eitaa logo
زوار العباس علیه السلام
180 دنبال‌کننده
462 عکس
243 ویدیو
7 فایل
اللهم عجل لولیک الفرج و فرجنا بفرجه
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه السلام عَن الْأَصْبَغِ بْنِ نُبَاتَةَ قَالَ ذُكِرَ عِنْدَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ علیه السّلام الْقَائِمُ عليه السّلام فَقَالَ ؛ أَمَا لَيَغِيبَنَّ حَتَّى يَقُولَ الْجَاهِلُ مَا لِله فِی آلِ مُحَمَّدِ حَاجَةٌ. أصبغ بن نباته گوید نزد أميرالمؤمنين عليه السّلام سخن از حضرت مهدی عجّل الله فرجه بمیان آمد. ایشان فرمودند ؛ براستی که او را غیبتی خواهد بود ، تا جایی که جاهل میگوید دیگر خداوند را با آل محمد کاری نمیباشد. (دیگر حجت خدا در کار نیست). بحارالأنوار ۵۱ / ۱۱۹ ، حدیث ۱۹
دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه علیها السلام چرا حضرت معصومه(علیها السلام) نکردند؟ آیا صحت دارد که پدرشان این بود که ازدواج نکنند؟ نکته اول در اسناد تاریخی در تاريخ يعقوبي آمده است كه حضرت موسي بن جعفر(علیهما السلام) كرده بود كه دخترانش نكنند و براي همين هيچ يك از دختران آن حضرت شوهر نكردند. تاریخ یعقوبی  ج 2، ص 421 اين را نمي توان به اين آساني پذيرفت. چون در اصول كافي آمده است كه حضرت امام موسي بن جعفر (علیهما السلام) كار شوهر كردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا ( علیه السلام) واگذار كرد و فرمود: اگر علي خواست آنان را شوهر مي دهد و اگر نخواست شوهر نمي دهد. و جز پسرم علي هيچ كس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران ديگرشان، نه عموهايشان و نه سلطان وقت حق ندارند در امر ازدواج دخالت كنند.  كافي ج اول ، ص 316، حديث 15 بر اساس اين ، نمي توان گفت كه امام موسي بن جعفر(علیهما السلام) وصيت به عدم ازدواج كرده بلكه كرده كه امر ازدواج دخترانش به امام رضا (علیه السلام) مربوط است و ديگران حق دخالت ندارند. نکته دوم از ديدگاه برخي، خفقان شديد هاروني باعث شد كه دختران امام موسي بن جعفر(علیهما السلام) نتوانند ازدواج كنند و در عصر هارون و و ستم به جايي رسيد كه كسي جرأت نداشت به خانه امام موسي بن جعفر (علیهما السلام)رفت و آمد كند . اگر كسي نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور يقين نمي تواند خيال دامادي آن حضرت را در سر بپروراند. اگر بخواهيم اين مسأله را بيشتر توضيح بدهيم بايد بگوييم كه (لعنت الله علیه) مي خواست كاري كند كه نسل امام موسي بن جعفر( علیهما السلام) كم گردد و يكي از راه هاي اين، جلوگيري از زنان و دختران اين خاندان است و بطور طبيعي اگر دختران و زنان شوهر نكنند، نسل آل علي(علیهم السلام) كم مي گردد و كمي اين نسل براي دستگاه خلافت بسيار بود و علت كشتار آن همه هم مي تواند همين باشد كه اين نسل بر افتد. زندگانی کریمه اهل بیت (علیهم السلام)ص۱۵۰ این حقیر (فداء الحسین علیه السلام) عارضم ، علاوه بر دو مطلب فوق الذکر ، شاید جا داشته باشد این نکته را هم به دلایل عدم ازدواج حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها اضافه نمود: لعل جوانی که باید هم کفو بی بی (علیها السلام) در باب ازدواج بوده و شایستگی همسری کریمه اهلبیت( علیهم السلام) را دارا باشد در آن زمان وجود نداشته. والله العالم فداء الحسین علیه السلام اول ذی القعده ۱۴۴۴
نماز قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِين‏ صلوات الله علیه: الْجَمْعُ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ يَزِيدُ فِي الرِّزْق‏ حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه: میان دو نماز جمع کردن روزى را زیاد کند. الخصال، ج‏2، ص: 505 روضة الواعظين(ط - القديمة)، ج‏2، ص: 455 جامع الأخبار(شعيري)، ص: 124 مشكاة الأنوار، النص، ص: 129 وسائل الشيعة، ج‏15، ص: 347 بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏73، ص: 314 مستدرك الوسائل، ج‏3، ص: 142 سفينة البحار، ج‏5، ص: 149 جامع أحاديث الشيعة (بروجردي)، ج‏22، ص: 138 جمع بین نمازها یعنی ظهر و عصر را با هم خواندن و نماز مغرب و عشاء را نیز با هم خواندن؛ بدون فاصله زمانی زیاد. عده ای میگویند : دلیل جمع خواندن نمازها چیست؟ در جواب حدیث فوق را تقدیمشان میکنیم. و حسب حدیث که ان شاءالله بزودی تقدیم میگردد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در مدینه گاها بدون وجود خوف و ضرورت ، بین دو نماز را جمع مفرمودند. .
