#نهم_ربیع_الاول
#رفع_القلم
#شبه
#ایت_الله_سند
#نجف_اشرف
پرسش: اگر حدیث رفع القلم در نهم ربیع الاول ثابت باشد، رفع القلم به چه معنی است؟ آیا این برداشت که رفع القلم به معنای رفع مواخذه است، صحیح است ؟
پاسخ: مراد از آن قلمی که برداشته می شود قلم مواخذه است نه قلم تشریع، که این خود بحث مفصلی دارد که متکلمان و مفسران و فقهاء در عناوین ذیل به بحث از آن پرداخته اند؛
باب شهادات ذیل عنوان "رفع مواخذه از گناهان صغیره برای کسی که اجتناب از کبائر دارد"
باب "نوشته نشدن گناهان قبل از هفت ساعت"
بحث شفاعت ائمه علیهم السلام برای شیعیان و برداشته شدن عذاب جهنم ابدی البته عذاب تمحیص (عذاب پاک شدن) در دنیا و برزخ و رجعت ثابت است.
و در فرق مواخذه بین کسی که معاند است و کسی که معاند نیست
و در مغفرت گناهان گذشته با نمازهای یومیه نه گناهانی که هنوز مرتکب نشده است
و در بخشیده شدن گناهان گذشته با انجام دادن حج نه گناهان آینده
و در بخشیده شدن گناهان سابق با گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام نه گناهان آینده
و در باب توبه که محو کننده گناهان سابق است نه لاحق
و در بحث محو شدن سیئات به واسطه انجام حسنات و موارد فراوان دیگر
خلاصه و نتیجه: این روایات رجاء و امید به عفو و بخشش را در دل انسان زنده می کند، امید در نهاد آدمی هدف و مسیر زندگی را شکل می دهد که این خود باعث استقامت می شود، به خلاف یاس و ناامیدی که موجب اصرار و استمرار در گناهان است. این مساله خود یکی از حکمتهای تساوی خوف و رجاء در قلب مومن است که نباید هیچ کدام بر دیگری غلبه داشته باشد و این همان محض ایمان است.
با توجه به این مطالب برای معنای رفع القلم یکی از وجوه ذیل محتمل است:
۱. بخشیده شدن صغائر همانطور که ترک کبائر سبب بخشیده شدن صغائر است.
۲. تأخیر در نوشتن گناه، همانند مهلت هفت ساعته ای که خداوند به خاطر حضرت آدم به فرزندان آدم عطا کرد، اگر در این هفت ساعت توبه کنند چیزی نوشته نمی شود.
۳. برداشته شدن قلم از مواخذه آخرت ابدی است نه عذاب تمحیصی که در دنیا و برزخ و رجعت مسلم است.
۴. مراد رفع مواخذه از آن گناهانی است که بین بنده و پرودگار است – حق الله – که آن هم بدون عناد و لجاج باشد نه آن گناهان که مربوط به حق الناس است یا با عناد و لجاجت است.
نکته مهم توجه به این مطلب است که بین قلم تکلیف و تشریع و قلم مواخذه در بسیاری از موارد تفاوت است مثلاً،
معاند مواخذه اش بسیار بیشتر است از کسی که از روی لاابالی گری گناه می کند و یا مقصر نسبت به قاصر و عالم نسبت به جاهل، و یا کسی که گناه خود را کوچک می شمارد نسبت به کسی که چنین نیست و یاکسی که حجتهای فراوان دارد در مقایسه با کسی که حجتهای کمتری دارد، اینان هیچ کدام مواخذه شان یکسان نیست مثل اصحاب حضرت عیسی که مائده آسمانی برای آنها نازل شد و دیگر مواردی که دال بر این است که قلم مواخذه مساوی قلم تشریع نیست چرا که مواخذه نسبت به حالات مختلف کم و زیاد می شود.
بنابراین سزاوار است که مکلف مجموعه اعمال و رفتار و عقائر خود را زیر ذره بین قرار دهد چرا که همه این ها بر قلم مواخده چه از حیث صعودی و چه نزولی تاثیرگذار هستند.
و از جمله مواردی که مشهور به آن ملتزم شده اند که قلم تشریع با قلم مواخذه تفاوت دارد مساله حرمت ظهار است چرا که ظهار با این که حرام است اما بخشیده شده است مثل صغائر که با اجتناب کبائر بخشیده می شود.
کانال تلگرامی آیت الله شیخ محمد سند