eitaa logo
📚داستان های زیبا 📚
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
2.7هزار ویدیو
8 فایل
ارتباط با ادمین پیشنهاد،تبلیغ وتبادل👇 @yamahdi_1403 هزینه تبلیغ واریز به #ایران_همدل، 👇 ۶۰۳۷۹۹۸۲۰۰۰۰۰۰۰۷
مشاهده در ایتا
دانلود
❖ هیچ کس از کنار "گل" دست خالی بر نمی گردد گلاب گیر به گلاب می رسد کندو دار به عسل... نقاش به نقش عکاس به عکس بلبل به آواز "بیاییم "گل" باشیم"نه خار"... @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
هر آن که جانب اهل خدا نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حدیث دوست نگویم مگر به حضرت دوست که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
🌸صلوات سبب رفع عذاب قبر است زنی دختری داشت آن دختر وفات نمود و مادرش در خواب دید که به عذاب الیم و عقاب عظیم گرفتار است و با اندوه بسیار از خواب بیدار شد و زاری آغاز نمود چند روز به حال فرزندش اشک میبارید و مینالید تا این که بار دیگر آن دختر را در خواب دید. خوشحال و شادمان و در روضه فردوس خرامان اشک میریخت و به او گفت: ای دختر آن چه بود که من میدیدم و این چه صورت است که مشاهده میکنم؟ جواب داد: ای مادر! به جهت گناهان خود در عذاب بودم چنانچه دیدی و در این روز ها عزیزی به کنار قبر ما گذشت و چند نوبت صلوات فرستاد و ثواب آنها را به اهل گورستان بخشید و حق تعالی به برکت آن صلوات عذاب را از اهل گورستان برداشت. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز فرمودند : بسیار بر من صلوات بفرستید. زیرا که صلوات فرستادن بر من نور است در قبر، و نور است در صراط، و نور است در بهشت. بحارالانوار، ج۹۴، روایت ۶۳ ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
🔘 داستان کوتاه "جوانی روستایی" ظرفی "عسل" برای فروش به سمرقند آورد. مامور تفتیش دروازه شهر، بار او را گشت و چون از جوان خوشش نیامد، و حس کرد چیزی "برای رشوه" ندارد، به عمد، "درب ظرف" عسل او را باز نگه داشت تا مگس ها بر آن بنشینند. جوان هر چه "اصرار کرد" که او را رها کند، مامور رهایش نکرد. پس از آن که "مگس ها" در داخل ظرف عسل گرفتار شدند، مامور درب عسل را بست و اجازه "ورود به شهر" را به جوان داد. "عسل به قدری به مگس آلوده شد که کسی در شهر آن را نخرید." جوان "خشمگین شد" و شکایت به "قاضی سمرقند" برد. قاضی گفت: "مقصر" مگس ها هستند، مامور به مگس ها امر نکرده که در عسل بنشینند و وقتی می نشستند قدرت مقابله را نداشته است. "برو و مگس هر جا دیدی بکش.!" جوان روستایی وقتی فهمید که قاضی، با مامور در اخذ رشوه "همدست" است، گفت: آقای قاضی لطف کنید یک نوشته بدهید تا من هر جا مگس دیدم، "انتقام خود بگیرم." "قاضی نوشته ای داد." روز بعد جوان روستایی در خیابان دید مگسی در "صورت قاضی" نشسته است، نزدیک شد و با "سیلی محکمی" مگس را کشت. قاضی از "ترس" از جا پرید و همه به او خندیدند. "قاضی دستور داد او را زندانی کنند." جوان "دست نوشته" قاضی را از جیب در آورد، قاضی داستان یادش افتاد و گفت: "دورش کنید و از شهر بیرون بیندازید او دیوانه است می شناسم.!" ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─
