فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴رجال الغیب چه کسانی هستند؟؟
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
شکر که خدا هست
او جبراڹ تمام دلتنگی ها
و مرهم تمام زخم هاست
هر وقت دلت خواست
مهمانش کڹ
در بهتریڹ جایی که او می پسندد
در قلبت
شبتون امام زمانی 🌸🌸🌸
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
ســـلام🕊🍃
صبـح بـخیر
روزی بی نظیر
صبحـی دلنشین 🕊🍃
آرامشی عمیق
لطف همیشگی خـدا
لبخندی از سرخوشبختی🕊🍃
آرزوی همیشگی ام برای شما
صبحتون بخیر ونیکی🕊🍃
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
4_5911069588614811596.mp3
16.65M
#حرف_خاص | #استاد_شجاعی
※ «مُمَهِّد» یعنی زمینه ساز .
و ما در زیارت عاشورا، ممهدین رو لعنت میکنیم، یعنی کسانی که با تنها گذاشتن امام زمینه سازِ مصیبت کربلا شدند.
اما گروه «ممهّد» فقط مخصوص همون برهه از تاریخ نبود!
✘ احتمالِ زیادی هست، که ما هم جزو «ممهدین» باشیم.
منبع: عزادار حقیقی
آپارات | یوتیوب
@ostad_shojae
🔴 آیا درست است که هر انسانی یک هم زاد دارد؟
در مورد همزاد داشتن انسان ها، چند روایت وارد شده است.
در روایات آمده که خداوند متعال به ابلیس فرمود: فرزندى به آدم نمی دهم جز این که مانندش را به تو دهم، و هر آدمی، هم زاد شیطانى دارد.[1]
در روایتی دیگر آمده که پیغمبر (ص) فرمود: چه بسا که هیچ کس نباشند جز آن که همزاد او از جنّ برای او گماشته شده است، گفتند: یا رسول اللَّه آیا برای شما هم هست؟
فرمود: برای من نیز هست، جز این که خدایم یاریم داده که او تسلیم من شده است و جز به نیکى واندارد (و من از او در سلامتم).[2]
مقصود پیغمبر (ص) در این روایت بر حذر داشتن دیگران از فتنه هم زاد و وسوسه و اغواى او است، و به ما آگاهى داده که او همراه ما است که تا حد امکان خود را از او نگهداریم.
بنابراین، با توجه به این که خداوند پیامبران را برای هدایت بشر فرستاده، از طرفی هم شیطان و فرزندانش ساکت و خاموش ننشستند، بلکه کمین نمودند تا فرزندان آدم را به انحراف بکشند، بدیهی است شیطان تنها بر آن عدّه از انسان ها مسلّط می شود که آنان از یاد خدا غافل شوند، از این رو خداوند در قرآن می فرماید: و هر کس از یاد خدا روىگردان شود شیطان را به سراغ او می فرستیم، پس همواره قرین او است![3]
[1] مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج60، ص 306، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، 1404 هـ. ق.
[2] همان، ص 298.
[3] زخرف، 36.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 آیت الله میلانی در حال بیهوشی پرفسور بولون را مسلمان کرد
مرحوم آیت الله سید محمد هادی میلانی (ره) دچار بیماری معده شده بودند، پروفسور بولون جراح حاذق بلژیکی که در آن زمان در شهر مشهد مشغول کار بود ایشان را عمل کرد.
پرفسور پس از یک عمل سه ساعته زمانی که آن مرجع تقلید در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می گویند را برایش ترجمه کند.
مرحوم آیت الله میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می کردند، پس از این مساله پروفسور برلون گفت:شهادتین را به من بیاموزید، از این لحظه می خواهم مسلمان شوم و پیرو مکتب این روحانی باشم.
وقتی دلیل این کار را پرسیدند، پروفسور بولون گفت:"تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می دهد، در حالت به هوش آمدن بعد از عمل است و من دیدم این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم، دیدم او ترانه های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است".
و بعد از آن هم وصیت کرد وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند و اکنون مزار این پروفسور مسیحی مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده اند.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 داستانهای علما: جواب حکیم سبزواری به کشیش مسیحی
از وقایع مهمی که در مدت تحصیل مرحوم ملاهادی سبزواری در اصفهان اتفاق افتاد، بالنتیجه موجب شهرت و معروفیت آن جناب در آن شهر شد.
