🔴 امام زمان تنها برآورنده حاجاتِ همه خلایق
🔵 آیتالله سید حسین حسینی(ره):
🟢 تنها امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که می تواند حاجاتِ تمام خلایق را برآورده کند.
حاجات تمام پیامبران و امامان هم از ابتدای خلقت تا به حال این بوده که زمین را دگرگون کنند و آن را آماده برای تکامل بشر سازند ولی نتوانسته اند خدا میخواهد این کار به دست مبارک آقا امام زمان (عجل الله فرجه) انجام بشود.
🔹 وقتی آمد تکیه به دیوار کعبه میدهد و فریاد «أنا بقيّة الله...» سر می دهد صدایش بی آن که نیاز به دم و دستگاه باشد به تمام عالم می رسد حتی به نوزادان درون رحم!
🔹 هر کس از قبل در رکاب بقیة الله بوده آن وقت هم در رکاب اوست. یک وقت چشم باز می کنی می بینی در مدینه و مکه هستی کنار خود حضرت شمشیر در دست داری و آماده به خدمت.
📚 دالان بهشت ج ۱ ص ۱۵۳
#امام_زمان
#روز_بیعت
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 رئیسی: جهان در انتظار منجی است.
🔵 قدرتهای کهنه درحال افولند،
🟢 آنها گذشتهاند و ما آیندهایم.
#امام_زمان
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری | امانِ اهلِ زمین |
اینکه قرنهاست نمیبینم تو را،
دلیل نمیشود که نداشته باشیمَت!
ما تکیه دادهایم به تو،
که تا امروز نلرزیدهایم!
🤝ویژه #عید_بیعت
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
حوادث آخرالزمان.mp3
7.58M
#تلنگری
#رهبری | #استاد_عالی | #استاد_شجاعی
✘ حوادث و فتنههای آخرالزمان بسمت یک گزینش جدی در حرکت است!
• گزینش آنان که اهلِ امام هستند،
و آنان که اهل امام نیستند!
√ نقش من در شدائد آخرالزمان چیست؟
√ باید چگونه نگاه کنم ؟
√ چگونه بایستم ؟
√ چگونه بجنگم ؟
که اهل امام باشم ؟
🤝ویژه #عید_بیعت
رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
انسان شناسی ۳۱۶.mp3
11.02M
#انسان_شناسی ۳۱۶
#استاد_شجاعی | #استاد_عالی
• دخترم رفت دانشگاه، کلّاً حجابش رو برداشت!
• پسرم تا رفت سرکار دیگه کم کم نمازش رو هم رها کرد!
• خودم تا وارد اداره جدید شدم، آروم آروم نگرشم به دنیا عوض شد و اعتقاداتم رنگ باخت.
√ آخه چرا اینطوری میشه؟
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
❇️ #خبرخوب
زارع مدال طلای جهان را به امام رضا(ع)تقدیم کرد
🔺 امیرحسین زارع،سنگین وزن کشتی آزاد ایران پس از کسب مدال طلای جهان : تمام زندگیم را از امام رضا(علیه السلام) دارم و این طلا به همراه طلای بازیهای آسیایی را میخواهم به آستان قدس رضوی و خدمت امام رضا(علیه السلام)تقدیم کنم.
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 چرا ضریح امام رضا(علیه السلام) وسط روضه منوره نیست؟
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ
عَلِيِّ بْنِ مُوسَىٰ الرِّضَا الْمُرْتَضَىٰ
الْإِمامِ التَّقِيِّ النَّقِيِّ
وَحُجَّتِكَ عَلَىٰ مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرَىٰ الصِّدِيقِ الشَّهِيدِ
صَلاةً كَثِيرَةً تامَّةً زاكِيَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
كَأَفْضَلِ مَا صَلَّيْتَ عَلَىٰ أَحَدٍ مِنْ أَوْلِيَائِكَ
#چهارشنبه های امام رضایی
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لب خوانی امیر حسین زارع بعد از قهرمانی
امیرحسین زارع: قهرمانیمون رو از آقا گرفتم!
پژمان درستکار: یا امام رضا
امیرحسین زارع: یا علی بن موسی الرضا
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
✌در آسـتانہے ظــهور✌
🛑🎥 چرا ضریح امام رضا(علیه السلام) وسط روضه منوره نیست؟ اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى
یکعارفبزرگواریمیفرمود:
وقتیدلتانگرفتوگرفتارشدید؛
ذکر'یـــــارئــــوف'را زیادبگویید
و با این ذکر به امام رضا علیهم السلام،
متوسل شوید.
