.
زهرا کبیری پور پژوهشگر و عضو هیات تحریریه مجتهده امین در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری حوزه، درباره حیات سیاسی حضرت زهرا(س) عنوان کرد: یکی از ابعاد مهم دین ما بحث سیاست و پیگیری امور جامعه است و همانطور که از سیره پیشوایان ما به دست میآید، دین از سیاست جدا نبوده و نیست.
متن کامل گفتگو را اینجا بخوانید👇
https://hawzahnews.com/xcxWR
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
آیا امکان الگوگیری از مادران اینستاگرامی وجود دارد؟
✍فائزه سادات حسینی
بنابر اعلان گزارش دیتا ریپورتال چهل و هشت میلیون ایرانی در شبکههای اجتماعی دارای حساب فعال هستند که مربوط به پینترست، اینستاگرام، یوتیوب و توییتر میباشد. این آمار پنجاه و چهار درصدی یک پیام بزرگ را به کشور منتقل میکند و آن تغییر احتمالی مرجعیت شناختی پدیدههاست. مرجعیت شناختی یعنی دیگر متخصصان و کارشناسان جایگاهی در جامعه ندارند و بیشتر مردم منتظر نظرات سلبریتیها و اینفلوئنسرهای شبکههای اجتماعی هستند.
سلبریتیها افرادی هستند که تنهابهسبب برخی از ویژگیهای سرگرمکننده مثل بازیگری، خوانندگی، ورزشی و هنری و... در چشمان مردم قرار میگیرند. اما گروههایی دیگر از مردم در قالب تاییدکنندههای شخص سوم مستقل هستند که با شکل دادن ایدهآلها و ادراک عمومی بهعنوان اینفلوئنسرهای رسانه های اجتماعی ( social media influencers or SMIs)شناخته میشوند.
اینفلوئنسرها دارای چهار شاخه هستند که یکی از دستههای مهم آنان میکرواینفلوئنسرها میباشند. اینها فالوورهایی از ده هزار تا پانصد هزار دارند که مامفلوئنسرها نیز جزء میکرو اینفلوئنسرها میباشند. مامفلوئنسرها تصاویر، فیلمها یا تجارب مادری خود را در وبلاگها و شبکههای اجتماعی اینستاگرام و تیکتاک و ... با مخاطبنشان به اشتراک میگذارند.
نکته مهم در پیدایش این دسته بیشتر بر دو موضوع تبلیغات و تاثیرگذاریها متمرکز میباشد که موجب انتقادها و تحقیقات کارشناسان در حوزه سبک زندگی شد. با توجه بر اهمیت این موضوع هم کتابی بنام Momfluenced توسط سارا پیترسن در سال 2023 انتشار یافت که پیدایش تاثیرگذاران مادر را حاصل یک سبک زندگی نادرست، سرمایهداری، نژادی و توهمی تبیین میکرد. او که در بهار امسال با سایت تخصصی Vox مصاحبه داشت، در تشریح دغدغه خود برای موضوع مذکور گفت:« مامفلوئنسر سازهای بود که با شرکتهای فناوری و برندهای مصرفکننده بهعنوان راهی برای امرار معاش در رسانههای اجتماعی ایجاد شد. امروزه آنان یک تجارت بزرگ برای تبلیغکنندگان هستند، زیرا زنان اکثرا تصمیمات خرید خانه را میگیرند و بهویژه مادران اغلب کسانی هستند که اقلام بزرگی مانند کالسکه و تخت نوزاد را انتخاب میکنند. علاوه بر آن، مادران تاثیرگذار از یک اهمیت فرهنگی بهسبب انتقال معنا و چگونگی وظیفه مادری برخوردارند که بیش از هر زمان دیگر در ابتدا آنان این مفاهیم را توسط رسانههای اجتماعی به ما منتقل میکنند. درواقع آنان بیشتر تصاویر تبعیض جنسیتی، نژادپرستی و طبقهگرایی که در اعماق زندگی آمریکاییها نفوذ دارد، تکرار میکنند و حال نسخه زیباییشناسانهشان از نقشهای پدری و مادری، در ذهن ما نفوذ کرده است.». بنابراین یک وجه مهم مامفلوئنسرها بلندگو بودنشان در حوزه تبلیغات بود که بیشتر پیام سرمایهداری را نشر میکرد.
