4_5886524172640716741.mp3
1.96M
شوریده و شیدای توام
شیرینی رویای منی
تا به قیامت پای توام
دین منی دنیای منی
آقای منی🏴🏴🏴
#حاج_محمود_کریمی
#محرم
@masafe_akhar
@masafe_akhar2
﷽
📲 فایل صوتے ۱۷۷۲
🎙واعظ: شهید #شیخ_احمد_کافی
🔖 برای فرج امام زمان (عج) دعا کنید 🔖
✅ #استغاثه_به_امام_زمان (عج)
✅ #ویژه_نیمه_شعبان
🌎 @vaezin_com
🌎 www.vaezin.com
🌎 instagram.com/vaezincom
﷽
📲 فایل صوتے
🎙واعظ: آیت الله بهجت قدس الله نفسه الزکیه
🔖 امام زمان (عج) ما را می بیند! 🔖
✅ #استغاثه_به_امام_زمان (عج)
🌎 @vaezin_com
🌎 www.vaezin.com
🌎 instagram.com/vaezincom
﷽
📲 فایل صوتے ۱۷۵۳
🎙واعظ: حاج آقا #بی_آزار_تهرانی
🔖 امام زمان (عج) به یاد ماست🔖
🌎 @vaezin_com
🌎 www.vaezin.com
🌎 instagram.com/vaezincom
شهیدی که🌸
یازده دی به دنیا اومد☺️
یازده دی مجروح شد😢
یازده دی شهید شد😭
#شهید_سید_مجتبی_علمدار ❤️
#ما_ملت_امام_حسینیم ❤️
#محرم ❤️
@deldadegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الو حاجی الو......
حاجی اینجا دنیا بی تو خیلی دلگیره ....
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
@deldadegi
دلدادگی💙
99-05-26(hosseinighomi).mp3
12.86M
فایل صوتی برنامه سمت خدا
👤 #حجت_الاسلام_حسینی_قمی
📚 موضوع: #سیری_در_نهج_البلاغه_شرح_خطبه۸۷
🗂 حجم : ۱۴ مگابایت
🗓 یکشنبه: بیست و ششم مرداد ماه 1399
متن کامل: https://eitaa.com/samtekhoda3_matn/3969
💠 @samtekhoda3
#ترجمهی_سورهی_مبارکهی_قصص
پس هنگامى كه موسى به توانايىاش رسيد و برومند شد و اعتدال و برپايى يافت، به او دانشى عطا كرديم كه براساس آن در معارف الهى و امور اخلاقى و آداب اجتماعى درست قضاوت مىكرد، و به او علمى آموختيم كه با هيچگونه جهل و نادانى آميخته نبود. اينها پاداش نيكوكارى او بود و ما بدينسان نيكوكاران را سزا مىدهيم. (14)
موسى آنهنگام كه مردم مصر به خانههايشان رفته و از كوچه و بازار بىخبر بودند، از قصر فرعون به درآمد و به آن شهر وارد شد. در آنجا دو مرد را يافت كه به كشمكش و ستيز با يكديگر برخاسته بودند. يكى از آن دو، اسرائيلى بود و همكيش موسى، و ديگرى قبطى و از دشمنان وى و طايفه بنىاسرائيل. آن مرد اسرائيلى كه همكيش موسى بود، موسى را در برابر دشمن قبطى خود به يارى طلبيد. موسى با مشتى گره كرده بر آن قبطى كوبيد و او را هلاك كرد.
موسى بر آنچه گذشت پشيمان شد و آن را زمينه گرفتارى خود به خطرى بزرگ دانست و گفت: ستيزهگرى آن دو مرد كه به مرگ قبطى انجاميد كارى شيطانى بود؛ بىترديد شيطان دشمنى گمراهكننده است كه عداوت و گمراهگرى او آشكار است. (15)
موسى گفت: پروردگارا، من با كشتن آن قبطى، خود را در خطر هلاكت افكندم و به خويشتن ستم كردم؛ از تو مىخواهم آن را بر من بپوشانى و پيامدش را از من بگردانى و مرا از شرّ فرعونيان برهانى. پس خداوند چنين كرد، زيرا او بسى پردهپوش و مهربان است. (16)
گفت:
پروردگارا، به شكرانه نعمتى كه به من عطا كردى با تو پيمان مىبندم كه هرگز گنهكاران را در ارتكاب گناهشان يارى نكنم. (17)
موسى پس از آن، ديگر به قصر فرعون بازنگشت و شب را هراسان در شهر بماند و به انتظار شرّى از ناحيه فرعون به سر مىبرد، كه ناگهان همان مرد اسرائيلى كه روز گذشته موسى را به يارى طلبيده بود، با فريادى بلند، از وى بر ضدّ قبطى ديگرى كمك خواست. موسى از سر توبيخ به آن اسرائيلى گفت: تو راه درست را نمىپويى و آشكارا بيراهه مىروى. (18)
پس هنگامى كه موسى خواست بر آن قبطى كه دشمن هر دوى آنان بود بتازد، آن مرد اسرائيلى كه به خاطر عتاب موسى گمان مىكرد موسى آهنگ وى كردهاست و مىخواهد بر او حمله برد، گفت: اى موسى، آيا مىخواهى مرا به قتل برسانى همانگونه كه ديروز فردى را كشتى؟ تو جز اين نمىخواهى كه در زمين ستمگرى كنى و نمىخواهى از مصلحان باشى. (19)
مردى از دورترين نقطه شهر مصر، از همانجا كه قصر فرعون قرار داشت، دوان دوان آمد و گفت: اى موسى، سران فرعونى درباره تو به مشورت نشستهاند تا تو را به قتل برسانند؛ پس از اين شهر بيرون شو كه من از خيرخواهان توام. (20)
موسى بىدرنگ از مصر بيرون رفت، در حالىكه از فرعونيان ترسان بود و در انتظار آن بود كه گرفتار آيد. او به مناجات با خدا پرداخت و گفت: پروردگارا، مرا از اين مردم ستمكار رهايى بخش. (21)
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
🌷 نکته تفسیری صفحه ۳۸۷🌷
فرار از مصر:
حضرت موسی در قصر فرعون رشد کرد. البته او هیچ گاه به اخلاق زشت و شیطانی فرعون آلوده نشد؛ بلکه بر اساس برخی از نقل های تاریخی، اختلاف نظرش را آشکارا با فرعون باز می گفت و با او مشاجراتی هم می کرد. هنگامی که حضرت موسی به سن جوانی رسید، به سبب ایمان و کارهای شایسته اش، مورد لطف خدا قرار گرفت و علم و فرزانگی خاصّی از خدا دریافت کرد که با آن می توانست به خوبی مسائل را تحلیل کند و حق و باطل را از هم تشخیص دهد. بر اساس برخی از روایات، او مخفیانه با برخی از بنی اسرائیل ارتباط برقرار کرده بود و آنان که به طور کلّی می دانستند موسی نجات دهنده ی آنان است، از طرفداران و پیروان او شده بودند.
یک بار موسی در هنگامی که شهر خلوت و آرام بود و مردم برای استراحت به خانه هایشان رفته بودند، از قصـر فرعون ـ که خارج از شهر قرار داشت ـ به شهر آمد که ناگاه با صحنه ی دعوا و درگیری دو نفر مواجه شد؛ یکی از بنی اسرائیل و پیروانش، و یکی از فرعونیان و دشمنان بنی اسرائیل. شخصی که از پیروان موسی بود، با دیدن او فریاد برآورد و از موسی کمک خواست که به دادش برسد. موسی نیز برای کمک به بنی اسرائیلی مظلوم، با شخص مقابل درگیر شد و بی آن که قصد کشتن او را داشته باشد، مشتی به سینهی او کوبید؛ ولی آن مشت کار خودش را کرد و آن شخص درجا کشته شد! موسی از این اتفاق بسیار ناراحت شد؛ زیرا کشته شدن یکی از فرعونیان، جرم بسیار سنگینی بود، و او می دانست که اگر دستگیر شود، به شدّت مجازات خواهد شد. از این رو زیر لب گفت: این مخمصه را شیطان درست کرد. سپس به درگاه خدا رو کرد و گفت: خدایا، من خودم را گرفتار کردم؛ تو خودت این وضعیت را سامان بده و مرا از شرّ فرعونیان حفظ کن و از چشم آنان بپوشان. موسی پس از این تقاضا، با خدا عهد کرد که به شکرانه ی داشتن قدرت جسمانی زیاد و لطف و عنایات خدا بر او، هیچگاه از ستمگران حمایت نکند؛ و البتّه این راه و رسم همه ی آزادمردان جهان از جمله پیشوای نخست ما علی است که فرمود: «دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.» موسی با ترس و دلهره و مخفیانه آن شب را به صبح رساند. فردای آن روز، دوباره صحنه ی دعوایی را دید و پس از نزدیک شدن، با تعجّب مشاهده کرد که همان بنی اسرائیلی دیروز با یک فرعونی دیگر درگیر شده است. او دوباره از موسی کمک خواست؛ امّا موسی با عصبانیّت به او گفت که تو واقعاً شخص نادان و گمراهی هستی که هر روز با یکی از فرعونیان درگیر می شوی و خودت و دیگران را گرفتار می کنی. آن شخص فرعون هم از موسی ترسید و گفت: می خواهی مرا نیز مانند شخص دیروزی بکشی؟ با گفتن این جمله، طرف مقابل پا به فرار گذاشت و این مطلب را به گوش درباریان رساند و دیگر موسی به طور جدّی مورد تهدید قرار گرفت. پس از ساعاتی، یکی از درباریان به نام حزقیل ـ که بعدها از طرفداران موسی شد ـ دوان دوان نزد او آمد و او را از تصمیم حکومت در باره ی دستگیری و اعدامش باخبر کرد و به او توصیه کرد که هر چه زودتر از شهر خارج شود. موسی نیز با ترس و اضطراب از مصر خارج شد و به سوی سرزمین مدین ـ که در جنوب شام و شمال عربستان بود ـ گریخت.