گویاخداوقتیبخواهد
برایاینذکرشمااثریبگذارد،
کارتانرابهامامرضامیسپارد((:🌱
#استادپناهیان
#امام رضا
#چهارشنبه های امام رضایی
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
📸 یگانهای نیروهای سپاه و ارتش ایران در منطقه مرزی شمال، در حالت جنگی قرار گرفتهاند.
📌 گفتنی است برخلاف سیاسیون و نظامیهای سیاسی شده، برای نیروهای مسلح مسجل شده بود که امکان دارد عناصر علیف جنگ را در شمال ارس شروع کنند.
☑️مقامات ارمنستان در قره باغ از غیرنظامیان می خواهند که در پناهگاه ها بمانند.
☑️ حمله پهپادی و توپخانهای باکو بر علیه مواضع ارمنستان در خانکندی.
☑️باکو برخلاف قوانین و مقررات جنگی، مناطق مسکونی غیرنظامی استپانکرت را گلوله باران کرد.
📌منابع خبری غیر رسمی :
لشکر 31 عاشورا سپاه آمادهباش شده است.
🔸 طبق اخباری که توسط منابع غیررسمی در فضای مجازی منتشر میشود، لشکر 31 عاشورا نیروی زمینی سپاه مستقر در تبریز به علت آغاز درگیریها در قرهباغ آمادهباش شده است.
🚨 همچنین گزارشهای تأیید نشدهای از پرواز پهپاد بایراکتار TB-2 باکو نزدیک به مرز کشورمان جهت رصد تحرکات نیروهای مسلح ایران منتشر شده است.
📣 شارل میشل، رئیس شورای اتحادیه اروپا، از آذربایجان خواست «فورا» به عملیات خود در قره باغ کوهستانی پایان دهد.
🚨 تانک های آذربایجانی در تلاش برای پیشروی به سمت شهر اسکران در آرتساخ هستند.
#آتش_آذربایجان
#اخوان_الترک
#ظــهور_نــزدیکہ...
نشــانہهـاے عـام بہ وقـوع پـیوستہ ... نشـانہهـاے خـاص در حـال رخ دادنہ آمـادهے ظـهور باشـید و غـربال دنـیا نـشوید...
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینو ببینید جگرتون حال بیاد😁🌿💦🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
آزمونهای بیعت با امامِ آخر
برخلاف یازده امام دیگه، قبل از ظهور گرفته میشه ..!
✘ حتی از شمـــا
ویژه #عید_بیعت
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
✘ من نمیخوام ازدواج کنم، حوصله خرده فرمایش یه آدم دیگه رو ندارم!
✘ من نمیخوام بچهدار شم، اعصابم کشش نداره!
❌ از همین وضعیتم راضیام،
چه ایرادی داره که نخوام مثل بقیه زندگی کنم؟
منبع: کارگاه تمارین صبر(حلم)
رسانه رسمی استاد محمد شجاعی
#امــامت_نیـست_راحــتے!!!
بچہ شیعہ کجـای کـارے؟
او منتـظر توست!!!
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
🔴 امام زمان تنها برآورنده حاجاتِ همه خلایق
🔵 آیتالله سید حسین حسینی(ره):
🟢 تنها امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف است که می تواند حاجاتِ تمام خلایق را برآورده کند.
حاجات تمام پیامبران و امامان هم از ابتدای خلقت تا به حال این بوده که زمین را دگرگون کنند و آن را آماده برای تکامل بشر سازند ولی نتوانسته اند خدا میخواهد این کار به دست مبارک آقا امام زمان (عجل الله فرجه) انجام بشود.
🔹 وقتی آمد تکیه به دیوار کعبه میدهد و فریاد «أنا بقيّة الله...» سر می دهد صدایش بی آن که نیاز به دم و دستگاه باشد به تمام عالم می رسد حتی به نوزادان درون رحم!
🔹 هر کس از قبل در رکاب بقیة الله بوده آن وقت هم در رکاب اوست. یک وقت چشم باز می کنی می بینی در مدینه و مکه هستی کنار خود حضرت شمشیر در دست داری و آماده به خدمت.
📚 دالان بهشت ج ۱ ص ۱۵۳
#امام_زمان
#روز_بیعت
دهباشی دعای فرج.mp3
4.99M
📿 دعای فرج (الهی عظم البلاء)
🔺️با نوای مهدی #دهباشی
👌بخوان دعای فرج دعا اثر دارد
👌 دعا کبوتر عشق است بال و پر دارد
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
هدایت شده از ✌در آسـتانہے ظــهور✌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤
یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج)
ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه*
به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️
@zoohoornazdike
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️_ میخواین بالا برین؟
سه جا خودتونو زمین بزنین
حجتالاسلاممؤمنی
پیشنهاد دانلود
@ashgjanam_amamzamanam
💠💌💠💌💠💌💠💌💠💌💠
✌در آسـتانہے ظــهور✌
••|🌼💛|•• #برگرد_نگاه_کن قسمت 6 خودم را به پشت پیشخوان رساندم و تنم را روی صندلی رها کردم. من با ای
••|🌼💛|••
#برگرد_نگاه_کن
قسمت 7
شاید هر کس دیگر بود از دریافت این پول خوشحال میشد ولی من نشدم.