اما آنان یک جنبه دیگر هم بنام تاثیرگذاری بر سلامت روان مادران بهویژه افزایش سطح اضطراب و افسردگی داشتند. در این زمینه گزارش تحقیقی در سپتامبر 2022 در سایت Mother ly منتشر شد که حاصل تجربه برخورد دکتر کرک پاتریک با رسانههای اجتماعی پس از مادر شدنش بود. کتر پاتریک بر روحیات 464 مادری که صفحات مامفلوئنسرها را دنبال میکردند، متمرکز شد و بر وجود دو دسته از مامفلوئنسرها آگاهی یافت. اینها شامل مادران ایدهآل و مادران واقعبین بودند که موجب قیاس مادران واقعی با آنان و افزایش حسادتشان میشد. درواقع، مادران ایدهال کسانی بودند که بر تصویرهای تحسینبرانگیزی از مادری و جنبههای مثبت فرزندپروری تمرکز داشتند و به مشکلات مرتبط اشاره نمیکردند. همین برای مادران بویژه آن دسته زنانی که تازه فرزند اول خود را بدنیا میآوردند گزارشهایی از سرخوردگی و افسردگی در سطح بالایی دریافت میشد ولیکن مادران واقعبین اینگونه تصویرسازی نمیکردند و از مسائل مختلف فرزندان مثل خانههای بهمریخته روایتهایی داشتند. همین عامل باعث نزدیکی مادران به این گروه از مامفلوئنسرها میشد که کمی در آن احساس بهتری داشتند.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
«توان ندارم»
✍ #سیده_موسوی
در خیال خویش با قلم و کاغذ در مدینهام. اما توان ندارم قدمی بردارم.
توان گذر از کوچههای بنیهاشم ندارم.
توان دیدن، آثار جرم بر در خانهی امابیها(س) ندارم.
توان دیدن، قامت شکستهی ابوتراب، فاتح خیبر ندارم.
آخر چگونه میتوان، چشمان پر غم حسن و حسین(ع) را دید و کلمات، بر کاغذ تر
چید؟!
ای امان از دل بیقرار علی(ع)، از بس در دل چاه، از غم فراق زهرا(س) گفت و چاه همچو رود گریست.
چاه هم آخر، دار الحزان علی (ع) گشت.
من کجای مدینه بروم که بازگوی زخم آلمحمد (ص) نباشد؟!
کجایی تک ستارهی «آل محمد»؟!
آقا جانم بازم هم #فاطمیه شد. نیامدی!
#فاطمة_الزهراء
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاجر مرگ» ٢
✍زهرا سبحانی
#بخش_اول
وصیت نامهاش را پاره کرد. حسابی به کت و شلوار فرانسوی دوختش برخورده بود. آن همه پول و اعتباری که در ذهنش برای خودش تصور میکرد با آگهی یک روزنامه، دود شد و رفت هوا.
آگهی به مناسبت مرگ برادر بزرگترش چاپ شده بود و دست به دست آدمها گشته بود تا به دست خودش هم رسیده بود؛ آنهم در خیابانهای کن فرانسه.
اگرچه میدانست آن روزنامهی فرانسوی، برادرش را با خودش اشتباه گرفته، با این حال آن آگهی، پرده از حقیقت تلخی برداشته بود که کل او را بهم ریخته بود؛"منفور بودن او در ذهن آدمها!"
تیتر آگهی آن روزنامه، یعنی «تاجر مرگ، مُرد» سخت نبود؛ طولانی هم نبود اما
چشمانش با خواندن هر کلمه از آن جمله تنگتر شده بود؛ نه اینکه چشمهایش ضعیف باشد ولی تیزی این حقیقت، چشمانش را مانند دلش آزرده بود...
به استکلهم که برگشت، در اولین فرصت، وصیت نامهاش را پاره کرد.
دستهای لرزانش را بر ریش و سبیل بورش کشید. حواسش به محکم بودن قدمهایش نبود هر بار که طول و عرض اتاق را میرفت و برمیگشت محکم پایش را بر زمین میکوفت. بیاختیار موهای یک طرفهاش را صاف و صوف میکرد. چی فکر میکرد و چی شده بود!
تا قبل از این حقیقت تلخ، تمام هم و غمش اختراع بود، بزرگترین اختراعاتش هم برای جنگهای زمان خودش حسابی به کار میآمد. و چه بهتر از این؟
اما از آن آگهی به بعد، تصور روزنامهنگاران و مردم از خودش، او را به وحشت انداخت.
