eitaa logo
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
3.9هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
کانالهای ما در ایتا @mostagansahadat @zojkosdakt @skftankez @romankadahz @aspazyzoj @bazarkandah تبلیغات 👇 @hosyn405
مشاهده در ایتا
دانلود
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
✨بہ نـــــــامـ خـــــــدای شـــــــہیدان✨ 🕊🕊 #تاپــــروانگی 🕊🕊 قسمـت #شصت_وسه دستی به صورت
✨بہ نـــــــامـ خـــــــدای شـــــــہیدان✨ 🕊🕊 🕊🕊 قسمـت طاها ناراحت بود،.. انگار شنیدن واقعیت هایی که تو تمام چند روز گذشته از زیر بارش شونه خالی کرده و فرار می کرد.. حالا بیشتر باعث ناراحتیش شده بود. برگشت توی جوابم گفت: _یعنی منو اینجور آدمی فرض کردی؟ مثل کریم آقا؟! _من فقط مثال زدم... نفس عمیقی کشید و گفت: _من حتی با همین مساله هم که زیادی بزرگش کردی، کنار میام چون... چون... کرد و نگفت چون دوستم داره! خیره نشد توی چشمم تا دلمو ببره، هیچ وقت ازین کارا نکرده بود. بود! همین که خانوادش رو فرستاده بود جلو یعنی آدم حسابی بود تو ذهن من حداقل. دید که ساکتم بازم خودش سکوت رو شکست: _لااقل یکم فکر کن، زمان بده... بذار از همه طرف بسنجیم. چرا این همه عجله؟ _چون می خواستم تا قبل از اینکه رسمی بیاین خواستگاری همه چیز رو بدونی. برام مهم بود که عجله کردم. به ضرب بلند شد و گفت: _خیله خب گفتنیا رو هم شما گفتی و هم من! حالا بهتره یهو همه چیزو خراب نکنیم. فرصت زیاده... انقدر از زیر چادر ناخنم را توی گوشت دستم فرو کرده بودم که شک نداشتم کبود شده! می خواست بره که گفتم: _من فکرامو کردم پسرعمو منتظر ایستاد تا کلامم کامل بشه: _ما به درد هم نمی خوریم! باید رک می شدم تا بفهمه می خوام دل بکنه! نه؟ دوست داشتن که فقط به وصال نیست ترانه... یه وقتایی همین که بگذری هم عمق احساست رو، رو کردی! من از طاها گذشتم؛ و انقدر مصر بودم که حتی نتونستم آینده ای رو تصور کنم باهاش! دور تخیلاتم رو هم خط قرمز کشیدم. من ناقص بودم ولی اون چیزی کم نداشت، می تونست خیلی زود یکی رو پیدا کنه صد درجه بهتر از من... نباید رو حساب احساس دخترونم آیندش رو تباه می کردم. لکنت گرفته بود انگار _اما من... _تو رو به روح بابام بس کن، من دیگه طاقت دور خودم چرخیدنو ندارم! غصه ی خودم کم نیست... نذار نقل زبون اینو اون بشیم. برو پسرعمو؛ مطمئن باش بیرون از این خونه، بخت بهتری منتظرته... فقط یه لحظه نگاهم کرد، هیچ وقت نتونستم حلاجی کنم معنیشو... بعدم رفت... یعنی هولش دادم دیگه با حرفام! چشم تار شده از اشکم به چایی از دهن افتاده ای بود که حتی بهش دستم نزد و قندون پر قندی که انگار بهم دهن کجی می کرد! صدای قدم های خانوم جون که توی راه پله پیچید فهمیدم زندگی به روال عادی باید برگرده... اون روز که گذشت یکی دوبار دیگه هم غیر مستقیم و دورادور پیغام فرستاده بود که پای همه چی می مونه و بهتره بیشتر فکر کنم اما خانوم جونم موافق نبود که کات نکنیم همین اول کار... می گفت جوانه و خاطرخواه شده، سرش باد داره. پس فردا که دید هم سن و سال هاش دست بچه هاشونو گرفتن اونوقت فیلش یاد هندستون میکنه خب حقم داره! نمیشه زور گفت که... منتها الان عقلش نمی رسه. و اینجوری شد که پرونده ی دوست داشتن ما همون اول کار بسته شد. ادامه دارد... کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کانال زوج خوشبخت و تربیت فرزند❤
