eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
738 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
207 ویدیو
21 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌ چند قدم مانده... ‌ صدای «مای بارد زائر» در ذهنم می‌پیچید به مشامم اما عطر عجیبی می‌رسید چشمانم را به آرامی باز کردم در کنار یک موکب بر روی یک نیمکت چوبی خوابم برده بود سراسیمه بلند شدم و چادرم را مرتب کردم دستم را چرخاندم تا کوله‌پشتی‌ام را پیدا کنم روی نیمکت بود همانجایی که چند دقیقه‌ی قبل سرم را گذاشته بودم گیج و منگ نگاهی به اطراف انداختم همسفرانم کجا بودن؟! دست کوچکی مقابل صورتم قرار گرفت و آب خنکی را به دستم داد آمدم کلمات عربی‌ای که در ذهنم داشتم را بتکانم و به عربی تشکر کنم که او پیش‌دستی کرد و گفت:«خاله من ایرانی‌ام، اینجا هم موکبمونه» از لهجه‌اش فهمیدم اهل کرمان است تا بیایم کلمات فارسی را ادا کنم برای تشکر، او رفته بود بلند شدم کوله‌پشتی را روی شانه‌ام انداختم چند قدمی که رفتم چشمانم سیاهی رفت و با صدای «شد شد نشد میرم کربلا، پیش عموم اباالفضل میزنم زیر گریه»‌ی مداحی‌ای که از هندزفری در گوشم پخش می‌شد، بیدار شدم ولی این‌بار در خانه و زیر کولر... ✍🏻زهرا کبیری‌پور @AFKAREHOWZAVI
. ⃣1⃣ تمدن و تمریننجمه صالحی اربعین حماسه‌ی ظهور است! اینجا پایگاه یاوران آخرین موعود است و عجیب عطر انتظار در میان عمود‌ها به مشام می‌رسد! در این مسیر رنگ و نژاد معنایی ندارد. همه جا پر از انسان‌های دلداده‌ای است که دل به دریای عشق حسین علیه‌السلام داده‌اند و در مسیر این خیل عظیم با قصد یکی شدن، در حرکت هستند. یکی از ویژگی‌های اربعین، «نظم معنوی» آن است. بر خلاف آنچه که در بعضی موارد به ‌نظر می‌رسد شاید نظم دقیقی رعایت نشده باشد، مثلاً در مقوله‌ی بهداشت، اما وقتی به صورت کیفی‌تر تأمل می‌کنیم، متوجه می‌شویم در این‌جا نوعی نظم حاکم است که باعث می‌شود میلیون‌ها نفر در یک زمان و جغرافیای محدودی بتوانند حوائج عادی زندگی خودشان را تأمین ‌کنند و در عین حال، احساس سلوک در یک طریق معنوی داشته باشند. ویژگی دیگر اربعین حسینی، تفاوت و حتی توسعه معنایی برخی مفاهیم معنوی است. معنویت‌هایی مانند اعتکاف معمولاً یک مکان خاص و یک ثبات و تمرکزی دارد، اما گویی اربعین حسینی یک اعتکاف جمعی سیار است، عبادتش از جنس عبادتِ در حال حرکت است که در آن اقداماتی از جنس زندگیِ عادی نظیر خوردن، حرف زدن، خوابیدن، نماز خواندن و هر کاری از این جنس کنش‌ها، انجام می‌شود لذا در اینجا مفهوم "اعتکاف" توسعه می‌یابد. اربعین حسینی مقیاس‌های عددی و آماری را نیز تغییر و توسعه می‌دهد‌؛ مثلا نهایتِ اطعام یک وعده غذایی عظیم، در جوامع امروزی کمتر از پنج میلیون‌نفر با کمک چندین کشور ذیل هدایت صلیب سرخ به زلزله‌زدگان بوده است؛ حال آن‌که مردم عادی سوای دولت و نیروهای اجباری، در طریق الحسین علیه‌السلام نقش اساسی دارند و