eitaa logo
مربیان قرآن دبستان (درست‌خوانی و زیباخوانی)
2.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
348 ویدیو
56 فایل
﷽ هماهنگی، هم‌افزایی و محتوای تدریس برای مربیان قرآن دبستان کتاب درست‌خوانی و زیباخوانی قرآن کریم ویژه کودکان تألیف علی قاسمی ادمین: استاد حسینی و استاد ده باشی سفارش کتاب ۰۲۵۳۷۸۳۹۴۷۴ ۰۹۰۲۷۸۳۹۴۷۴ مشاوره و برگزاری دوره تربیت مربی قرآن @H_N_S_1_1_4
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌝 *خورشید و گلها* 🌼 🌷 یک دانش آموز درنقش خورشید می ایستد و بربقیه که در نقش گل هاهستندمی تابد. 🌹 گلها دستان خود را باز کرده و آرام حرکت می دهند و به خورشید لبخند می زنند . 🐝 چند دانش آموز در نقش زنبور لابلای گلها پرواز میکنند وصدای زنبور درمی آورند و گلها را در آغوش می گیرند و می بوسند و نوازش می‌کنند. 🌻گلها سوره حمد را با صوتی نیکو می خوانند وقتی سوره تمام شد، خورشید از آسمان هم پایین می آید و نقش ها جابجا میشود و دوباره سوره را با صوتی نیکو می خوانند. @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 *صلوات* 🌺 ✨ آید از سوی بهشت و آسمان ها برکات  هر زمانی که فرستی بر محمّد صلوات  ✨ آید از سوی بهشت و آسمان ها برکات  هر زمانی که فرستی بر محمد صلوات  ✨ بر همه ذرّات عالم ذکر او مشکل گشاه  نمک دنیا و عقبا نام پاک مصطفی  ✨ یاسمن لاله اقاقی گیرد از نامش صفا  آسمان ها دشت و صحرا می زند او را صدا  ✨ آید از سوی بهشت و آسمان ها برکات  هر زمانی که فرستی بر محمد صلوات  ✨ تا قیامت بخشش و فضل خاک پای این کریم  مدح او گفته خداوند که تویی خُلق عظیم  ✨ دارد او از مهربانی هر کجا عِطر و نسیم  آمده تا خنده بارد از لب طفل یتیم  ✨ آید از سوی بهشت و آسمان ها برکات  هر زمانی که فرستی بر محمد صلوات  ✨ شده ذکر یا محمّد ذکر دریا ذکر رود  عالم و آدم فرستد روز و شب بر او درود  ✨ روی لب های ملائک گشته جاری این سرود  گر نمی آمد محمّد عالم دنیا نبود  ✨ آید از سوی بهشت و آسمان ها برکات  هر زمانی که فرستی بر محمّد صلوات  ✨ قلب من گوید دمادم یا نبی!یا مرتضی!  نام حیدر نام احمد کی شود از هم جدا  ✨ غم ندارد هرکه دارد حُبّشان روز جزا  دست عالم را بگیرد دست آل مصطفی  ✨ آید از سوی بهشت و آسمان ها برکات  هر زمانی که فرستی بر محمد صلوات @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*خوش عهدی پیامبر امین* من از سال ها پیش او را می شناسم. پیش از اینکه به پیامبری مبعوث شود. آن وقت ها من چوپان بودم و گوسفندان مردم را به صحرا می بردم‌. او هم گاهی گله ای را به چراگاه می آورد. یک روز که هر دو گوسفندانمان را به صحرا برده بودیم، به او گفتم باید کم کم به فکر چراگاه دیگری باشیم. اینجا دیگر علف چندانی ندارد.... او تپه‌ای را در دوردست ها نشانم داد‌ و گفت: ((پشت آن تپه هم علفزاری هست، اگر می‌خواهی فردا صبح هر دو گله هایمان را به آنجا می ببریم.)) گفتم: ((باشد، پس قرار ما فردا صبح زود بالای همان تپه...)) فردای آن روز، با صدای گوسفندان از خواب بیدار شدم، خورشید بالا آمده بود. یادم آمد که با او قرار داشتم. از جا پریدم ، با عجله آبی به صورتم زدم و گوسفندان را به راه انداختم. با خود گمان می‌کردم دیگر بردن گوسفندان فایده ای نداشته باشد. فکر می کنم گوسفندان او تا حالا دیگر از آن علفزار چیزی بر جای باقی نگذاشته باشند. این حیوانات را هم که نمی توانم گرسنه رها کنم، چاره ای ندارم. هر قدر مانده باشد از هیچ که بهتر است. این ها را با خود گفتم و راه افتادم. وقتی با گوسفندان به بالای تپه رسیدم، از تعجب سر جایم میخکوب شدم! دهانم باز مانده و چشمانم گرد شدند! محمد امین گوسفندانش را همان جا نگه داشته بود و نگذاشته بود وارد علفزار شوند‌. به او گفتم: ((پس چرا آنها را به داخل علفزار نبردی؟)) گفت: *(( قرار ما این بود که با هم برویم و گله هایمان را بچرانیم.))* 🐑🐏🐑🐏🐑🐏🐑🐏🐑🐏 🌟خب بچه های عزیز امیدوارم که از گوش دادن به این داستان جالب لذت برده باشید وقتی این داستان را خواندم به یاد سوره مبارکه طارق افتادم. *سوره مبارکه طارق می گوید:* 🌟 دیندار بودن انسان در زندگی یا همان عمل به دستورات خداوند بسیار مهم است. چون سعادت دنیا و آخرت انسان به این موضوع بستگی دارد. حضرت محمد صلی الله علیه و آله و فرزندانشان به همه دستورات خداوند به بهترین شکل و کاملترین و دقیق ترین روشی که دستور خود خداوند بود عمل می‌کردند. 🌟 آنها بهترین الگو و نمونه برای دیندار بودن ما هستند بنابر این ما اگر می‌خواهیم در نزد خداوند مثل آنها عزیز و گرامی باشیم، باید رفتارمان دقیقاً شبیه پیامبر و خاندانشان باشد. 🌟 راستی شما چه کسانی را می‌شناسید که وفای به عهد دارند؟ خودتون چطور؟ @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*راه نادرست* ☀️ نزدیک ظهربود . حضرت علی (ع) افسار اسب خود را می کشید و به طرف مسجد می رفت . اسب ، آرام آرام قدم بر می داشت . 📿 نزدیک مسجد ، مردی ایستاده بود . مرد با دیدن حضرت علی(ع) جلو رفت و گفت :«می خواهید تا شما نماز می خوانید و بر می گردید من مواظب اسبتان باشم ؟» حضرت علی (ع) لبخندی زد ، اسب را به او سپرد و با خود فکر کرد که پس از نماز کمی پول به این مرد می دهم. سپس ، برای خواندن نماز به مسجد رفت . چند لحظه بعد ، صدای اذان بلند شد. امام علی (ع) و مردمی که در مسجد بودند ، مشغول خواندن نماز شدند . 🐎 مرد با دقت به اندام قوی و کشیده ی اسب نگاه کرد . ناگهان با خود فکر کرد که :« چه اسب زیبا و نیرومندی !حتماً خیلی هم با ارزش و گران قیمت است! چرا مال من نباشد ؟» بعد ، روی اسب پرید و با پا به شکم و پهلو های او کوبید ؛ ولی اسب که می دانست مرد غریبه است ، محکم سر جای خود ایستاد . مرد هرچه کرد ، اسب تکان نخورد. ناامید و عصبانی از اسب پیاده شد . ناگهان فکر بد دیگری به فکرش رسید . با عجله افسار نو اسب را از گردنش باز کرد و دوید و از آنجا دور شد . پس از خواندن نماز ، امام از مسجد بیرون آمد . با دیدن اسب ، همه چیز را فهمید . کمی پول به یکی از یاران خود داد و از او خواست به بازار برود و برای اسب یک افسار دیگر بخرد . مرد پول را از امام گرفت و به بازار رفت . کمی بعد با یک افسار برگشت . ☘ حضرت علی (ع)افسار را گرفت و با تعجب به آن نگاه کرد . این ، همان افسار قبلی اسب بود . امام فرمود:« ای کاش آن مرد این کار بد را نمی‌کرد ؛ چون من می خواستم به خاطر نگهداری از اسبم به او پول بدهم ؛ اما او این پول را از راه نادرست و حرام به دست آورد ؛ یعنی راه گناه . خدا اصلاً این راه را دوست ندارد . ای کاش صبر می کرد و پول حلال به دست می آورد!» 🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿 خب این هم از داستان امروز. راستش داستان امروز مرا غمگین کرد. شما چطور؟ 🌼 ما دوست داریم به پیامبر و خانواده شون خیلی شبیه باشیم. خدا کسایی رو که سعی می کنند شبیه پیامبر بشن خیلی دوست داره و به آنها توجه ویژه میکنه. پیامبر و خانواده شان هرگز کارهای خطا و بد که خداوند راضی نیست انجام نمیدن. 🌼 با خوندن این داستان یاد سوره مبارکه مسد افتادم. خداوند در سوره مسد میگه بدی ها به انسان آسیب می زنند. بدترین آسیب بدیها اینه که وقتی انسان بدی می کند از پیامبر و امام دور می شه. 