غیر ذاتی بودن این همکاری ها است.
🔸بعدها محقق کرکی (رحمه الله) درباب اسلام سیاسی نظریات خود مفصل تر بیان کرده است. دیدگاه وی در کتاب «نماز جمعه» مقدمات اساسی نظریه ولایت فقها را در کلیهی امور سیاسی ـ چه جزئی و چه کلان ـ بیان میکند. از منابع تاریخی استفاده میشود که این جریان فکری در عصر صفوی، مسئلهی ولایت فقیه را آنچنان برای سلاطین صفوی جا انداخته بودند که آنها برای مشروعیت بخشیدن به حکومتهای خود، خودشون رو نایب و کارگزار فقیه معرفی میکردند و تاج سلطنت را از دست فقیه جامع الشرایط زمان خود دریافت می کردند.
🔸بعدها نیز آخوند خراسانی و علامهی نائینی(رحمه الله علیهما) از جمله عالمانی بودند که به تبیین نظریه اسلام سیاسی پرداختند مرحوم نائینی در کتاب «تنبیه الّامه و تنزیه الملّه» به صراحت اعلام کرد که نظام مشروطه و آنچه تنها بر رای مردم باشد، طبق اصول تشیع، حکومتی غاصبانه است، اما غصبش از حکومت استبدادی کمتر و تن دادن وی به مشروطیت تنها برای دفع افسد به فاسد است. این کتاب که با علم عالمی فاضل مانند محقق نائیی نگاشته شده بود از سطح افکار عمومی و اندیشمندان روشنفکر بسیار بالاتر بود که باعت برداشتهای اشتباه شد و مرحوم نائینی دستور داد تا کتاب رو از فضای عمومی و جامعه جمع آوری کنند.
🔸در همان زمان البته مشروع طلبان مانند شیخ فضل الله نوری (رحمه الله) خواهان اجرای قوانین اسلامی بودند و بحث مشروطهی مشروعه را مطرح میکردند. مشروعهخواهان از همان ابتدا اعلام داشتند مشروطهای را میپذیرند که بر اصول و بنیادهای اسلامی استوار باشد، نه مشروطهای برآمد از مبانی سیاسی غربی در واقع مخالفت شیخ با اساسنامه غیر شرعی و گفتار غربگرایان بود. وی تصمیم داشت اصولی را به متمم قانون اساسی اضافه کند که احکام اسلامی از احکام غربی و ضد اسلامی مصون بماند و راه تحریف در قوانین اسلامی بسته شود.
این موضوع در دوران معاصر نیز کاملا واقع شده که در پست های بعدی به آن اشاره خواهد شد.
🆔 @zharfa0
🔰شهید اسماعیل هنیه
🔹شهادتی که درس های بسیاری داشت.
🔸نیروهای مقاومت باید با تمام توان به ردیابی جریان نفوذ درخود اقدام کند. امری که بارها و بارها محور مقاومت را مورد اذیت و آزار قرار داده است و سال هاست ىر ايران و عراق و لبنان و سوريه و يمن عناصر قدرت افزا را از محور مقاومت می گیرد. دانشمندان هسته ای، شهید سلیمانی، شهید ابو مهدی المهندس، شهیدصالح الصماد، شهیدصالح العاروری، شهید رضی و امروز هم شهید اسماعیل هنیه و ده ها شهید نخبه و مهره های به شدت تآثیر گذاری که با شهادتشان شکاف بزرگی در سد مقاومت ایجاد شده است. در تمام این اتفاقات خط نفوذ به خوبی دیده می شود.
🔸نکته دوم این است که باید در ساختار سیاسی و نظامی ایران به عنوان رهبر محور مقاومت ایمان به پاسخ بازدارنده بازیابی شود. ایران توان پاسخ گویی و مدیریت بحران هایی به مراتب بدتر از این را داشته است. در دهه شصت کشور سرتاسر مملو از نفوذی و جاسوس و منافقین بود و دشمن خارجی تا کیلومترها در مرز ایران نفوذ کرده بود. هیت دولت ایران در اثر انفجار شهید شده بودند و کشور دچار بحران جدی در مدیریت بود. ولی نیروهای انقلابی آن وضعیت را اداره کردند. امروز شرایط ایران قابل مقایسه با آن روزها نیست. توان نظامی و مردمی و انقلابی ایران در سپهر سیاسی خاورمیانه قابل مقایسه با آن روز ها نیست، پس ما توان برگرداندن دست برتر را داریم.و باید این باور در ما ایجاد شود.
