هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🌹 #طرح_روزانه_انس_با_قرآن🌹
👈هر روز یک صفحه از قران کریم براے سلامتے امام زمان(عج)،هدیه به روح پدران ومادران آسمانی.ارواح مومنین.و شهدا، فقها،دانشمندان، آمرزش گناهان و شفاے مریضان
#صفحه_284 سوره مبارکه
#اسراء
#سوره_17
#جزء_15
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
284-esra-ar-parhizgar.mp3
989.9K
#ترتیل #صفحه_284 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
قاری: #پرهیزکار
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_ترجمه #صفحه_284 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
نوشته استاد انصاریان - منبع: پایگاه
(https://erfan.ir)
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
284-asra-fa-ansarian.mp3
5.13M
#صوت_ترجمه #صفحه_284 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
منبع: پایگاه قرآن ایران صدا - ترجمه استاد حسین انصاریان
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
#متن_تفسیر #صفحه_284 سوره مبارکه #اسراء
#سوره_17
#جزء_15
از کتاب تفسیر یک جلدی مبین
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
284-esra-ta-1.mp3
7.5M
#صوت_تفسیر #صفحه_284 سوره مبارکه #اسراء
بخش اول
#سوره_17
#جزء_15
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
هدایت شده از 📕نــداے قــرآن و دعــا📕
284-esra-ta-2.mp3
7.31M
#صوت_تفسیر #صفحه_284 سوره مبارکه #اسراء
بخش دوم
#سوره_17
#جزء_15
مفسر: استاد قرائتی
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
@NedayQran
❣﷽❣
🌺 #به_رسم_هر_روز_صبح 🌺
✨السَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن✨
🌺 #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج🌺
✨"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"✨
🌺 #دعای_عصر_غیبت_امام_زمان_عج🌺
✨ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى نَفْسَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى نَفْسَكَ لَمْ اَعْرِف نَبِيَّكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى رَسُولَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى رَسُولَكَ لَمْ اَعْرِفْ حُجَّتَكَ اَللّهُمَّ عَرِّفْنى حُجَّتَكَ فَاِنَّكَ اِنْ لَمْ تُعَرِّفْنى حُجَّتَكَ ضَلَلْتُ عَنْ دينى✨
❤️ #السلام_علیــک_یا_امـام_الـرئـــوف ❤️
✨ﺍﻟﻠَّﻬُﻢَّ ﺻَﻞِّ ﻋَﻠَﻰ ﻋَﻠِﻲِّ ﺑْﻦِ ﻣُﻮﺳَﻰ ﺍﻟﺮِّﺿَﺎ ﺍﻟْﻤُﺮْﺗَﻀَﻰ ﺍﻟْﺈِﻣَﺎﻡِ ﺍﻟﺘَّﻘِﻲِّ ﺍﻟﻨَّﻘِﻲِّ ﻭَ ﺣُﺠَّﺘِﻚَ ﻋَﻠَﻰ ﻣَﻦْ ﻓَﻮْﻕَ ﺍﻟْﺄَﺭْﺽِ ﻭَ ﻣَﻦْ ﺗَﺤْﺖَ ﺍﻟﺜَّﺮَﻯ ﺍﻟﺼِّﺪِّﻳﻖِ ﺍﻟﺸَّﻬِﻴﺪِ ﺻَﻠَﺎﺓً ﻛَﺜِﻴﺮَﺓً ﺗَﺎﻣَّﺔً ﺯَﺍﻛِﻴَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺻِﻠَﺔً ﻣُﺘَﻮَﺍﺗِﺮَﺓً ﻣُﺘَﺮَﺍﺩِﻓَﺔً ﻛَﺄَﻓْﻀَﻞِ ﻣَﺎ ﺻَﻠَّﻴْﺖَ ﻋَﻠَﻰ ﺃَﺣَﺪٍ ﻣِﻦْ ﺃَﻭْﻟِﻴَﺎﺋِﻚَ✨
#دعای_مخصوص_حفظ_ایمان_در_آخر_الزمان🌺
✨« یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلّب القلوب، ثبت قلبی علی دینک»
(ای تغییردهندهی قلبها، قلب مرا بر دین خودت تثبیت کن.)✨
#دعـــاے_پــر_فیــۻ_قـــرآن
💎 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
خدایا منور کن قلبهایمان را به نور قرآن
و مزین کن اخلاق مارا به زینت قرآن
خدایا روزیمان کن شفاعت قرآن💎
🌹🕊🌹🕊🌹
🌤 أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌤
@zohoreshgh
@NedayQran
📕نــداے قــرآن و دعــا📕
🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
برای دریافت دعا و زیارتهای مورد نظر روب لینک بزنید
#زیارت_ناحیه_مقدسه 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100396
#زیارٺ_عاشـورا 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100397
#حدیث #کساء👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100398
#دعــاے_عهـــد 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100399
#دعای_ششم #صحیفه #سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100400
#دعای_هفتم #صحیفه_سجادیه👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/106379
#زیارت #جامعه_کبیره 👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100401
#دعای_عدیله👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100402
#دعای_جوشن_صغیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/100403
#دعای_یستشیر👇
https://eitaa.com/zohoreshgh/103866
#امام_زمان_عج
🌹 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌹
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
شب گذشته نسیمی وزید در خوابم
گرفت شور عجیبی وجود بی تابم.