🌼 این مرد هم به جای اینکه صبر کند تا خداوند روزی حلال او را برساند و پاداش خدمتگزاری به امیرالمومنین علیه السلام را از دست با برکت ایشون دریافت کنه به خودش آسیب زد و از امام دور شد. 🌼 علاوه بر این پیامبر و امامان کاملاً به قرآن عمل می کنند مثلا سوره مطففین به انسان ها یادآوری می کنه که حقوق دیگران را باید کاملاً رعایت کنند. اون مرد انگار این نکته که پیامبر و خانواده شون هرگز حقوق دیگران را زیر پا نمی گذارند هم فراموش کرده بود. 🌼 بچه ها به نظر شما اون مرد رفتار غلط خودش را که موجب دوری از امامش امیرالمومنین شد چگونه میتونه جبران کند؟ اگر ما جای اون مرد بودیم چه کار می کردیم؟ ❤️ *خدای مهربونم ازت خواهش می کنم به ما کمک کن تا بتونیم با انجام کارهای خوبمون در همه زندگی به پیامبر و خانواده شون خیلی شبیه باشیم آمین یا رب العالمین* ❤️ # داستان @zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*خدمتگزار* ☀️ یک روز گرم و آفتابی بود. مردم مدینه مشغول کار بودند که کاروانی وارد شهر شد. آنها گروهی از مسلمان ها بودند که برای زیارت خانه خدا به مکه می رفتند. 🐪 مسافران کاروان بعد از چند روز استراحت در مدینه به طرف مکه راه افتادند. در راه مدینه و مکه ، کاروان یک بار دیگر ایستاد. مسافر ها از شترها پیاده شدند تا کمی استراحت کنند. 🍶 مردی به کاروان نزدیک شد. یکی از مسافر های کاروان را دید و شناخت. این مسافر با مهربانی به مسافران دیگر کمک می کرد و برای آنها آب و غذا می برد . مرد از یکی از مسافران پرسید:" شما این مرد مسافر را که به دیگران کمک می‌کند، میشناسید؟ " 👤مرد مسافر جواب داد:" نه او را نمی شناسیم. این مرد از مدینه با ما همراه شد، بسیار خوشرو مهربان است. در همه کارها به ما کمک می کند و هرگز خسته نمی شود. ما از او نخواستیم که برای ما کار کند؛ ولی خودش دوست دارد که به همه کمک کند. " مرد گفت: اگر او را می شناختید هرگز نمی گذاشتید همانند یک خدمتگزار برای شما کار کند." مرد مسافر با تعجب گفت: "مگر این مرد چه کسی است؟" مرد گفت: "امام زین العابدین علیه السلام است ." مسافرانی که آن دور و بر بودند و حرفهای آنها را شنیده بودند، ناراحت و خجالت زده شدند. 🙏🏻 همگی به طرف امام زین العابدین علیه السلام رفتند تا از او عذرخواهی کنند. یکی از مسافران به امام گفت: "چرا خودتان را به ما معرفی نکردید؟ ممکن بود تا پایان این سفر شما را نشناسیم و کاری بکنیم که که گناهی بزرگ باشد." 💞 امام با مهربانی لبخندی زد و گفت: "می دانستم که من را نمی شناسید، برای همین با شما همراه شدم. گاهی با کسانی مسافرت می کنم که من را میشناسند. آنها نمی گذارند من کاری برایشان بکنم. برای من کمک کردن به دیگران بهترین و بالاترین لذت را دارد." 🌼🍃🌼🍃🌼🍃 ✨بچه ها داستان رو شنیدین ؟ حتماً شما هم مثل من از روش امام خیلی لذّت بردین؟ ✨چقدر امام زین العابدین زیرک هستند! برای من ی نکته جالبی توی این داستان بود ✨میخواین بدونین چیه؟ یکی از راه های ارتباط ویژه و خاص با خدا داشتن، این است که نسبت به نیازهای دیگران بی تفاوت نباشیم و به آنها توجه کنیم و مشکلات دیگران را با نهایت توان و تلاش رفع کنیم. ✨امام زین العابدین علیه‌السلام آنقدر که دوست داشتند با خدا ارتباط ویژه و خاص داشته باشند، به هر وسیله ای که ممکن بود نیازهای دیگران را رفع می کردند و به این وسیله خودشون رو بیشتر و بیشتر به خدا نزدیک تر میکردن. ✨چقدر امام زین العابدین را دوست دارم! چقدر مهربونن! ✨ *راستی بچه ها موافقین ی لیستی از نیاز های دیگران بنویسیم و بهشون کمک کنیم* ؟ # داستان @zibakhani