پرسش: اگر حدیث رفع القلم در نهم ربیع الاول ثابت باشد، رفع القلم به چه معنی است؟ آیا این برداشت که رفع القلم به معنای رفع مواخذه است، صحیح است ؟ پاسخ: مراد از آن قلمی که برداشته می شود قلم مواخذه است نه قلم تشریع، که این خود بحث مفصلی دارد که متکلمان و مفسران و فقهاء در عناوین ذیل به بحث از آن پرداخته اند؛ باب شهادات ذیل عنوان "رفع مواخذه از گناهان صغیره برای کسی که اجتناب از کبائر دارد" باب "نوشته نشدن گناهان قبل از هفت ساعت" بحث شفاعت ائمه علیهم السلام برای شیعیان و برداشته شدن عذاب جهنم ابدی البته عذاب تمحیص (عذاب پاک شدن) در دنیا و برزخ و رجعت ثابت است. و در فرق مواخذه بین کسی که معاند است و کسی که معاند نیست و در مغفرت گناهان گذشته با نمازهای یومیه نه گناهانی که هنوز مرتکب نشده است و در بخشیده شدن گناهان گذشته با انجام دادن حج نه گناهان آینده و در بخشیده شدن گناهان سابق با گریه بر مصائب اهل بیت علیهم السلام نه گناهان آینده و در باب توبه که محو کننده گناهان سابق است نه لاحق و در بحث محو شدن سیئات به واسطه انجام حسنات و موارد فراوان دیگر خلاصه و نتیجه: این روایات رجاء و امید به عفو و بخشش را در دل انسان زنده می کند، امید در نهاد آدمی هدف و مسیر زندگی را شکل می دهد که این خود باعث استقامت می شود، به خلاف یاس و ناامیدی که موجب اصرار و استمرار در گناهان است. این مساله خود یکی از حکمتهای تساوی خوف و رجاء در قلب مومن است که نباید هیچ کدام بر دیگری غلبه داشته باشد و این همان محض ایمان است. با توجه به این مطالب برای معنای رفع القلم یکی از وجوه ذیل محتمل است: ۱. بخشیده شدن صغائر همانطور که ترک کبائر سبب بخشیده شدن صغائر است. ۲. تأخیر در نوشتن گناه، همانند مهلت هفت ساعته ای که خداوند به خاطر حضرت آدم به فرزندان آدم عطا کرد، اگر در این هفت ساعت توبه کنند چیزی نوشته نمی شود. ۳. برداشته شدن قلم از مواخذه آخرت ابدی است نه عذاب تمحیصی که در دنیا و برزخ و رجعت مسلم است. ۴. مراد رفع مواخذه از آن گناهانی است که بین بنده و پرودگار است – حق الله – که آن هم بدون عناد و لجاج باشد نه آن گناهان که مربوط به حق الناس است یا با عناد و لجاجت است. نکته مهم توجه به این مطلب است که بین قلم تکلیف و تشریع و قلم مواخذه در بسیاری از موارد تفاوت است مثلاً، معاند مواخذه اش بسیار بیشتر است از کسی که از روی لاابالی گری گناه می کند و یا مقصر نسبت به قاصر و عالم نسبت به جاهل، و یا کسی که گناه خود را کوچک می شمارد نسبت به کسی که چنین نیست و یاکسی که حجتهای فراوان دارد در مقایسه با کسی که حجتهای کمتری دارد، اینان هیچ کدام مواخذه شان یکسان نیست مثل اصحاب حضرت عیسی که مائده آسمانی برای آنها نازل شد و دیگر مواردی که دال بر این است که قلم مواخذه مساوی قلم تشریع نیست چرا که مواخذه نسبت به حالات مختلف کم و زیاد می شود. بنابراین سزاوار است که مکلف مجموعه اعمال و رفتار و عقائر خود را زیر ذره بین قرار دهد چرا که همه این ها بر قلم مواخده چه از حیث صعودی و چه نزولی تاثیرگذار هستند. و از جمله مواردی که مشهور به آن ملتزم شده اند که قلم تشریع با قلم مواخذه تفاوت دارد مساله حرمت ظهار است چرا که ظهار با این که حرام است اما بخشیده شده است مثل صغائر که با اجتناب کبائر بخشیده می شود. کانال تلگرامی آیت الله شیخ محمد سند
