هدایت شده از بازی ، بازوی تربیت
6.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👋 سلام امام زمان
ســـلام آقـــــای خوبــــم
امیـــــــــد و ســــرور مـا
خورشیــــد عصر غیبـت
امـــــــام آخـــــــر مـــــا
درستـــــــه چشمـــای ما
نمـــــــی بینن شمــــا رو
تو ســــــــرمای زمستون
نمـــــــی بینن بهـــار رو
هر صبح و شب همیـشه
رو به خــــــدا می کنیـم
واســـــه سلامتــــیتون
هرشـــــــب دعا میکنیم
الهـــــــی تــــــوی دنیـا
بتــــــابه نــــور شمـــــا
الهـــــی زودتـــــر بشــه
وقــت ظهـــــور شمــــــا
💐🌈💐🌈💐🌈💐
#شعرکودکانه
#عشق_جانم_امام_زمانم
#سه_شنبه_های_مهدوی
@zibakhani
#درس_2
#قصه
#کتاب_درستخوانی_و_زیباخوانی
#تأليف_علی_قاسمی
ارشیا با پدر و مادر برای دید و بازدید به مسافرت رفتهاند. به شهری زیبا به نام آبادان. پدر ارشیا در این شهر دوست خوبی به نام سید عماد دارد.
زنگ خانه سید عماد به صدا درآمد. سید عماد در را باز کرد و با لهجه عربی گفت: تفضل بفرمایید. اهلا و سهلا.
بابای ارشیا هم سید عماد را در آغوش گرفت و گفت: السلام علیکم حبيبي. دلتنگ شما بودیم.
بعد از خوش و بش و سلام و احوال ارشیا به بابا گفت: خیلی خوشحالم که به خانه سید عماد آمدهایم، چون بچههایش هم سن من هستند و میتوانیم توی باغشان حسابی بازی کنیم.
سید عماد گفت: مرحبا خیلی عالیه. پس پیش به سوی بازی. بفرمایید بچهها!شما بروید بازی کنید تا ما بزرگترها هم با هم گپی بزنیم.
وقتی ارشیا وارد باغ شد، گفت: من ارشیا هستم، شما هم خودتون رو معرفی کنید.
بچهها یکی یک خودشان را معرفی کردند:
طاهر، قاسم، نداء
ارشیا با تعجب گفت: چه جالب! چرا این طوری گفتید؟
طاهر، قاسم، نداء
ما این طوری میگوییم:
طاهر، قاسم، نداء
طاهر گفت: ما با لهجه عربی گفتیم. صدای اِ در لهجه عربی شبیه ای ولی کوتاه تلفظ میشه.
ارشیا گفت: چه قشنگ. جالبه.
حالا بریم شترسواری. راستی شتر به زبان عربی چی میشه؟
نداء گفت: ابل
ارشیا گفت: ابل اینم صدای اِ داره که شبیه ای کوتاه شد.
همگی خندیدند و گفتند: بله. درسته.
ارشیا گفت: پس بیا بریم ابل سواری.
بچهها با خنده و شادی مشغول بازی شدند...
@zibakhani
خانم مربی به بچههای کلاس گفت: گلهای من! فردا برای اردوی آموزشی به روستای زیبای فُردو میرویم. هم بازی و تفریح میکنیم و هم درس قرآن را تمرین میکنیم.
صبح زود، خروسخون همه بچهها سوار بر اتوبوس به سمت روستا حرکت کردند.
رفتند و رفتند تا به روستای پرگل و کوهستانی فردو رسیدند.
بعد از یک بازی حسابی، خانم مربی بچهها را صدا کرد تا برای کلاس قرآن آماده شوند.
خانم مربی روی تابلو سه کلمه نوشت: کلوچه، هُلو، شکلات و از بچهها خواست که کلمهها را بخوانند.
امید و ارکیده و منا و بقیه بچههای کلاس کلمات را خواندند.
خانم مربی گفت: آفرین عزیزان من!
امروز میخواهیم با هم تمرین کنیم چطور حروف قرآن را با کمک صدای ُ بخوانیم.
در لهجه عربی ُ مانند او ولی کوتاه و بدون کشش تلفظ میشه. مثل بعضی کلمههای فارسی که شما خواندید:
کلوچه، هلو، شکلات که کولوچه. هولو، شوکولات خوانده شد.
حالا بریم سراغ تمرینها
@zibakhani
#قصه
آرمان پسر باهوش و پرتلاشی است که همیشه در چوپانی به پدرش کمک میکند. هر روز گوسفندان را برای چریدن و علف خوردن به دشت میبرند.
آرمان صدای قرآن خواندن پدرش را خیلی دوست داشت.
یک روز به پدرش گفت: بابایی میشه منم مثل تو قرآن بخونم؟! خیلی حس خوبی دارم وقتی صدای قرآن تو رو میشنوم.
بابا گفت: بله آرمان بابا! چرا که نه! هر روز که برای چوپانی با هم به دشت و کوه میرویم یک درس از کتاب درستخوانی و زیباخوانی قرآن را بهت یاد میدهم. تو هم باید قول بدی تمرینها را با دقت بخوانی تا خوب و زیبا بتوانی قرآن را تلاوت کنی.
آرمان قبول کرد.
بابا کفت: درس امروز خواندن حروف به کمک صدای آ هست.
اول این کلمههای فارسی را بخوان:
خاله ، راحت، صادق، ضایع، طاهر، ظاهر، غایب، قالی
آرمان کلمات را خواند.
بابا گفت: آفرین پسر باهوشم! حروف قرآن هم به کمک ا خوانده میشود. مانند:
ءا با تا ثا جا حا خا دا ذا را زا سا شا صا ضا طا ظا عا غا فا قا کا لا ما نا وا ها یا
فقط باید بدانیم که صدای ا در لهجه عربی در ۸ حرف ص ض ط ظ غ خ ق ر درشت و چاق و در بقیه حروف نازک و لاغر هست.
حالا بیا تمرین کنیم.
وقتی آرمان مشغول تمرین بود گوسفندان و بزغالهها خیال میکردند آرمان داره براشون آواز و لالایی میخواند و کنارش استراحت میکردند.
@zibakhani