عهده‌دار چند وعده غذایی برای افرادی چندین برابر این تعدادند. از طرف دیگر اگر روحیه معنوی حاکم بر مراسم اربعین، در همه امور حاکم شود؛ دیگر کار در ادارات، کسل کننده و حداقلی نخواهد بود. اقتضاء تمدن اسلامی این است که بازیگران و افرادش با روحیه جهادی و حتی فراتر از آن باشند و این حلم و صبر در مسیر پیاده‌روی هویداست و حضور در این مسیر، تمرینی برای تحقق تمدن نوین اسلامی و روزهای ظهور، ان شاءالله. @AFKAREHOWZAVI
«اربعین، ظهور تو را کم دارد» مولای من در این هزار و اندی سال که هنوز زمان انتظار به سر نرسیده است؛ شیعه هزارساله شما با چشم براهی برای آمدنتان، حیات اجتماعی خویش را به بالندگی نزدیک کرده است. اربعین حسینی، برجسته ترین نقطه اتصال حیات شیعه هزارساله است و چه وصف ناپذیر می توان اتصالی فارغ از مرز و هویت های تعیینی را با محوریت عشقی آسمانی به گفتار کشاند! اینک که اربعین، مسیری متفاوت از تمام بایسته های تمدن ظاهری غرب را با کشیدن خط بطلان بر آن به عرض وجود نهاده است، تبیین بی کلام مواهب انتظار در مکتب اسلام به خوبی دریافت می شود! و می توان گفت که انتظار آمدن شما، همان شیعه مقاوم در راه هدف را پرورش داده است! بازآ که آخرین تعیّن ‌بالندگی شیعه هزارساله، همان پله ی آخری ست که جز با ظهور شما مداوا نشود! بیا که اربعین حسین (ع) تو را کم دارد! ✍🏻فاطمه شکیب‌رخ @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. "شهادت حقيقى، شهادتى است كه... دو فرزندِ ساختن و سوختن را از خود به جاى بگذارد؛ ساختن مهره‏هايى براى سرزمين زيتون و سوختن آدم‏هايى از تبار جنونِ باروت..."* دشمنان در تلاش هستند تا خوب‌ها و خوبی‌ها را نابود کنند، آنان همیشه ملت‌ها را محتاج می‌خواهند و خاموش در برابر بدعهدی و سودجویی و سلطه‌طلبی‌ها اما مجاهدین راه حق در مقابل این ظلم ساکت نیستند و همین حق‌گویی و حق‌طلبی خار چشم‌ دشمن می‌شود! 🍃اللهم ارزقنی اشرف القتل فی سبیلک انصرک و انصر رسولک اشتری الحیاه الباقیه بالدنیا...🍃 * ذهنیت و زاویه دید، علی‌صفایی‌حائری، ص ۱۳۱ @zemzemh60
‌ 🔻رهبر معظم انقلاب: کار درخشان نیروهای مسلح ما دو سه شب قبل یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود. ▫️کاری که نیروهای مسلح ما کردند کم‌ترین مجازات برای جنایات رژیم صهیونی بود. ▫️جمهوری اسلامی ایران هر وظیفه‌ای در این زمینه داشته باشد با قدرت و صلابت انجام خواهد داد. ▫️ما در انجام وظیفه نه تعلل می‌کنیم نه شتاب‌زده می‌شویم. ▫️آنچه که لازم باشد را انجام می‌دهیم. همانطور که انجام گرفت و در آینده هم لازم شود انجام می‌گیرد. 💠@Delneveshteeee ‌‌‌
‌ زینب سلیمانی کنار پدرشوهری که به حاج قاسم پیوست و آسمانی شد. تسلیت به زینب سلیمانی و عزیزانِ شهید سید هاشم صفی‌الدین و ملت شهید پرور لبنان و حزب‌الله لبنان ‌ 💠@Delneveshteeee ‌‌‌