گاهی وقتها همین اتفاقهای کوچک و از سر اشتباه دیگران، زندگی آدمها را به کل تغییر میدهد. حتی اگر کسی مثل آلفرد بدبین با آن روحیات عجیب و غریب باشد. حالا او مانده بود و افسار ثروتی که او را تاجر مرگ معرفی میکرد. تجارتی که برای آن ، حتی جان برادر کوچکترش را هزینه کرده بود تا رسیده بود به اختراع همین دینامیت و چندین اسلحهی دیگر.
و چه کسی باورش میشد که کاربرد اسلحه غیر از آدمکشی باشد؟
وصیتنامه را که تمام کرد، کمی خیالش راحت شد؛ به نیت نیک نامی بود یا چیز دیگر، خودش میداند و خدای بالای سرش!
میگویند خودش میخواسته با این کار، دیگر کسی به کارخانههای اسلحهسازیاش اشارهای نکند. و برای همین هم،
94 درصد ثروت حاصل از کارخانههای اسلحهسازی و... را با کلی شرط و شروط برای درست اجرا کردنش، وقف کرد.
یکی از شرطهایش این بود که ثروتش را تبدیل به اوراق سهامدار کنند و از سود حاصل به پنج نفر ایدهآل در رشتههای فیزیک، شیمی، ادبیات، پزشکی و در نهایت صلح، سالیانه جایزه بدهند.
شرط دوم، هر بار، هیأتهای متخصصی تشکیل شود که بر اساس شروط او، برگزیدگان را انتخاب کنند...
در نظرش آمد که کاری کرده، کارستان. کاری که دیگر هیچ کس صفات «تاجر مرگ» و «سوداگر جان انسانها» را برایش به کار نبرد.
جارچیهایی که نبض اخبار جهان دستشان بود به همین قسمت وصیت چسبیدند و آنقدر جار زدند تا کسی بقیهی وصیت را کندوکاو نکند.
چون میدانستند که ادامهی وصیت، به مذاق خلق الله خوش نمیآید. طبیعی هم بود، چه کسی دلش رضا میداد که به ثروت این چنین روحیهای دست بزند. روحیهای که وصیت کرده رگهایش را بعداز مرگ ببرند و جسدش را با فلان مادهی شیمیایی بسوزانند تا کودی شود برای گیاهان!
نصف این را هم اگر میشنیدند
دیگر بخشش آن همه ثروت با آن همه تحسین و خدابیامرزی تبدیل میشد «به مال بد بیخ ریش صاحبش» و کلی حرف و حدیث دیگر!
و اینطور شد که ادامهی وصیت، به اندازه بذل و بخشش به چشم نیامد. این روال کار جارچیها بود که فقط خوشمذاقی را در بوق و کرنا میکردند. با این حال دلشان نیامد که خاکسترش را کود گیاهی کنند، شاید هم از این ترس برشان داشت که فردا پس فردا، ذهن جستجوگر دنبال مقبره و نشان این اسلحهسازِ به فکرِ بشریت بیفتد و کف دستشان خالی باشد و این شد که همان یک جعبه پودر خاکستر را خاک کردند. و بالای سر آن را هم نماد خاصی گذاشتند که اهل فن معنیاش را بهتر میدانند.
با همهی این ظاهرسازیها، چرخ روزگار، که بر باید خودش میچرخد نه حساب و کتاب جارچیها،
در جنگهای مبهم جهانی که برای مردم زمانش آخر دنیا بود، جایزهی نوبل تقریبا متوقف شد؛ در عوض، دینامیت و اسلحههای آلفرد، حرف زور، زورمندان را به کرسی نشاند و کل فلسفهی علم در خدمت بشر را پوچ کرد.
گردونهی روزگار به همین رضایت نداد و درست در هشتاد و دومین سالگرد مرگ آلفرد نوبل
یعنی در سال1978 میلادی،
مناخم با عینک کاووچیاش، چشم در چشم جهان و دست در دست انور سادات بیریشه، گذاشت و مشترکا جایزهی صلح وصیت آلفرد نوبل را در دستانش گرفت.
