eitaa logo
عطـــ🌺ـࢪنـࢪگس
470 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
52 فایل
بِسمَ‌رب‌المَہدے🌱 کپی ازمطالب‌کاناݪ‌آزاכہ
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز روز "مرد" بود. و"پدر".. بر خلافِ همه ی تبریک ها،من این روز را تبریک میگویم : به تمام مادرانی که "" بودند و دیده نشدند. تبریک میگویم به همسرانی که" مرد" نبودند اما "پدر" بودند. تبریک‌میگویم به زنانی که "باختِ دنیا"را با "بُردِ آخرت"عوض کردند وچَترِ محبت را از فررندانشان نگرفتند. تبریک میگویم به شیر زنانِ مرد صفتی که "کم آوردند"اما برای فرزندانشان"کم نگذاشتند". تبریک به زنانی که "مرد" نداشتند اما "رسم مردانگی" را فرو نگذاشتند.... .تقدیم به همسران شهیدانِ این‌مرزو بوم.که هم "زخمِ یار" دیدند وهم "زخمِ اغیار.اما از" دلدار"نبریدند. به پدرانِ روزهای بی پدری.. عجل لولیک الفرج
سلام دانشجویان عزیزم! باش طاعات وعبادات بزرگواران دانشجوی عزیزی که درباره مدیریت پدر سوال کردند..... عزیزان من !مدیری که سخن از مدیریت اوست دو شأن دارد: مردانگی که به او اقتدار، قاطعیت و صلابت می‏بخشد ! پدری که وی را سرشار از مهر و شفقت نسبت به فرزند می‏نماید! در مسیر تربیت به این هر دو امر نیازمند است. که او را به سهل‏گیری و آزاد و رهاگذاشتن کودک ترغیب می‏نماید.... برخواسته از دوراندیشی و ژرف‏نگری که او را معتقد به استحکام و سختگیری می‏کند. کودک باید حول دو محور متفاوت و در عین حال متجانس شکل گیرد. سهل‏گیری و واگذاری سختگیری و کنترل 👌ضمن رعایت حد اعتدال در این دو شیوه متضاد. بزرگ و هنر ظریف تربیت متعادل برای پرورش شخصیت متعالی کودک توسعه ‏یافتگی این دو محور متضاد است.» پدر باید بر پایه این دو اصل کلی بنا شود و پدر وظایف خود را در حیطه تربیت با رعایت اعتدال و بکارگیری درست و منطقی این دو اصل مهم انجام دهد. مديريت پدر، ضرورت محبت را بيشتر مي سازد، زیرا خوی مدیریت همواره با نوعی هیبت و تسلط همراه است که اگر با محبت درهم نیامیزد، خشک و آزاردهنده می‏گردد و حاصلی جز مطیع ساختن مقطعی کودک ندارد. بخواهیم ادب از درون سرچشمه گیرد، ضروری است که با کودک مهربان باشیم و این محبت را به گونه‏ای به او نشان دهیم. صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم⚘
""بسمه تعالی" قابل توجه دانشجویان عزیزی که...... 💦مسئولیت پذیری چیست؟ پذیری، یعنی: ⬅ پذیرش، و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد که آن را یا کند. 💥وقتی فردی می خواهد مسئولیت را بپذیرد، باید برای او کاملا مشخص شود که موضوع درخواست چیست #و در برابر به عهده گرفتن ان چه چیزی به دست می آورد. آگاهانه است، . ❣ هنگامی که فردی احساس مسئولیت کند، دیگر لزومی ندارد که به او بگویند که در هر چگونه عمل نماید. ☡ بودن یک مسؤولیت است. دانشجویان باید از فرصت های خود در جهت بردن اطلاعات علمی در رشته تحصیلی خود تلاش کنند..... پس نتیجه می گیریم⬅توجیه کردن انجام وظایف ، بدتر از گناه مثل بودن، بودن، بودن ، بودن بودن، کردن، بودن و هزاران دلیلی که شما بزرگواران بیان کردید............... برای انجام ندادن تکالیف نیست....... 