تست بینایی 🤔 شما در دایره قرمز چه عددی می‌بینید؟ 🔴 88 🔴 38 🔴 83 🔴 33 پاسخ رو از اینجا ببینید 👇👇 @best_natur @best_natur @best_natur ✅پاسخ این تست نشان میدهد سلامت ، و شما چقدر هست
🔆جوان قانون شكن 🍃روزى عليه السلام در شدت گرما بيرون از منزل بود سعد پسر قيس ‍ حضرت را ديد و پرسيد: - يا اميرالمؤ منين ! در اين گرماى شديد چرا از خانه بيرون آمديد؟ فرمود: 🍃- براى اينكه ستمديده اى را يارى كنم ، يا سوخته دلى را پناه دهم . در اين ميان زنى در حالت ترس و اضطراب آمد مقابل امام عليه السلام ايستاد و گفت : 🍃- يا اميرالمؤ منين شوهرم به من ستم مى كند و قسم ياد كرده است مرا بزند. حضرت با شنيدن اين سخن سر فرو افكند و لحظه اى فكر كرد سپس سر برداشت و فرمود: نه به خدا قسم ! بدون تاءخير بايد حق مظلوم گرفته شود! 🍃اين سخن را گفت و پرسيد: - منزلت كجاست ؟ زن منزلش را نشان داد. حضرت همراه زن حركت كرد تا در خانه او رسيد. 🍃على عليه السلام در جلوى درب خانه ايستاد و با صداى بلند سلام كرد. جوانى با پيراهن رنگين از خانه بيرون آمد حضرت به وى فرمود: از خدا بترس ! تو همسرت را ترسانيده اى و او را از منزلت بيرون كرده اى . 🍃جوان در كمال خشم و بى ادبانه گفت : كار همسر من به شما چه ارتباطى دارد. ((والله لاحرقنها بالنار لكلامك .)) بخدا سوگند بخاطر 🍃اين سخن شما او را آتش ‍ خواهم زد! على عليه السلام از حرف هاى جوان بى ادب و قانون شكن سخت بر آشفت ! شمشير از غلاف كشيد و فرمود: 🍃من تو را امر بمعروف و نهى از منكر مى كنم ، فرمان الهى را ابلاغ مى كنم ، حال تو بمن تمرد كرده از فرمان الهى سر پيچى مى كنى ؟ توبه كن والا تو را مى كشم . 🍃در اين فاصله كه بين حضرت و آن جوان سخن رد و بدل مى شد، افرادى كه از آنجا عبور مى كردند محضر امام (ع ) رسيدند و به عنوان اميرالمؤ منين سلام مى كردند و از ايشان خواستار عفو جوان بودند. 🍃جوان كه حضرت را تا آن لحظه نشناخته بود از احترام مردم متوجه شد در مقابل رهبر مسلمانان خودسرى مى كند، به خود آمد و با كمال شرمندگى سر را به طرف دست على (ع ) فرود آورد و گفت : 🍃يا اميرالمؤ منين از خطاى من درگذر، از فرمانت اطاعت مى كنم و حداكثر تواضع را درباره همسرم رعايت خواهم نمود. حضرت شمشير را در نيام فرو برد و از تقصيرات جوان گذشت و امر كرد داخل منزل خود شود و به زن نيز توصيه كرد كه با همسرت طورى رفتار كن كه چنين رفتار خشن پيش نيايد. 📚بحار، ج 40، ص 113. حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 خواب عجیب استاد شجاعی از قیامت! 🔹 بسیار تاثیر گذار... 🎙 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان های (تلنگر آمیز) داستان دیدار امامزاده ها با آقا نجفی قوچانی 🎙استاد عالی ht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕یادخدا ✨آرام بخش دلهاست 💕روزت را متبرک كن ✨با نام و ياد خدا 💕خدا صداى ✨بنده هايش را دوست دارد 🌸 بسْم اللّٰه الرَّحْمٰن الرَّحیم ✨ الــهـــی بــه امــیــد تـــو 💕سلام صبح آدینه تون بخیر @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