اینکه روح آلفرد در آن لحظه چه شکلی شد و چه حالی داشت را فقط عالم بالا میداند، چون دنیای زندهها را متحیر و شگفت زده کرد.
🍃ادامه دارد
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاجر مرگ» ٢
✍زهرا سبحانی
#بخش_دوم
شاید هیأتی که مناخم را برای نوبل برگزید، یک لحظه خودش را جای مناخم فرض کرده بود و با منطق او، بیخیال ذهن شگفت زدهی جهانیان شده بود. منطقی که میگفت: «نیازی نیست به دیگران در مورد کارهایمان توضیح بدهیم ما فقط در مقابل خودمان مسئولیم نه دیگران»
این جملات را مناخم بلند بلند گفته بود همان شبی که با «اسحاق شامیر» سرکردهی یاغیهای اشترن، روی هم ریخته بودند که آفتاب نزده بریزند سر اهالی «دیر یاسین»؛ ته دلشان هم گفته بودند:
«خوبِ این عربهای مسلمان بشود که دیگر با هر ننه من غریبم صلحجویانه رفتار نکنند.»
مناخم معتقد بود که «با دیر یاسین باید شروعی رقم بخورد که هر کسی از آن حرفی به میان آورد تنش بلرزد
ابن تنها راه تصاحب سرزمین موعود ماست»
اسحاق هم زده بود روی دستش و «گل گفتی پسر» را آنچنان با هیجان گفته بود که سحر نشده، قشون قشون سرباز و خبرنگار مزدور، ریختند سر مردم بیپناهی که چند شب قبلتر، سربازهای اُردنی را از روستای خود بیرون رانده بودند که «ما دنبال جنگ نیستیم بگذارید در آرامش باشیم».
اما با همهی اینها وقتی نابرادری این یهودیهای تازه وارد را دیدند، با هر چه که در دست داشتند از خود دفاع کردند، طوری که مناخم درخواست کمک و سرباز بیشتر کرد. در نهایت این ابتکارات آلفرد بود که برندهی این جنگ نابرابر را مشخص کرد.
عکاسها صحنههای قساوت کسانی را ثبت کردند که معروف بودند به جنایتکاران ایرون، گروهی که ناز شست جنایتشان آنچنان وحشتناک بود که تا مدتها پُز محکم کردن پایههای اسرائیل را به هم کیشان خود میدادند.
از شرطبندی سر دختر یا پسر بودن جنینهای زنان حامله گرفته
تا بریدن دستها و انگشتها برای تصاحب النگو و انگشتر!
مردان را هم پشت یک اتوبوسی بستند و بعد از دوره کردن سر میدان به رگبار بستند. دخترها که دیگر گفتن ندارد اجساد نیمه سوخته، همه چیز را حکایت میکرد.
مزدورها صحنههای جنایت را ثبت کردند و پولش را هم تمام و کمال گرفتند گرچه تا سالها بعد، همچنان اظهار تأسف میکردند...
حقایق به تصویر کشیده شدهی آن روز، در میان روستاهای اطراف پخش شد. برای ما داعش دیدهها، شاید اینجور چیزها تازگی نداشته باشد چون داعش هم از خرخر چاقویی که با آن سر میبرید؛ فیلم میگرفت و در فضای مجازی پخش میکرد ولی برای مردم آن زمان تازگی داشت طوری که از وحشت جنایتها و از ترس جانشان، زمینهای آبا و اجدادیشان را رها کردند و در راه حفظ ناموسشان آوارگی را به جان خریدند.
مثل ما هم باید مرگ داعش را مدیون مردان شریفی بداند که ایستادند تا وطن، وطن بماند.
غروب آن روز وحشتناک، مناخم پیرزومندانه نگاهش را با اسحاق رد و بدل کرد که «دیگر بهتر از این نمیشه،این بار هم گل کاشتیم»
بار قبلی هم با کمک همدیگر هتل شاه داوود یا همان کینگ دیوید فلسطین را با دینامیتهای آلفرد نوبلِ دربه در دنبالِ صلح و نیکنامی را با خاک یکسان کرده بودند. آنجا فقط عرب مسلمان نبود، مسیحی و یهودی هم بود.
.
دو سه نفری که عِرق یهودیشان نمیگذاشت بیخیال آن یهودیها شوند، به مناخم اعتراض کردند که اول باید همکیشان خود را از هتل بیرون بیاوریم بعد...