💦از بهمن ماه تا الان که اول خرداد است چهار ماه گذشته...... موضوع تکالیف از همان روزهای ابتدا مشخص شده بود.... عزیزان دقیقه ی آخر وبعضی ها که ...... 💦من فقط می توانم فرصت بیشتری به شما بدهم تا با برنامه ریزی بهتر زمان، تکالیفتون انجام بدهید..... ↩فرصت تا #۲۰خرداد هدف یادگیری بود نه نوشتن مشق.. ‌‌. حق ⚘
✍آورده اند که : روزی به کریم خان زند گفتند، یک فردی یک هفته است میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند . خان آن شخص را به حضور طلبید، ولی آن شخص بشدت گریه میکرد و نمی توانست حرف بزند. 🤔کریم خان گفت : وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من بعد از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و شرف حضور یافت. قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم . 🤔شاه دستور داد سریع چشم های این فرد را کور کنید تا برود دوباره شفایش را بگیرد 💂اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید 🤔وکیل الرعایا گفت : پدر من یک خر دزد بود من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم من چگونه می تواند شفا دهنده باشد ؟ متملقین میدان پیدا کنند و مان را به تباهی می کشند.‌.‌
"بسمه تعالی" 1⃣ #جهان ✍ شکن وارث ابراهیم ، اسحاق ویعقوب ، تو بعثتي بود، براي كاشتن ، ،  و در ذهن و دل امت اسلام . ، فريادي بود، عليه بت هايي جديد و مشركان اين روزگار! ،" آيه" هايي كه در "حرا" ي ، بر دلت تابيده بود . 💦 تولد: 30 شهریور 1281/ جمادی‌الثانی 1320/ 21 سپتامبر تولد: خمین از توابع استان مرکزى چشم به جهان گشودند. فرزند آیت‌الله سید مصطفی مصطفوی 🏝 ایشان سید مصطفی موسوی فرزند علامه سید احمد موسوی در ۲۹ بهمن ۱۲۴۱ ه.ش.  در شهرستان خمین به دنیا آمد و در تاریخ اسفند ۱۲۸۱ در راه خمین به اراک مورد سوء قصداشرار قرار گرفت و بر اثر اصابت گلوله در چهل سالگی به شهادت رسید. خانم مادر امام خمینی، زنی از خاندان علم و تقوا و فرزند آیت‌الله میرزا احمد خوانساری است. خمینی پنجمین ماه عمر خود را با درد یتیمی آغاز کردند و از آن پس مادر و عمه بزرگوارشان، تربیت ایشان را عهده دار بودند. 🔘 خمینی در سن ۲۷ سالگی ازدواج کردند. ایشان، دختر حاج میرزا محمدثقفی از روحانیون تهران بود. فرزندان امام به این صورت است: مصطفی، صدیقه (خانم اشراقی)، فریده (خانم اعرابی)، زهرا (خانم بروجردی)،احمد 1⃣ امت و تربیت کودک 🔻 که بچه از مادر چیز می‌شنود از پدر نمی‌شنود. که اخلاق مادر در بچه کوچک تاثیر دارد و به او منتقل می‌شود از دیگران عملی نیست. ✅ مبدا خیرات هستند و اگر خدای نخواسته مادرانی باشند که بچه را بد تربیت کنند مبدا شرند. مادر ممکن است یک بچه را خوب تربیت کند و آن بچه یک امت را نجات بدهد. دارد.... روان پاک شهیدان راه آزادی و انقلاب درود می­فرستیم. شاد و راهشان پر رهرو باد.