🌷صبح آدینه تون ♥️متبرک به ذکر شریف صلوات 🌷بر حضرت مُحَمَّد ص ♥️و خاندان پاک و مطهرش 🌷♥️اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلي 🌷♥️مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد 🌷♥️وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 🌼بنما رخ که 💫جهانی به تو دل بسپارد 🌼روی دامان پر از مهر تو سر بگذارد 🌼می رود سوی 💫گلستان خدا مرغ دلم 🌼چه کنم باز هوای گل نرگس دارد أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌼 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
💠امام صادق علیه‌السلام: شب و روز منتظر امر ظهور صاحب خود باش 📚بحارالانوار ج‏۹۵ص۱۵۹ 😔 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یا علی اکبر امام حسین🌷 💐از دامان ليلا گلى بر آمد 🌸شبيه حضرت پيغمبر آمد 💐نور دل زينب اطهر آمد 🌸لشکر کربلا را افسر آمد 💐پیشاپیش ولادت 🌸زيباترين، بااخلاق ترين، 💐داناترين و رشيدترين جوان تاريخ 🌸بر امام زمان عج و شمامبارکـَ باد🎊🎉 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼السلام علیک یا بقیه الله 🌼یکی از جمعه ها 💫جان خواهد آمد.. 🌼به درد عشـق 💫درمان خواهد آمـد.. 🌼غبار از خانه های 💫 دل بگیرید... 🌼که بر این خانه 💫مهمان خواهد آمد.. 🌼 @zibastory @zibastory 🌸🌺🌸🌺
گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم: این تنها داراییِ ارزشمند من است، تنها چیز با ارزشی که می‌توانم آن را به آدم‌ها بدهم و تمام نشود. گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم: من به‌خاطر خودم مهربانم. این نیازی‌ست که در من می‌جوشد و من نیاز دارم مهربان باشم. گاهی بدون دلیل غمگینم و هیچ چیزی مرا خوشحال نمی‌کند و به محض اینکه با کسی رفتار خوشایندی دارم، به کسی لبخند می‌زنم یا حال کسی را خوب می‌کنم، خوب می‌شوم. گفت اینقدر مهربان نباش و گفتم: می‌میرم. من اگر مهربان نباشم، اگر به آدم‌ها لبخند نزنم، اگر سعی نکنم حال کسی را خوب کنم، می‌میرم. ─┅─═इई ❄️☃❄️ईइ═─┅─ حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸شنیدی میگن ان شالله خونه دلت بزرگ باشه؟! بعضی ها خونه زندگیشون بزرگه بعضیا ماشینشون ، بعضیا اطاقشون ، بعضیا دماغشون ، بعضیا لباسشون ، بعضیا ویلاشون ، بعضیا فامیلشون. 🌷اما دل بزرگ کم پیدا میشه ... خیلی ها حسرت میخورن به نداری وخونه کوچیک و نداشته هاشون 🌷اما تا حالا یکبارم نشده ببینن خونه دلشون چقدر می ارزه ، تا حالا نگاه نکردن ببینن کی رو میشه تو خونه دلشون جا بدن.... ❤️ خونه دلتون بسپارین به صاحب خونه اش ...! حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
شخصی نزد بزرگی آمد و گفت: میدانی راجع به شاگردت چه شنیده ام؟ پاسخ داد: لحظه ای صبر کن آیا کاملا مطمئنی که آنچه که می خواهی بگویی حقیقت دارد؟ مرد: نه گفت ، آیا خبرخوبی است؟ مرد پاسخ داد: نه، برعکس. گفت آیا آنچه که می خواهی بگویی، برایم سودمند است؟ مرد: نه گفت اگر می خواهی به من چیزی را بگویی که نه حقیقت دارد، نه خبر خوبی است و نه حتی سودمند است، پس چرا اصلا آن را به من می گویی؟ مراقب نقل قولهایمان باشیم