چه حس حال قشنگی؛چرا که میدیدم
نماز صبح کنار ضریح اربابم.
#سلام_ارباب ✋🏻
#صبحم_بنامتان🌤
#صبحتون_حسینی ✨
💚< #اَلسَلامُعَلَیکْیٰااَبٰاعَبدِاللّٰه>💚
#سلام_ارباب_خوبم 😍✋
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
#سلام_امام_زمانم😍✋
ای تجلی آبی ترین آسمان امید
دلـــــها به یاد تو می تپد
و روشــــنی نگاه منتظران
به افق خورشید ظهـور توست
بیا و گـرد گامهایت را
توتیای چشــمانمان قرار ده
#امام_زمان عج
#العجلمولایغریبم
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
✨اللَّهُمَّاجْعَلْنٰا مِنْأَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ🤲
تعجیل در ظهور و سلامتی مولاعج پنج #صلوات
💚اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج💚
"بحق فاطمه(س) "
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
در فضاے مجازے اگر آدم درست
وارد بشـــود،خوبـــــ استـ.
اما اگـر برود #غرق بشود.
نه خوب نیست.
جای خطرناکی است؛
خیلی باید آدم مراقب باشد.
#امام_خامنه_ای
#جانم_به_فدایت
#انی_احبک
#جانم_فدای_رهبر
#رهبرانه
#لبیک_یا_خامنه_ای
#سلام_حضرت_آقا
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 برهنگی خواسته اکثر مردان در دنیا است❗
#رحیم_پورازغدی
#زن_عفت_افتخار
#جهاد_تبیین
#حجاب
┄┅•••✧❁•🌸•❁✧•••┅┄
#امام_زمان عج
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
اسم زهرا آبروی عالم است
اسم زهرا چون نگين خاتم است
اسم زهرا يادگاری نبی ست
اسم زهرا دلخوشی های علی ست
اسم زهرا اشک دارد بی امان
اسم زهرا فخر باشد بر جهان
اسم زهرا آبروی حيدر است
اسم زهرا اسم جمله مادر است
#فاطمیه
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا_س
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
#ایران_قوی #وعده_صادق
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
YEKNET.IR - zamine 2 - fatemie avval 1402 - mohammadreza taheri.mp3
11.38M
مدافع حرم حیدر
سینهزن علم حیدر
#زمینه🔊
#محمدرضا_طاهری🎙
#ایام_فاطمیه🏴
#ایران_قوی #وعده_صادق
#امام_زمان عج
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@zohoreshgh
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
مداحی_آنلاین_سکوت_امیرالمومنین_استاد_دارستانی.mp3
6.59M
چرا امیرالمومنین علی(ع) صبر کرد و حضرت زهرا(س) به دفاع از دین پرداخت؟
#سخنرانی🔊
حجتالاسلام👇
#دارستانی🎙
#ایام_فاطمیه🏴
#امام_زمان عج
💚 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚
@zohoreshgh
🖤تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم🖤
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۶۵ حورا به زور چشمانش را باز کرد و به
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء)
✨قسمت ۶۶
بالاخره آن دو روز نحس تمام شد و حورا مرخص شد اما مهرزاد را ندید. آقا رضا به دنبالش آمد و او را به خانه برد. به محض این که پایش را درون خانه گذاشت مارال به سمت او دوید و به او کمک کرد به اتاقش برود..با عصا راه میرفت و برایش سخت بود راه رفتن. دکتر گفته بود یک ماه باید پایش درون گچ باشد. گردنش هم هنوز آتل داشت و نمی توانست تکان بخورد.
