#دوست_دشمن
#دشمن_امام
وَ قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) صَدِيقُ عَدُوِّ عَلِيٍّ (علیه السلام) عَدُوُّ عَلِيٍّ (علیه السلام)
امام صادق علیه السلام:
دوستِ دشمنِ علی (علیه السلام) دشمن علی (علیه السلام) است.
الإختصاص (مفید)/ص252
تا زمانی که در سینه شخصی محبت ابوبکر و عمر و عایشه باشد قطعا او دشمن مولا امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است.
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_عایشه_یزید
#هفت_نام
#امیرمومنان علیه السلام
#روز_قیامت
#کتب_عامه
عن أنس قال : قال رسول الله :
إذا كان يوم القيامة ينادون علي بن أبي طالب بسبعة اسماء :
1️⃣يا صديق ،
2️⃣يا دال ،
3️⃣يا عابد ،
4️⃣يا هادي ،
5️⃣يا مهدي ،
6️⃣يافتى ،
7️⃣يا علي ،
مروا انت وشيعتك إلى الجنة بغير حساب .
انس بن مالک نقل کرده است که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
هنگامی که روز قیامت فرا رسد، علی بن ابی طالب (علیهما السلام) را به هفت نام ندا کنند:
1️⃣ای صدیق (درست کردار و راست گفتار)،
2️⃣ ای راهنما،
3️⃣ای عبادت پیشه،
4️⃣ ای هدایت کننده،
5️⃣ای مهدی
6️⃣ ای جوانمرد،
7️⃣ای علی؛
تو و شیعیانت بدون حساب وارد بهشت شوید.
المناقب، تالیف موفق بن احمد خوارزمی، حدیث ۳۲۳، صفحه ۳۱۹، چاپ موسسه النشر الاسلامی
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#کتاب_سلیم
#سلیم_بن_قیس_هلالی
#اسرار_آل_محمد علیهم السلام
#نظر_علما
علّامه محمّد باقر مجلسی رَحِمَهُ الله مینویسد ؛
كتابُ سُلَيْمٍ مقبولٌ عِنْدَ القُدماءِ ، إعتمَدَ عَليْهِ الكلينیُّ و الصَّدوقُ و غيرُهما ، و هُمْ أعرفُ بِأحوالِ الرِّجالِ مِمَّنْ تأخَّر عَنْهُمْ ، و الكتابُ معروضٌ عَلَى الباقرِ عليه السّلام و هُوَ عِنْدَنا موجودٌ.
کتاب سليم بن قیس نزد قدماء مورد قبول بوده ، و شیخ کلینی و شیخ صدوق و دیگر علماء بر آن اعتماد داشته اند ، و آنان بر احوال رواتِ حدیث آگاهتر بودهاند نسبت به علمای دورههای بعد ، و این کتاب بر إمام باقر علیه السّلام عرضه شده و نزد ما موجود است.
مرآة العقول ٣ / ۲۹۱
#اللَّهُمَّ_الْعَنْ_صَنَمَیْ_قُرَیْشٍ_وَ_جِبْتَیْهَا_وَ_طَاغُوتَیها
پنج شنبه که میشه ، بعضی محبین پست های مربوط به کربلا میذارن ، ناخودآگاه دلم پر میکشه بطرف حرم حضرت معصومه علیهاالسلام.
با خودم میگم:
خدا رو شکر که در پناه دختر موسی بن جعفرم.
امیدوارم بزودی بی بی جان ، کربلای همه مون رو از امام رضا صلوات الله علیه بگیره
#الحمدلله_مجاور_حضرت_معصومه_هستم
هدایت شده از اعتقادات اهل سقیفه
#عمر_شناسی
#خیانتگرِ_ظالمِ_فتنه_گر
#تصریح_به_خباثت
فَقَالَ لَهُ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ: وَ اللَّهِ مَا أَتَی خَالِدٌ إِلَّا مِنْ جِهَةِ هَذَا الْخَئُونِ الظَّلُومِ الْمُفَتِّنِ ابْنِ صُهَاكَ، فَإِنَّهُ لَا یَزَالُ یُؤَلِّبُ عَلَی الْقَبَائِلِ وَ یُفْزِعُهُمْ مِنِّی وَ یُؤْیِسُهُمْ مِنْ عَطَایَاهُمْ، وَ یُذَكِّرُهُمْ مَا أَنْسَاهُمُ الدَّهْرُ، وَ سَیَعْلَمُ غِبَّ أَمْرِهِ إِذَا فَاضَتْ نَفْسُهُ.
پس امیرالمومنین صلوات الله علیه فرمود: به خدا سوگند، خالد برای جنگ با من نیامده است مگر از طرف این خائن ستمگر فتنه جو، پسر صُهاک؛ زیرا که او پیوسته قبیله ها را علیه من تحریک میکند و آنان را از من می ترساند، و آنها را به بخششهای خودشان دلداری میدهد و آنچه را که روزگار از یادشان برده را به خاطرشان می آورد، و هرگاه که جانش بیرون شود، عاقبت خود را خواهد دانست.