برای مادرم... همگی ما شیعیان یک مادر داریم، همان مادری که چادرش را تکان می‌دهد و روزی ما را می فرستد. مادری که در سختی و تنگناهای روزگار به او دخیل می‌شویم و با گفتن یک؛ «یا زهرا» کارها به آسانی حل می‌شود. مادرم؛ پاره تن آخرین فرستنده خداوند برای اهل زمین و بانوی دوعالم، صدیقه طاهره و زهرای مرضیه است. بانویی که تفسیر سوره إنا اعطیناك الکوثر، دُخت بهترین خلق خداوند و همسر اسدالله الغالب؛ همان زکات دهنده‌ی درحال رکوع، حضرت علی (ع) است. و مادر شباب اهل الجنه حسن و حسین علیهم السلام. می‌دانم که کلمات از وصف دختر، همسر و مادری مانند فاطمه اطهر عاجز است. اما باید تمام عمرمان را وقف چنین مادری کنیم، مادری که نیکی‌هایش لاتُعَدْ وَ لاتُحصیٰ است. از همان اَزل اراده خداوند بر این شد که سُلاله پاک پیامبر(ص) از فاطمه زهرا (س) باشد، تا صلوات خاص خداوند مخصوص پنج تن آل عبا گردد. مادرم؛ برای تک تک زخم‌های قلب تو، به پهنای صورت باید گریست برای فراق اول تو از مادرت خدیجه کبریٰ ام المسلمین و سپس رحلت پدرتان نبی مکرم اسلام،برای درد پهلویت از ضربه دَر، برای محسنِ تو که دیدگان به جهان نگشوده با او وداع کردید، و برای مظلومیت حسن و حسین درطول دوران و زمانه‌ها.و دردی که تاکنون نیز برای تو جاریست تنها با ظهور مهدی موعود (عج) به پایان می‌رسد، گِره کور تمام عالم تنها با دعای تو ای مادر باز می‌شود. دعایی که از نَفَس ناب مادر به حق فرزندان مستجاب است، رزق و روزی ما را در راه خدمت به امام زمانه خویش قرار بدهید، الهی آمین. ✍🏻 سیده ناهید موسوی @banoomousavi
انتشار یادداشت نقش سران سقیفه و سران فتنه بعد از انقلاب در انحراف جامعه در سایت رحا مدیا ✍🏻 زهرا کبیری پور 🔹انقلاب اسلامی و میراث ناگوار سقیفه یکی از مهمترین شاخص‌ها در مسیر بصیرت، رهبری است که می‌تواند انسان را راهنمایی کند. چنانچه که پیامبر اسلام(ص) به امیرالمؤمنین(ع) فرمودند «وَ لَوْلا أَنْتَ یا عَلِىُّ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُونَ بَعْدى» یا علی اگر تو میان امتم نبودی اهل ایمان بعد از من شناخته نمی‌شدند، بنابراین وجود شاخص و محور برای عبور از فتنه‌های صعب‌العبور لازم و ضروری است. مبحث ولایت و رهبری در اسلام و به‌ویژه در تشیع، از جایگاه بسیار والایی برخوردار است. امام همانند کشتی نجات است و با فقدان او، امت هلاک می‌شود. در طول تاریخ اسلام، همواره افرادی بودند که با سوءاستفاده از موقعیت و یا به‌دلیل جهل، تلاش کرده‌اند تا جامعه اسلامی را از مسیر ولایت و امامت منحرف سازند. ▪️ادامه‌ی یادداشت را از 👈🏻 اینجا بخوانید. 💠@Delneveshteeee ‌‌‌
