تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۱۳ #قسمت_سیزدهم 🎬: محیا داخل راهرو ایستاده بود و می دید که فقط آخرین ردیف صندلی ها خالی
#دست_تقدیر ۱۴
#قسمت_چهاردهم🎬:
ورودی نجف اشرف بودند، رقیه از جا بلند شد و محیا هم پشت سرش جلو امد، رقیه نزدیک صندلی راننده شد و با لحنی آرام به راننده گفت: اگر امکان دارد ما را ورودی وادی السلام پیاده کنید.
راننده سرش را به عقب برگردانید، انگار از لهجه عربی رقیه که شباهتی به لهجه های عراق عرب نداشت متعجب شده بود، گفت: مقصد من جلوی حرم بود، اما چون شما می خواهید اونجا پیاده بشید و به نظر میرسه میهمان ما هستید، چشم خواهرم...
رقیه تشکر کرد و سر در گوش محیا برد و گفت: ما باید جایی پیاده شویم که اولا شلوغ باشد و دوم اینکه ماشین رو نباشد و تا راننده بخواهد ماشینش را پارک کند ما بتوانید خودمان را جایی پنهان کنیم.
محیا در زیر روبنده لبخندی زد و بر زیرکی مادرش آفرین گفت...
مینی بوس جلوی شلوغ ترین ورودی وادی السلام توقف کرد، رقیه اسکناس را به طرف او داد و همراه محیا اولین نفر از ماشین پیاده شدند.
هر دو وارد باریکه ای که به وادی السلام می رسید، شدند و محیا یک لحظه سرش را به عقب برگرداند و ماشین ابومعروف را دید که راننده در حال پارک کردن بود.
محیا نیشخندی زد و زیر لب گفت: تا او به ما برسد که ناگهان دید، راننده ماشین را درست پارک نکرد و بدو به دنبال آنها آمد.
رقیه که کاملا حواسش بود، لحظه ای ایستاد، اطرافش را با دقت نگاه کرد و جایی را زیر نظر گرفت و دست محیا را در دست گرفت و شروع به دویدن کرد..
محیا بی انکه بداند مقصدشان کجاست به دنبال مادرش کشیده میشد.
رقیه همانطور که نفس نفس میزد، وارد قسمتی از قبرستان شد که سقفی گلی و نیمه مخروبه داشت.
گوشهٔ دیوار آنجا از دید رهگذران پنهان بود و جایی مناسب برای مخفی شدن بود.
رقیه و محیا مثل دو تا چوب صاف کنار هم ایستادند و حتی نفسشان را در سینه حبس کردند در همین حین صدای مردی از پشت سرشان بلند شد: سلام خواهرم کسی مزاحم شما شده و قصد اذیت کردنتان را دارد؟
رقیه به عقب برگشت و چهره مردی نا آشنا را دید و همانطور که روبنده اش را بالا میزد، به بیرون اشاره کرد و گفت: مردی به دنبال ما هست و نیت بدی نسبت به من و دخترم دارد، اگر کمکم کنید تا از دستش رها شویم تا عمر دارم دعایتان می کنم.
مرد که انگار صورت رقیه یاداور چهره عزیزی آشنا برایش بود گفت: باشه ، بفرمایید چه کمکی از دستم برمیاد تا انجام دهم؟!
رقیه آه کوتاهی کشید و گفت: اگر بتوانید به نحوی ما را از اینجا بیرون ببرید که آن مرد متوجه خروجمان نشود و به جای امنی برسانید، من و دخترم را مدیون خود کرده اید.
مرد که به نظر می رسید از رقیه بزرگتر باشد و میانسال بود، لحظه ای به فکر فرو رفت و بعد بدون گفتن چیزی به عقب برگشت.
رقیه که با نگاهش حرکات او را دنبال می کرد دید که او به سمت قبری آنسوتر رفت، پیرزنی سر مزار نشسته بود، کنارش زانو زد و چیزی در گوشش گفت، پیرزن به عقب برگشت و محیا و رقیه را نگاه کرد و بعد عصای چوبی کنارش را برداشت و با گفتن یک «یاعلی» از جا برخاست و به سمت آنها آمد.