🍃ادامه دارد
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«تاجر مرگ» ٢
✍زهرا سبحانی
#بخش_آخر
مناخم اما با چشمان برق زده گفته بود: «دیشب داوود پیغمبر را دیدم و به من گفت در ساختن عظمت اسرائیل تردید مکن. نام من آرام نمیگیرد مگر آن گاه که دلهای شما آرام گیرد.»
فردای این حرفها فقط صدای انفجار با دینامیت بود که به گوش مردم قدس میرسید.
مناخم اما خونسرد و با لبخند گوشهی لبش، فقط اخبار را دنبال میکرد.
انگلیس برای اینکه کارشان را بیجواب نگذارد، گروه ایرون و اشترن یا همان لحی را در لیست تروریستهای سازمان
بین الملل قرار داد ولی کم کم از ترس جانش و به عبارت بهتر برای قول و قراری که در پشت پردهها با مخفیکارها گذاشته بود، بار و بندیلش را جمع کرد تا دیگر کسی منکر ابتکارات آدمکشی مناخم برای رسمیت اسرائیل در سازمان بینالملل نشود.
آب در دل مناخم تکان نخورد و سالها بعد که بخاطر این همه ابتکار، نخست وزیر اسرائیلش کردند؛ به سادگی آب خوردن نام گروهشان را از لیست تروریستهای سازمان بینالملل خط زد.
دیگر وقت قدردانی از او برای خدمت به قوم از همه بهتران رسیده بود. چهرهاش کمی جا افتادهتر شده بود ولی نمیتوانست برق جنون در چشمهایش را مخفی کند. جنونی که بعدها آخر عمری، کار دستش داد و تقاص آن همه خون را یکجا سرش آوار کرد. گرچه جارچیهای مذاق کارکن، کار خودشان را کما فی سابق بلد بودند. و این بار به جای چشمهای مناخم، خندههای تصنعی در صلح کمپ دیوید را جار زدند.
مناخم هم بدش نیامد و با کروات مرتب، شیک و رسمی، در جایی که آلفرد نوبل وصیت کرده، پیدایش شد و جایزهی صلح را با تشویقهای بهت زدهی جهان، گرفت.
روح آلفرد آن بالاها، میدانست که مناخم معروف به آدمکشی و جلادی با صلح جمع نمیشود ولی باید قبول میکرد که ثروت حاصل از تولید دینامیت و اسلحهسازی برای آدمکشی، اول و آخر خرج کسانی میشود که با آدمکشی به صلح میرسند.
🍃پایان
#غزه
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
تربیت انسان، مهمترین وظیفه بانوان/ علیرغم میل دشمنان، مکتب عاشورا و مقاومت زنده است
🔹 در نشستی با عنوان «زنان و مقاومت؛ از کربلا تا قدس» که در خبرگزاری اهلبیت(ع) ـ ابنا ـ برگزار شد، دو کارشناس علوم اسلامی به ویژگیهای اسوه صبر و مقاومت حضرت زینب(س) و همچنین بررسی هویت و وظایف زنان جبهه اسلام و مقاومت پرداختند.
🔹 استاد حوزه و کارشناس علوم اسلامی: شهیدانی چون: حججیها، زینالدینها و سردار سلیمانیها، محصول دسترنجِ جهادیِ بانوانی هستند که با تزریق روحیهی مقاومت و ایستادگی در جانِ مردان، عملا درس جهاد را برای همسران، فرزندان و برادران خود، بازگو نمودند.
@abna24
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
«سنگ قبرنورانی»
✍زهرا نجاتی
این روزها هرروز شاهد اتفاقات عجیب آخرالزمانی هستیم. یکی از این اتفاقات آنچه که در این کلیپ میگذرد هست. وقتی دین از معنا تهی شود؛
وقتی تجمل و توهم، جای فهم عمیق را بگیرد، حاصلش میشود تبلیغ یک چنین سنگ قبری. سنگ قبری که اساسا باید ساده می بود چرا که قرار بوده انسان ها رابه یاد قیامت بیندازد به یاد وعده گاهی که هرگاه در جاده زندگی، سست شدیم، با یادآوری آن، دست از گناه بکشیم.
