eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
کانالهای ما در ایتا @mostagansahadat @zojkosdakt @skftankez @romankadahz @aspazyzoj @bazarkandah تبلیغات 👇 @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
والدین مرجع تقلید کودکانند. اگرنوع تربیت شما کتک زدن و پرخاش باشد به او آموزش میدهید این بهترین روش برای مدیریت برخورد با دیگران است. @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
💕 زن و شوهر باید در طول شبانه روز، دقایقی را با هم ارتباط کلامی 💕داشته باشند . . . @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
۶۰ درصد خانم ها دچار افسردگی خفیف هستند! برای بهبود افسردگی حتما هر روز گل نرگس را ببویید... بوییدن گل نرگس کلید درمان افسردگی است مولفه های تشکیل دهنده گل نرگس میتوانند از سدخونی مغزی که مغز را منزوی نگه میدارد عبور کنند،این سد مشکل مهمی برای پزشکان در درمان افسردگی ست. @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
❣ 🆔 تو را که تماشا ميکنم😍 هوايم ، دل انگيز مي شود☺️ انگار کسي خوش عطرترين گلهاي باغ را چيده باشد💐 در گلدان دلم...❤️ 🌀دنیاي مرا گشتند جز عشق تو چيزی نیست @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
برای استحکام روابط زناشویی به چند نکته توجه کنید: ❶به ظاهرتان رسیدگی کنید. فکر نکنید وقتی در یک خانه زندگی می‌کنید دیگر مهم نیست چگونه به نظر برسید. جاذبه ظاهری‌تان را حفظ کنید. ❷ـ معطر بودن می‌تواند در روابط زن و شوهر معجزه کند . همیشه خوشبو باشید و اگر از سر کار می‌آیید یا آشپزی کرده‌اید، با دوش‌گرفتن و تعویض لباس خود را برای دیدار با همسرتان آماده کنید. بوی قرمه‌سبزی اشتها‌برانگیز است، اما این بو روی لباس همسر می‌تواند خیلی دفع‌کننده باشد.معطر بودن فقط استفاده از عطر نیست. ❸ مسواک زدن و دهان خوشبو داشتن را جدی بگیرید. شما و همسرتان، نزدیک‌ترین رابطه را با هم دارید. گاهی شوخی‌های کلامی و حتی پیامک‌هایی که شیطنت‌آمیز است می‌تواند به استحکام رابطه‌تان کمک کند. ❹ـ چند وقت یکبار یک شب رویایی برای خود بسازید. می‌توانند بچه‌ها گاهی منزل پدربزرگ و مادربزرگ بمانند و شما یک خانه دو نفره را تجربه کنید. @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
☘ ♨️مصرف روزانه ۷ چه بلایی سر بدنت میاره؟! 🔘 از بین میره 🔘 تنظیم میشه 🔘 تقویت میشه 🔘 مستحکم میشه 🔘به کمک میکنه 🔘عملکرد بهتر میشه 🔘همیشه شاداب داری @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
هدایت شده از کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️
11.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حلوای ماهو مواد مورد نیاز: شکر ۳ق غذاخوری کره ۱۰۰ گرم شیر عسلی ۱قوطی خامه صبحانه ۲پاکت گلاب ۳ق غذاخوری زعفران ۳ق غذاخوری بریم سراغش 🛎️ 👩🏼‍🍳زمانی که شکر رو اضافه کردید اصلا هم نزنید تا کاراملی بشه 👩🏼‍🍳بعد اضافه کردن کره نگران نباشید کمی اگه سفت شد هم بزنید کاملا یکدست میشه 👩🏼‍🍳موقع اضافه کردن خامه همون‌طور که گفتم خیلی هم بزنید که یکدست بشه 👩🏼‍🍳حلوای ماهو باید مرتب هم بخوره تا حباب غلیظ روی سطح کار دیده بشه از روی حرارت بردارید چون بعد سرد شدن سفت تر میشه 😋 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال آشپزی زوج خوشبخت ❤️ https://eitaa.com/joinchat/3221422761C0641bc6448 پذیرش تبلیغات @hosyn405 فوروارد یادت نره😉