📚 داستان کوتاه مادرى قبل از فوتش به دختر خود گفت: این ساعت را مادر بزرگت به من هدیه داده است تقریبا ۲۰۰ سال از عمرش می‌گذرد. پیش از اینکه به تو هدیه بدهم به فروشگاه جواهرات برو و بپرس که آن را چه مقدار می‌خرند.دختربه جواهر فروشی رفت و برگشت به مادرش گفت: صد و پنجاه هزار تومان قیمت دادندمادرش گفت: به بازار کهنه فروشان برو دختر رفت و برگشت و به مادرش گفت ده هزار تومان قیمت کردند و گفتند بسیار پوسیده شده استمادر از دحترش خواست به موزه برود و ساعت را نشان دهددختر به موزه رفت و برگشت و به مادرش گفت:مسئول موزه گفت که پانصد میلیون تومان این ساعت را می‌خرد و گفت موزه من این نوع ساعت را کم دارد و آن را در جمع اشیای قیمتی موزه می‌گذارد.* مادر گفت: می‌خواستم این را بدانی که ، جاهای مناسب ارزش تو را می‌دانند. هرگز خود را در جاهای نامناسبت جستجو مکن و اگر ارزشت را هم پیدا نکردی خشمگین نشو. کسانی که برایت ارزش قائل می‌شوند ، از تو قدردانی می‌کنند. در جاهایی که کسی ارزشت را نمی‌داند حضور نداشته باش ؛ ارزش خودت را بدان گوهر خود را مزن بر سنگ هر ناقابلی صبر کن پیدا شود گوهر شناس قابلی
🌸بنام خدای سمیع و بصیر ✨خطاپوش بخشنده بی نظیر 🌸بنام خدای علیم و حکیم ✨رحیم و بسیط و شریف و نعیم 🌸بنام خداوند وجد و سرور ✨پدیدآور عشق و احساس و شور 🌸سلام صبح بخیر ✨اول هفته تون مملو از شادی و مهر حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
‍ 🍃🌸شروع هفته تون متبرک به ذکر پرنور✨💖✨ ✨صلـوات ✨ برحضرت محمد و خاندان مطهرش🌸🍃 💖امروز سلام و ارادتمان را تقدیم کنیم به 💖حضرت علی اکبر ع 💞اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمِّدٍ 💖وَّآلِ مُحَمَّدٍ 💞وَعَجِّل‌فَرَجَهُــم (ع)✨🌺
ای که باروی چو ماهت، دلربای عالمینی با نگاهی عاشقانه، قبله جان حسینی یوسف آل عبائی، قبله دل های مایی ای علی دوم عشق، حیدر کربلائی 💥ولادت حضرت علی اکبر و روز جوان مبارک باد🌸 (ع)✨🌺 حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
🌷🌹🌷 این شعر ، سرودِ عالم بالا شد تبریک! حسین بن علی بابا شد همنام علی ، شِبه محمد یعنی میلاد علیِ اکبرِ لیلا شد. (ع)✨🌺 حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
💠پیامبر خدا صلی‌الله علیه‌وآله: خداوند دوست‌دار جوانی‌ست‌که، جوانی‌اش را به اطاعت خدا می‌گذراند توبه زیباست ولیکن در جوانی زیباتر است 💠امیرالمومنین علیه‌السلام در ذیل این آیه👇فرمودند: "وَلاتَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنْيا بهره خودت را از دنيا فراموش مكن" فراموش مكن كه: تندرستى، نيرو وتوان، آسودگى، جوانى و نشاط خود را، وسيله آخرت‌طلبى قرار دهى 📚وسائل الشيعه ج۱۱ص۳۶۶ 📚مشکوةالانوار ص۱۵۵ در پاک بودن واقعا از نعمت‌های خداست حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
عید آمد و دل از غم دیرینه شد آزاد چشمم به دستان حسین بن علی(ع) افتاد دارد در آغوشش عجب شهزاده ای زیبا غرقِ طوافش ماه و خورشید و نسیم و باد از دست اربابم رسید عیدی جانانی ویرانۂ قلبِ منِ آشفته شد آباد (ع)✨🌺 ✨🌺 حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