اظهارنظرهای بدون تخصص ✍🏻 زهرا کبیری پور در تدریس درس شیعه‌شناسی بخشی را برای بحث درباره‌ی موانع گسترش تشیع قرار دادم. در این دوره و در کلاسی که الحمدلله ملاک سِنی ندارد، من فقط تیتر درس را نوشتم و مشغول به گفتگو شدیم. باید دل پُر دردشان را از تذکرهای نا به جا و وجود آدم‌های اشتباهی در جایی اشتباهی‌تر می‌شنیدید. پیچیدگی‌هایی که ما در مذهب تشیع آن‌ هم در فروعات آن قرار دادیم مانع دیده‌ شدن جاذبه‌های مذهبمان شده است. اینکه هر غیرمتخصصی به خودش اجازه می‌دهد در اموری که تخصصی ندارد نظر داده و دخالت کند، گاهی به کارها آنچنان گره‌ای می‌اندازد که با دست که نه، با دندان هم باز نمی‌شود. به عنوان مثال در بحث امر به معروف، باید این را بپذیریم که این فرع، کاری تخصصی است. همان‌طور که حج را متخصص آن به ما می‌آموزد، مقدمات جهاد را از متخصص می‌آموزیم، نماز را، روزه را یادمان داده‌‌اند. باید نحوه‌ی امر به معروف و نهی از منکر را یادبگیریم. باید برویم رو به روی متخصص آن بنشینیم و زیر و بم کار را از او بی‌آموزیم. به‌ویژه در بحث چالشیِ حجاب که این روزها نُقلِ محافل تمام متدینین شده است، باید آموزش ببینیم که چگونه یک جوان را از این خواب بیدار کنیم، نه اینکه خدای نکرده به جای بیدار کردن آن جوان، آن را به کُما ببریم و کار را خیلی سخت‌تر کنیم. باید مذهب را به یک لقمه‌ی لذیذ تبدیل کنیم. باید نه آنچنان پیرایه به او بدهیم که کار را دشوار و تحملش را سخت کنیم و نه آنقدر شاخ و برگ‌هایی اضافی به او داده و آن را آنچنان پیچیده کنیم که فهمش آسان نباشد. ‌ @AFKAREHOWZAVI
خانه‌تکانی امروزم را با نظافت باطن خانه گذراندم. در واقع خانه تکانی پیش از ماه رمضان را شروع کردم. تمیز نگه‌داشتن ظاهر خانه با کمی برنامه‌ریزی و داشتن قانون نظم، کار سختی نیست. اما باطن خانه هر از چندگاهی نیاز به سر و سامان دادن اساسی دارد که اینطور موقع‌ها بهانه‌ی نزدیک شدن نیمه‌ی شعبان و آمدن ماه رمضان بهترین فرصت است تا اهل خانه را هم به مشارکت وا داشت. در حین نظم‌دهی به درونیات کمدها، با خودم فکر کردم چه خوب است که آدمی این بهانه‌ها را برای آماده‌سازیِ نفسِ خودش هم استفاده کند. چقدر خوب است به بهانه‌ی نزدیک شدن ماه رمضان، خانه‌ی دل را هم بتکاند. کینه‌ها، کدورت‌ها و احساسات منفی‌ای که گوشه و کنار دل دارند خاک می‌خورند، چه خوب است که دور ریخته شوند. نفس آلوده و پر از گرد و غبار چطور می‌تواند به دعوت مهمانی خداوند لبیک بگوید؟! اصلا خود صاحبخانه دو ماه جلوتر دعوت‌نامه‌ها را ارسال کرده است تا مهمان آمادگی‌های لازم را برای ورود به این میهمانی با شکوه داشته باشد. چه فرصت دل‌انگیزی... کاش فرصت بهره‌مند شدن را از دست ندهیم! ✍🏻 زهرا کبیری‌ پور @AFKAREHOWZAVI
وقتی که تو آمدی ✍🏻 زهرا کبیری پور بی‌تردید یکی از باشکوه‌ترین لحظات تاریخ، در ماه رجبِ سی سال پس از عام الفیل اتفاق افتاد؛ همان لحظه که در بُهتِ زائران و طواف‌کنندگان خانه‌ی خدا، دیوار کعبه شکافته شد و مادر شما وارد آن مکان مقدس شد و خشت‌های دیوار مجدد به هم پیوست. ماجرایِ تولد شما را یزید بن قعنب این‌طور تعریف می‌کند که، من و عباس بن عبدالمطلب و گروهی از خاندان عبدالعزی در مقابل خانه‌ی خدا نشسته بودیم که یکباره دیدیم فاطمه بنت اسد، در‌حالی‌که باردار بود و نُه ماه از مدت حمل او می‌گذشت و دچار درد زایمان شده بود، نزدیک کعبه شد و به درگاه خداوند عرض کرد: پروردگارا!