وقتی شوهرت سکوت کرد بدونید نیاز به سکوت داره پس سکوت کنید هی نگید چی شده بدتر موجب فرارش میشید. @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405 ‎‌‌‌‌‌‌‌
راه‌هـای درسـت بحـث کـردن؛ با همسـر. ♨️یک ازدواج موفق، نیازمند کار و تلاش است و ناچارا جر و بحث‌هایی با همسرتان خواهید داشت. ♨️جر و بحث بخشی طبیعی از هر رابطه‌ای است، اینکه چطور با همسرتان بحث کنید می‌تواند تعیین کند، رابطه‌تان دوام خواهد داشت یا در دراز مدت به مشکل خواهد خورد. ♨️درست بحث کردن به شما و همسرتان کمک می‌کند مشکلات‌تان را راحت‌تر حل کنید و به عنوان یک زوج، رشد کرده و کامل‌تر شوید. @zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
@mostagansahadat ---------------------------------------------------- اخبار آنی از منطقه و محورمقاومت👇 کانال ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت /ایتا https://eitaa.com/joinchat/3712811153Cc17969aedd گروه ضدصهیونیستی مشتاقان شهادت /سروش https://splus.ir/joingroup/ACgIy4AlYlSxolFoEC-hgQ تبلیغات @hosyn405
­ مردها هم ناز دارند اگر زن بودن را بلد باشی باید نازش را بکشی سرش را بگذاری روی گل‌های دامنت و به دلش گوش کنی. مردی که تکیه‌گاه توست گاهی نیازمند تکیه دادن است... ‎‌‌‌‌‌‌‌@zojkosdakt ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g سفارش تبلیغات https://eitaa.com/hosyn405
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
م می زدم که امد. فوری فاصلمان را پر کردم و گفتم: – لطفا بدون مقدمه زودتر بگید چی شده. سرش را انداخت
ادامه رمان سیم خاردار نفس ـ رنگتون پریده لطفا بخورید. آب میوه را گرفت و گفت: –خودتون خوبید؟ –شما خوب باشید، خوبم. ما قسمت همیم راحیل، اگه شماها یه کم کوتاه بیایید. حداقل به خاطر خدا. قسمت رو ما خودمون می سازیم. نگاه گنگی به من انداخت و پرسید: –به خاطر خدا؟ نگاه گنگش را به پاکت آب میوه ایی که دستش بود، دوخت. نی پاکت آب میوه را داخلش فرو بردم و به دستش دادم او پاکتی که دستش بود را طرفم گرفت و تشکرکرد. احساس ضعف داشتم، فوری آب میوه ام را خوردم. راحیل هنوز در همان حالت بود. صدایش زدم جواب نداد، بلند شد و گفت: – باید زودتر بریم کلاس...چادرش را گرفتم و کشیدم به طرف نیمکت و گفتم: – لطفا بشین. برای این که چادر از سرش نیوفتد نشست و گفت: – استاد راهمون نمیده‌ها. نگران گفتم: – با این حال، بری سر کلاس که بدتره، حداقل اونو بخور تا کمی فشارت بیاد بالا.(اشاره کردم به پاکت آب میوه) دوتا مک به نی زد و دوباره بلند شد و گفت: – باید زودتر بریم. بلند شدم و با هم، هم قدم شدیم. در سکوت شانه به شانه‌ی هم راه می رفتیم و چقدر برایم این همراهی لذت بخش بود. نزدیک دانشگاه که رسیدیم دلم نمی خواست بگویم، ولی برای این که نشانش دهم که حواسم به همه چیز هست گفتم: –فکر کنم شما جلوتر برید من بعدا بیام بهتر باشه. برگشت به صورتم نگاه تحسین آمیزی انداخت و با لبخند گفت: –ممنونم. وقتی راحیل رفت با خودم فکر کردم کلا راحیل حرف بدی نمیزند که می گوید فعلا با هم دیده نشویم. همه‌ی حرف هایش را قبول دارم فقط کارهایی که می گوید