رقیه و محیا جلو رفتند و سلام کردند، پیرزن که مهربانی یک مادر در چهره اش موج میزد بدون سوال و پرسشی جواب سلامشان را داد رو به محیا کرد و گفت: عزیزم تو همراه من بیا و محیا بدون حرفی همراه او راه افتاد
پیرزن که کمری خمیده داشت به محیا گفت دست مرا بگیر و وانمود کن که در راه رفتن به من کمک می کنی و دقایقی بعد، آن مرد که خودش را عباس معرفی کرد، همانطور که سرش پایین بود گفت: روبنده تان را پایین بیاندازید و شانه به شانه من حرکت کنید
رقیه چشمی گفت، نمی دانست چرا به این مادر و پسر اعتماد کرده اما حس خوبی نسبت به آنان داشت
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#دست_تقدیر ۱۴ #قسمت_چهاردهم🎬: ورودی نجف اشرف بودند، رقیه از جا بلند شد و محیا هم پشت سرش جلو امد، ر
#دست_تقدیر ۱۵
#قسمت_پانزدهم 🎬:
رقیه همراه آن مرد عراقی از بین سنگ قبرها می گذشت، کمی جلوتر متوجه رانندهٔ ابومعروف شد که هاج و واج بین مردم دنبال آنها می گشت اما خبر نداشت همین زنی که از کنارش می گذرد ، کسی جز شخص مورد نظرش نیست.
چند دقیقه بعد، محیا و پیرزن و به دنبالش رقیه و عباس از قبرستان وادی السلام گذشتند، جلوی در حرم مولا علی پیرزن و محیا ایستاده بودند.
رقیه همانطور که دستش را روی سینه گذاشته بود به آقا امیرالمؤمنین سلام داد در حالیکه از کنار محیا می گذشت ، زیر زبانی گفت: اینجا توقف نکنید، اون آقا اولین جایی بخواد بیاد دنبال ما، حرم هست.
عباس که متوجه شده بود، وضع این مادر و دختر خطیر است، با گام های بلندی که برمیداشت، از رقیه جلو افتاد و کمی ان سوتر به سمت ماشینی رفت، سوار ماشین شد و درست جلوی پای رقیه ترمز کرد و در همین حال، محیا و پیرزن هم رسیدند و هر سه نفر سوار بر ماشین شدند.
ماشین حرکت کرد و رقیه همانطور از شیشه عقب به پشت سرشان نگاه می کرد گفت: خدا عاقبتتون را به خیر کنه، خدا چراغ عمرتون را روشن کنه، الهی همینطور که بر این دوغریب رحم کردید خدا به حالتان رحم و مرحمت داشته باشد.
پیرزن که از دعاهای رقیه سر ذوق آمده بود سرش را به عقب برگرداند و از بین صندلی ها نگاهی به رقیه کرد و گفت: اسم من مرضیه است، اهل محل بهم میگن ننه مرضیه، بگو ببینم چی شد که گیر آدم های خدا نشناس افتادی؟ بعدم مال کجا هستی مادر؟ لهجه ات برام نا آشنا هست.
رقیه از زیر چشم نگاهی به عباس انداخت انگار روی آن را نداشت در مقابل یک مرد راز زندگی اش را فاش کند پس بریده بریده گفت: د..داستان دارد، قصه اش مفصل هست بعدا سر فرصت مناسب بهتون میگم.
ننه مرضیه که زنی دنیا دیده بود و انگار از شرم نگاه رقیه به سرّ درونش پی برده بود، سری تکان داد وگفت: باشه مادر، هر وقت دلت خواست بگو، فقط..فقط نگفتی اهل کجا هستی؟!
رقیه سرش را پایین انداخت، آب دهانش را قورت داد و گفت: من...من و دخترم از ایران آمده ایم و باید به ایران برویم که...
پیرزن با شنیدن نام ایران، نگاهش مهربان تر شد و همانطور اشک در چشمانش حلقه زده بود گفت: یا امام رضا و بعد رویش را به طرف پسرش کرد و گفت: عباس! پسرم ! اینهم نشانه اش...مگر نگفته ام امام رضا من را طلب کرده؟! و تو هی بهانه بیاور...امروز هم که رفتن به زیارت امام رضا را گره زدی به یک نشانه، اینهم نشانه اش مادر، هنوز شک داری؟! و بعد بغضش ترکید و گفت: من سر شفا گرفتن تو نذر کردم... وجود تو و به دنیا آمدن تنها فرزند ننه مرضیه، معجزهٔ حضرت عباس بود و شفایت از آن بیماری مرگ بار معجزهٔ امام رضا...و بعد با دست های چروکش روی دست استخوانی پسرش که دنده را در دست داشت کشید و گفت: نگذار آرزو به دل از دنیا بروم، تو را به جان مولا....