مارال، حورا را به اتاقش برد و روی تخت او را خواباند.
_ ببخشید نیومدم بیمارستان نتونستم بیام.
حورا فهمید که مادرش اجازه نداده او به ملاقاتش بیاید برای همین گفت:
_اشکالی نداره عزیزم. مهم نیست. تو خوبی؟ درسات چطوره؟
_ خوبم ممنون. درسامم هی بدک نیست. راستش حورا جون من از روی کتاب آشپزی برات سوپ درست کردم برم بیارم بخوری جون بگیری. فقط ببخشید اگه بدمزه بود.
_ الهی فدای دست و پنجه ات بشم من عزیزم ممنون چرا زحمت کشیدی؟ بزو بیار که حسابی گشنمه.
مارال با ذوق سوپ را آورد و حورا با اشتیاق خورد. از دختری۱۰ساله همچین غذایی بعید بود. خیلی از مارال تشکر کرد و به زور مجبور شد بخوابد
🍃🍃🍃🍃
_رضا از مهرزاد خبر نداری؟
_ چیه نگرانشی؟ زده صورتتو داغون کرده بازم دنبالشی. ول کن دیگه بکن از این دختره. من که میدونم بخاطر اونه که کتک خوردی. به من که نمیتونی دروغ بگی.
امیر مهدی دستی به صورتش کشید و گفت: _بیخیال رضا. مهرزادو پیدا کن نگرانم. لااقل از هدی خانم بپرس چه خبر شده که دو سه روزه دانشگاه نیومده؟
_ امارشو داریا. باشه میرم ازشون میپرسم هرچند جواب قطعی به ما نداده.
_ ان شالله میده. فقط خبرش با تو.
امیر رضا سوئیچ ماشینش را برداشت و راه افتاد سمت دانشگاه هدی.او را پیدا کرد و احوال حورا را جویا شد. تا فهمید که او در بیمارستان بستری است، شکه شد و ماند که به برادرش چه بگوید! کمی با هدی حرف زد و سپس راهی مغازه شد.در راه فقط به فکر این بود که چگونه به امیر مهدی بگوید که دخترک رویاهایش در بیمارستان بوده و تصادف بدی کرده.به مغازه که رسید، امیر مهدی دوید طرفش و گفت:
_چی..چیشد؟
_هیچی..راستش مهرزاد و حورا سه روز پیش تصادف کردند و بستری بیمارستان بودند.
امیرمهدی جا خورد و عقب عقب رفت.حورا.. دخترک معصوم رویاهایش.. دختر دوست داشتنی قلبش.. بیمارستان بوده و او خبر نداشته..چقدر دوست داشت به دیدنش برود ولی می دانست مهرزاد او را بیرون می کند. کاش لااقل شماره اش را داشت تا با او تماس بگیرد و از حالش با خبر شود.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #حورا
✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۶۶ بالاخره آن دو روز نحس تمام شد و حورا
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء)
✨قسمت ۶۷
حسابی حالش گرفته شده بود و حرف های برادرش را نمی شنید.
_رضا میتونی هماهنگ کنی بریم دیدنش؟ یا.. یا شمارشو گیر بیاری؟
_مگه به همین اسونیاست پسر؟ بعدشم اون تو خونه داییش زندگی می کنه. بعد فردا داییش بگه شما با دختر خواهر من چیکار داشتین چی میخوای بگی؟
امیر مهدی مستاصل ماند...
نمی دانست چه کند و دست به سمت چه کسی دراز کند؟ باید هرطور شده از حالش باخبر می شد.
_میشه.. میشه به بهانه دیدن مهرزاد... بریم اونجا؟ میتونم اینجوری ببینمش.
_ مهدی جان مهرزاد سایه تو رو با تیر میزنه چی چی بریم اونجا؟ دوست داری بازم بزنه صورتت رو داغون کنه؟
_ پس...پس تو بگو چیکار کنم؟
_ یکم صبر کن ببینم چی میشه.
_ نمیتونم رضا نمیتونم از نگرانی کلافهام. لااقل شمارشو از هدی خانم میگرفتی.
_ عزیزمن... برادر من.. آقای محترم ایشون که نمیان شماره دوستشونو مستقیم بزارن کف دستم بگن برو بده به داداشت! بازم بدون فکر حرف زدیا.