🔸نکته سوم آنهایی که در این وضعیت می خواهند ضعف نیروهای نظامی ما را به رخ بکشند، خود در خط نفاق هستند. همین چندین روز پیش شخصیت مهمی در امریکا با ان همه فخر به ابرقدرت بودن ترور شد و اگر ثانیه ای سرش را نچرخانده بود الان خوراک مار و مور شده بود؟ چگونه است ترور وی ویا حملهٔ انتحاری به دو برج تجارت جهانی در نیویورک و ساختمان پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) را در کشور ابرقدرت دنیا و شیطان اکبر نبینیم، اما ترور یکی از فرماندهان عزیز مقاومت را خلاء بزرگ امنیتی بنامیم؟!
باید برای استکبار جهانی ثابت شود که انقلاب ایران و جمهوری اسلامی دچار تغییرات مفهومی در اصول و مبانی خود نشده است و روی کار آمدن مدل های فکری مختلف به معنای عدول از اصول خدشه ناپذیر انقلاب امام خمینی رحمه الله علیه نیست.
🔸جریان نفاق در کشورهای اسلامی که حتی حاضر نبودند به اسماعیل هنیه اجازه ورود به خاک خود را بدهند و امروزه احتمالا مدعی خون وی خواهند شد به خوبی قابل مشاهده هستند که خود نیز از عجایب رفتار نفاق گونه دنیای امروز است. در گروه های تکفیری وهابی می گویند: « اسماعیل هنیه معذور بود گرچه فساد فکری داشت، خدا از او بگذرد او شهید است(( در مسائلی فکری و بینشی هم با وی اختلاف نظر داریم و منهجش را نمی پذیریم لکن تا وقتی کفر بواح و آشکاری از شخصی سر نزند و نوکری و عمالت و سرسپردگیش به طور واضح برای دشمنان دین ثابت نشود، نباید وی را از دایره اهل قبله خارج بکنیم )) در حالی که همین ها قبلا او را مزور و خائن و مزدور ... می دانستند. جریان نفاق در ادلب سوریه در گروههاو کانال های خود می نویسند که ایران عمیل صهاینه است، اخطر از یهود و اسرائیل است، ایرانی ها خودشان نشانی هنیه را به اسرائیل دادند والظاهر أن نظام الملالي قدم معلومات عن مكان إقامته! لأن هنية اجتمع بالرئيس الإيراني قبل ساعات من اغتياله وهابیان عربستان هم که ساکتند.... کانال های داعشی نیز معتقدند که اسماعیل هنیه شهید نیست، چون ولاء و براء صحیح و اسلامی نداشت. او خائن بود، و یا می نویسند ایران کافر است و حماس اخوانی بود، استعانت از کفار داشت و اهل انتخابات بود، انتخابات هم کفر است اخوان هم کافر است. و یا می نویسند کسی حق ندارد او را شهید بخواند و برای او طلب رحمت کند.!!!
🔸به نظر امروز شهید اسماعیل هنیه معیار درستی برای مفهوم تقریب اهل سنت و شیعیان در شناخت خط صحیحاسلام سیاسی است. اسماعیل هنیه به حسب ظاهر اهل سنت اما در موضوع اسلام سیاسی انقدر به ایران نزدیک بود که ما او را دوست و همراه خود در روزهای سخت می دانستیم. این همان الگوی تقریبی مطلوب و جاودانه ای بود که اندیشه تمدن ساز در جهان اسلام آن را مدل و معیار رفتار خود خواهد دانست.
🆔 @zharfa0
ژرفا
🔰مبانی یکسان عالمان شیعه نسبت به سیاست
🔸به بهانه سالگرد شهادت شیخ فضل الله نوری
🔸«هذه کوفه صغیره» زیر لب این جمله را می گوید و میان جمعیتی که هلهله می کنند، طناب دار را در آغوش می گیرد. همه کف می زنند و شادی می کنند که به خیال خودشان مانع بزرگ مجلس مشروطه را از سر راه برداشته اند. حالا جسم بی جان شیخ فضل الله بین آدم هایی که شوق قدرت آن ها را فراگرفته تاب می خورد. دسته موزیک شروع به نواختن می کند و مردم و حتی پسر شیخ شادی می کنند و مجاهدین با تفنگ هایشان می رقصند. بعضی ها می گویند: «شیخ فضله به درک رفت!» از بالای ایوان نظمیه یک کسی فریاد می کشد و به مردم می گوید: «همچنین دست بزنید که صدایش توی سفارت به گوشش برسه!» یعنی به گوش محمدعلی شاه ...»