دری وری گفتن چیست؟ تا به حال شنیده‌اید که می‌گویند فلانی دری وری می‌گوید؟ به طور کلی جملات نامفهوم و بی معنی و خارج از موضوع را در میان عوام دری وری می‌گویند. نخست باید دانست که در زبان فارسی این رسم وجود دارد که مردم بسیاری از واژه‌ها را به صورت جفتی و دو تایی به کار می‌برند که واژه‌ی نخست آن را که معنی دار است مستعمل و واژه‌ی دوم را که با واژه‌ی نخست هم وزن و قافیه است ولی هیچ معنایی ندارد مهمل می‌نامند. مانند: پول مول، بچه مچه، زغال مغال، ریزه میزه ، کوچولو موچولو و بسیار مانند این‌ها ( اصطلاح مهمل گویی یا مهمل بافی نیز از همین جا است ). دیگر آن که زبان پارسی باستان (فرس قدیم) در زمان هخامنشیان زبان مردم پارس و زبان رسمی پادشاهان هخامنشی بوده است. حمله اسکندر و تسلط یونانیان و مقدونیان سبب گردید که زبان پارسی باستان از میان برود و زبان یونانی تا سیصد سال در ایران رواج پیدا کند. ادامه‌ی پارسی باستان، فارسی میانه بود که به شکل زبان‌های پهلوی اشکانی در زمان اشکانیان و پهلوی ساسانی در زمان ساسانیان دوباره در ایران رایج گردید و زبان فارسی دری به عنوان شاخه‌ای از زبان پهلوی ساسانی در دربار ساسانی رواج پیدا کرد. یعنی زبانی شد که پادشاهان ساسانی در دربار بدان سخن می‌گفتند و به همین علت نیز “دری” نامیده شد. پس از شکست ساسانیان به دست اعراب، یزدگرد پادشاه ساسانی که هزاران تن درباری دیگر را نیز با خود همراه کرده بود از تیسفون خارج شده و در مشرق به مرو رفت و بدین ترتیب مرو مرکز زبان فارسی گردید و سپس در سراسر خراسان رواج یافت و جای لهجه‌ها و زبان‌های محلی مانند خوارزمی، سغدی و هروی را نیز گرفت. خراسانیان که نخستین کسانی بودند که از زیر نفوذ عرب خارج شده و اعلام استقلال کردند، زبان محلی خود را نیز که اکنون زبان دری بود زبان رسمی خود و سراسر ایران اعلام نمودند که همان زبانی است که ما امروز با آن سخن می‌گوییم و به خط عربی می‌نویسیم. سلسله‌هایی مانند طاهریان، صفاریان و سامانیان که همگی از خراسان و ماوراالنهر برخاسته بودند به رواج زبان دری ، یعنی فارسی امروز بسیار یاری رساندند و در ترویج آن کوشیدند. لیکن همان گونه که گفته شد این زبان تنها در منطقه‌ی خراسان و ماوراالنهر رواج داشت و تا قرن هشتم هجری سایر مردم ایران با آن آشنایی نداشتند و اگر کسی غیر خراسانی آن را می‌دانست بدان افتخار می‌کرد. ناصر خسرو در سده‌ی پنجم هجری با سرافرازی و افتخار می‌گوید: من آنم که در پای خوکان نریزم مرین قیمتی دُر نظم دری را و حافظ شیرازی به دانستن زبان دری می‌بالد و می‌گوید: ز شعر دلکش حافظ کسی بود آگاه که لطف طبع و سخن گفتن دری داند و در جای دیگری می‌گوید: چو عندلیب فصاحت فرو شدای حافظ تو قدر او به سخن گفتن دری بشکن بدین ترتیب به مدت پانصد سال تا قرن هشتم هجری، زبان دری به جز برای مردم خراسان و ماوراالنهر برای ایرانیان دیگر مفهوم نبود و کسی آن را درک نمی‌کرد و از این رو مردم مناطق دیگر ایران هنگامی که زبان دری را از زبان کسی در میان خود می‌شنیدند چون آن را نمی‌فهمیدند به رسم زبان فارسی و با استفاده از مهمل ” وری ” می‌گفتند: فلانی دری وری می‌گوید که منظورشان این بود که : به زبانی حرف می‌زند که نامفهوم و مهجوز است. این عبارت امروز به هیچ روی دیگر مصداقی ندارد و زبان دری نه تنها زبان رسمی و ملی همه‌ی ایرانیان، بلکه به یکی از گران بها ترین سرمایه‌های معنوی جهان تبدیل گردیده است و گام به گام می‌رود تا به مرحله‌ای از تحول و تکامل برسد که نمونه‌ای برای آن نتوان شناخت. حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