✨بہ نـــــــامـ خـــــــدای شـــــــہیدان✨ 🕊🕊 #تاپــــروانگی 🕊🕊 قسمـت #شصت_وچهار طاها ناراح
✨بہ نـــــــامـ خـــــــدای شـــــــہیدان✨ 🕊🕊 🕊🕊 قسمـت فردا همان آخر هفته ای بود که ترانه از او خواسته بود تا دشمن شادشان نکند! یعنی خانه ی عمو دعوت بودند، چون اربعین💚 بود و مثل همیشه بساط نذری به راه بود... می توانست مثل این چند وقت اخیر نباشد و یا تنها برود و بخاطر نبودن ارشیا هزار بهانه بیاورد اما حالا شرایط باهمیشه فرق کرده بود... ارشیا توی همین دو سه روز بارها پیام داده و زنگ زده بود، شبیه قبلترها نبود، بی تفاوت نبود و همین هم ریحانه را خوشحال می کرد و هم نگران! هرچند ریحانه گارد گرفته بود، اصلا برای مجبور بود این پیله ی موقت را دور خودش داشته باشد! امروز گوشی را روی حالت پرواز گذاشته بود چون باید فکر می کرد، بس نبود این آشفتگی ها و مدام دور ماندن از هم؟ حالا که ارشیا با همه ی خطاها باز هم کوتاه آمده و غرورش را کنار گذاشته بود پس تکلیف خود ریحانه چه بود؟ وظیفه ای نداشت در قبال همسر و کودکش؟ اصلا تا کی باید دربه در می ماند؟ بیچاره طفل بی گناهش... تصمیمش را باید می گرفت. حتی شب قبل از خواب برای خودش خط و نشان هم کشید! فردا باید می رفت خانه ی عمو... از همین جا باید تغییرات را شروع می کرد. صبح آماده شد و برعکس ترانه که متعجب بود از رفتارش، خودش با آرامش آماده شد و راهی شدند. نمی دانست چه پیش می آید اما دلش گواهی بد هم نمی داد. وارد کوچه که شدند با دیدن پرچم هیئت و دود غلیظ اسفندی که همه جا را پر کرده بود اشک به چشمش نشست. چقدر امسال از این فضاهای دوست داشتنی دور مانده بود. عمو با دیدنش لبخند دندان نمایی زد و مثل همیشه گرم و صمیمی خوش آمد گفت و بعد هم زنش را صدا زد... زنعمو هم که حسابی دلتنگش بود دو سه باری در آغوشش کشید و کلی قربان صدقه اش رفت. خوشحال بود از قرار گرفتن در جمع اقوامی که این چنین از حضورش استقبال می کردند و دوستش داشتند. ده دقیقه ای از توی حیاط بودنشان گذشته بود که زنعمو گفت: _ریحانه جان، پاشو بیا بریم سر دیگ. یه همی بزن حاجت بگیری، می دونی که این شله زرد ما خوب حاجت میده و چشمکی حواله ی ترانه کرد، ترانه با خنده گفت: _وا! خاک بر سرم زنعمو... حالا نوید اگه بشنوه فکر می کنه راست میگین _مگه دروغ میگم گل دختر؟ _نه نه، منظورم این نبود ولی خب به این شوری نبوده که. حالا هر دختر مجردی که بره پای دیگ واسش حرف درمیارن،.. وگرنه من که تا بیام دست راستو چپمو بشناسم این نوید پاشنه ی خونه رو از جا کند و ما رو برد... همه هم شاهدن!