eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.8هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
2 فایل
کانالهای ما در ایتا @mostagansahadat @zojkosdakt @skftankez @romankadahz @aspazyzoj @bazarkandah تبلیغات 👇 @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۵۵ و ۵۶ سفیانی پارا از این هم فراتر گذاشت و بعد از خون‌ریزی‌های زیاد در سرزمین مصر, با لشکرش راهی عراق شده بود,فکراینکه وطنم دوباره دست خونخوارانی مانند داعش بیافتد و مردم هموطنم را دوباره سرببرند و بکشند وبه کنیزی ببرند ,از زندگی سیرم میکرد اما بوی مهدی زهرا س به کالبد خسته‌ی جانم نوید زندگی نویی را میداد., من دوران نقاهتم را میگذراندم ,طارق و فاطمه همچنان ایران بودند,از غم وغصه ی عباس وزینب,روزم مثل شب تاربود,باید کاری میکردم. پلیس ایران میگفت احتمالا بچه ها را از کشور خارج کرده اند وادعا داشت که از طریق پلیس اینترپل پیگیر ماجرا است ,اما از نظر من پلیس بین الملل ,جیره خوار همان یهودی‌های کثیف هستند وکاری به نفع من, نخواهند کرد.خودم باید دست به کار میشدم, من اسراییل را مثل کف دستم میشناختم, زبانشان رامیدانستم وچندسال از زندگیم را درعمق لانه ی عنکبوتشان گذارنده بودم , با چند نفراز,همکاران علی که همان سربازان گمنام بودند درتماس بودم واز انها خواستم تا شرایط را برایم مهیا کنند تابتوانم به دنبال جگر گوشه هایم بروم...امیدم به خدا بود ومدام از امام زمانم استغاثه میکردم... در دل به بخت بد خودم گریه میکردم ,چرا که الان نسیم کرامت وزیدن گرفته وباران رحمت الهی با بوی ظهور مولا برمردم باریدن گرفته ,من میبایست به همراه فرزندانم مشق سربازی کنیم برای خدمت درلشکر مهدی زهرا س,اما آنچنان غم دوری فرزندانم برمن وما چیره شده که نمیدانم روزم از کجا میاید وبه کجا میرود....اما درناامیدی بسی امید است اگر پناه گاه امنت,نگاه مهربان خدا باشد... سفیانی وارد عراق شده وچنان کشتاری راه انداخته که نه چشمی,تابه حال دیده ونه گوشی شنیده,گویا به سمت کوفه ونجف در حرکت است ,وای که اگر به کوفه برسد ,چه سرهایی از شیعیان که دوباره بالای نی برود... مظلومیت شیعه مدام تکرار میشود وتکرار میشود....خدایا کجاست منتقم کرارت؟؟ طارق پارا درون یک کفش کرده که به عراق برود ودرلشکر مقابل سفیانی بجنگد اما من سخت مخالفم وپیشنهاد دادم به طریقی خاله و ابو علی و عماد را به ایران وکنار خودمان آورد ,چون درحال حاضر,ایران و خصوصا قم امن ترین مکان خاورمیانه است.هرچند که ایران هم از تجاوز سفیانی در امان نمانده وچندین بار بوسیله ی موشکهای سفیانی خاک ایران خصوصا اهواز ومناطق جنوب وجنوب غرب ,هدف قرارگرفته وتلفاتی هم داده اند. طارق مثل بچه ای لج کرده ومیخواهد برود, بهانه میاورد که به دنبال خاله و...میرود اما من میدانم شوق جنگیدن ودفاع از وطن و ناموسش وادار به رفتنش میکند,اما طارق باید بماند تا درلشکر مهدی زهراس خدمت کند,هرچه به اومیگویم بهانه ای دیگر برای رفتن میتراشد تا اینکه, با تلفنی که به من شد, پای رفتنش سست شد وفعلا تا روشن شدن وضعیت من در ایران مانده است. 