پسر که انگار حالش دست کمی از مادر نداشت، از داخل آینه وسط نگاهی به رقیه که خیره به مادرش بود کرد و گفت: من تسلیمم....اگر امام رضا طلب کرده، چرا من مخالفت کنم؟ و در این هنگام رقیه اشک گوشهٔ چشمش را پاک کرد و گفت: اتفاقا من الان ساکن شهر امام رضایم و با این حرف انگار سوزناک ترین روضه را برای ننه مرضیه خواند، ننه مرضیه با صدای بلند شروع به گریه کرد و رقیه در دل از مولایش علی علیه السلام ممنون بود چرا که به بهترین وجه ممکن میهمان داری کرده بود...
ادامه دارد...
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #دست_تقدیر
✍ نویسنده ؛ « ط _ حسینی »
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🥀🍃🥀.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🥀.🍃🥀.═╝
تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۸۵۱🌷 🌿شرح قرآنی د
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۸۵۲🌷
🌿شرح قرآنی دعای ندبه🌿
🔶فراز سیام
☘أَیْنَ قَاصِمُ شَوْکَةِ الْمُعْتَدِینَ أَیْنَ هَادِمُ أَبْنِیَةِ الشِّرْکِ وَ النِّفَاقِ أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ الْفُسُوقِ وَ الْعِصْیَانِ وَ الطُّغْیَانِ أَیْنَ حَاصِدُ فُرُوعِ الْغَیِّ وَ الشِّقَاق أَیْنَ طَامِسُ آثَارِ الزَّیْغِ وَ الْأَهْوَاءِ أَیْنَ قَاطِعُ حَبَائِلِ الْکِذْبِ وَ الافْتِرَاءِ أَیْنَ مُبِیدُ الْعُتَاةِ وَ الْمَرَدَةِ أَیْنَ مُسْتَأْصِلُ أَهْلِ الْعِنَادِ وَ التَّضْلِیلِ وَ الْإِلْحَادِ؛
کجاست آنکه شوکت ستمکاران و متعدیان را در هم میشکند؟ کجاست آنکه بنا و سازمانهای شرک و نفاق را ویران میکند؟ کجاست آنکه فسق، عصیان و طغیان را هلاک و نابود میگرداند؟ کجاست آنکه برای کندن ریشة گمراهی و دشمنی مهیاست؟
کجاست آنکه اندیشه باطل و هواهای نفسانی را نابود میسازد؟ کجاست آنکه ریسمان دروغ و افترا را قطع خواهد کرد؟ کجاست آنکه متکبرانِ سرکش را هلاک و نابود میگرداند؟ کجاست آنکه مردم ملحد، معاند و گمراه کننده را بیچاره کند؟🍀
💠این فرازهای زیبا نیز بخشی دیگر از فعالیتهای امام زمان که مربوط به پاک سازی جامعه جهانی از تباهی، بداخلاقی و فساد است را به تماشا میگذارد. بدیهی است که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف مظهر لطف و رحمت خداست؛ چنانچه امام رضا علیه السلام در حدیثی مفصل در بیان ویژگیهای ایشان فرمود: «الْإِمَامُ الْأَنِیسُ الرَّفِیق؛ امام، همدم و رفیق واقعی است». در حدیثی از جابر، صحابی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، از امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف با عنوان «رحمةٌ للعالمین» یاد شده است.آن امام، ذخیره خداوند برای آینده جهان و واسطه لطف و رحمت او در زمین است. خود ایشان در نامه ای خطاب به یکی از نمایندگان خاص خود در زمان غیبت صغر ی فرمود: «من موجب امان و آرامش اهل زمین هستم».
💠 اما گاهی مصلحت ایجاب میکند که وی همانند خود خداوند متعال دست به کارهای اصلاحی بزند که ظاهر آن قهر و خشونت اما باطن آن برای بشریت مهر و رحمت است. حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم در قسمتی از خطبه غدیر به اصلاح گری حضرت قائم اشاره و فرمود: مَعَاشِرَ النَّاسِ إِنِّی نَبِیٌّ وَ عَلِیٌّ وَصِیِّی أَلَا إِنَّ خَاتِمَ الْأَئِمَّةِ مِنَّا الْقَائِمُ الْمَهْدِیُّ أَلَا إِنَّهُ الظَّاهِرُ عَلَی الدِّینِ أَلَا إِنَّهُ الْمُنْتَقِمُ مِنَ الظَّالِمِینَ أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ الْحُصُونِ وَ هَادِمُهَا أَلَا إِنَّهُ فَاتِحُ کُلِّ قَبِیلَةٍ مِنَ الشِّرْک؛ای مردم! من پیامبرم و علی وصی من است و همانا مهدی قائم که خاتم امامان است از ماست. اوست که دین را آشکار میسازد و از ستمگران انتقام میگیرد. همانا که او گشاینده و ویرانگر دژهاست و اوست که تمام فرقههای مشرکان را میکشد.