✔️موضوع: روزی بهلول داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می گوید : من در سه مورد با امام صادق(ع) مخالفم. اول اینکه می گوید خدا دیده نمی شود . پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول که شنید فورا کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد. اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد. استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت : ماجرا چیست؟ استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد. و الان درد می کند. بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟ گفت : نه بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم. استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت. حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
هر عمل از خیر و شر،کز آدمی سرمیزند آن عمل مزدش به زودی پشت در،در میزند مراقب گفتار و اعمالمان باشیم کلاممان ویترین شعور و شخصیت ماست حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
بیا یک دلِ سیر زندگی کنیم. بیا سخت نگیریم به دنیا، به خودمان، به آدم‌ها… بیا هر صبح که بیدار شدیم؛ بدون پیش‌بینیِ اتفاقات روزمره، حالمان خوب باشد و از تجربه‌های تازه نترسیم. ما آمده‌ایم بچشیم، مزه مزه کنیم و فرق میان خوب و بد را بفهمیم. چطور آسایش زیر دندان‌مان مزه کند وقتی سختی ندیده‌ایم و چطور شادمانی و فراغت به وجودمان بچسبد وقتی طعم تلخی و غصه را نچشیده‌ایم؟ همان‌قدر که در جهان لحظات خوب هست؛ لحظات بد هم وجود دارد و همان‌قدر که تفاهم هست؛ تفاوت و ناسازگاری هم هست. ما آمده‌ایم که خوشی و ناخوشی را توامان تجربه کنیم و یاد بگیریم در هرحال و شرایطی، فرکانس وجودی‌مان، مثبت بماند. در این عرصه‌ی غیرقابل پیش‌بینی، مهم‌ترین مسئله این است که یک دلِ سیر زندگی کنیم، خوشی‌ها را در آغوش بکشیم، ناخوشی‌ها را کنار بزنیم و قدردانِ چیزها و آدم‌های خوبی باشیم که داریم. حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
امام علی (علیه السلام): بدبخت کسی است که از عقل و تجربه خود بهره نگیرد (قسمتی از نامه 78 نهج البلاغه) حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺
🌸🍃🌸🍃 یکی از بزرگان می گوید: بر مریضی که در حالت مرگ بود وارد شدم ، شهادتین را به او تلقین کردم ولی زبانش بدان نطق نمی کرد. وقتی به هوش آمد از او پرسیدم چرا شهادتین را نمی گفتی؟ گفت: ترازویی را بر دهانم گذاشته بودند، مرا از نطق به شهادتین منع می کرد. به او گفتم آیا کم فروشی می کردی؟ جواب داد: به خدا قسم نه، ولی وقتی چیزی را وزن می کردم عجله داشتم و نمی گذاشتم دو کفه ترازو با هم جفت شوند. این حال کسی است که ترازویش دقیق نیست ، پس حال آن کس که کم فروشی می کند چه گونه خواهد بود؟ حال آنکه در ترازو دزدی می کند چگونه می باشد ؟! به راستی این کار دزدی و خیانت و حرام خواری است، خداوند کسی را که چنین کند به آتش جهنم وعده داده است، جهنمی که کوه های سخت و محکم دنیا را به راحتی ذوب می کند. ༺📚‌‌‌════‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌══‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ حکایت وداستان زیبا📕 @zibastory 🌸🌸🌸🌸 عجایب جهان😱 @best_natur 🌼🌼🌼🌼🌼 کلبه استیکر😍 @kolbesticker 🌺🌺🌺🌺🌺