انعقاد مجلس و محاوره به مناظره مذهبی کشیش نصارا با علماء اصفهان بوده و شرح قضیه چنین است که:
حکایت کنند که در محلی از اصفهان گاهگاهی از هر صنفی گروه بسیاری از تماشاچیان از کوچک و بزرگ و دانا و نادان حاضر میشدند و سخنان دانشمندانی را که برای اثبات دعوی خود دلیلها و برهانها برپا میکردند گوش میدادند تا آنکه کشیشی از نصرانیان پس از کشمکش بسیار و جدلهای بیشمار محکوم و درمانده گردید و بخیال اینکه اطرافیان را به مسئله قلندری و به عبارت دیگر به هوچیگری از میدان جدال بیرون کند و امر را برمردم مشتبه سازد، از علماء پرسید:
«ده بز و بیست خر و سی اسب و چهل گاو و شصت شتر و هفتاد بگیر و ببند چیست؟»
اگر این قضیه را حل کنید، من به حقانیت شما اعتراف و به محکومیت خود اقرار می نمایم.
علما در جواب این معمای قلندری معطل ماندند. همه به فکر فرو رفتند که یعنی چه و این سوال بی موردی است. ولی خوب اگر جواب داده نشود در میان عوام مردم به معنای شکست علماء است. در این گیر و دار مرحوم حکیم سبزواری که در آن هنگام جوانی غریب و طلبهای گمنام بود و در ردیف تماشاچیان معرکه بشمار میرفت قدم پیش نهاد و با کمال احترام از دانشمندان مجلس اجازه خواست که پرسش قلندری کشیش را بوی برگذار نماید!
❌ادامه در پست های بعدی...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
🔴 داستانهای علما: جواب حکیم سبزواری به کشیش مسیحی از وقایع مهمی که در مدت تحصیل مرحوم ملاهادی سبزو
دانشمندان درخواست ایشان را پذیرفتند و در ردیف خود جایگاهی برای او قرار دادند، در این هنگام تمام مردم گردنها را کشیده و چشمها بوی دوخته و نگران شدند که چگونه این جوان گمنام پاسخ این دانشمند را خواهد داد؟!
سپس اسرار خاموشی مجلس را درهم شکست و با خوشروئی و گشاده روئی خطاب به کشیش کرد و با بیانی بسیار جالب آغاز سخن نمود و چنین معما را حل کرد:
آقای محترم، پرسش شما کنایه از حالات و اطواری است که از سن کودکی تا رسیدن به پیری به انسان دست می دهد در هر مرحله از مراحل عمر و زندگی، فطرت و طبع بشر مقتضی بروز کیفیاتی است که در اوقات دیگر عمر علاوه بر آنکه آن کردار بعید است به نظر و عقیده او نامناسب و قبیح است.
بشر در اولین مرحله زندگی به بز که حیوانی است پرجست و خیز شباهت تامی دارد. و از پنج سالگی شروع به این رفتار نموده و غالباً در پانزده سالگی این حالت خاتمه می یابد.
و پس از طی این منزل؛ در مرحله شهوت رانی داخل شده. اندک اندک این سجیه و رویه رو به ازدیاد می گذارد.
تا سن بیست سالگی که آخرین مرتبه قوت و شدت مشابهت انسان است به خر(زیرا این حیوان در این صفت خصوصیت دارد)، سپس این حالت نیز رو به نقص می رود تا سن بیست و پنج سالگی که غالباً شدت این غریزه را از دست داده است.
❌ ادامه در پست های بعد...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
دانشمندان درخواست ایشان را پذیرفتند و در ردیف خود جایگاهی برای او قرار دادند، در این هنگام تمام مرد
در حالت سوم که فراست و تیز هوشی و چست و چابکی است شروع به سیر می کند. کمال این حالت در سن سی سالگی است.
بعداً این حالت هم مانند حالات سابق رو به نقص و سستی می گذارد و در بسیاری از نوع بشر در سن سی و پنج سالگی این صفت ضعیف می گردد و با آن شدت و قوت اولی باقی نمی ماند.