‌ من به تو و پیامبران و کتاب‌هایی که از جانب تو فرستاده شده‌اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم و باور دارم که او این خانه‌‌ی عظیم و والا را بنا کرده و به حق این فرزندی که در شکم دارم سوگند می‌دهم که وضع حمل مرا آسان کنی. یزید بن قعنب در ادامه‌ی نقل ماجرای تولد شما می‌گوید: در این هنگام دیدم دیوار پشت کعبه شکافت و فاطمه وارد کعبه شده و از چشمان ما ناپدید شد و دیوار مجدداً به هم پیوست. برخاستیم که قفل در خانه‌‌ی کعبه را باز کنیم، قفل باز نشد، متوجه شدیم که این اتفاق به فرمان خدا رخ داده است. پس از چهار روز فاطمه از خانه‌‌ی کعبه بیرون آمد و درحالی‌که نوزادش را روی دست داشت، گفت: من بر زنان گذشته‌ی تاریخ برتری پیدا کرده‌ام، زیرا آسیه دختر مزاحم، خدا را به صورت پنهانی در جایی عبادت می‌کرد که عبادت خدا در آنجا جز از روی ناچاری سزاوار نبود و مریم دختر عمران آن شاخه‌ی خشکیده‌ی خرما را با دستش تکان داد تا آنکه خرمایی تازه از آن فرو ریخت و خورد؛ ولی من وارد خانه‌ی خدا شدم و از میوه‌ها و نعمت‌های بهشتی خوردم و وقتی خواستم خارج شوم هاتفی به من گفت: فاطمه! او را علی نام بگذار، چرا که او بلند مرتبه است و خداوندِ علیِ اعلیٰ می‌گوید: نام او را از نام خودم مشتق ساختم. او را به آداب و اخلاق خودم تربیت کردم و از علوم پیچیده خود آگاهش نمودم او کسی است که بت‌ها را در خانه‌ی من می‌شکند و بر بام خانه‌ام اذان می‌گوید و من را به مجد و بزرگواری یاد می‌کند. خوشا به حال کسی که او را دوست بدارد و از او فرمان برد و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و فرمانش نبرد.* اما از اینجای لحظه‌ی باشکوه تولد شما را دوست دارم من روایت کنم. اهل مکه در کوچه‌ و بازار ماجرای تولد شما را نقل می‌کردند. زن‌ها از عظمت ولادت شما و از شکوه تولدتان در تعجب بودند. خیلی‌ها به کعبه می‌رفتن تا از نزدیک جای شکاف را ببینند. از همه خوشحال‌تر اما پدر شما بود، که شکوه تولدتان قریشیان بدطینت را هم، در حیرت فرو برده بود و پدر شما جناب ابوطالب، بزرگِ هاشمیان، این بُهت و حیرت را در چشمان آن‌ها می‌دیدید و بیشتر از قبل به بزرگی خدا ایمان آورده بود. و چه افتخاری بالاتر از اینکه نام فرزندش را هاتفی از طرف خدا ندا داده باشد. دوست دارم تصور کنم که ابوطالب طَبقِ شیرینی به دست در کوچه‌های مکه تولد شما را به گوش تمام آن‌هایی که خودشان را به نشنیدن زده بودن می‌رساند. مگر می‌شود چنین شکوهی را فریاد نکرد. خواهران و برادران شما هم دور گهواره‌ی شما جمع شده بودن و کودکی را نگاه می‌کردند که در کعبه متولد شده است. کودکی نورانی که از همان لحظه‌ی تولدش به همه ثابت کرده بود که علی‌ست و با همه تفاوت دارد. خانم‌های همسایه رو به روی مادرتان نشسته بودن و چهره‌ی پر از آرامش مادرتان را نگاه می‌کردند