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی .................💑................. 🍃 🌸 🌸🍃 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۵۷ و ۵۸ تلفن از طرف دوستان علی,بود,گویا تعدادی رزمنده میخواستند اعزام کنند به جنگ با سفیانی وچون من اصرارکرده بودم ,هروقت خواستید مدافع بفرستید من رااز قلم نیاندازید, به من خبردادند تا تصمیمم را بگیرم.برای رفتن بهترین راه بود,من در تل‌اویوو هم آموزش نظامی دیده بودم,چون یکی از قوانینش هست وهم دوسال آموزش پزشکی دیده بودم پس میتوانستم به عنوان امدادگر راهی بشوم. طارق اولش که نقشه ام را متوجه شد به شدت مخالفت کرد ,اما وقتی,ابعاد قضیه رابرایش روشن کردم وگفتم تنها راه وامید نجات فرزندانم درهمین اعزم هست,از حرفش کوتاه امد وبا نارضایتی پذیرفت که من بروم وقرارشد طارق وفاطمه کناربچه ها بمانند واز آن طرف هم عماد و خاله و ابوعلی به قم بیایند تا همگی دور هم باشند. امروز روز اعزام است,حسن وحسین وزهرا به پهنای صورتشان اشک میریزند واز من دل کن نمیشوند ,طارق حسن رامیگیرد...., حسین به اغوشم پناه میاورد,فاطمه حسین رامیگیرد...,زهرا محکم مرا چسپیده,بالاخره با وعده ی پیدا کردن عباس وزینب و برگشتن همه مان,بچه ها را ارام وراضی کردم واز خانواده ام خداحافظی نمودم و راهی شدم . داخل هواپیما را که نگاه میکنم ,به جز من پنج نفر دیگر ,زن هست که احتمالا انها هم برای,امدادگری وپرستاری اعزام میشوند... از چهره ی تک تک افراد معنویت ونورانیت میبارد, هرکداممان پرچم سیاهرنگی که روی آن «یا لثارات الحسین» حک شده به دست داریم...شور وشوقی زیادی در جریان است. در همین هنگام مردی محجوب با چهره‌ای آسمانی و لباس سربازی بلندگو را به دست گرفت و اینچنین شروع کرد: _بسم الله القاصم الجبارین...خوشحالم که این سعادت نصیبم شد که در معییت شما بزرگواران رهسپار جنگ با شیاطین زمان بشویم, بنده برادر کوچک شما هستم برای خدمت به مردم,دوستان مرا شعیب صدا میزنند... شما هرجور دوست دارید صدا بزنید... دیگر چیزی از حرفهایش نمیشنیدم زیرا نام شعیب...شعیب ...در گوشم زنگ میزد....به خدا درست است...نشانه‌ی ظهور...لشکری از خراسان با فرماندهی شعیب بن صالح با پرچمهایی سیاه رنگ برای مبارزه با سفیانی به عراق وارد میشوند,من این روایت را بارها و بارها در کتابهای مختلف خوانده ام ,ولی هیچوقت به ذهنم خطور نمیکرد که من هم جزیی از لشکر شعیب بن صالح باشم ,اخر این لشکر خراسان وفارسیان بود ومن یک زن عراقی....خدایا شکرت... چندین هواپیما با ما به پرواز در امده بودند و همه در فرودگاه متروکی در نزدیکی کوفه به زمین نشستند... آه کوفه....ای سرزمین من تو سالیان دراز درطول تاریخ شاهد چه چیزها که نبودی.... تو فرق شکافته ی مولا علی ع را دیدی ,تو دعوت کوفیان را شاهد بودی تو بی وفایی کوفیان را نظاره کردی,توسر برنی دیدی تو زن و کودک آل‌طه را در بند وزنجیر دیدی,تو انتقام مختار را دیدی واینک ظلم وجور یزیدیان زمان را میبینی ودراخر انتقام منتقم آل محمد ص را به نظاره مینشینی... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی .................💑................. 🍃 🌸 🌸🍃 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