و پس از این مرتبه سنگینی و وقار برای انسان حاصل می شود، مانند گاو که راه رفتنش با وقار خاصی همراه است.
لذا در این مرحله از عمر طرز رفتار آدمی را به گاو تشبیه نموده اند و حد کمال وقار و سنگینی در بشر در سن چهل سالگی است.
و بعداً حالت شتری که دوربینی و صبر و طاقت در حوادث زندگانی است حاصل می گردد و آخرین شدت این رویه در شصت سالگی است؛ زیرا این حالت نیز مانند حالات دیگر از بین می رود.
در این هنگام چون انسان خودش را ازکار افتاده و زمینگیر میبیند با تجربههائی که در مدت عمر حاصل نموده و بر فایده ها و اهمیت ثروت و قدر و قیمت آن کاملا پی میبرد و بسیار آزمند و حریص میگردد بطوریکه از اول کودکی تا آن وقت چنان مشتاق بگرد آوردن مال میشود که هیچگاه در خود ندیده بوده است!
آری او به اندازه ای در چنگال آن گرفتار میشود که اگر بتواند میخواهد درآمد موهوم آینده را نیز هم اکنون بدست آورد و در صندوقی نهاده و در آن را بسته و یک دینار به هیچکس ندهد تا آنجا که اگر طبیعت کشنده (پناه بر خدا) شدت پیدا کند ممکن است بحد نیازمندی هم مصرف ننماید.
در این موقع صدای تحسین مردم از اطراف بلند شد و این موضوع انعکاس خوبی پیدا کرد.
منابع:
مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📚حکمت و عدالت خدا
روزی موسی به پیشگاه خداوند عرضه داشت:
خدایا امروز من را به برخی اسرار و امور نهفته آگاه کن!
خداوند خطاب به او فرمود: به کنار چشمه برو، خود را در میان گیاهان مخفی کن و نگاه کن چه حوادثی در آنجا رخ می دهد!
موسی این کار را کرد و به نظاره ی چشمه پرداخت.
در همان لحظه سواری به کنار آب آمد ،لباس خود را در آورد و آب تنی کرد و سپس لباس بر تن کرد و رفت. اما کیسه ی پول های خود را جا گذاشت.
کودکی کنار چشمه آمد و کیسه ی پول را برداشت و رفت.
موسی شاهد بود که در همان لحظه کوری به کنار چشمه آمد و آنجا نشست.
در همین لحظه سوار به دنبال کیسه ی خود بازگشت و چون کیسه را نیافت، از کور پرسید: آیا تو کیسه ی پول مرا ندیدی؟
کور که از هیچ چیز اطلاع نداشت، اظهار بی خبری کرد. سوار، با چند ضربه، کور را از پا در آورد و او را کشت و گریخت.
موسی بعد از این واقعه عرض کرد: خدایا! این چه حادثه ای بود که به من نشان دادی؟
حکمت هر چه بود این گونه بود که فرد بی گناه کشته شد!!!
خداوند فرمود: ای موسی! پدر این کودک مدت ها نزد مرد اسب سوار، کار کرده بود و دقیقا آنچه در کیسه بود،حق او بود که مرد اسب سوار از پرداخت آن خودداری کرده بود.
اینک کودک وارث پدر است که از این راه به حق خود رسید.
اما آن کور که تو دیدی در جوانی پدر آن سوار کار را به قتل رسانده بود و اکنون با حکمت و عدالت به سزای عمل خود رسید.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
هدایت شده از سازمان هنری رسانهای اوج
آغاز نمایش بزرگ میدانی «تنهاتر از مسیح» از دوشنبه ۱۶ مرداد
🎭نمایش بزرگ میدانی «تنهاتر از مسیح» فصل راه سرخ از دوشنبه ۱۶ مردادماه در بوستان ولایت تهران به روی صحنه میرود.
🔸فصل چهارم «نمایش تنهاتر از مسیح»، «راه سرخ» روایت مصوری است از راهی سرخ؛ از واقعه غدیر تا قیام عاشورای ۶۱ هجری است.