🔸این تصویری است که در کتب تاریخی برای ساعات اعدام شیخ مشروعه خواه به تصویر کشیده اند. شیخ شهید بر اساس اشرافی که به مبانی شیعه داشت راضی به برقراری قوانینی ضد دینی در ایران نبود و معتقد بود که اسلام دارای جامعیت مطلق برای نیاز بشر است. اصول کلی و منهاج صحیح دینی در اسلام تبیین شده است و نباید به قوانین بشری اعتماد کرد. شیخ فضل الله نوری به همین دلیل با مشروطه مخالفت کرد و اما بعدها دشمنان وی مخالف های وی را با مردم سالاری جا زدند و وی را اعدام نمودند. شیخ شهید می گفت: «بالجمله تمام مفاسد ملكى و مخاطرات دينى از اينجا ظهور كرد كه قرار بود مجلس شورى فقط براى كارهاى دولتى و ديوانى و دربارى - كه بدلخواه اداره ميشد - قوانينى قرار بدهد كه پادشاه و هيأت سلطنت را محدود كند و راه ظلم و تعدى و تطاول را مسدود نمايد. امروز مىبينيم در مجلس شورى كتب قانونى پارلمنت فرنك را آورده و در دائره احتياج به قانون، توسعه قائل شدهاند. غافل از اينكه ملل اروپا شريعت مرضيه نداشتهاند لهذا براى هر عنوان نظامنامه نگاهداشتهاند و در موقع اجراء گذاشتهاند و ما اهل اسلام شريعتى داريم آسمانى و جاودانى كه از بس متين و صحيح و كامل و مستحكم است، نَسخ برنميدارد. صادع آن شريعت در هر موضوع حكمى و براى هر موقع تكليفى مقرر فرموده است. پس حاجت مردم ايران به وضع قانون، منحصر است در كارهاى سلطنتى كه بر حسب اتفاقات عالم از رشته شريعتى موضوع شده و در اصطلاح فقهاء دولت جائره و در عرف سياسيين دولت مستبده گرديده است.»
🔸این همان خط اصیل فقهی است که برخی تلاش می کنند آن را مورد مخالفت بزرگان زمان شیخ مانند مرحوم فاضل آیت الله نائینی رحمه الله بدانند. جالب است وقتی به آثار این عالم بزرگ شیعه نگاهی کنیم ردی از تفاوت را نمی بینیم. یکی از مشهور ترین آثار آیتالله میرزاحسین نائینی «تنبیه الامّه وتنزیه الملّه» نام دارد. او این اثر را در زمان مشروطه تدوین کرد و دو مرجع آن زمان، آیتالله آخوند خراسانی و میرزا عبدالله مازندرانی بر آن تقریظ نوشتند. علامه نائینی در این کتاب، حكومت مشروطه را از باب اولیه مشروع نمیداند، بلكه آن را نوعی حكومت غاصبانه میشمارد كه از باب ضرورت و ثانویه غصب آن كمتر از حكومت استبدادی است پس: «ارجاعش از نحوه اولی [استبدادی[ كه ظلم زائد و غصب اندرغصب است به نحوه ثانیه ]مشروطه[ و تحدید استیلای جوری به قدر ممكن واجباست».
🔸نظریه حكومتی مرحوم نائینی همان حكومت اسلامی یا حكومت فقهاست. او معتقد است در این زمان، ولایت فقها توسط ستمگران غصب شده و بازگرداندن آن نیز فعلاً ممكن نیست: «در این عصر غیبت كه دست امت از دامان عصمت كوتاه و مقام ولایت و نیابت نواب عام در اقامه وظائف مذكوره هم مغصوب و انتزاعش غیرمقدور است....». آیتالله نائینی تصریح میكند كه نیابت فقها در عصر غیبت در امور حسبه از قطعیات مذهب است و حفظ نظم و اساس اسلام را از مهمترین مصادیق امور حسبه میداند: «ازجمله قطعیات مذهب ما (طایفه امامیه) این است كه در این عصر غیبت ـ علی مغیبهالسّلامـ آنچه از ولایات نوعیه را كه عدم رضای شارع مقدس به اهمال آن حتی ـ در اینزمینه ـ معلوم باشد، وظایف حسبیه نامیده و نیابت فقها و عصر غیبت را در آن قدر متیقن و ثابت دانستیم؛ حتی با عدم ثبوت نیابت عامه در جمیع مناصب و چون عدم رضای شارع مقدس به اختلال نظام و ذهاب بیضه اسلام بلكه اهمیت وظایف راجعه به حفظ و نظم ممالك اسلامیه از تمام امور حسبیه از اوضح قطعیات است، لهذا ثبوت نیابت فقها و نواب عام عصر غیبت در اقامهی وظایف مذكوره از قطعیات مذهب خواهد بود».
🔸بر این اساس اثبات تفاوت مبانی برای دو فقیه برجسته و نامی شیعه راهبردی نخ نما از جامعه روشنفکری وابسته به غرب است. مراجع شیعه همگی در تاریخ به نصوص شیعه پایبند بوده اند و هرگز به تخطی حتی اندک از آن اقدام نکرده اند.
🆔 @zharfa0