من هرجا تحقیق کردم به این نتیجه رسیدم حدیث رفع القلم جعلیه چون راویانش مجهول و ضعیف هستن و دو اینکه اگه هم درست باشه با عقل شیعه جور در میاد که سه روز هرکاری که دوس دارن بکنن و گناه هم واسشون نوشته نمیشه ... در رابطه با سند حدیث مذکور بیان کردیم که روایت مذکور را علمای بزرگ در کتب معتبر خود آورده اند و تصریح به صحت آن کرده اند و دیگران از علما مانند صاحب و صاحب (العروه مع تعلیقات ج1 ص371) تصریح به صحت و عمل به آن کرده‌اند و بر اساس آن داده‌اند ، شیعیان نیز همواره در گذر زمان به مضمون آن عمل کرده اند ، بنابراین تشکیک در صحت سند مذکور پسندیده نمی باشد ؛ آنچه مورد اشکال شده فرازی از روایت است که در روز نهم ربیع الاول قلم از بندگان برداشته می شود . در روایت آمده خداوند می فرماید: در روز نهم ربیع الاول « کرام الکاتبین را امر کرده‌ام تا سه روز قلم را از تمام خلق بردارد ، و چیزی از خطاهایشان را ننویسد ، و این به خاطر تکریم تو (پیامبر) و وصی تو می‌باشد» بحار الانوار ج31 ص125 امیرمؤمنان علیه السلام نیز از روز مذکور به عنوان روز رفع قلم یاد می کند ؛ همان مدرک ص127 آیا براستی قلم تکلیف از بندگان برداشته می شود و بندگان آزاد هستند که هر گناهی بکنند یا رفع قلم اشاره به مطلب دیگری است این که بگوییم قلم تکلیف از بندگان برداشته می‌شوند و آنان در گناه کردن آزاد هستند ، تفسیری است که هیچ محققی از حدیث مذکور نمی کند زیرا خلاف صریح آیات و روایات است . چگونه می‌توان چنین تفسیری را قبول کرد در حالی که در همان روایت ، از روز نهم ربیع الاول به عنوان روز و از گناهان کبیره و و و بازگشت به خدا و عبادت یاد شده است . همان مدرک تفسیر بهتر آن است که بگوییم بر اساس روایات ، خداوند به مومنین و شیعیان لطف کرده و در صورت گناه کردن ، گناه آنان را تا هفت ساعت در پرونده عمل آنان ثبت نمی‌کند تا اگر توبه کنند گناه آنان را بیامرزد بدون آنکه پرونده آنان سیاه شود ، اما اگر توبه نکنند ، پس از گذشته هفت ساعت گناه آنان را ثبت می کند . امام صادق علیه السلام فرمود : «بنده مومن زمانی که گناه می‌کند ، خداوند به او هفت ساعت فرصت می‌دهد ، اگر استغفار کند ، چیزی از گناه برای او نمی‌نویسد ، اما اگر ساعات مذکور بگذرد و استغفار نکند ، گناهش برایش ثبت می شود » الکافی ج2 ص437 بر اساس این روایت ، قلم از مومنین گناهکار به مدت هفت ساعت برداشته می شود و چیزی از گناهان آنها نوشته نمی شود تا توبه کنند . اما در روز نهم ربیع الاول به واسطه آن روز ، قلم تا سه روز از بندگان برداشته می شود و گناهان آنها نوشته نمی شود و آنان تا سه روز فرصت توبه و بازگشت دارند ، اگر توبه کردند ، چیزی در پرونده آنها ثبت نمی شود و اگر توبه نکردند ، گناهان آنها ثبت می شود . برداشته شدن قلم برای هفت ساعت اختصاص به مومنین دارد و مدت آن هم محدود به چند ساعت است ، اما برداشته شدن قلم به خاطر نهم ربیع برای همه بندگان است و مدت آن هم تا سه روز می باشد . کپی از کانال دکتر عصیری
لعنهم الله کسی گمان نکند که مشاوره دادن امیرالمومنین صلوات الله علیه در امور خلافت خلفا علیهم لعنت الله ، دلیل بر این است که آنان غاصب نبوده و اگر غاصب بودند ، آن حضرت با آنان همکاری نمی‌کرد. خود امیرالمومنین علی صلوات الله و سلامه علیه در خطبه ای در زمان خلافت خود می فرماید : «بَایَعَ النَّاسُ لابِی بَکْرٍ وَاَنَا وَاللَّهِ اَوْلی بِالاَمْرِ مِنْهُ، وَاَحَقُّ بِهِ مِنْهُ، فَسَمِعْتُ وَاَطَعْتُ مَخَافَةَ اَنْ یَرْجِعَ النَّاسُ کُفَّارَاً یَضْرِبُ بَعْضُهُمْ رِقَابَ بَعْضٍ بِالسَّیْفِ، ثُمَّ بَایَعَ النَّاسُ عُمَرَ وَاَنَا وَاللَّهِ اَوْلی بِالاَمْرِ مِنْهُ وَاَحَقُّ بِهِ مِنْهُ، فَسَمِعْتُ وَاَطَعْتُ مَخَافَةَ اَنْ یَرْجِعَ النَّاسُ کُفَّارَاً یَضْرِبُ بَعْضُهُمْ رِقَابَ بَعْضٍ بِالسَّیْفِ» مردم با ابوبکر بیعت کردند در حالی که به خدا سوگند من از او سزاوارتر و شایسته‌تر بودم، ولی از ترس بازگشت و گرایش مردم به دوران کفر و جاهلّیت و کشیده‌ شدن شمشیرها برای زدن گردن یکدیگر، سکوت کردم و شنیدم و مخالفت نکردم، سپس با عمر بیعت کردند، در حالی که از او سزاوارتر و شایسته‌تر بودم، ولی باز هم شنیدم و کوتاه آمدم تا به کفر و برادرکشی باز نگردند.(۱) اگر چه حق امیرمؤمنان صلوات الله علیه از منصب خلافت و جانشینی غصب شد اما گاهی تدبیر‌ها و تصمیم‌ گیری‌ های غلط خلفا سبب می‌شد، اساس اسلام به خطر بیفتد ، در این موارد امام علیه السلام وظیفه داشت که اجازه ندهد شریعت اسلامی قربانی ندانم‌ کاری‌ ها آن ملاعین شود. محقق معاصر «شیخ نجم‌ الدین عسکری» در کتاب «علی(علیه السلام) و الخلفاء» می‌ نویسد : «ابوبکر ابی قُحافه» در ۲ سال و ۳ ماه(۲۷ ماه) دوران خلافت خویش ۱۴ مورد به علی بن ابی طالب(صلوات الله علیه) مراجعه داشته است. «عمر بن خطّاب» در ۱۰ سال و ۵ ماه(۱۲۵ ماه) دوران خلافت، ۸۵ مورد به علی بن ابی طالب(صلوات الله علیه) مراجعه داشته است. «عثمان بن عفّان» در ۱۲ سال(۱۴۴ ماه) دوران خلافت ۸ مورد به علی بن ابی طالب(صلوات الله علیه) مراجعه داشته است. و مهمترین مشاوره نظامی امیرالمومنین علی صلوات الله علیه در قضیه جنگ «نهاوند» بود که پادشاه ایرانیان لشکر عظیمی را برای نابودی اسلام فراهم کرده بود و اگر تدبیر امیرمؤمنان صلوات الله علیه نبود، نه تنها لشکر اسلام که به‌ طور قطع تمام مسلمانان و حتی اسلام از بین می‌ رفت. تا جایی که بعد از مشاوره ی امیرالمومنین علی صلوات الله علیه ، عمر لعنت الله علیه به ایشان عرضه داشت : «أَجَل هَذَا الرَّأيُ! وَ قَد كُنتُ أُحِبُّ أَن أُتَابِعَ عَلَيهِ» آرى! اين نظر، درست است و من دوست دارم كه از آن پيروى كنم.(۵) منابع و مصادر: ۱/جامع الاحادیث سیوطی، ج۳۱، ص۴۲۰ ۲/علی(علیه السلام) و الخلفاء نجم‌ الدین عسکری، ص۹۷ ۳)علی(علیه السلام) و الخلفاء نجم‌ الدین عسکری، ص۳۲۰ ۴)علی(ع) و الخلفاء نجم‌ الدین عسکری، ص۳۴۵ ۵)الإرشاد شيخ مفید، ج۱، ص۲۱۰ شیعیان ، محبین محبت فرموده و چند باره متن فوق را بازخوانی فرمایید و متن را به ذهن مبارک بسپارید و بیاد داشته باشیم که مشاوره حضرت امیرالمومنین صلوات الله علیه به آن اولادزنا فقط بجهت حفظ اسلام و مسلمان بوده و لاغیر. .
دلیل عدم ازدواج دختران امام کاظم علیه السلام در اصول كافي آمده است كه حضرت امام موسي بن جعفر (علیهما السلام) كار شوهر كردن و شوهر دادن دخترانش را به پسرش حضرت امام رضا سلام‌ الله علیه واگذار كرد و فرمود: اگر علي (سلام الله علیه)خواست آنان را شوهر مي دهد و اگر نخواست شوهر نمي دهد. و جز پسرم علي (علیه السلام)هيچ كس حق ندارد دخترانم را شوهر بدهد . نه برادران ديگرشان، نه عموهايشان و نه سلطان وقت حق ندارند در امر ازدواج دخالت كنند.  كافي جلد اول ، صحفه 316، حديث 15 بر اساس اين ، نمي توان گفت كه امام موسي بن جعفر(علیهما السلام) وصيت به عدم ازدواج كرده ، بلكه كرده كه امر ازدواج دخترانش به امام رضا سلام‌ الله علیه مربوط است و ديگران حق دخالت ندارند. نکته بعدی از ديدگاه برخي محققان و کارشناسان دینی ، خفقان شديد هاروني باعث شد كه دختران امام موسي بن جعفرعلیهما السلام نتوانند ازدواج كنند و در عصر هارون لعنت الله علیه و ستم به جايي رسيد كه كسي جرأت نداشت به خانه امام موسي بن جعفر علیهما السلام رفت و آمد كند . اگر كسي نتواند به خانه امام رفت و آمد داشته باشد، به طور يقين نمي تواند خيال دامادي آن حضرت را در سر بپروراند. بايد بگوييم كه مي خواست كاري كند كه نسل امام موسي بن جعفر علیهما السلام كم گردد و يكي از راه هاي اين، جلوگيري از زنان و دختران اين خاندان است و بطور طبيعي اگر دختران و زنان شوهر نكنند، نسل آل علي(علیه السلام) كم مي گردد و كمي اين نسل براي دستگاه خلافت بسيار بود و علت كشتار آن همه هم مي تواند همين باشد كه اين نسل بر افتد. زندگانی کریمه اهل بیت علیهم السلام ص۱۵۰ حقیر سراپا تقصیر میگوید: نمیتوان عدم ازدواج دختران امام کاظم صلوات الله علیه را منحصر در دو مطلبِ وصیت به انحصار امر ازدواج به دست حضرت رضا صلوات الله علیه و یا خفقان شدید حکومت هارونی نمود ، بلکه به نظر این کمترین ، باتوجه به بعضی احادیث در بیان حفظ هم کفو بودن طرفین در امر ازدواج ، میتوان گفت دلیل سوم در عدم ازدواج این مخدرات ، نبودن هم کفو و هم طراز و هم شان بوده است بالاخص در باب مخدره جلیله حضرت معصومه سلام الله علیها. فداءالحسین علیه السلام ۲۴ رجب ۱۴۴۵