امیر مهدی دستی به صورتش کشید و گفت: _خب پس چه غلطی بکنم؟؟
امیر رضا دستش را گرفت و به داخل مغازه کشاند. نشستند روی صندلی و امیر رضا دستش را روی پای برادرش گذاشت.
– تو واقعا دوسش داری؟؟ یعنی اسم حسی که بهش داری چیه؟
_ نمیدونم رضا کلافه ام. از طرفی وقتی میبینمش آرامش میگیرم از طرفیم میترسم برم جلو و حسم رو بیان کنم. اون دفعه هم فکر کنم خدا نخواست که جملمو کامل کنم.
_بشین منطقی فکر کن. دو دوتا چهارتا کن ببین واقعا دوسش داری یا از سر یک حس زودگذره که حس خوبی بهش داری. بعدا در مورد دیدنش تصمیم میگیریم. باشه؟
_ باشه ممنون داداش.
سپس به شانه اش زد و از جا برخواست تا به مشتری جواب دهد. کارش که تمام شد برای اذان مغرب به مسجد رفت و نمازش را خواند..بین نماز مغرب و عشا از روحانی مسجد درخواست استخاره کرد تا تکلیفش معلوم شود. آیا احساسش را ابراز کند یا نه؟!
_جوون هرچی که هست عاقبت نداره. دنبالش نرو به چیزی نمیرسی.
امیرمهدی وا رفت و روی زمین نشست. چقدر از این که استخاره کرده بود پشیمان بود. دیگر دلش رضا نبود و حس خوبی به این قضیه نداشت..با حال خراب از مسجد خارج شد و به مغازه رفت. دیگر حس و حال کار کردن را نداشت. برای همین روی صندلی نشست و در فکر فرو رفت.
"یک عده را باید نگه داشت تا ببینی قسمتت هستند یا نه! نباید رهاشان کرد به امانِ خدا؛ گاهی قسمت، دست گذاشته زیرِ چانهاش که ببیند آدم چه میکند، تا کجا پیش میرود. سر به سرِ آدم میگذارد، دور میکند، قایم میکند پشتش و میگوید: باد برد تا ببیند چقدر دنبالش میروی؛ چقدر پیاش را میگیری که داشته باشیاش، که نگذاری بیهوا برود. هر چیزی را نباید رها کرد به امیدِ قسمت! خودِ قسمت هم گاهی امیدش به آدمهاست و زیرِ لب میگوید: چه بر سرِ بودنِ هم میآورید. حواس پرتیها و رها کردنهایمان را گردنِ قسمت نیندازیم."
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #حورا
✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
🌸✨🌸✨ ✨🌸✨ 🌸✨ ✨ 🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء) ✨قسمت ۶۷ حسابی حالش گرفته شده بود و حرف های ب
🌸✨🌸✨
✨🌸✨
🌸✨
✨
🌸رمان عاشقانه و اجتماعی #حورا (حوراء)
✨قسمت ۶۸
حورا میخواست به دانشگاه برود اما نمیتوانست با عصا و چادر راه برود. پایش سنگینی میکرد و اعصابش را بهم ریخته بود.
در این چند روز یک بار هم مهرزاد را ندیده بود اما همیشه صدای دعوا و سرو صدای مریم خانم با مهرزاد را میشنید.
مارال از او مراقبت میکرد و در نماز خواندن یا دستشویی رفتن به او کمک میکرد.
همیشه با خود می گفت:
اگه مارال نبود نمی دونستم چی کار کنم؟!
مدتی هم بود که حرم نرفته بود و دلش بد جور هوای گنبد و بارگاه امام رضا علیهالسلام را داشت.یکهو یاد پسر آن پیرمردی افتاد که به خانه شان رفته بود. چقدر سخت است گوشه نشین شدن و از خانه بیرون نرفتن.
چند بار خواست تنهایی حتی در حیاط قدم بزند اما ترس از دیدن مهرزاد یا افتادن چادرش ، تصمیمش را عوض می کرد.
مارال وعده های غذایی را به اتاقش میاورد اما بدون اطلاع مریم خانم. با هم ساعاتی را می گذراندند تا کمی سرگرم شوند و بعد هم مارال به درس هایش می رسید و حورا باز تنها میشد.
از هدی خواسته بود برایش غیابی مرخصی یک ماهه بگیرد و جزوه ها به او برساند. تا برای امتحانات پایان ترم نماند.
هدی هم گاهی که مریم خانم نبود به حورا سری میزد و جزوههای کپی شده را برایش می آورد.
دفعه اول به حورا گفت که امیر رضا سراغ او را گرفته و حورا حتم داشت امیر مهدی نگران شده و برادرش را جلو انداخته تا از حال او با خبر شود..اما از اینکه دیگر سراغی از او نگرفته بود کمی دلگیر بود. باز هم صدای درونش به او می گفت:
تو هیچ صنمی با امیر مهدی نداری ورا باید ازت خبر بگیره یا نگرانت بشه؟! محاله چشمش یک دختر بی پناه و تنها رو گرفته باشه.
خلاصه با همین حرف خودش را دل گرمی می داد تا فراموش کند که چرا امیرمهدی از او سراغی نگرفته است.
هدی و امیر رضا هم قرار بود عید نوروز عقد کنند...خیلی برایش خوشحال بود و دوست داشت حتما در حرم و محضرش باشد.کاش تا آن موقع پایش از گچ درآید.
سه شنبه وقت داشت برای باز کردن آتل گردنش. شب ها خوابیدن برایش سخت بود و نمی توانشت راحت بخوابد. خوشحال بود که دیگر گردنش ازاد می شود.
آقا رضا ماشین را روشن کرد و مارال کمک کرد به حورا تا آماده شود. سپس همراه او در ماشین نشست و به درمانگاه رفتند. بعد از باز کردن آتل و چند توصیه از طرف دکتر به خانه رفتند و حورا تصمیم گرفت به حمام برود. خیلی کثیف شده بود و دیگر تحمل نداشت.
باز هم مارال به او کمک کرد تا حمام کند و بعد حمام، لباس گرمی به او داد و او را خواباند.
- مارال جان؟ ممنون که این مدت کمک حالم بودی و مثل یک خواهر مراقبم بودی.
_ خواهش میشه حورا جون تو هم کم بهم کمک نکردی. جبران کردنش شیرینه حورا جون.
- فدای تو بشم من عزیزکم. خیلی ممنونم ازت که پیشمی و تو این خونه تنها تویی که دوسم داری.
مارال خواهرانه پیشانی حورا را بوسید و گفت :
_خوب بخوابی شب بخیر.
_ شبت خوش عزیزم.
مارال که رفت حورا با خواندن چند ذکر و آیه چشمانش را روی هم گذاشت و خوابید.
👈 #ادامه_دارد....
#رمان #حورا
✍ نویسنده ؛ « زهرا بانو »
#کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_است
🌟اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدوَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم🌟
╔═.🌸🍃🌸.═══════╗
👇
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
╚═══════🌸.🍃🌸═╝
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰 @zohoreshgh ❣﷽❣ 🌷 #مهدی_شناسی ۹۶۷🌷 🍀اوصاف امام
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰
@zohoreshgh
❣﷽❣
🌷 #مهدی_شناسی ۹۶۸🌷
🍀اوصاف امام زمان عجل الله فرجه🍀
🔶معصوم
💠«او» یکی از اهل بیت عصمت و طهارت است و بنا به تصریح قرآن کریم که «إِنَّما یرِیدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً».از هر گناه و خطا و سهو و نسیانی پاک و مبرا و در یک کلمه معصوم است.
💠این نیز قسمتی از دعای استغاثه:
«وَالْحُجَّةِ الْقآئِمِ الْمَهْدِی، الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ الْمَرْضِی وَابْنِ الْأَئِمَّةِ الطّاهِرِینَ، الْوَصِی ابْنِ الْأَوْصِیآءِ الْمَرْضِیینَ، الْهادِی الْمَعْصُومِ ابْنِ الْأَئِمَّةِ الْهُداةِ الْمَعْصُومِینَ»؛
«او که حجت خدا و قیام کننده به امر خداست، امام منتظر و پسندیده، فرزند امامان پاک، او که جانشین و فرزند جانشینان پیامبر است، آن امام هادی، معصوم فرزند امامان معصوم».
🔶 مُعلِن
💠از اوصاف امام زمان علیه السلام است که در قسمتی از زیارت و دعای مربوط به ایشان چنین آمده است:
«سَلامُ اللَّهِ الْکامِلُ التّآمُّ الشّامِلُ الْعآمُّ، وَصَلَواتُهُ الدّآئِمَةُ، وَبَرَکاتُهُ الْقآئِمَةُ التّآمَّةُ، عَلی حُجَّةِ اللَّهِ وَوَلِیهِ...، وَ مُعْلِنِ أَحْکامِ الْقُرْآنِ»؛
«سلام و درود کامل و تمام خداوند متعال و برکات پیوسته و همیشگی او بر حجت و ولی خودش صاحب زمان که احکام قرآن را اعلان و آشکار خواهد شد.
🔶مُعِیدُ الاسلام
💠نام کسی است که به قدرت خداوند، اسلام را که متروک و فراموش شده است، زنده و از نو بر میگرداند.
💠در قسمتی از زیارت سرّ من رأی آمده است: «اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا أَبَا الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ... وَالْمُعِیدِ رَبُّنا بِهِ الْإِسْلامَ جَدِیداً بَعْدَ الاِنْطِماسِ». «سلام بر تو ای پدر امام منتظر... امامی که خداوند متعال به وسیله او اسلام را بعد از آن که مندرس شده باشد، تجدید میکند. »
🔶مُغَیب
💠به معنای پنهان داشته شده، از القاب امام زمان علیه السلام است چون خداوند متعال «او» را پنهان و مخفی نگه داشته تا دست ظالمان و دشمنان به او نرسد.
«اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا أَبَا الْإِمامِ الْمُنْتَظَرِ... وَالْمُغَیبِ عَنْ دَوْلَةِالْفاسِقِینَ».
💠خداوند متعال کاری کرده که دست دولت فاسق و غاصب زمان از دستگیری «او» کوتاه شود و به معجزه خداوند، چنان عمر طولانی کند تا همه فاسقان را مجازات نماید.
🔶 مِفتاح الکلام
💠به معنای سرآغاز و کلید و گشاینده سخن است و از اوصاف امام زمان علیه السلام دانسته شده، چنان که در زیارت سرداب مقدّس وارد شده:
«سَلامُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ وَتَحِیاتُهُ وَصَلَواتُهُ عَلی مَوْلای صاحِبِ الزَّمانِ... وَمِفْتاحِ الْکَلامِ».
«سلام و برکات خداوند و درود و تحیات او بر مولای من صاحب الزمان، او که کلید و آغازگر کلام است».
🔶 مُفَرَّج اعظم
💠کتاب هدایة الکبری و مناقب قدیمه، مفرج اعظم را از القاب امام زمان علیه السلام دانسته اند.
💠امام رضا علیه السلام فرموده اند:
هرگاه عالم شما ازبین شما غایب شد، پس منتظر باشید فرج اعظم را.
🔶مُفَرّج الْکَرْب
💠به معنای گشایش دهنده داغ و درد دل ها، گشایش بخش داغ دوران ها، و این کسی جز «او» نیست و «او» امام زمان علیه السلام است که خواهد آمد.
امام صادق علیه السلام در توصیف امام زمان علیه السلام فرموده است:
«... هُوَ الْمُفَرّجُ لِلْکَرْبِ عَنْ شِیعَتِهِ بَعْدَ فَنکٍ شَدِیدٍ وَبَلاءٍ طَوِیلٍ... »؛
«امام زمان علیه السلام داغ و درد و مشکلات را از شیعیانش برطرف میکند».
💠این هم قسمتی از زیارت ایشان:
«اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ حُجَّتِکَ فِی أَرْضِکَ... وَمُفَرِّجِ الْکَرْبِ وَمُزِیلِ الْهَمِّ»؛
«خدایا درود فرست بر حجت خودت در زمین، آن آقایی که گشایش بخش دلها و برطرف کننده همّ و غمّ است».
و در روز جمعه سلام میدهیم:
«اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا نُورَ اللَّهِ الَّذِی یهْتَدِی بِهِ الْمُهْتَدُونَ وَیفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ»؛
«سلام بر تو ای نور خدایی که هدایت یافتگان به وسیله نور تو هدایت میشوند و فرج مؤمنان به وسیله تو حاصل خواهد شد».
#مهدی_شناسی
#قسمت_968
#اسامی_امام
#امام_زمان عج
📚اوصاف المهدی (عج)
✍احمد سعیدی
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
@zohoreshgh
♥️تاظهوردولت عشق و تاابد مولایم عاشقت میمانم♥️
〰🍃🌺✨〰 〰✨🌺🍃〰