⚘بسم الله النور⚘ سلام ورحمت الهی نثار شما خوبان دو عالم! سوال مهم دارم از شما عزیزان! می دانید؟!زوجیت مغایر با فردیت هست. اکثر زوجیت ها بر مدار چی اداره میشود؟ یا زوجیت..... : ..... ❣ : بابای من، خانه ی من، احساس من، مبل من، حوصله من، پول من، مانع از برقراری زوجیت است... 💠 بخواهید به همین عاطفه هایی ڪه همراه خودتون دارید و این منبع پرشور و عاطفه قناعت ڪنید نیست در مسیر زندگی به چالش هایی برسید ڪه دیگران تجربه هاش را ڪردند 💠 بخواهید یک زندگی مبارڪ و صحیحی را اداره کنید رسیدن به توانمندی زوجیت هم در نگرش و هم در مهارت یڪ ضروری است... ❌متاسفانه ما از کودکی زوجیت نداشتیم 🔴 بودیم.... می گفت :اسباب بازی ات رو پنهان ڪن دست دیگری به اون نرسد.... 🔴 شدیم سر قلم و دفتری با خواهر و برادرمون چالش داشتیم در ڪشاکش قلم بودیم که آمد آموزش زوجیت نداد.... : این خودکار یا مداد مال ڪیست؟ ڪسی وسایل خودش .... 🔴 سن نوجوانی رسیدیم ،سر انتخاب یڪ برنامه تلویزیونی بین شبکه سه و دو با برادر و خواهر اختلاف داشتیم ..... ڪنترل رو از دست هم می ڪشیدیم پدر که آمد به جای آموزش زوجیت..... :ڪنترل رو بدهید. به من ؛کنترل گرفت ، تلویزیون خاموش ڪرد پدرگفت: هر ڪسی پی کار خودش..... 🔴 شدیم ازدواج میڪنیم شما فکر میکنید آقایون میان ازدواج کنند؟ نه می آیند،همسر بگیرند گرفتن یعنی یک کسی را در اختیار خود درآوردن. 🔺لذا می بینید معیار های آقایون برای خانوم ها چی است؟ کمتر.. پایین تر.. اش ضعیف تر... قدوبالاش کوتاه تر... رو برای چی میخواهد؟ اینها نشانه های روشنی برای انجام زوجیت اند؟ این میخواهد بگیرد باید در همه چیز بلندتر باشد تا امکان گرفتن فراهم بشود 🔺 در جلسه خواستگاری هم می پرسد چک میکند میگوید، اگر بین من و شما در امری اختلاف افتاد حرف آخر مال کیست❓ این خانم خوب و تابعی هست که بگه صد البته از آن مرد 🔴 ها هم اهل زوجیت نیستند . خانمی هست قصد ازدواج داره دوتا پیشنهاد داره. پیشنهاد اول از مسیر خواستگاری سنتی آمده بگیریم امتیاز این آقا برا تشکیل ازدواج ده باشد. دوم از مسیر ابراز علاقه جلو آمده در حالی که امتیازش برا تشکیل زندگی یک هست .... 🤔 خانم ڪدام را ترجیح می دهد؟ دوم متاسفانه ⁉️چرا چون اینجا علاقه هست اینجا نیست؟! اینم ڪه خواستگارِ خواستن هم که بدون علاقه ممکن نیست... هم ڪه علاقش چک نشده چه بسا بیشتر از این باشه عرضه نکرده چرا خانم به این اصرار داره رغم امتیاز های پایین ترش 👱🏻‍♀ خانمی آمد : خانم دکتر یه آقایی هست من را خیلی دوست داره شما ڪمک میکنید ما به هم برسیم؟ کردم فرض کن کمک کردم و به هم رسیدید بگو ببینم تحصیلاتش چیه؟ دیپلم ناقص ❗️ نرفته ڪامل کنه؟ دوست نداشته پس لابد رفته دنبال کسب و کار؟ گفت نه بی کاره من دلیل تراشیدم گفتم :آهان پس داره فنی یاد میگیره پولی جمع میکند یا سربازی میگذراند؟ گفت: نه از سربازی هم فرار کرده پس عزیزم این چی داره؟ گفت : من را دوست دارد!!!!!!!! من دکتر هم تشر زد گفت: شما هم مثل خانواده ها می مانید فکر میکنید شرایط و امکانات مهمه پس عشق و محبت چی میشود؟ تو گمان میکنی علت اصرارت به این آقا به خاطر وجود علاقه است؟ گفت : گمان نمیکنم مطمئنم .... عزیزم این یه رویه دیگری چیز دیگه ایه. دلیلش چیه؟ # گفتم میدانید چرا به این آدم اصرار داری در حالی که امتیازهاش پایین است؟ ⇦چون تو در پنهان ذهنی خودت گمان کردی با مردی ازدواج کنی که به تو اصرار و علاقه دارد.... لابد تو زندگی هرچی از او بخواهی..... به او بگوی میگوید چشم ..... دنبال اون چشم گفتن او هستی.... 🔺لذا دیدید تو این مدت کوتاه خانمِ چی میگوید؟ اگه دوستم داری پس... آقاهِ میگوید ،اگه میخواهی دوستت داشته باشم پس... 💭 خب اگر بخواهیم به این زوجیت دست پیدا ڪنیم باید با چه چیزهایی آشنا بشیم؟ از مسائلی ڪه باعث میشود شما در فردیت گرفتار بشوید اساس و بنیان روانی جنس مکمل تو است... ❓ در یک خانم چی میگذرد؟ در یک آقا چی میگذرد؟ ⛔️ اگه قرار باشه ما بر حسب دریافتها و گرایش های خودمون این زندگی مشترک را قضاوت کنیم درگیریش قطعیه . چالش هاشی ایجاد میکند بشناسیم بنیان های روانی زن و مرد رو تا به کمک این مسائل بتونیم سبُک کنیم زحمت خودمون رو و وسیع کنیم آثار و نتایجش رو... با اراده ، خوشحال می شوم در ادامه راه همراهم باشید..... @zibaandis
⚘بسم ࢪب النوࢪ⚘ عاقل وهنࢪمند! وآگاه باشید! دیگࢪ بانوان ،شما خبر دهید.... 🍀 زهࢪا سلام الله علیها ڪارهاے منزلش زیاد بود و به پیشنهاد امیࢪمومنان علیه السلام نزد رفت تا تقاضای خادمه اے بکند . 💠 صلی الله علیه به ایشان فرمودند: من چیزی به تو یاد میدهم ڪہ از خادم باشد و تسبیحات 📿حضرت زهرا س را به ایشان یاد دادند زهرا س سه بار فرمودند از خدا و رسولش ࢪاضی شدم. 💠 :نڪات مهم عباࢪتند از: 📌 ے۱ : زندگی تمام شدنی نیست وبه نیاز داریم این از امڪانات نیست ڪہ هر چه امکانات را زیاد کنیم توان ما بالاتر رود امڪانات ما شده ما نسبت به نسل قبل شده... با چه چیزی بالا میرود؟ و 📌 ے۲ : ڪہ پیامبࢪ یاد دادند آسان و مطابق و است. ذڪࢪعبارتند از: ۳۴ ۳۳ ۳۳ @zibaandish
بسم رب النور⚘ و 💠 آنقدر اعجاب برانگیز است که هیچ کس نمی تواند منکر آن شود. از آنجایی که مسالۀ هم مهم است و باید به شکلی تدریجی و البته محکم و پیوسته، پیگیر آن باشید تا نتیجه بدهد، لازم است پدران هم در این قضیه ورود کنند و آن را کامل به مادران نسپرند. 🔴 رکن مهمی است که دختران در خانه، به آن دلگرم اند و برای کسب رضایتش، تلاش می کنند. 🔷وقتی پدر ای که دوست دارد در خانه رعایت شود را به شکلی گونه و یا در قالب ، و جابیندازد بچه ها کم کم به در خانه پی می برند و خود را به اجرای آن موظف می کنند. یاحق⚘ @zibaandish
بسم رب النور⚘ ۲ 💠 نقش پدر، رکن محوری است! ✍در بر روی لولای خودش می چرخد. اگر این لولا نباشد، دری باز یا بسته نخواهد شد. 🔺 هم در خانواده، به همین شکل است. 🔺 باید محور باشد و قوانینی که لازم الاجراست را به شکل صحیح و مدیریت شده، به فرزندانش بیاموزد و پیگیر اجرای آن باشد. در خانواده ای که پدر خودش را در این امور کنار کشیده است، معمولا به خاطر بار احساسی ای که مادر دارد، اصول لازم الاجرا، به شکل درستی اجرا نمی شوند و فرزندان مقیّد به انجام وظایف خود نمی شوند. 🔻یکی از این وظایف هم «حجاب» است. 💠 و قوی ای که بین دختر و پدر برقرار است، این مساله را راحت تر می کند. 🔺در واقع این پدر است که باید رابطۀ احساسی اش را با دخترش تقویت کند تا بعد بتواند از راه همین ارادت و احساسات پاک پدر و دختری، پیگیر رعایت حجاب دخترش باشد. 🔴 همه چیز مثل یک سربازخانه می شود و فرزندان تا را دور می بینند، ممکن است از انجام وظایف سر باز بزنند. یاحق⚘ @zibaandish
