#محبوب_خدا
#نیکی
#بخشش
#حضرت_امام_صادق صلوات الله علیه :
«نيكى كردن، به بخشش و عطای بسيار نيست؛ چرا كه خداوند عز و جل در كتاب خويش مىفرمايد : «و [ديگران را] بر خويشتن، مقدّم مىدارند، هر چند خودشان نيازمند باشند» ... كسى كه خداوند عز و جل اين نكته را به او بشناسانَد، محبوب اوست و هر كس كه خداوند ـ تبارك و تعالى ـ دوستش بدارد، در روز قيامت، مزد و پاداش او را بىحساب و كامل مىدهد».
«لَيسَ البِرُّ بِالكَثرَةِ ؛ وذلِكَ أنَّ اللّهَ عز و جل يَقولُ في كِتابِهِ: «وَ يُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ»...، ومَن عَرَفهُ اللّهُ عز و جل بِذلِكَ أحَبَّهُ اللّهُ، ومَن أحَبَّهُ اللّهُ ـ تَبارَكَ وَتعالى ـ وَفّاهُ أجرَهُ يَومَ القِيامَةِ بِغَيرِ حِسابٍ» .
الكافی : ج ٢ ص ٢٠٦ ح ٦
#حضرت_امام_صادق صلوات الله علیه
#ابراهیم_ادهم_صوفی لعنت الله علیه
#منصور_دوانیقی لعنت الله علیه
#اطاعت_واقعی
#شیر_باربر
[عُدَّةُ الدَّاعِی] حَدَّثَنَا أَبُو حَازِمٍ عَبْدُ الْغَفَّارِ بْنُ الْحَسَنِ قَالَ: قَدِمَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَدْهَمَ الْكُوفَةَ وَ أَنَا مَعَهُ وَ ذَلِكَ عَلَی عَهْدِ الْمَنْصُورِ وَ قَدِمَهَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الْعَلَوِیُّ فَخَرَجَ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمَا یُرِیدُ الرُّجُوعَ إِلَی الْمَدِینَةِ فَشَیَّعَهُ الْعُلَمَاءُ وَ أَهْلُ الْفَضْلِ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ وَ كَانَ فِیمَنْ شَیَّعَهُ الثَّوْرِیُّ وَ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَدْهَمَ فَتَقَدَّمَ الْمُشَیِّعُونَ فَإِذَا هُمْ بِأَسَدٍ عَلَی الطَّرِیقِ فَقَالَ لَهُمْ إِبْرَاهِیمُ بْنُ أَدْهَمَ قِفُوا حَتَّی یَأْتِیَ جَعْفَرٌ فَنَظَرَ مَا یُصْنَعُ فَجَاءَ جَعْفَرٌ فَذَكَرُوا لَهُ حَالَ الْأَسَدِ فَأَقْبَلَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام حَتَّی دَنَا مِنَ الْأَسَدِ فَأَخَذَ بِأُذُنِهِ حَتَّی نَحَّاهُ عَنِ الطَّرِیقِ ثُمَّ أَقْبَلَ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَمَا إِنَّ النَّاسَ لَوْ أَطَاعُوا اللَّهَ حَقَّ طَاعَتِهِ لَحَمَلُوا عَلَیْهِ أَثْقَالَهُمْ.
ابو حازم عبدالغفار بن حسن برای ما نقل کرد که إبراهیم أدهم (از سران فرقه صوفیه) وارد کوفه شد و من با او بودم.
همزمان جعفر بن محمد (امام صادق علیه السّلام) هم وارد کوفه شد و این قضیه در زمان منصور دوانیقی بود.
بعدا حضرت به قصد مدینه از کوفه حرکت کرد.
علما و دانشمندان کوفه برای مشایعت و بدرقه حضرت بیرون آمدند.
ابراهیم أدهم نیز در زمره مشایعت کنندگان بود.
این علما و دانشمندان جلوتر از حضرت بیرون رفته بودند ناگهان در سر راه خود میان جاده با شیر درنده ای مواجه شدند.
ابراهیم أدهم گفت: توقف کنید تا جعفر بن محمد برسد ببیند چه باید کرد.
حضرت رسید و جریان را به حضرت گفتند.
حضرت آمد تا به شیر نزدیک شد، گوش شیر را گرفت و او را از راه دور کرد.
سپس رو به آن جماعت کرد و فرمودند: اگر مردم حقیقتاً إطاعت و فرمان خدا میکردند به طوری درندگان رام میشدند، میتوانستند بارها و اثاث خود را بر شیر حمل کنند.
بحارالأنوار ٫ جلد 68 ٫ صفحه 191
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_و_فرجنا_بفرجه
#اللهم_العن_ابابکر_عمر_عثمان_عایشه_یزید