😁😜 زنعمو که انگار از اداهای ترانه به وجد آمده بود خندید😃 و بعد بین انگشت اشاره و شصتش را گاز گرفت و گفت: _خدا خفت نکنه دختر... همیشه ی خدا جواب تو آستین داری. بسه دیگه نخند دهنت کج میشه روز اربعینی... استغفراله چادرش را جمع کردو دست ریحانه را گرفت و رفتند کنار دیگ. ملاقه ی دسته بلند را برداشت، با بسم الله شروع کرد به هم زدن و بعد به او داد. ریحانه زیرلب صلوات فرستاد و به حاجت هایش فکر کرد. کاش ارشیا هم بود، کاش بچه شان صحیح و سلامت به دنیا می آمد، هنوز هم بخاطر که شده بود شاکر خدا و امام حسین بود... کاش خدا لطف را در حقش تمام می کرد و این روزهای بلاتکلیف انقدر کش نمی آمدند. ترانه با آرنج به پهلویش زد و از حال و هوای خوبی که داشت درآوردش. با اخم برگشت و پچ پچ کنان گفت: _هوی، چته تو؟ پهلوم دراومد _خب بابا ببخشید هول شدم _چه خبره مگه؟ _اونجا رو... ببین کی اومده _کی اومده؟ لابد عمه ی خدابیامرزه _خوشمزه جان! طاهاست... اوناهاش جلوی در با بهت سرش را چرخاند و نگاه کرد به آن طرف، راست می گفت. بعد از چند سال می دیدش؟ طاها آمده بود اما تنها نه! ادامه دارد... کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سیب زمینی متری خفن و خوشمزه😋 هر سیب زمینی = ۱ ق نشاسته ذرت مواد لازم : سیب زمینی نشاسته ذرت نمک و فلفل . 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
14.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قیمه با مرغ😍 مواد لازم : نصف سینه مرغ پیاز ۱ عدد رب گوجه ۲ ق غ پوره ۲ عدد گوجه لیمو عمانی ۳ عدد پودر هل نوک ق چ گلاب حدود ۵-۶ قطره زعفران زردچوبه لپه . 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g
کوفته شکم پر✨ مواد لازم: بلغور ریز گندم ۳ فنجان رب گوجه فرنگی ۱ق.غ سس چیلی یا رب فلفل ۱ ق.غ تخم مرغ ۱ عدد آرد گندم نصف لیوان نمک، فلفل، فلفل قرمز، زیره سبز آرد سمولینا نصف لیوان بلغور رو با 1.5 پیمانه آب جوش خیس می کنیم. کمی صبر کنید و همه مواد به جز تخم مرغ و آرد رو با هم مخلوط کنید و خوب ورز بدین. وقتی خمیر به غلظت آدامس رسید، آرد و تخم مرغ رو اضافه کنید و دوباره خوب ورز بدین. خمیر باید خیلی خوب ورز داده شه. اگر سینی با وارد کردن انگشتان به خمیر بلند شد، خمیر ما آمادس. برای داخل کوفته: گوشت چرخ کرده ۶۰۰ گرم کره ۲ ق.غ روغن زیتون ۲ ق.غ پیاز ۴ عدد نمک، فلفل، پاپریکا یک کاسه گردوی خرد شده کره و روغن زیتون رو در تابه بریزید و آب کنید. پیازها رو اضافه کنید و تفت دهید تا نرم شوند. گوشت چرخ کرده رو اضافه کنید و خوب تفت دهید تا آب آن تمام شود. نمک و سایر ادویه ها رو اضافه می کنیم و حرارت رو خاموش می کنیم. اونارو تو یک کاسه بزرگ قرار می دهیم و گردوها را که درشت خرد شده اضافه می کنیم و مخلوط می کنیم. کیسه فریزر را از وسط برش می دهیم و یک تکه به اندازه گردو از هاون برداشته و گرد می کنیم. روی کیسه می گیریم، کمی خیس می کنیم و کیسه را روی آن می بندیم. به صورت گرد باز می کنیم، دستمان را کمی خیس می کنیم، تو دست می گیریم و وسط آن را از مواد پر می کنیم و درست می بندیم. در این بین می توانید کمی دست خود را خیس کرده و به راحتی فرم دهید. و در آخر در روغن داغ سرخ کنید همیشه با لیمو سرو کنید 🍃 . 🥮••🍹•» ☕️🧁 «•🍹••🥮 کانال زوج خوشبخت وتربیت فرزند ❤️ ایتا https://eitaa.com/joinchat/4178051217Cfdf20f5eae سروش https://splus.ir/joingroup/AGimDIjc-b5qplaV1a7j9g