🍃🍃🍃💫اَللّٰهُمَّ💫🍃🍃🍃 🍃🍃💫عَجِّل💫🍃🍃 🍃💫لِوَلیِکَ الفَرَجْ💫🍃 🕋فصل دوم 🕋رمان جذاب 🕋قسمت ۵۹ و‌ ۶۰ بعداز کمی استراحت چند گروه شدیم,یک گروه پیش رو بود که به قلب دشمن میزد , چون همه مشتاق حضور دراین گروه بودند, بین امدادگران ,قرعه زدیم ودر دل یک ختم صلوات نذر کردم که قرعه به نام من بیافتد چون با نقشه‌ای که در ذهنم ترسیم کرده بودم من باید خود را به مقر دشمن میرساندم وانگار خدا هم به این رفتن‌ رضایت داشت وقرعه ی من ودو خانم دیگه به اسم‌های ,راضیه وکیمیا افتاد وما خوشحال ازاین شانس مثلث شادی تشکیل دادیم ویکدیگر,راغرق بوسه کردیم. درتاریکی شب حرکت کردیم , هرچه جلوتر میرفتیم صدای گلوله بیشتر میشد...خیلی تا کوفه فاصله نداشتیم وتا طلوع آفتاب هم راهی نمانده بود, وضو گرفتیم ودربیابان خدا وزیرسقف اسمان با نورستاره های درخشان به نماز,ایستادیم. خورشید طلوع کرده بود که به روستایی نزدیکی کوفه رسیدیم...از دور بوی دود وسوختگی مشام را می‌آزرد... به محض ورود به روستا باصحنه ای مواجه شدیم که روح ادمی را می‌آزرد واز,زندگی سیرش میکرد... خدای من باورم نمی‌شود....انگار که اینجا قیامت کبری شده ,از هرطرف جوی خون روان بود ,یک طرف سری بریده,جایی پیکری بی سر ,نزدیک خانه ای,زنی با شکم دریده انگار مسلسل را رگباری به شکم زن نشانه رفته بودند, آن طرف‌تر کودکی درخون خود غلتیده...باورش برایمان مشکل بود,واقعا اینان چگونه حیواناتی هستند که اینچنین قساوت وسنگدلی دروجودشان نهفته... تمام افراد تیپ ما بادیدن این صحنه ها از خود بیخود شده بودند وخونشان به جوش آمده بود,با عزمی راسخ تر به سمت دشمن تازاندیم...هلیکوپترها وموشکهای هوابرد هم حمایتمان میکردند..آن سوی میدان, لشکر سفیانی هم با حمایت‌های حکومتهای شیطان صفت به انواع واقسام وسایل مجهز بودند. یک شبانه روز جنگیدیم وپیشروی کردیم , لشکر سفیانی مدام عقب‌تر وعقب‌تر میرفت, زخمی‌های بدحالمان کمتر از انگشتان یک دست بودند اما می‌بایست به عقب منتقل شوند ,چون دراین شب ,امکان پرواز به دلیل مسایل امنیتی نبود میبایست با امبولانس انها رابه عقب منتقل نماییم وبه شهرهایی که در دست حشدالشعبی عراق هستند ببریمشان. از بین سه امدادگری که همراه تیپ جنگی امده بود,دوباره قرعه ی همراهی با زخمی ها به نام من افتاد..اما من نمیبایست برگردم... من باید باشم...من نقشه ها دارم... بچه های من منتظرند ... 💫ادامه دارد .... 🕋نویسنده ؛ طاهره سادات حسینی .................💑................. 🍃 🌸 🌸🍃 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آیدی سفارش تبلیغات @hosyn405 در کانالهای👇 مشتاقان شهادت https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زوج خوشبخت https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae
زمانی که کودک صحبت می‌کند و یا سوالی دارد به او نگویید «چقدر حرف می‌زنی»: اگر هم کاری دارید به او بگویید تا کمی صبر کند، این‌گونه هم شکیبایی و هم احترام به کار دیگران را به او می‌آموزید. پرسش‌ها و حرف زدن‌های زیاد كودكان، نشانه رشد کنجکاوی کودک شماست که شما را باید خوشحال کند. 🌺🌺🌺 نتیجه مهارت فرزندپروری، دوست داشتن، درک کردن و پروش کودک است. من فرزندم را، بی‌هیچ قید و شرطی و در همه حال دوست دارم. اگرچه برخی از رفتارهای نامطلوب فرزندم گاهی مرا آزار می‌دهد! ولی می‌دانم که او فرزند خوبی است. فقط باید به او یاد بدهم که چگونه احساس و رفتار کند. 🌺🌺🌺 💕 یه اختلافی که معمولا بین زن و شوهر ها پیش میاد به خاطر خرید آقا هست 👇🏻👇🏻👇🏻 *خانم: چرا اینو خریدی؟* *چرا کمه؟ چرا زیاده؟* *چرا گوجه ها له شده ست؟* *آخه به اینا میگن میوه؟* و.... 👈🏻و به این ترتیب بگو، مگو بین خانم و آقا شروع میشه. 💕 خانم باسیاست اگه کمی تدبیر به خرج دهید دیگه شاهد اینجور تنش ها نخواهید بود👇🏻👇🏻 ⏪ *لیست خرید تهیه کنید.* ⏪ *موارد ضروری رو مشخص کنید.* ⏪ *مقدار خرید را مشخص کنید.* ⏪ *اگر خرید آقا مشکل داشت، لطفا همون اول ورود ایرادگیری نکنید، بگذارید در شرایط مناسب و زبانی مهربانانه، از خرید آقا انتقاد کنید.* 👈🏻 به این نحو آقا قطعا اشکال های خرید خود را قبول میکنند و دفعات بعد دقت لازم را به خرج خواهند داد. ✅ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
🔴🔷 امام رضا (ع): ✍ نگران نباش و فرزند بخواه، بدان خداوند روزی ایشان را می دهد 📚 اصول کافی، ج۶، ص۳ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae کودکان،بسیاری ازویژگیهای پدرومادررا درونی میکنند یعنی آنها راجزئی ازشخصیت خودشان میکنند. اگر میخواهیدفرزندی مهربان،مستقل، توانمندو.داشته باشیدبهتراست تلاش کنیدتاهمین ویژگیهارادرخودتان تقویت کنید.به معجزه تماشای کودکان و الگوبرداری شان ازوالدین،ایمان بیاورید. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae از حدود۲سالگی،کودکان«ترس»را میشناسند. اولین علامت این آگاهی عکس العمل آنها به صداهای بلندوناگهانی،صدای سگ، تاریکی وگریه کردن درصورت بیدار شدن ازخواب درتاریکی است. این ترسها کم وبیش تاحدود۶سالگی همراه کودک است که به تدریج بایدتا ۶سالگی خودبخودازبین برود. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند به كودكتان بجاي"مخالفت نكن بگوييد:"كاري كه گفتم راانجام بده" بجاي"فحش نده"بگوييد:"حرف خوب بزن"بجاي"به خاطر يك أسباب بازي دعوا نكن"بگوييد:"باهم شریک شوید https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ترس حسی خدادادی است که کودک بااستفاده ازآن ازخطرات دوری کرده وبه منبع امنیت(والدین)خودرا نزدیک میکند. فاجعه وقتی روی میدهد که یک مادریا پدرخودمنشاء ترس فرزندشوند. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae هیچ‌ کودک سالمی خنگ نیست هرکودک حتمادرچیزی مهارت داردوظیفه ‌ماوالدین این است که آنراپیدا کنیم وپرورش آن مهارت به اوکمک کنیم نباید فراموش کردکه آینده فرزندشمابا کودکی‌اش مرتبط میباشد. https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae كودكانی که دستِ بزن دارند : ✔كودکی كه می زند حال با دست باشد و يا با پا ، محكم باشد يا آرام ، عملی غيرمعمول و غير متعارف انجام می دهد كه با توجه به رده سنی می تواند به علت یکی از موارد زير باشد: ✔ناتواني در بيان صحيح مفاهيم ✔مشكلات اضطرابی ✔داشتن الگوی نامناسب رفتاری ✔والدين پرخاشگر ✔كمبود اعتماد به نفس ✔عدم توانایی در كنترل موثر هيجانات و احساسات ✔ديدن صحنه های خشونت آميز در فیلم ها ، بازی ها و كردن ها ✔انجام مستمر بازی های جنگی و خشن ✔ناتوانی در بيان صحيح درد و يا حالت های نامساعد جسمی ✔مشكلات گفتاری ✔شروع دوره پرخاشگری در مرحله قبل از نوجوانی در مورد "زدن" نگویید "بچه است درست میشه"... چون به خودی خود حل نخواهد شد بلکه به رفتارهای عادتی هم تبدیل میشود. علت رابا مراجعه به روان شناس شناسایی کنید و در صدد رفع علت باشید https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae بعضی از تغییرات معمول روانی نوجوانان شامل زودرنجی، پرخاشگری، شلختگی، حساس شدن، نوسانات خلقی و خودخواهی است در برخورد با این حالات نوجوان شکیباتر باشیم و او را طرد یا سرزنش نکنیم. کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند نادیده گرفتن بهترین روش مقابله با دشنام‌های کودکانه 💠۲ تا ۳ سالگی سن لجبازی کودکان است و کودک بدون این‌که مفهوم الفاظ را بداند، ممکن است کلمات بد را به زبان بیاورد. این الفاظ می‌تواند تند و قاطعانه و یا برعکس باشد، تعجب کردن و خندیدن می‌تواند باعث تشدید این رفتار شود، در این سن نادیده گرفتن، بهترین عملکرد است و به تغییر آن کمک می‌کند. 💠این نوع رفتار‌ها در کودکان دوره‌ای است، در سنین نوپا، کودک ممکن است مدت کوتاهی از الفاظ نامناسب استفاده کند و بعد، رفتار دیگری را جایگزین آن کند.در سنین بالاتر، کودک متوجه معنی دشنام می‌شود و برای بزرگ نشان دادن خود در مقابل دوستان ممکن است از این کلمات استفاده کند، نادیده گرفتن رفتار کودک در این سن کمک‌کننده نیست و والدین باید نارضایتی خود را اعلام کنند. 💠 وقتی کودک از این الفاظ استفاده می‌کند، اگر والدین از لحن کودکانه فرزندشان خوششان بیاید و به او بخندند یا واکنش خیلی تند نشان دهند، این رفتار در کودک تثبیت می‌شود، در این شرایط، اقوام درجه یک و حتی دو باید هماهنگ با هم برخورد مناسبی نشان دهند و روشی مشابه والدین را انتخاب کنند. اگر با وجود تذکرات، رفتار تکرار شد باید از روش‌های تنبیهی استفاده کرد. 💠منظور از تنبیه محرومیت است، مثلا وقتی کودک حرفی نامناسب زد، به ازای هر سال سن کودک یک دقیقه او را به اتاق دیگری بفرستیم و نیم ساعت بعد از پایان محرومیت به او بی‌توجهی کرده و نارضایتی خود را اعلام کنیم. می‌توانیم اسباب‌بازی مورد علاقه کودک را برای چند ساعت از او بگیریم و از بردن او به پارک یا جایی که دوست دارد، خودداری کنیم. 💠 اگر کودک در مهمانی یا در محیط عمومی از الفاظ نامناسب استفاده کرد، باید او را کنار بکشیم و بخواهیم به این رفتار خود پایان دهد، قبل از مهمانی هم می‌توان از روش‌های تشویقی استفاده کرد. روش‌های تشویقی باید تا حد ممکن کلامی و غیر مادی باشد تا کودک شرطی نشود.