وقتی «جمله نور به قبرش ببارد» را این قدر تهی ترجمه کنیم که بشود با یک لامپ، نور را در قبر فراهم کرد، پس چه انگیزهای برای خوب بودن! بدترین آدمها را هم میشود در این قبرها خواباند و ادعای نورانیت کرد اما با تاریکی درونی قبل چه میکنیم؟ اگر باور ما به نور در حد چنین چراغی باشد چطور میخواهیم «الله نور السماوات و الارض» را درک کنیم؟
چقدر فکر میکنیم به تنهایی و سکوت قبر و نیاز ابدی او که درآن خدا کند آرام گرفته باشد!
چقدر میشود با این خرعبلات، و خزغبلانی از جنس طراحی چهره میت روی قبر، به جنگ با دین و اعتقادات راجع به برزخ رفت؟
کمی فکر کنیم؛ با این کارها، بیشتر روح میتی که به سختی و حقیقتا محتاج خیرات ماست، را به گناهانی دایمی دچار میکنیم. مادامی که چهره بیحجاب زنان روی قبر ایشان حک شده،
مادامی که به جای رعایت استحباب سادگی و برجسته نبودن قبر، دل بدهیم به این تجملات که انسانها را از مخارج مردن هم میترساند،
مادامی که به جای جمع کردن توشه در هنگام زندگی، فکر زیبایی قبر مرده باشیم،چقدر داریم دین را از درون تهی میکنیم؟!
اگر هم بنابه چنین مخارجی باشد، قاعدتا نماز و روزه قضا و پرداخت خمس و دیون میت، چیزی است که باری بزرگ از دوش او برمی دارد. چیزی که دقیقا بازهم نماد بارزی برای ظاهری شدن دین است. مخارج هنگفت احمقانه برای کسی که دیگر دنیا برایش پشیزی ارزش ندارد ودر عوض چشم به راه خیراتی از سوی ماست.
این روزها و این شبها که متعلق است به مادرسادات و گمنامی مزارش، زشت است که او را مادر خود بدانیم و در حسرت زیارت مزارش مانده باشیم اما دنبال زینتهای این چنینی که هیچ نفعی برای اموات ندارند، باشیم.
#فاطمیه
#امام_زمان
#جهاد_روایت
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
اسطورهی مقاومت در تاریخ
✍پروین صادقیمنش
قرآن دربارهی حضرت صدیقه طاهره میفرماید: 《انّا اعطیناک الکوثر 》، کلمهای بالاتر از کوثر نیست . در دنیایی که زن را شرّ مطلق و عنصر فریب و گناه میدانستند ، قرآن میگوید: فاطمه نه تنها خیر است بلکه کوثر است، یعنی خیر وسیع، یک دنیا خیر (شهید مطهری، کتاب حماسه حسینی، ج ۱، ص۳۲۷)
• از نقشآفرینیهای درخشان فاطمه زهرا(سلام الله علیها)، بالابردن فرهنگ جامعه، رشد فکر و اندیشه مردم و دفع مشکلات و شبهات آنان است. آن حضرت از مسائل ساده گرفته تا پیچیده ترین مشکلات را پاسخگو بود و این امر میسّر نبود، مگر با احاطه علمی، قوّت فکری و همت بلند ایشان. این بانوی بزرگ اسلام، سختی تبلیغ و زحمت تعلیم و تربیت را تحمل کرد و چون مشعلی فروزان در راه هدایت جامعه، نورافشانی کرد و با سوختن خود به دل و جان مردم گرمی بخشید و پاسداری از ارزش ها و مفاخر اصیل، مبارزه پیگیر با بدعت ها، جهل، کجرویها و رکورد جامعه را خط مشی خود قرار داد.