🔹«تنهاتر از مسیح»، محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که به همت موسسه هنری رسانهای سیمای ققنوس روی صحنه خواهد رفت.
🔻علاقهمندان برای تهیه و رزرو بلیط خود به سامانه NAMATICKET.IR مراجعه نمایند.
✅ سازمان هنری رسانهای اوج
@Owj_artmedia
🔴 رفتار حکیمانه میرزای شیرازی با یک مخالف
مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، در ریاستش در شهر سامرا بر عده ای از نیکان اهل علم، مراقب بود که مبادا خدای ناکرده کوچکترین انحرافی در آن پدید آید. این مقدار به موضوع اهمیت می داد که اگر نقطه ضعفی از یک روحانی مشاهده می کرد فورا وسیله اخراج او را از سامرا فراهم می ساخت بدون آنکه آن شخص متوجه گردد که سبب اخراج او میرزای شیرازی بوده است.
زیرا مرحوم میرزا نمی خواست با این کار یک نوع سردی رابطه و رنجش خاطر بین خودش و آن طلبه ایجاد گردد .
چنانچه آقازاده یکی از علماء تهران به سامرا آمده بود. و در هر مجلسی که حضور می یافت از میرزا انتقاد می نمود تا آنکه عده ای مرحوم میرزا را از این موضوع مطلع ساخته و گفتند که خوب است حقوق ماهیانه او را قطع کنید یا آنکه از سامراء بیرونش کنید. و لیکن مرحوم میرزا هیچگونه ترتیب اثری بر این سخنان نداد.
مدت زمانی گذشت تا عده ای از تهران برای زیارت آمدند بعد خدمت میرزا رسیدند. مرحوم میرزا به ایشان فرمود: چنانچه مایل باشید فلانی (همان آقازاده) را با خودتان ببرید تهران تا روحانی و امام جماعت شما باشد آن افراد موافقت نمودند.
مرحوم میرزا هم وسیله سفر آن آقازاده را به بهترین وجه فراهم نمود، بالاخره آن آقازاده با احترام وارد تهران شد. و این نیکو اندیشیدن میرزا موجب شد که علاقه خاصی بین میرزا و آن طلبه ایجاد شد
این جریان گذشت تا مساله تحریم تنباکو پیش آمد. ناصر آن هم از راه همین آقا زاده ای که فعلا در تهران شخصیت یافته است.
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 راه نزدیک شدن به امام زمان (عج)
سخنرانی استاد عالی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
🔴 رفتار حکیمانه میرزای شیرازی با یک مخالف مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، در ریاستش در شهر سامرا بر عده
لذا از ایشان خواست که علماء را در خانه خود دعوت و به آنان ابلاغ کند که شاه می خواهد با شما سخن بگوید.
این عالم علماء را در منزلش گرد آورد تا آنکه شاه آمد و مراسم انجام گرفت. پس از آن شاه رو کرد به علماء و پرسید: مگر نه این چنین است که حلال پیمبر حلال است تا روز قیامت و حرامش هم حرام است تا روز قیامت؟
گفتند: بلی چنین است. شاه پرسید: پس سبب چیست که محمد حسن شیرازی تبناکو را حرام کرده است؟ آقایان پاسخ ندادند.
اما آن آقازاده صاحب منزل، در پاسخش گفت : ای شاه او را به محمد حسن نام بردی مگر نمی دانی او رهبر شیعه و نائب امام زمان و مقتدای مردم است؟
بگو آقا حاج میرزا حسن شیرازی (ادام الله ظله) که خداوند سایه اش را مستدام بدارد ما منتظر دستور میرزا هستیم و گرنه خود ما با شمشیر عمل می کنیم.
باز به غضب شاه افزوده شد و مجلس را ترک گفت. و در نتیجه شاه به مقصود خود نائل نگشت.حاضرین در مجلس که ناظر جریان بودند برای میرزا نامه نوشتند و قضیه را کاملا در نامه برای میرزا شرح دادند.
مرحوم میرزا آن افرادی که از میرزا می خواستند آن آقازاده را به سبب انتقادش از میراز از سامراء اخراج کند طلبید و فرمود:این طلبه ای که شما از او انتقاد و بدگوئی می کردید و به من پیشنهاد می کردید که شهریه او را قطع کنم و من توجهی به انتقاد شما نکرده و به او احترام و احسان نمودم برای یک چنین روزی بود.
آن وقت جریان را نقل کردند آن افراد این فکر رسا و تدبیر به جای آن مرحوم را ستودند.
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی، جلد 1.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📘 داستانهایبحارالانوار
شرایط قبولی دعا و انفاق
🔹شخصی از امام صادق پرسید:
دو آیهی قرآن را هر چه دقت میکنم محتوایشان را نمی فهمم.
امام پرسید: کدام آیه؟
مرد گفت:
آیه اول این است که خداوند میفرماید:
(ادعونی استجب لکم؛ مرا بخوانید تا دعای شما را مستجاب کنم.)
من خدا را میخوانم، اما دعایم مستجاب نمی شود!
حضرت فرمود:
آیا گمان میکنی خداوند خلاف وعده کرده؟
گفت: نه.
فرمود: پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
فرمود:
من آگاهت میکنم؛ هر کس خدا را بندگی کند، به دستورات او عمل نماید، آنگاه دعا کند و شرایط دعا را رعایت کند، خداوند دعای او را اجابت خواهد کرد.
پرسید: شرایط دعا چیست؟
امام فرمود:
نخست حمد خدا را به جای میآوری و نعمتهای او را یادآور میشوی و بعد شکر میکنی، سپس درود بر پیامبر صلی الله علیه و آله میفرستی، آنگاه گناهانت را به خاطر میآوری و اقرار میکنی، از آنها به خدا پناه میبری و توبه مینمایی، این است شرایط قبولی دعا.
🔹پس از آن فرمود:
آیه دیگر کدام است؟
عرض کرد:
این آیه:
(ما انفقتم من شی ء فهو یخلفه و هو خیر الرازقین؛ هر چه را انفاق کنید خداوند عوضش را میدهد او بهترین روزی رسان است.)
من در راه خدا انفاق میکنم ولی چیزی جای آن را پر نمی کند!
🔹حضرت پرسید:
آیا فکر میکنی خدا از وعده خود تخلف کرده؟
در جواب گفت: نه.
امام فرمود:
پس علت چیست؟
گفت: نمی دانم.
امام فرمود:
اگر کسی از شما مال حلالی به دست آورد و در راه حلال انفاق کند هیچ درهمی را انفاق نمی کند مگر این که خداوند عوضش را به او میدهد.
📚بحار: ج ۹۶، ص ۱۴۷
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 توصیه امام زمان (عج) برای چگونگی غلبه بر شیطان
سستی و بیحالی در عبادت و نماز، نشان ضعف ایمان است. به فرموده رسول خدا(ص): آفت عبادت، سستی و تنبلی است.
📚 بحارالأنوار، ج۶۶، ص۳۸۹
بنابراین بخشی از اوقات روزانه یک مسلمان باید به عبادت بگذرد تا لحظات عمرش روشن و سرشار باشد.
❤️ حضرت مهدی علیه السلام نماز را یکی از راههای غلبه بر شیطان دانسته و میفرماید:
«...هیچ چیز مانند نماز بینی شیطان را به خاک نمیساید، پس نماز بخوان و بینی شیطان را به خاک بسای...».
📚 کمالالدین، ج۲، باب۴۵، ح۴۹
تقویت رابطه با خدا با نماز و عبادت، سلطه ابلیس را از بین میبرد و ما را مصون میسازد.
#توصیه_های_مهدوی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ثواب اعجاب انگیز زیارت امام رضا(ع)
سخنران استاد دارستانی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 دو بر خورد متفاوت، نسبت به یک خواهر وبرادر
روزی پیامبر الهی در منزل خویش نشسته بود؛ که خواهر رضاعی آن حضرت وارد شد.
چون حضرت رسول (ص)، نگاهش به وی افتاد از دیدار او شادمان گشت و رو انداز خود را برای او پهن کرد تا خواهرش بر روی آن بنشیند، پس از آن نیز با خوش روئی با خواهر خود مشغول سخن گفتن شد...
روزی دیگر، برادر آن زن که برادر رضاعی رسول خدا (ص) نیز محسوب می شد برآن حضرت وارد شد، ولیکن حضرت، آن برخورد و خوش روئی را که با خواهرش انجام داده بود با برادرش اظهار ننمود.
اصحاب حضرت که شاهد بر این جریان بودند، به پیامبر خدا (ص)، عرضه داشتند: یا رسول ا...! چرا در برخورد بین خواهر و برادر تفاوت قائل شدی؟!
حضرت فرمودند: چون خواهرم نسبت به پدرش بیشتر اظهار علاقه و محبّت می کرد، من نیز این چنین او را تکریم و احترام کردم، ولی پسر نسبت به پدرش بی اعتنا بود.( بحار الا نوار: ج 16، ص281)
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 عدي بن حاتم
بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیمْ
(عدي پسر حاتم ) طائي معروف ، از محبين و مخلصين اميرالمؤ منين عليه السلام بود . او از سال دهم هجري كه مسلمان شد هميشه در خدمت امام عليه السلام بود و در جنگ جمل و صفين و نهروان ملازم ركاب حضرت بوده است و در جنگ جمل يك چشم او مجروح شد و نابينا گشت .
به خاطر كاري وقتي به معاويه وارد شد ، معاويه گفت : چرا پسران خود را نياوردي ؟
گفت : در ركاب اميرالمؤ منين عليه السلام كشته شدند ، معاويه زبان دراز كرد و گفت : علي در حق تو انصاف نداد كه فرزندان ترا به كشتن داد و فرزندان خود را باقي گذاشت !
عدي در جواب فرمود : من با علي عليه السلام انصاف ندادم كه او كشته شد و من زنده ماندم . اي معاويه هنوز خشم از تو ، در سينه هاي ما وجود دار . دانسته باش كه قطع حلقوم و سكرات مرگ بر ما آسان تر است از اينكه سخني ناهموار در حق علي بشنويم .
الغارات 1/55 - داستانهائي از زندگي علي عليه السلام ص 7
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
با غروب آفتاب
بخش دوم حیات
در شب جاری میشود
و همان خدایی که حاکم
روز است شب نیز
بر عرش آسمانها مینشیند
تا عشق و آرامش را به ما هدیه کند
شب بخیر❤️❤️❤️
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
ســــــلام
صبحتـون پـراز عطر خــدا
الهی سهـم امـروز شما
از زندگی فراونی نعمت
اتفاقـات لـذت بـخش ...
و سعادت وموفقیت باشه
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 سخن گفتن صخره و شهادت علیه کافران در عصر ظهور...
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همهی آيينها پيروز گرداند، هرچند مشركان ناخشنود باشند. (توبه/ ۳۳)
🌕 آقا امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیه شریف فرمودند: «به خدا قسم! هنوز تأویل این آیه بروز پیدا نکرده و تا خروج قائم عجل الله فرجه، تأویلش آشکار نمیشود. وقتی قائم خروج کند، کافری نسبت به خدای بزرگ باقی نمیماند و مشرکی نسبت به مقام امام نمیماند، مگر اینکه از قیام او کراهت دارد، تا جایی که اگر کافر یا مشرکی در دل صخرهای باشد، صخره میگوید: «ای مؤمن! در دل من کافری است، پس مرا بِشکن و او را بُکش!».
این است قدرت سپاه مهدی صاحب الزمان! در حکومتی که بر سراسر جهان سیطره دارد، صخره هم به او یاری او میشتابد...!
📗تفسير نور الثقلين، ج ۲، ص ۲۱۱
📗تفسير البرهان، ج ۲، ص ۷۷۰
📗کمال الدين، ج ۲، ص ۶۷۰
#امام_زمان
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنرانی بسیار زیبا درباره امام حسین علیه السلام
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 عیسی ع در جستجوی گنج
روزی عیسی به اتفاق حواریون از کنار شهری می گذشتند، در بیرون از شهر گنجی را یافتند و از عیسی خواستند تا زمانی را در مورد گنج جستجو و تحقیق کنند.
عیسی گفت؛ شما به کار خود بپردازید. من هم در جستجوی گنج داخل این شهر می روم.
عیسی به منزل پیرزنی آمد که با پسرش در نهایت فقر و تنگدستی زندگی می کردند
عیسی در چهره پسر آثار رنج و استعداد رشد را دید از او علّت غصه اش را پرسید؟ جوان گفت؛ مدتهاست به دختر پادشاه علاقمندم، اما به علّت فقر جرأات ابراز آن را ندارم.
عیسی به او گفت؛ فردا نزد درباریان برو و به آنها بگو که برای خواستگاری دختر پادشاه آمده ام. جوان هم چنین کرد و درباریان او را مسخره کردند تا اینکه پادشاه از جریان مطلع گشت. هنگامی که جوان را نزد پادشاه بردند پادشاه گفت؛ به شرطی دخترم را به تو می دهم که این مقداری را که می گویم یاقوت و مروارید برایم تهیه کنی.
جوان جریان را به عیسی گفت و حضرت عیسی او را با سنگ های قیمتی نزد پادشاه فرستاد. پادشاه که می دانست این جوان فقیر است با او صحبت کرد و چون فهیمد عیسی بن مریم این جوان را یاری کرده، دخترش را به عقد او در آورد. پادشاه ولایت عهدی را به دامادش بخشید و پس از چند روز از دنیا رفت و جوان بر تخت پادشاهی رسید.
چون عیسی خواست از جوان جدا شود، جوان از او پرسید؛ تو با این همه قدرت، چرا اینگونه فقیرانه زندگی می کنی؟
عیسی فرمود؛ عابد و مومن خدا و کسی که پستی دنیا و فنایی آن را می داند هرگز به این چیزها فکر نمی کند. من در مقام تقرب خدا به لذتی معنوی رسیده ام که لذت دنیوی در برابرش ارزشی ندارد.
بعد از آن جوان تخت پادشاهی را ترک کرد و از یاران و اصحاب آن حضرت درآمد. عیسی با جوان نزد یاران خود بازگشت و گفت: این جوان همان گنجی است که گفتم در پی آن به شهر می روم.
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اهمیت عجیب حق الناس
سخنران استاد رفیعی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴 نامه غیبی
مرحوم آیت الله محمد علی اراکی(ره) : «سیدی بود در زمان مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری (ره) بنام حاج آقا جمال هژبر که فلج شده بود و او را بدوش می گرفتند و در مجلس روضه ای که در دهه عاشورا در مدرسه فیضیه منعقد می شد «از طرف مرحوم حاج شیخ (ره)» شرکت می کرد.
او را بدوش می کشیدند و از اینجا به آنجا می بردند. آقای سید علی سیف «خادم مرحوم حاج شیخ (ره) که مرد خدوم و صریح اللهجه ای بود» روزی در مجلس روضه بآن سید (آقاجمال) گفت: ای سید اگر راست می گوئی و تو سید هستی چرا مردم را اذیت می کنی؟
از حضرت معصومه (س) بخواه تو را شفا بدهد. این حرف به سید اثر می کند و غیظش می گیرد و بحرم معصومه (س) مشرف می شود. و شال (عمامه) خود را از سرش باز می کند و بضریح مقدس می بندد.
عرض می کند پا نمی شوم تا شفا بگیرم. خوابش می برد در خواب او را شفا می دهند و کاغذی کف دستش میگذارند و می گویند این کاغذ را به حاج حسین آقا علوی بده. وقتی از خواب بیدار می شود کاغذ را در دستش می بیند. جرأت نمی کند کاغذ را از مشتش بردارد.
گفته بود به حاج شیخ عبدالکریم (ره) هم نمی دهمی به هیچ کس نمیدهم، و جرأت هم نمی کرد باز کند و نگاه کند، کاغذ در مشتش بود و می گفت: تا به حاج حسین آقا ندهم به کس دیگری نمیدهم (حتی به حاج شیخ عبدالکریم نشان نداد) معلوم نشد در آن کاغذ چه نوشته بود»[1].
پی نوشت:
[1] اعلامیه شماره 3- 1 واحد تبلیغات آستانه مقدسه قم
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ( ایجاد ترس در دل مردم )
سخنران استاد رفیعی
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
🔴داستان إحضار جنّ توسّط آقاي بحريني در محضرحضرت علاّمۀ طباطبائي (قدّس)
روزي آقا سيّد نورالدّين (آقازاده كوچك ايشان) در طهران كه بودم نزد من آمد و گفت: آقاجان، بَحْريني در طهران است. ميخواهيد من او را فوراً اينجا نزد شما بياورم؟!
و آقاي بحريني يكي از افراد معروف و مشهور در احضار جنّ، و از متبحّرين در علم أبْجد و حساب مربّعات است. گفتم: اشكال ندارد.
سيّد نورالدّين رفت و پس از يكي دو ساعت آقاي بحريني را با خود آورد و در مجلس نشست و سپس چادري را آوردند و دو طرفش را به دو دست من داد و دو طرف ديگر را به دستهاي خود گرفت. و اين چادر كه بدست ما بود تقريباً بفاصله دو وجب از زمين فاصله داشت.
در اينحال جنّيان را حاضر كرد و صداي غلغله و همهمه شديدي در زير چادر برخاست، و چادر به شدّت تكان ميخورد كه نزديك بود از دست ما خارج شود، و من محكم نگاهداشته بودم.
و از طرفي آدمكهائي به قامت دو وجب در زير چادر بودند و بسيار ازدحام كرده بودند، و تكان ميخوردند، و رفت و آمد داشتند.
من با كمال فراست متوجّه بودم كه اين صحنه، چشم بندي و صحنهسازي نباشد. ديدم: نه، صد در صد وقوع امر خارجي است.
❌ ادامه در پست های بعدی...
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
امام زمان و ظهور
🔴داستان إحضار جنّ توسّط آقاي بحريني در محضرحضرت علاّمۀ طباطبائي (قدّس) روزي آقا سيّد نورالدّين (آق
در اينحال آقاي بحريني يك مربّع سي و دو خانهاي كشيد. و من تا آنحال چنين مربّعي را نشنيده و نديده بودم.
چون سير مربّعات چهار در چهار، و يا پنج در پنچ است. و سير مربّعات هر چه باشد مانند مربّعِ صد در صد، بر اين منوال است.
ولي مربع سي و دو خانهاي، در هيچ كتابي نبود. و آقاي بحريني از من سؤالاتي مينمود و يادداشت ميكرد و جواب ميداد.
و از بعضي از مشكلات ما كه هيچكس اطّلاع بر آن نداشت جواب گفت. و جوابها همه صحيح بود.
من آن روز بسيار تعجّب كردم. مانند آقاي اديب كه از شاگردان برادر من: آقا سيّد محمّد حسن بود، و چون روح مرحوم قاضي رحمةالله عليه را حاضر كرده بود و از رفتار من سؤال كرده بود، فرموده بود: روش او بسيار پسنديده است؛ فقط عيبي كه دارد آنست كه پدرش از او ناراضي است و ميگويد: در ثواب تفسيري كه نوشته است مرا سهيم نكرده است.
چون اين مطلب را برادرم از تبريز بمن نوشت، من با خود گفتم: من براي خودم در اين تفسير ثوابي نميديدم، تا آنكه آن را هديه به پدرم كنم.
خداوندا اگر تو براي اين تفسير ثوابي مقدّر فرمودهاي، همه آن را به والدين من عنايت كن. و ما همه را به آنها اهداء ميكنيم!
پس از يكي دو روز كاغذ ديگري از برادرم آمد، و در آن نوشته بود كه:
چون روح مرحوم قاضي را احضاركرد مرحوم قاضي فرموده بودند: اينك پدر از سيّد محمّد حسين راضي شده، و بواسطه شركت در ثواب بسيار مسرور است.
📚بحار الانوار» طبع كمپاني، ج ۶
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان
📚ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!
مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که :
در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که :
خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟!
حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود :
تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری!
گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟!
ملک فرمود :
هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند...
خُب،پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید .
ملک بار دیگر آمد و فرمود :
حق تعالی می فرماید :
الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده .
عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..
فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
✨سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ✨
عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ !
فرمود :
اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج1/ علي مير خلف زاده
➥ @zohur_media | اینڪ آخرالزمان