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
387.mp3
298.9K
🎙ترجمه گویای فارسی
📖صفحه ۳۸۷
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
صفحهی ۳۸۷
جزء #۲۰
#سوره_مبارکه_القصص
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
4_5933856589143344463.mp3
1.07M
🔸ترتیل صفحه 387 قرآن کریم با صدای استاد حامد ولی زاده_مقام بیات - حجاز
#تلاوتروزانهیکصفحهقرآن🕊👇
┏━━━🍃═♥️━━━┓
@tartilvathdir96
┗━━━♥️═🍃━━━┛
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام بر قلب تپنده امت اسلام پیر جماران، سلام بر ملت... سلام بر پاکدلان شهید این آب و خاک و سلام بر شهادت، سلام بر خوابگاه سرور آزادگان که خونین شهرها و دشت عباسها و مجنونها، فاوها و شلمچهها را سر راه امتحان یاران خود قرار داده، چه امتحانی
الله اکبر الله اکبر، شهادت، باز شهید دیگر، باز لب تشنه دیگر، باز صیدی دیگر
الله اکبر چه پروانههای زیبایی، دور شمع کربلا جمع شدهاند
الله اکبر، آری مادر، تو شهید دادهای آن هم چه شهیدی، هم رزم حسین مظلوم، سرور آزادگان، سید اولاد پیامبر، مادر شهید ای شیرزن و ای پاکدل جگرگوشه تو مجتبای تو چه میگوید، همسر باوفای شهید، ببین عزیز تو چه میگوید، چه زیبا گفته این پاک سرشت.
خانواده عزیزم سلام، مادر نور چشمم منم مجتبی
بیا مادر، بیا مادر، حلالم کن
امام را کردهام یاری که وقت شهادت آمده
ز تو خواهش چنین دارم، مکن از بهر من زاری
الله اکبر الله اکبر، مادر و همسرم سخن دارم، آری سخن دارم، وقتی در شلمچه با دشمن نبرد میکردم به خودم آمدم احساس کردم نسیمی از سوی کربلا میآید، وقتی درون این احساس بودم یکدفعه صدای ملکوتی را احساس کردم، در همین لحظه، ملائکهای مرا به آغوش کشید، وقتی چشم باز کردم خود را در صحن اباعبدالله الحسین در کنار سرورش شهیدان یافتم، آری مادر، آری مادر شهید مجتبی و ای مادران و همسران شهدا، این است مقام شهیدان.
الله اکبر الله اکبر، مادر گوش کن ببین جگرگوشه تو چه زیبا گفته است: مادر ماها پشت سر سرور شهیدان نماز میخوانیم، هنوز باور ندارم چه میبینم، خوابم یا بیدار، خدایا بچههای فلاح به من خوشآمد میگویند، همه بچهها اینجا هستند، وقتی به مقصد رسیدم بچهها جویای حال خانوادهشان بودند.
الله اکبر الله اکبر. گوش کن، بشنو، عزیزان چه میگویند، مادر حال میفهمم من اینجا زنده هستم، در آنجا بیجانی بیش نبودهام
الله اکبر الله اکبر، ای همسر شهید گوش کن بشنو که عزیز تو چهها گفته است، آری چه خوب گفته است همسر مهربانم سلام مرا پذیرا باش، چی شده سرت را بالا کن و شجاع باش من همیشه در کنار تو و پسرم حسین هستم. من زندهام و همیشه در کنار خانوادهام هستم، شهادت زنده شدن است نه مردن امیدوارم مشکلات زندگی ترا در راهت مقاومتر سازد و حسین کوچولو را مصممتر از همیشه میپرورانی.
همسر مهربانم من افتخار میورزم که توانستم برای چند مدتی اسم تو را در شناسنامه خودم ثبت گردانم و نوشکفتهای چون حسین که رهرو من خواهد بود برجای بگذارم و من به چنین زنانی فخر میورزم و امیدوارم که خداوند تو را صبر دهد و مرا هم بیامرزد و امیدوارم مرا ببخشید. مادر من تمام این مقام والا را از تو آموختم، اگر شهید شدم بزرگترین افتخارم این است که رهبر روحالله و پدر و مادرم و همسرم معلمین شهادتم بودند و دیگر افتخارم این بود که در عصر امام خمینی زیستم درود بر رهبر اسلامی ایران، امام خمینی، مرگ بر تمامی منافقین و مخالفین اسلام اعم از کفار و مشرکین.
خداحافظ ملت شهیدپرور ایران باشد، به امید پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا گستردگی بر تمام جهان خداحافظ
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار.
@asheqanehosseini(4).mp3
16.05M
السلامالسلامایشهیدکربلا
ماهروینیزههامیکشیمرا
#حامدزمانی
#عبدالرضاهلالی
4_5949296013024953819.mp3
13.09M
زندگیموبهتبدهکارم
حسینجانم
...💔
#سیدرضانریمانی