•گوهرِ وجودحضرت فاطمه زهرا (سلامالله علیها) گرچه برای بروز و تجلی، فرصت چندانی نیافت، اما در همان هجده سالی که از این زندگی دنیایی بهره گرفت، لقب «سیده نساء اهل الجنه» را یافت و این نشان از عمق معنویتی است که در وجود این برترین بانوی تاریخ نهفته است.رهبر معظم انقلاب در این مورداشاره دارند؛《پیغمبر اکرم در مورد حضرت زهرا تعبیر «سَیِّدَةُ نِسَاءِ العالَمین» دارد، و «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة»؛ که این مهمتر است: سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة. همهی زنهای بهشتی: جناب ساره، جناب آسیه، جناب حوّا، جناب مریم، همهی این زنهای بزرگ تاریخ «نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» هستند دیگر؛ زنهای بهشتند؛ این بزرگوار «سَیِّدَةُ نِساءِ اَهلِ الجَنَّة» است. این [جور] است. اصلاً زبان انسان چطور بچرخد تا بتواند اینها را بیان کند و حقّش را ادا کند! اصلاً ذهن ماها هم خیلی احتیاج به تأمّل و تدقیق دارد تا این حقایق را درک کند.》 (بیانات رهبر انقلاب در دیدار مداحان اهل بیت علیهالسلام؛ ۳/اسفند/۱۴۰۰)
•ایشان سه هدف مهم را در زندگی خود تعریف کرد که عبارتست از: حفظ اسلام، پیروی از ادای حق ولایت و پانگرفتن منافقین؛ ایشان دراین راه تلاش بی وقفه کرد ودر نهایت برای احقاق آن و در دفاع از ولایت از تمام سرمایهی وجود خود هزینه کرد ودراین راه به شهادت رسید.آن حضرت در جنگ روایتها پیش قدم است؛ درمتن جامعه ، آن هم در خطرناکترین بخشهای آن، با بیداری و دشمن شناسیِ قوی، حضور فعّال دارد؛ آن وقتی که صحبت از خلافت و مبارزات سیاسی در اسلام مطرح میشود؛ اگر موضع ایشان نبود به جای غدیر، مسیر سقیفه را برای ما ترسیم میکردند وکسی که نگذاشت این مسیر منحرف وگم شود خون حضرت زهرا (سلامالله علیها) بود.
•حضرت زهرا(سلامالله علیها) مجاهدی است؛ که با بصیرت و آگاهی از امام خود در برابر دشمنان دفاع کرد وهمه توان خود را دراین رابطه بکار گرفت وازمهمترین گامهای ایشان افشاگری ایشان در خطبه فدکیّه است که درجمع مهاجران وانصار ایراد فرمود؛ به حربههای دشمن وسران سقیفه و نقشههای آنان پرداخت و برای همه، ویژگیهای منکرانِ غدیر را تبیین کرد.
حضرت زهرا (سلامالله علیها) با اقدامی شگرف سیاسیِ دیگر، کاری کرد که این مبارزه مستمر با ظالمان غاصب، در تاریخ ثبت وماندگار شود؛ وکسی نتواند آن فریاد را خاموش کند وآن اقدام، وصیتِ دفنِ شبانه آن حضرت بود؛ با این کار در عمل باعث ایجاد یک سوال بزرگ در تاریخ شد.
•در صدر اسلام دشمن جریان سقیفه به راه انداخت تا غدیر رونمایی نشود؛ امروز هم دشمنان ما درجنگ رسانهاییِ قوی با ایجادِ جوّی مسموم تلاش میکنند نگذارند این انقلاب اسلامی که ادامهی همان مسیر ولایت است به دنیا معرفی گردد و آن جمعیت ظالمی که آنروز در مدینه باعث ریختنِخون حضرت زهرا (سلامالله علیها) شدند، امروز دنبالههای آنان با دستور گرفتن از اربابان ظلم وجور، باعث ریختن خونِ پاکِ رهروان راه ولایت وانقلاب اسلامی هستند.
•در جامعه کنونی برای استقرار جامعه اسلامی زن وظیفه دارد در قبال ارتباط عاطفی ومحبت به حضرت زهرا (سلامالله علیها) به روش آن بزرگوار نیز، عمل کند و دراین راه هرچه در توان دارد حرکت کند؛ ارزشهای معنوی خود را بالا ببرد، همت واراده خود را صرف ارزشهای والا کند و نگذارد تجملات و پوچیها رشد کند و با استقامت و الگوگیری از این گوهر تابناک، شخصیت خود را بالا ببرد و بازیچه فرهنگ وتمدن غربی و روش های توطئهآمیز و تحقیر زن قرار نگیرد.
#جهاد_روایت
#پویش_نوشتن
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI
.
ما أدراکَ ما زهرا
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
...
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!*
✍سید حميد رضا برقعی
پ.ن:نگاره «شهادت حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)»، نسخه حدیقه السعداء، اواخر سده دهم هجری و اوائل سده یازدهم هجری، موزه توپقاپی سرای استانبول
#یازهرا
#یافاطمه_الزهرا
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI