فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☔️ کاردستی چتر رو با بچه ها توی کلاس درست میکنیم
🔹️بچه ها فکر کنید رفتید بیرون و یک باران شدید شروع به باریدن کرده چیزی که به ذهنتون میاد اینه که کاش یک چتر همراهم بود، تا از من در برابر بارون و خیس شدن محافظت کنه .
او کیه که پناه ماست
از هرچی بدی جداست
می مونیم زیر چترش
این چتر چتر خداست.
#کاردستی
#سوره_ناس
@zibakhani
بگو تو ای محمد
تو ای رسول سرمد
خدا بود پناهم
بود چراغ راهم
رها کند او انسان
از شر و دیو و شیطان
که هست فریب شیطون
به شکل های فراون
به شکل جن و انسان
در آشکار و نهان
اما کسی که با خداست
از شیطون راهش جداست
#شعر
#سوره_ناس
@zibakhani
🌸 شعر سوره مبارکه ناس
وقتی اومد سراغت
با مکر و حیله شیطون
پناه ببر به خدا
تا کنی اون رو بیرون
دور بشو از کار بد
چون که خدا یارتوست
پادشاه این جهان
همیشه همراه توست
#شعر
#سوره_ناس
@zibakhani
🌸شعر کودکانه سوره ناس
وقتی که شیطون میاد
سوره ی ناس می خونم
با کمک خداوند
اونو از خودم می رونم
شیطون همش تو گوشم
حرفای بد می خونه
گوش نمی دم به حرفاش
تا که بشه دیوونه
#شعر
#سوره_ناس
@zibakhani
🌸شعر سوره مبارکه ناس
بگو که ای خدایا
پناه من تو هستی
تویی که راه خود را
به روی من نبستی
پروردگار انسان
ای خدای مهربان
پناه میارم به تو
از حمله های شیطان
#شعر
#سوره_ناس
@zibakhani
فلق مثل اسمش هر روز صبح از خواب بيدار مي شد. باباي فلق گفته بود چون او در يك صبح زود متولد شده بود اسمش را فلق گذاشته بودند.
فلق خيلي خوب و مودب بود و همه او را دوست داشتند. به حرفهاي پدر و مادرش خيلي خوب گوش مي كرد و با دوستهاش خيلي مهربان بود، فقط شبها وقتي هوا غاسق – تاريك- مي شد مي ترسيد در اتاقش بخوابد.
شب شده بود و فلق رفت تا در اتاقش بخوابد ولي هنوز چند دقيقه نگذشته بود كه برگشت پيش مامان و گفت: من مي ترسم در اتاق خودم بخوابم. مامان گفت: فلق جان تاريكي ترس نداره، بيا با هم بريم تو اتاق تا ببيني هيچ كس در اتاقت نيست.
مامان و فلق با هم وارد اتاق شدند. مامان كليد برق را فشار داد و گفت: ببين دختر گلم، همه چيزها در جاي خودشان هستند. تازه خرس كوچولو هم مي خواهد كنار تو بخوابد.
فلق گفت: مامان جون من مي دانم ولي خيلي مي ترسم . وقتي شما نيستيد انگار همه وسايل اتاق تكون مي خورند. مامان گفت: نه عزيز دلم، اگر يادت باشه و قبل از خواب سوره ي فلق را بخواني، حتما از تاريكي نمي ترسي.
فلق گفت: سوره ي فلق. مگر اسم من اسم يكي از سوره هاي قرآن است. مامان گفت: بله، وقتي تو به دنيا آمدي بابا تصميم گرفت اسم سوره ي فلق را براي تو انتخاب كند چون تو هم صبح زود به دنيا آمدي.
فلق گفت: ولي من كه بلد نيستم. مامان گفت: از امشب هر شب يك آيه را با هم تمرين مي كنيم تا همه سوره را كامل كامل ياد بگيري.
فلق و مامان شروع كردند به خواندن سوره فلق و بعد از يك هفته فلق تمام سوره را حفظ بود و شب ها هم بدون هيچ ترسي در اتاق خودش مي خوابيد.
📚 کتاب قرآن یار مهربان
#داستان
#سوره_فلق
@zibakhani
بادکنک حسود
بچه ها دو تا بادکنک خریدند. یکی سفید و یکی صورتی. هر دو تا بادکنک را باد کردند و با کمک بابا از سقف اتاق آویزان کردند. اما بادکنک سفید از بادکنک صورتی چاقتر و بزرگتر بود. به خاطر همین بادکنک صورتی عصبانی بود.
بادکنک صورتی شروع کرد به غر زدن و گفت: بچه ها عمدا من و کم باد کردند و تو رو بیشتر. اصلا بچه ها بین ما فرق می گذارند. من خیلی هم از تو بزرگترم اگر من را حسابی باد می کردند دو برابر تو می شدم.
بادکنک سفید گفت ای بابا هر دوتا مون رو تا اونجایی که لازم بود باد کردند. اونا هر دوتا مون رو دوست دارند. ندیدی چقدر به خاطر ما خوشحالی کردند؟
بادکنک صورتی اخماشو کرد تو هم و گفت دیگه با من حرف نزن. من خودم یه راهی پیدا می کنم و باد خودم رو بیشتر می کنم و به همه نشون می دم که من از تو بزرگترم.
شب شد و بچه ها به خواب رفتند. باد کنک صورتی همین طور که به اطراف نگاه می کرد چشمش به تلمبه روی کمد افتاد. بادکنک از تلمبه خواست تا بادش رو بیشتر کنه. تلمبه اول با مهربونی قبول کرد. ولی وقتی بادکنک رو از نزدیک دید گفت اگه بیشتر از این باد بشی ممکنه بترکی.
بادکنک صورتی با شنیدن این حرفها خیلی عصبانی شد و گفت تو هم مثل بادکنک سفید خودخواهی.
تلمبه از حرفهای بادکنک صورتی ناراحت شد. بادکنک با همه قهر کرد و اخم کرد. وقتی اخم کرد متوجه شد موقع اخم کردن و قهر کردن بادش بیشتر می شه. بادکنک صورتی از این قضیه خوشحال شد. انقدر اخم کرد و قهر کرد و ادامه داد تا هی بادش بیشتر و بیشتر شد. آنقدر باد کرد و باد کرد و باد کرد تا بالاخره شَتَرَق……………… ترکید و هر تکه اش پرت شد یه طرف اتاق.
هر کسی باید اندازه ی خودش رو بفهمه. ای کاش بادکنک صورتی حسودی نکرده بود و هنوز توی اتاق آویزان بود و تکان می خورد و بچه ها را خوشحال می کرد.
#داستان
#سوره_فلق
@zibakhani
🌸 سوره فلق
بگو پناه می برم
از شرّ خلق بدخواه
به ربِّ پروردگار
پروردگار صبحگاه
از شرّ تاريكی ها
كه می گيره همه جا
می ترسه هر كسی كه
پا بزاره به اون جا
از شرّ جادوگرا
كه می دمند در گره
تا كه كنند مردما
آواره و بيچاره
يا از شرّ هر حسود
وقتی شده كينه توز
تا كه بگيره خوشی
از مردمان پيروز
ای كودكان قرآن
سربلند و با ايمان
پناه بريد به الله
از بلاهای پنهان
شاعر:مجید ناصری
#شعر
#سوره_فلق
@zibakhani
حسود نباشیم ...❗️
سلام گُلِ قشنگم
خوشبویِ با طراوت
میخوام یه نکته امروز
بِگَم من از رِفاقت
قشنگه خوب گوش بِده
شیرینِ این حکایت
میخوام بِگم براتون
از غِبطِه وُ حسادت
خوب حرفم و گوش بِده
بعدِش بکُن قضاوت
دو تا رفیق بودن که
داشتن با هم رِقابت
یکی به جُنب و جوشُ
یکی به استراحت
دوستِ زرنگ و باهوش
میگفت بَسه کِسالت
تو هم یکم تلاش کُن
پیروز شی در نهایت
ولی نَه گوش نِمیداد
نداشت یکم صَلابت
دوستِ زرنگ و باهوش
با کوشش و شجاعت
شاگردِ اول شدُ
پیروزِ این رقابت
جایزه از معلم
گرفت کادو یه ساعت
دوستِ ضعیف و تنبل
خودش رو کرد مَلامت
به حال و روزِ دوستش
حسابی کرد حسادت
حالش یه خورده بد شد
خودش رو کرد شماتت
به زیرِ لب به دوستش
یه خورده کرد اِهانت
دوستش که دید رفیقش
داره یِکَم شکایت
رفت و آروم بهش گفت
رفیق نباش ناراحت
غِبطه خوبه رفیقم
نکُن رفیق حسادت
گفتش که غِبطه یعنی
بِگی که با شجاعت
تلاش کُنم سالِ بعد
با کوشش و صداقت
شاگردِ اول بشم
بگیرم هدیه ساعت
دوستش به فکر فُرو رفت
انگار که شد هدایت
از دوستِ خود تشکر
نمود و با اِرادت
بوسید رفیقِ خود را
به خاطرِ حمایت
گفتش که قول میدم من
به جای این حسادت
تلاش کُنم با غِبطه
بشم یه با لیاقت
#شعر
#سوره_فلق
@zibakhani
✨شعر سوره فلق ✨
آی بچه های دانا
وقت بدی یا بلا
سوره ی فلق بخونید
کمک بخواید از خدا
خدا که مهربونه
پناه مردمونه
حتما کمک میکنه
هر کی اونو بخونه
#شعر
#سوره_فلق
@zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کلیپ کودکانه سوره مبارکه فلق
#سوره_فلق
@zibakhani
AUD-20210725-WA0016.mp3
464.1K
🎧 سوره مبارکه فلق
#سوره_فلق
@zibakhani
AlFalaq.mp3
200.6K
🎧 سوره مبارکه فلق
#سوره_فلق
@zibakhani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 سوره مبارکه فلق
#سوره_فلق
@zibakhani
🌸 بازی تدبری سوره فلق
سوره فلق_آیه 4
و من شر النفاثات فی العقد...
💥عُقَد به معنای گره ها میباشد.
بچه ها رو جمع کنید تا یک دایره بشن و دور هم جمع بشن بعد به بچه ها بگید چشماشون رو ببندند حالا باید چند دور دور هم بچرخند و بچرخند و بعدش با شماره 3 دست یکی دیگه رو بگیرند...
حالا باید چشماشون رو باز کنند بدون اینکه دست هم رو رها کرده باشند... این طوری بین بچه ها چند تا گره میفته. ممکنه چند تا حلقه بشند با چند تا گره یا ممکنه کلا یک حلقه بشند
در این زمان باید به بچه ها بگیم که بدون اینکه دست هم رو رها کنند گره های ایجاد شده رو باز کنند❤️
✨خیلی سرگرم میشوند و مفهوم #گشایش رو میفهمند...✨
با بچه ها بازی کنید تا مفاهیم رو خوب یاد بگیرند
#بازی
#سوره_فلق
@zibakhani
✍🏻 نقاشی در اتاق تاریک
اتاق رو تاریک کنید. طوری که چیزی نبینید.
شروع کنید یک نقاشی بکشید.
وقتی نقاشی را ببینید می فهمید که آدم اگر در تاریکی کاری انجام بده، ممکنه دچار اشتباه و خطا بشود. و ممکنه که خرابکاری کنه.
#فعالیت_کلاسی
#سوره_فلق
@zibakhani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقاشی مار حسود🐍
هم قرآن بخون و هم نقاشی بکش
#سوره_فلق
@zibakhani
💣 بازی خنثی کردن بمب
🌸 برای آموزش سوره فلق
یکی از بچه ها به عنوان بمب گذار انتخاب می شود و چهار تا بمب را انتخاب می کند و روی آنها می نویسد
1 شرّ ما خلق(شر آنچه خلق شده و از آفرینش خود منحرف شده است)
2 غاسقٍ اذا وقب (مهاجمین در شب)
3. نفاثات فی العقد ( وسوسه گرانی که اراده ها راسست می کنند)
4.حاسدٍ اذا حسد( حسودان)
حالا نفر اول بمب ها را در قسمت های متفاوت منزل (بدون اینکه نفر دوم متوجه شود) می گذارد. نفر دوم باید آنها را پیدا کند و اگر آن را پیدا کرد با خواندن آیه مربوط به آن بمب آن را خنثی کند. (نفر دوم باید مواظب باشد پایش روی بمب ها نرود وگرنه بمب منفجر می شود
اگر بمب منفجر شد با خواندن کل سوره فلق می توان از آن نجات پیدا کرد.
زود باش سریع عزیزم
پیدا بکن بمبها رو
آیه اون رو بخون
خنثی بکن اونا رو
#سوره_فلق
#فعالیت_کلاسی
@zibakhani