💠در این باره نیز برخی نکات توضیحی قابل بیان است که در ضمن آیاتی بیان میشود.
✨آیه اول
«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ بِئْسَ الْمَصِیرُ؛ای پیامبر! با کافران و منافقان ستیز کن و بر آنان سخت گیر و خشن باش که جایگاهشان دوزخ است و بد سرنوشتی دارند».
✅نکتهها
🔺۱. جنگ و جهاد، باید زیر نظر رهبر الهی باشد: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ».
🔺۲. اسلام دین جامع است. در جای خود رأفت و در جای خود سخت گیری و خشنونت دارد. «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ».
🔺۳. باید هم با دشمنانِ آشکار خارجی مبارزه کنیم: «جاهِدِ الْکُفَّارَ» و هم با دشمنانِ پنهانِ داخلی: «وَ الْمُنافِقِینَ».
🔺۴. رهبر مسلمانان باید در برابر استکبار قاطع باشد: «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ، وَ اغْلُظْ».
🔺۵. با آنکه پیامبر، سرچشمه ی رحمت است، ولی به دلیل کفر و نفاق دشمنان، مأمور به خشونت میشود: «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ».
🔺۶. جهاد با کفّار و منافقان، جزای دنیوی آنان است و کیفر اخروی شان جهنّم است: «وَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ».
🔺۷. جهاد با کفّار و منافقین، فرمان خداست؛ ولی شکل و شیوه آن در اختیار پیامبر و جانشینان به حق آن حضرت است. بنابراین، پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در برابر منافقان لشکرکشی نکرد، ولی در زمان حضرت علی علیه السلام ؛ چون آنان سپاه و لشکری تشکیل داده بودند آن حضرت با آنان جنگید.
🔺۸. انسان بر اثر کفر و نفاق به جایی میرسد که پیامبر رحمت باید بر او بخروشد و با او برخورد شدید کند: «وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ».
#مهدی_شناسی
#قسمت_852
#شرح_دعای_ندبه
#امام_زمان عج
#استاد_قرائتی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چرا مسیر رسیدن به ظهور، اینقدر سخت و پرفراز و نشیبه؟
(در واقع مجلس امام حسین،مجلس امام زمانه...)
استاد شجاعی
#امام_زمان عج
#مهدویت
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥فوائد سینه زنی برای سلامت بدن
▪️خیلی مانده تا به قدرتهای مادی تاکیدات اسلام ناب، پیببریم قدرتهای معنوی این تاکیدات که با عقول ناقص ما قابل احصا نیست....
#محرم
#امام_حسین ع
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
7.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معنی واژه تَنَقَّبَتْ
برداشتن پرده از رازی هزار ساله ...
#محرم
#امام_حسین ع
#امام_زمان عج
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی_آنلاین_علی_اصغر_علیه_السلام_استاد_عالی.mp3
4M
🏴 #ویژه #محرم
♨️علی اصغر علیه السلام
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #عالی
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
مداحی آنلاین - گل و شاخه - استاد انصاریان.mp3
2.02M
🏴 #محرم
♨️گل و شاخه
👌بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #انصاریان
📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
19.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوستانی که در گروه ها ی فضای مجازی عضو هستند قربة الي الله اين كليپ را نشر دهند تا بر همه اتمام حجت شود.