بسم رب النور⚘ 💠 نسل علوےفاطمے⚘ کنید! 💠زمانیکه مرد ، را نشکند و خانم، رااز بین نبرد بر روی فرزندان خواهد داشت. 🔴 که ابراز محبت پدر به مادر را در محیط خانه می بیند فهمد اساساً خانم‌ها دارای یک جایگاهی خاصی هستند، چون رفتار لطیف پدر با مادر را دیده است، در نتیجه به خودش اجازه نمےدهد به خانم‌ها در سطح جامعه تعدی کند. 🔴 که احترام و اطاعت مادر از پدر را در خانه مے بیند در ذهن دختر داراے جایگاه خاصی قرار می‌گیرد. این پدر که دارای احترام و عزت مناسبی در خانه است، دختر را از طلب محبت دیگران در سطح جامعه مستغنے مےکند. @zibaandish
بسم رب النور⚘ 🔹ته پیاز و رنده رو پرت کردم توی سینک، اشک از چشمو چارم جاری بود. در یخچال رو باز کردم و تخم مرغ رو شکستم روی گوشت، روغن رو ریختم توی ماهی تابه و اولین کتلت رو کف دستم پهن کردم و خوابوندم کف تابه... برای خودش جلز جلز خفیفی کرد که زنگ در رو زدند. 🔹 بود. بازم نون تازه آورده بود. نه من و نه شوهرم حس و حال صف نونوایی نداشتیم. میگفت: نون خوب خیلی مهمه. من که بازنشسته ام، کاری ندارم، هر وقت برای خودمون گرفتم برای شما هم میگیرم. در میزد و نون رو همون دم در میداد و میرفت. وقت هم بالا نمی اومد. هیچ وقت. 🔹 چرب بود، شوهرم در را باز کرد و دوید توی راه پله. پدرم را خیلی دوست داشت. کلا پدرم از اون جور آدمهاست که بیشتر آدمها دوستش دارند. صدای شوهرم از توی راه پله می اومد که به اصرار تعارف می کرد و پدر و مادرم را برای شام دعوت میکرد بالا. 🔹برای یک لحظه خشکم زد! آخه ما خانوادۀ سرد و نچسبی هستیم. همدیگه رو نمی بوسیم، بغل نمی کنیم، قربون صدقه هم نمیریم و از همه مهم تر سرزده و بدون دعوت جایی نمیریم. اما خانواده ی شوهرم اینجوری نبودن، در می زدند و میامدند تو، روزی هفده بار با هم تلفنی حرف می زدند. قربون صدقه هم می رفتند و قبیله ای بودند. برای همین هم شوهرم نمی فهمید که کاری که داشت میکرد مغایر اصول تربیتی من بود و هی اصرار می کرد، اصرار می کرد. آخر سر در باز شد و پدر مادرم وارد شدند. من اصلا خوشحال نشدم. 🔹خونه نا مرتب بود، خسته بودم. تازه از سر کار برگشته بودم، توی یخچال میوه نداشتیم. چیزهایی که الان وقتی فکرش را میکنم خنده دار به نظر میاد اما اون روز لعنتی خیلی مهم به نظر می رسید. شوهرم توی آشپزخونه اومد تا برای مهمان ها چای بریزد و اخم های درهم رفته ی من رو دید. : برای چی این قدر اصرار کردی؟ : خب دیدم کتلت داریم گفتم با هم بخوریم. گفتم: ولی من این کتلت ها رو برای فردامون هم درست کردم. گفت: حالا مگه چی شده؟ گفتم: چیزی نشده؟ در یخچال رو باز کردم و چند تا گوجه فرنگی رو با عصبانیت بیرون آوردم و زیر آب گرفتم. 🔹 سرش رو توی آشپزخونه کرد و گفت: دختر جون، ببخشید که مزاحمت شدیم. نون ها رو برات ببرم؟ تازه یادم افتاد که حتی بهشون سلام هم نکرده بودم. و مادرم تمام شب عین دو تا جوجه کوچولو روی مبل کز کرده بودند. شام آماده شد، پدرم یک کتلت بیشتر بر نداشت. به بهانه ی گیاه خواری چند قاشق سالاد کنار بشقابش ریخت و بازی بازی کرد. و نخورده خداحافظی کردند و رفتند و این داستان فراموش شد و پانزده سال گذشت. 