همانطور ماتم زده به پول روی میز زل زده بودم که سعید کنارم ایستاد و همانطور که میز را جمع میکرد پول را روی دفترچهی سفارشم گذااشت. .
–دیدم به تو اشاره کرد. این مال توئه،
سعید همهی وسایل را روی میز چرخدار گذاشت. بعد گفت:
–بیا بریم دیگه، چرا خشکت زده، تا حالا کسی بهت انعام نداده بود؟
تکرار کردم.
–انعام؟ احساس بدی پیدا کردم. حس کردم به خاطر این که آن اتفاق افتاده این آقا با خودش گفته چقدر دست و پا چلفتی است. حالا یه پولی بدهم که کمکش کنم.
به آقای جوان نگاه کردم. پای تخته سیاه، گچ به دست کمی ایستاد و فکری کرد و نوشت.
"با حوصله" بعد نگاه گذرایی به من انداخت.
آقای غلامی کنار در کافی شاپ تخته سیاه پایه داری گذاشته بود که اگر مشتریها دلشان خواست نظرات یا حرفهایی که دوست دارند را رویش بنویسند. سعید میگفت کمتر کسی چیزی مینویسد، برای همین تخته بیشتر به صورت تابلو اعلانات درآمده و گاهی بچه ها منو روز را رویش مینویسند. آقای غلامی با لبخند مرد جوان را بدرقه میکرد.
–خوش آمدید آقای امیر زاده.
به طرف پیشخوان رفتم و رو به خانم نقره پرسیدم:
–نکنه من رفتم کنار میزش و ازش پرسیدم چیزی لازم نداره فکر کرده من دارم خوش خدمتی میکنم و این پول رو به من داده؟
خانم نقره شانه ایی بالا انداخت.
–خب حالا اگر اینجورم فکر کنه مگه اشکالی داره؟ این آقا زیاد میاد اینجا.
–ولی من فقط وظیفم رو انجام دادم.
–خب اونم وظیفش رو انجام داده...
سعید کنار خانم نقره ایستاد و اعتراض کرد.
–این چرا اینجوریه؟ از هر چی بقیه خوشحال میشن این ناراحت میشه.
خانم نقره لبش را گاز گرفت.
–تو چیکار به این کارا داری؟
سعید راهش را به طرف آشپزخانه کشید و شروع به غرغر کردن کرد.
انگار پشت من حرفهایی میزد.
از خانم نقره پرسیدم:
–خب اگه زیاد میاد اینجا، قبلنم به کسی پول داده؟
شانهایی بالا انداخت.
–نمیدونم، اگر بده که کسی اینجا به کسی چیزی نمیگه. تو خیلی تایلو بازی درمیاری. بزار جیبت بره دیگه.
–آقا سعید چرا ناراحت شد؟
–ولش کن، انتظار داشته پول رو با اون نصف کنی، بخصوص الان که اینجوری گفتی احتمالا با خودش میگه خب نمیخواد بده به من.
نگاهی به اسکناس انداختم.
–ولی من میخوام بهش برگردونم.
چشمهای خانم نقره گشاد شد. تا خواست حرفی بزنم راهم را به طرف آشپزخانه کج کردم.
روی یکی از صندلیها کنار خانم تفرشی نشستم.
خانم تفرشی رو به سعید با لحن اعتراض آمیزی گفت:
–اینایی که چهارتا کلاس درس خوندن همینجورین دیگه، فکر میکنن حالا آسمون باز شده اینا افتادن پایین. باید برن پشت میز بشینن فقط دستور بدن، بقیه هم جلوشون خم و راست بشن، اینا
ننه باباشون نزاشتن آب تو دلشون تکون بخوره که درس بخونن، همچین هنری نکردن، صبح تاشب کارشون یه درس خوندنه اونم که نمیخونن از صد نفر یه نفرشون درس میخونن، بچه های لوسه این دورهاند دیگه، خودشون که از بالا به همه نگاه میکنن هیچی نمیزارن به دیگران حداقل یه خیری برسه.
آقا ماهان نوچی کرد.