☆ــــــــــــــــــــ
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
5.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 بیداری وجدانها نسبت به نسلکشی در غزه توسط دو جوان اتریشی
▪️دو نفر از حامیان فلسطین در وین اتریش فیلمهای دلخراش نسلکشی غزه را بر روی یک تابلوی دیجیتال به نمایش میگذارند تا آگاهی مردم را نسبت به وضعیت اسفناک فلسطینیان تحت اشغال اسرائیل افزایش دهند
#غزه🇵🇸
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌺✨🌺✨🌺✨🌺✨🌺
#اطلاعیه
#ختم_دوره_252
#ختم_قرآن_دسته_جمعی(هفتگی)
اعضای محترم #کانال
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️ رو آغاز می کنیم.🌷 😍
💠 روزهای جمعه«ختم قرآن» برای خشنودی و سلامتی و تعجیل در فرج مولا و هدیه به ساحت مقدس اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و تمام اموات مومنین و مومنات و سلامتی مریضان و
به نیت شفای بیمار مد نظر
صاحب خونه شدن تمامی مستاجرها و آزادی زندانیان بی گناه و دوری از گناه و ازدواج و خوشبختی جوانان و موفقیت در درس و دانشگاه و به نیت بچه دار شدن زوجینی که نمیتوانند بچه دار بشن و همچنین حوائج شخصی
و همچنین به نیت
برای نجات از شر فتنه های آخر الزمان و در امان بودن و نگه داشتن دین و ایمانمان
همچنین به نیت
#سال_فرج_مولاعج
وهمچنین هدیه
🌺✨#حضرت _قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام🌺✨
و همچنین حاجت روایـــے شما دوستـان برگزار می شود .
🔷عزیزان جهت اتمام ختم همکاری کنند
💠 دوستان جزو هایی که تیک کنارشون خورده انتخاب شده هستند بقیه رو انتخاب کنید
#توجه
💠 جزء مورد نظر رو به شخصی مدیریت اعلام کنید 💠
💠 فرصت خواندن جزو:از امروز تا جمعه هفته آینده
📖🔰«««﷽»»»🔰📖
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن،اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
با توکلـ به نامـ اعظمتـ یا رحمانـ یا رحیمـ
﷽📖 #جزء1) کاربر خانم حسن زاده
﷽📖 #جزء2) کاربر خانم فاطمه رضایی
﷽📖 #جزء3) کاربر خانم فاطمه رضایی
﷽📖 #جزء4) کاربر خانم سلطانی
﷽📖 #جزء5) کاربر خانم سلطانی
﷽📖 #جزء6) کاربر خانم زهرا اعتباری
﷽📖 #جزء7) کاربر خانم لیلا جعفرزاده
﷽📖 #جزء8) کاربر خانم انصاری
﷽📖 #جزء9) کاربر خانم امیدی
﷽📖 #جزء10) کاربر خانم سلطانی
_🔰____🔰____🔰_____🔰_
﷽📖 #جزء11) کاربر خانم امیدی
﷽📖 #جزء12) کاربر خانم اعظم باقری
﷽📖 #جزء13) کاربر خانم اعظم باقری
﷽📖 #جزء14) کاربر خانم نرگس فراهانی
﷽📖 #جزء15) کاربر خانم نجفی
﷽📖 #جزء16) کاربر خانم نجفی
﷽📖 #جزء17) کاربر خانم ریاحی
﷽📖 #جزء18) کاربر خانم خدایی نسب
﷽📖 #جزء19) کاربر خانم زارعین
﷽📖 #جزء20) کاربر خانم حداد
_🔰____🔰_____🔰_____🔰_
﷽📖 #جزء21) کاربر خانم انصاری
﷽📖 #جزء22) کاربر خانم اشرفی
﷽📖 #جزء23) کاربر خانم اعتباری
﷽📖 #جزء24) کاربر خانم باقری
﷽📖 #جزء25) کاربر خانم قربانی
﷽📖 #جزء26) کاربر خانم اشرفی
﷽📖 #جزء27) کاربر خانم اشرفی
﷽📖 #جزء28) کاربر خانم غریب
﷽📖 #جزء29) کاربر خانم صیادی
﷽📖 #جزء30) کاربر خانم فراهانی
❣ الّلهُــــمَّ عَجِّـــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَـــــــــرَجْ ❣
به لطف دوستان ختم کامل قران انجام وبه پیشگاه مقدس آقا صاحب الزمان (عج) هدیه خواهد شد.
#توجه
💠 جزء مورد نظر رو به شخصی مدیریت اعلام کنید 💠
دوست عزیزی که جزء سی رو میخونه ان شاءالله ختم قرآن رو هم بخونه بی زحمت 😍🌸
تعجیل در ظهور و سلامتی امام زمان عج 14 مرتبه #صلوات 😍🌸
اجرکم عندالله🌺🌺🌺
💠 ♥️تاظهور دولت عشق و تا ابد مولایم عاشقت میمانم♥️
➖➖➖➖➖➖:
@zohoreshgh
👤ارتباط با مدیریت:
🌸 دوستان عزیز
برای انتخاب و اعلام شماره جزءهای قرآنی لطفا عضو گروه بشید.🌸
👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1145241787C9085a19747
مورخ
#1403_04_21
🌺✨🌺✨🌺✨🌺