انجام دادنش سخت است. بخصوص برای من. بعد از کلاس می خواستم پیام بدهم که صبر کند تا خودم برسانمش، ولی ترسیدم در دلش بگوید باز ما یک لبخند به این پسره زدیم، خودمانی شد. چند روزی گذشت، روزی نبود که مادرم سراغ راحیل را نگیرد و من نگویم که هنوز خبر نداده. از بس از راحیل تعریف کرده بودم. احساس کردم کم‌کم مادرم هم علاقمند شده زودتر با او آشنا شود. بعد از این که شام خوردیم، مادر با یک ظرف میوه آمد و کنارم نشست و گفت: –میگم مادر اگه باهاش راحت نیستی و روت نمیشه، می خوای من برم خونشون اول بامادرش صحبت کنم؟ لبخندی زدم و گفتم: –مامان جان مثل این که شما از من مشتاق ترید... ــ من به خاطر خودت می گم، از وقتی حرف این دختره تو خونس مثل مرغ پر کنده میمونی، خودت خبر نداری. سرم را پایین انداختم و گفتم: – از وقتی گفته مادرش راضی نیست، حالم بده، می‌ترسم... مادرم با تعجب حرفم را برید و گفت: –چی؟ برای چی آخه؟ اونوقت دلیلش چیه؟ ــ دلیلش همونایی که شما هم میگید دیگه... بعد آرام ادامه دادم: – انگار شما مادرا بهتر از هر کسی می دونید ما با هم فرق داریم. –کاش یکی مثل خودمون رو می خواستی. شایدم حکمتیه که مادرش نخواسته، خب توام کوتا... نگذاشتم ادامه بدهد و گفتم: –نگو مامان، حتی فکرش دیونم می کنه. بلند شدم که به اتاقم بروم، مادر گفت: –میوه بخور بعد. دلخور گفتم: –دیگه از گلوم پایین نمیره. روی تختم دراز کشیدم و گوشی را دستم گرفتم. دلم گرفته بود و دلم می خواست این رابرایش بنویسم. اول اسمش را صدا زدم، طول کشید تا جواب بدهد. نوشت: –بله. نوشتم: –یه دنیا دلم گرفته. چند دقیقه‌ای طول کشید و پیام داد: – می خواهید حالتون خوب بشه؟ نمی دانم چه اصرای داشت ضمیر جمع به کار ببرد. نوشتم: ــ آره خب. ــ با خدا حرف بزنید. نوشتم: – باشه، ولی دلم می خواست تو آرومم می کردی... ــ حرف از محالات نزنید. برایش شب بخیر فرستادم، ولی جواب نداد. همانطور که دراز کشیده بودم آنقدر با خدا حرف زدم که خوابم برد. ✍کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند❤ https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae ... دست هایم را در جیبم گذاشته بودم و تکیه داده بودم به دیوار و به امدنش نگاه می کردم. آنقدر دلتنگش بودم که نمی‌توانستم چشم از او بردارم. با دوستش سرگرم صحبت بود. نزدیک که شد، نگاهش سُر خورد و در چشم هایم افتاد، لبهایش به لبخند کش امد. تعجب کردم، احساس کردم چشم هایش برق می‌زنند. لب زدم و با سر سلام کردم. او هم با باز و بسته کردن چشم هایش جواب داد. لبخندش جمع نمیشد. پر از انرژی مثبت شدم. کاش میشد دلیل خوشحالی‌اش را بپرسم. گوشی را برداشتم و فوری پیام دادم ، تا دلیلش را بدانم. حسی به من می گفت این خوشحالی‌اش مربوط به من است. بعد از این که پیام دادم، منتظر جواب ماندم، ولی خبری نشد. از انتهای سالن استاد را دیدم که به طرف کلاس می آمد. وارد کلاس شدم، نگاهمان به هم افتاد و اشاره ی نا محسوسی به گوشی‌ام کردم، و به او فهماندم که گوشی‌اش را چک کند. بعد از این که استاد امد و شروع به صحبت کرد. صدای پیامش امد. باز کردم نوشته بود: –مامان گفت: برای آشنایی می تونید بیایید. انگار دنیا را یک جا به من دادند. آنقدر خوشحال شدم که با صدای بلند، همانطور که به صفحه ی گوشی‌ام نگاه می کردم، گفتم: –واقعا؟ سک