–ای بابا، این حرفها چیه، خانم تفرشی، همین درس خوندن سخترین کار دنیاست، کار هر کسی نیست.
میدانستم منظور تفرشی من هستم و از این که از پول دادن آن آقا ناراحت شدم بدش آمده.
نـویسنده لیلافتحیپور
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2
••|🌼💛|••
#برگرد_نگاه_کن
قسمت 8
از جایم بلند شدم و رو به خانم تفرشی گفتم:
–من منظورم این نبود که چون من درس میخونم کسی هستم، منظورم اینه من اینجا حقوق میگیرم نیازی به این پولا نیست، اینجوری آدم تو معذوریت میفته، دفعه ی دیگه روم نمیشه برم سر میزها و بپرسم کسی چیزی لازم داره یا نه. کلا آدم کارش رو خوب نمیتونه انجام بده.
ماهان که روی کاغذی چیزی مینوشت سرش را بلند کرد و گفت:
–اصلا چه کاریه شما برید از مشتریها بپرسید، هر کس هر چی بخواد صداتون میکنه دیگه.
خانم نقره گفت:
–چرا لازمه اگه بره بپرسه بهتره.
ماهان نگاهش را برای چند ثانیه به چشمهای خانم نقره دوخت و بعد به کارش ادامه داد.
صدای دخترها را شنیدم.
–خانم، خانم...
دستپاچه به طرف سالن دویدم.
آقای غلامی انگشت سبابهاش را به طرفین تکان داد و لب زد.
–ندو، راه برو.
آرام قدم برداشتم.
دخترها دوباره قهوه میخواستند.
سفارششان را روی میز گذاشتم.
هنوز آن خانم و آقا با هم درگیر بودند و انگار قصد رفتن هم نداشتند.
برای این که از دستشان حرص نخورم پشت پیش خوان ایستادم و خودم را مشغول نشان دادم.
یک ساعتی گذشت خبری از مشتری نبود.
بالاخره یک خانم تنها سر رسید و با عجله یک چای خواست.
همان لحظه که چای را که روی میز گذاشتم آن خانم و آقا رضایت دادند وبلند شدند تا بروند. خانم از کنارم که رد می شد با غیض رو به آقا بلند گفت:
–واسه ما که خوش خدمتی نکرده بهش انعام بدیم.
بی تفاوت به سعید اشاره کردم که میزشان را جمع کند.
صدای زنگ گوشیام نگذاشت که حرص بخورم و بار حرفشان را به دوش بکشم.
رستا خواهرم بود.
از کارم برایش گفتم و از مردمی که شأن شخصیت دیگران را در کاری که انجام میدهند میدانند.
–ولشون کن خواهر من، آدمای لا شعور و نو کیسه همه جا پیدا میشن، تو هر جای این کره ی خاکی هم کار کنی از دست اینجور آدمها در امان نیستی. حالا یه مدت کار کنی دستت میاد کلا بی خیالشون میشی.
–نمیتونم رستا، خیلی رو اعصابم هستن، جوابشونم بخوام بدما فکر کنم از همین روز اول باید با همه دعوا کنم.
رستا نفسش را داخل گوشی فوت کرد.
–آره میدونم سخته، ولی وقتی آدم بزرگ باشه چاله های زندگی براش چیزی نیست راحت از روش رد میشه
مثل یه کامیون که راحت از روی جوبها و گودالهای کوچیک رد میشه
چرا؟
چون خیلی چرخهای بزرگی داره
ولی همون چاله رو چرخ یه ماشین سواری میوفته توش گیر میکنه و باید کلی آدم بیان کمکش تا درش بیارن. همانطور که حرف میزدم قدم زنان به طرف پشت پیشخوان حرکت میکردم. ماهان را دیدم که از آشپزخانه بیرون آمد و با دیدن من به طرفم آمد.
مقابلم ایستاد. زود تلفنم را تمام کردم و سوالی نگاهش کردم.
–میدونستید جلوی مشتری حرف زدن با تلفن ممنوعه.
نگاهی به اطراف انداختم.
–واقعا؟ نمیدونستم. پس سعی میکنم دیگه این کار رو نکنم.
رضایتمندانه نگاهم کرد.
–گفتم زودتر بگم که غلامی بهتون تذکر نده. از حرفهای تفرشی هم ناراحت نشید، کلا با همه همینجوریه، بی اعصابه.
–ممنون. بله متوجه شدم.
نویسنده لیلافتحیپور
#خـــدایا_امام_مـن_کجـاست
#برسان_بحق_دُخت_فاطمة_الزهــرا
https://eitaa.com/joinchat/1373765635C2bc193bfe2