🔹 و مادرم هردو فوت کردند. چند روز پیش برای خودم کتلت درست می کردم که فکرش مثل برق از سرم گذشت: نکنه وقتی با شوهرم حرف می زدم پدرم صحبت های ما را شنیده بود؟ نکنه برای همین شام نخورد؟ از تصورش مهره های پشتم تیر می کشد و دردی مثل دشنه در دلم می نشیند. چرا هیچ وقت برای اون نون سنگک ها ازش تشکر نکردم؟ کتلت رو از روی ماهیتابه بر می دارم. قطره روغن می چکد توی ظرف و جلز محزونی می کند. تا کتلت چه اهمیتی داشت؟ حقیقت مثل یک تکه آجر توی صورتم می خورد. دیگه چه اهمیتی داشت وسط آشپزخانه ی خالی، چنگال به دست کنار ماهیتابه ای که بوی کتلت می داد، آه بکشم؟ 🔹 دلم تنگ شده براشون. فقط، فقط اگر الان پدر و مادرم از در تو می آمدند، دیگه چه اهمیتی داشت خونه تمیز بود یا نه، میوه داشتیم یا نه. چرا همش میخواستم همه چی کامل باشه بعد مهمون بیاد! همه چیز کافی بود، من بودم و بوی عطر روسری مادرم، دست پدرم و نون سنگک. پدرم راست میگفت که: نون خوب خیلی مهمه. این روزها هر قدر بخوام می تونم کتلت درست کنم، کسی زنگ این در را نخواهد زد، کسی که توی دستهاش نون سنگک گرم و تازه و بی منتی بود که بوی مهربونی می داد. دیگه چه اهمیتی دارد؟ هست که وقتی از دستش دادی اهمیتشو می فهمی. 👈🏻«زمخت نباشیم»😊 یعنی: قدر لحظه ها! نفهمیدن اهمیت چیزها! توجه به جزییات احمقانه و ندیدن مهم ترین ها... @zibaandish
✨ بسم الله الّذی لا إلهِ الا هو ✨ 😊! 💢 دختری به پدرش می‌ڪرد ڪه زندگی سختی دارد و نمی‌داند چه راهی رفته ڪه باعث این مشکلات شده است 😊این دختر همیشه در زندگی در حال جنگ بود به نظر می‌رسید هر مشکلی ڪه حل می‌شود یڪ مشکل دیگر به دنبالش می‌آید 👨 ڪه سرآشپز بود او را به آشپزخانه برد سه ڪتری را پر از آب ڪرد و هر کدام را روی دمای بالا قرار داد زمانی که آب هر سه دیگ به جوش رسید سیب زمینی ها را در یک کتری مرغ‌ها را در کتری دیگر .. ودانه های قهوه را در کتری سوم گذاشت 🔴سپس ایستاد تا آن ها نیز آب پز شوند این که به دخترش چیزی بگوید بی صبرانه منتظر بود پدرش چه می‌کند پس از بیست دقیقه، او گازها را خاموش کرد🌱 👨پدر سیب زمینی ها ، تخم مرغ را دریک ظرف جداگانه قرداد و قهوه ها را نیز با ملاقه خارج کرد و آن را داخل یک فنجان ریخت🌱 سپس به سمت دخترش برگشت و از او پرسید دخترم چی می‌بینی 👧دختر گفت: سیب زمینی تخم مرغ و قهوه 👨 گفت :بیشتر دقت کن و به سیب زمینی ها دست بزن 👧دختر این کار را کرد و آن ها نرم شده اند سپس از دخترش خواست تا تخم مرغ ها را بشکند زمانی که تخم مرغ ها را برداشت تخم مرغ ها سفت شده اند در نهایت پدر از دخترش خواست که قهوه را بچشد قهوه لبخند را به روی لب های دختر آورد سپس از پدرش پرسید پدر این کارها !!!!!! 👨پدرش گفت: زمینی تخم مرغ و قهوه هر سه با یک ماده یعنی آب جوش مواجه شدند آنها متفاوت بود🌱 🌸سیب_زمینی‌سفت و سخت بود جوش نرم و ضعیف شد🌱 🌸 شکننده بود و یک لایه نازک داشت که از مایع داخل محافظت می‌کرد با آب جوش مواجه شد مایع داخل سفت گردید🌱 💐 قهوه خاص بود وقتی با آب جوش مواجه شد را تغییر داد و یڪ ماده جدید ایجاد کرد🌱 🌸ای کارگزار شیرین زبان خدا! یک از این سه ماده ای؟