ارشاد القلوب (دیلمی) جلد 2 صفحه 280
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار جلد 29 صفحه 59
این حدیث شریف مفصل است ، فقط قسمتی از آن را آورده شد تا پاسخی باشد به یاوه گوهایی که به دروغ می گویند امیرالمومنین صلوات الله علیه به خاطر #وحدت سکوت کرد.
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_عایشه_یزید
#امام_عصر صلوات الله علیه
#جبرئیل علیه السلام
#بیعت
أبان بن تغلب میگويد امام صادق عليه السّلام فرمودند ؛
أَوَّلُ مَنْ يُبَايِعُ الْقَائِمَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ جَبْرَئِيلُ يَنْزِلُ فِی صُورَةِ طَيْرٍ أَبْيَضَ فَيُبَايِعُهُ ثُمَّ يَضَعُ رِجْلاً عَلَى بَيْتِ اللهِ الْحَرَامِ وَ رِجْلاً عَلَى بَيْتِ الْمَقْدِسِ ثُمَّ يُنَادِی بِصَوْتٍ طَلِقٍ تَسْمَعُهُ الْخَلاَئِقُ أَتى أَمْرُ اللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ. النحل ۱۶ / ۱.
اوّل كسى كه با قائم عليه السّلام بيعت كند جبرئيل است كه بصورت پرنده سپيدى درآيد و با او بيعت كند ، سپس يك پاى خود را بر بيت اللهِ الحرام نَهَد و پاى ديگر را بر بيت المقدس و سپس به آواز رسايى كه همه خلايق بشنوند چنين ندا كند أَتى أَمْرُ اللهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ.
بحارالأنوار ۵۲ / ۲۸۵ ، حدیث ۱۸ ، عَنْ کمال الدین للصدوق و تفسیر العیّاشی.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
سلام علیکم
روزتون پر از خیر و نور و برکت
هفته ی خوبی رو برای تک تک شما و خودم آرزومندم.
عزیزان
لطفا به چند پیام بعدی با دقت بیشتری توجه کرده و بسیار در این چند مکتوب تفکر کنید.
حاوی نکات کلیدی و جدی است.
والسلام علیکم
#ابلیس
#شیطان
#نودونه_باب
#فریب
#نوبت۱۰۰
قال الصادق (علیه السلام ) : ....فاعتصم بحبل الله الأوثق، وهو الالتجاء والاضطرار بصحة الافتقار إلى الله في كل نفس، ولا يغرنك تزيينه الطاعات عليك، فإنه يفتح لك تسعة وتسعين بابا من الخير ليظفر بك عند تمام المائة فقابله بالخلاف والصد عن سبيله، والمضادة باستهزائه
امام صادق علیه السلام:
... پس به حبلِ محکمِ خداوندِ متعال چنگ بزن، و آن ، به پیشگاهِ پروردگار متعال پناهنده شدن است ، و از صمیمِ قلب و با کمالِ بیچارگى و در هر حال ، خود را نیازمند دیدن است. و چون شیطان ، طاعات و اعمالِ تو را تزیین بنماید، هرگز مغرور و فریفته مباش، زیرا ممکن است نود و نه باب از خیر و نیکویى را به روى تو باز کند، و پس از نود و نه امر در قدم صدم کار خود را صورت بدهد. پس در مخالفتِ او پیوسته برقرار باش، و راه نفوذ و فریب او را بگیر، و با میل و هوى خواهى و مقاصد او مبارزه کن.
بحارالأنوار،ط-دارالاحیاء التراث،ج۶۹،ص۱۲۵
#الحمدلله_که_مولایم_امیرالمومنین_است.
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
#اللَّهُمَّ_الْعَنْ_صَنَمَیْ_قُرَیْشٍ_وَ_جِبْتَیْهَا_وَ_طَاغُوتَیها
#ابلیس
#خبر_غیبی
#مرحوم_محلاتی
مرحوم شیخ ذبیح الله محلاتی مینویسد:
«حكايت كرد برای حقير، يکی از فضلاء که گفت: در مجلسی بودم كه در آن مجلس صحبت از صوفيان به میان آمد و از شيّادی و عوام فريبی آنها سخن شد، يكی از اهل مجلس گفت نه چنان است كه همه دروغ و دغل باشد بلكه بعضى از آنها را ديدهايم كه اخبار پنهانی میدهند؛ من گفتم: فلانی مگر قرآن قرائت نكردهای كه حق تعالی میفرمايد: "ان الشياطين ليوحون الي اوليائهم" (یعنی شیاطین بر پيروان و دوستان خود الهام میکنند) و روايت دربارهٔ اين جماعت را مگر نديدهای كه امام علیه السّلام در حقّ آنها میفرمايد: "هُم إخوان الشياطين" پس اين غيب گفتن آنها از ناحيهٔ شيطان است كه ربطی به دستگاه الهی ندارد؛ در آن وقت آخوند ملّاعبّاس يزدی كه در علم و ورع و تقوی در نزد اهل يزد مشهور بود در آن مجلس شرف حضور داشت، گفت: مؤيّد فرمايش شما حكايتی دارم كه دليل واضح و برهان لائح است بر اينكه هرچه از جماعت صوفيه ديده میشود از جانب شيطان است و آن حكايت اين است:
در يزد عالِمی بود او را "ملّا زينالعابدين" میگفتهاند و در محلهٔ خود مسجدی داشت كه اقامهٔ جماعت مینمود و چندنفر از مقدّسين با او نماز میخواندند؛ از او سؤال كرديم كه جناب آخوند، ما شما را صاحب ورع و تقوی میدانيم و يقين داريم كه راستگو و صادق القول میباشيد، بفرمائيد سبب چه بود كه مدتی مسجد شما از جمعيت پر بود بعد از اينكه غالبا با چهار پنج نفر بيشتر اقامهٔ جماعت نمیكرديد و پس از زمان قلیلی باز برگشت به حال اوّل و در آن زمان شما يك حالات ديگری داشتید، گاهی از باطن مردم خبر میدادید، و مردم را شب از خواب برای نماز شب بيدار میكردید، و در اين کار حرصی داشتيد و اكنون همه را ترك کرده و به حال اول برگشتيد و مسجد شما هم از جمعيت خالی گرديد؛ علّت اين احوال مختلفه چه بود ؟
ایشان جواب دادند:
بدانيد كه خداوند متعال مرا حفظ كرد و إلّا اكنون در چاه ضلالت سرنگون شده بودم. بدانيد من عادتم اين بود كه در قريههای اطراف يزد میرفتم و معالم دين به ايشان میآموختم و سعی بسيار میكردم كه مردم را چيزی بياموزم و مسائل دين با آنها تعليم دهم و برای قضای حوائج آنها كوشش بسيار میكردم و تحمّل مشقّات مینمودم تا آنكه روزی به جانب شهر مراجعت میكردم در بين راه شخصی را ملاقات كردم كه مرا گفت: جناب آخوند ملّا زينالعابدين، تا كِی تعب میکشی؟ و از اين دِه به آن دِه میروی به گمان اينكه به مقامی رسيدهای؟! چرا به فكر اصلاح نفْس خود نمیافتی و قلب خود را از آلايش كدورات پاك نمیکنی؟! و چرا باب مراودهٔ مردم را به روی خود نمیبندی و مشغول عبادت بشوی و تدارك كار خودت بنمائی كه أجلِ تو نزديك شده است! اين كارهای بیفايده را ترك كن و اين رفتن به اين قريه و آن قريه را واگذار.
ملّا زين العابدين گفت: چندان مرا وسوسه کرد كه من رفتن به اطراف را ترك كردم و گوشه عزلت اختيار كردم و با خود همی فكر میكردم كه اين موعظه كننده كه بود؟ و تا نيمه شب در همين فكر بودم؛ يك مرتبه ديدم آوازی به گوشم خورد كه ای جناب ملّا زين العابدين، مگر نمیدانی كه وقت نماز شب است؟! برخيز و مهيا شو برای نمازشب؛ من برخاستم و نماز شب بجا آوردم و حالتی داشتم كه مرا از آن حالت خوش آمد! چون وقت نماز صبح رسيد به مسجد آمدم ديدم مسجد مملو از جمعيت است، تعجّب كردم كه در صبح روز گذشته يك عدّهٔ قليلی بيش نبودند، اينهمه جمعيّت يك مرتبه بدون سابقه يعنی چه؟ و بر شما معلوم بود كه مسجد من از همهٔ مساجد خلوتتر بود؛ خلاصه اين شخص هرشب میآمد و مرا به نماز شب تحريص و ترغيب مینمود تا اينكه گاه میشد بعضی مطالب را برای من میگفت. از آن جمله شبی آمد و مرا گفت: برخيز و برو درب خانهٔ حكومت و به ايشان بگو چرا امشب فاحشه آورديد؟
من رفتم و ايشان را خبر دادم، تعجّب كردند که از کجا فهمیدم!!! و گاه میشد كه مرا امر میكرد برو درب خانه فلانى و بگو امشب فلان معصيّت را چرا كرديد؟! و گاه میشد امر میكرد كه برو مردم را برای نماز شب بيدار كن! خلاصه اهل يزد در كار من حيران بودند و من از عيال و فرزندان خود عزلت گرفتم و به عبادت مشغول شدم تا اينكه موی سرم بسيار بلند شد، تا اینکه ...
👇🏻ادامه