و دوست داشتن درباره‌ی این چهار روز از او سؤال کنند. همه کنجکاو بودن بدانند در آن چهار روز در کعبه چه گذشت. یک روز چقدر توصیفات دارد کجای مکه را در آن روز توصیف کنم از کجای مکه بگویم که حق مطلب ادا شود چند کلمه‌ی دیگر اضافه کنم تا توصیف ولادت شما و شکوه میلادتان کامل شود. این کلمات عاجزند و قلم عاجزتر خوش آمدید به دنیا مرد فاطمه بابای حسن، حسین و زینب منابع: *محمد بن فتّال نیشابوی، روضه‌ الواعظین، قم، رضی، ۱۳۸۶ق، ج۱، ص ۷۶. ابی محمد الحسن بن محمد دیلمی،‌ مؤسسه اعلمی بیروت، ص ۲۱۱. علی بن عیسی اربلی، کشف الغمه ج۱، ص ۵۹. شیخ طوسی، امالی، ص ۸٠، ۱۳۱۳. شیخ صدوق علل الشرایع، ص ۵۶. صابری یزدی،‌ علیرضا، هزار حدیث در فضائل امام علی(علیه‎ السلام)، ترجمه: محمد رضا انصاری محلاتی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۸٠، صفحات ۳۱ و ۳۲. ‌ 💠@Delneveshteeee ‌‌‌
ما دهه شصتی‌ها ‌ بوی گل سوسن و یاسمن آید؛ خمینی‌ ای امام، خمینی‌ ای امام؛ ایران ایران ایران! رگبار مسلسل‌ها؛ هوا دلپذیر شد گل از خاک بردمید؛  آمده موسمِ فتح و ایمان؛ این نغمه‌ها با جان و دل ما دهه شصتی‌ها گره خورده است. نسلی که از همان ابتدای سال تحصیلی، چشم انتظار بهمن و دهه‌ی فجر بودیم. مراسمات جشن‌ دهه‌ی فجرِ ما دهه شصتی‌ها، با هیچ دوره‌ی دیگری قابل مقایسه نیست. از ماه‌ها قبل تدارکات و برنامه‌ریزی‌ها در مدرسه آغاز می‌شد. هر سال کلاس به کلاس مسابقه‌ی روزنامه‌دیواری برگزار می‌شد. هر کلاسی که بهترین تزئینات را با کمترین هزینه‌ها انجام می‌داد، برنده اعلام می‌شد. مثل این دوران نبود که وسائل تزئینات، حاضر و آماده باشد و این حجم از امکانات وجود داشته باشد. ما تمام تزئینات کلاس را با کمک یکدیگر و در یک کار گروهیِ سرشار از همدلی درست می‌کردیم. چه کسی می‌تواند زیبایی و همدلی را در تزئینات کلاسمان فراموش کند؟! هر تکه از آن با دستان خودمان و با همکاری یکدیگر ساخته شده بود. وقتی کاغذهای رنگی را با دقت تا می‌کردیم و شکل می‌دادیم، حس و حالی عجیب وجودمان را پر می‌کرد. باز کردن هر کاغذ و دیدن ریسه‌های رنگی، شادی و لذت وصف‌ناپذیری به همراه داشت. از روزها و هفته‌ها قبل برنامه‌ریزی می‌کردیم که چه ایده‌ای برای تزئین کلاس داشته باشیم. خاطرم هست یک سال با نی‌های نوشابه‌یِ رنگی و ساده، توانستیم پرچم ایران را در ورودی کلاس به شکل پرده درست کنیم که بسیار جذاب و دیدنی شد و آن سال ما برنده‌ی مدرسه اعلام شدیم.  یک بخشی از وقت‌مان صرف درست‌کردن روزنامه دیواری می‌شد. روزنامه‌دیواری‌ها دنیایی از خلاقیت و همکاری بودند. هر کس گوشه‌ای از کار را به عهده می‌گرفت؛ یکی مسئول جمع‌آوری مطالب، دیگری مسئول خرید وسایل و آن یکی خطاط می‌شد. یادم می‌آید یک سال، به پیشنهاد من، به جای رقابت بین کلاسی، تصمیم گرفتیم همگی با هم همکاری کنیم و بهترین روزنامه‌دیواری مدرسه را بسازیم. طرح‌مان، طرح برج آزادیِ پازلی بود. هر گروهی مسئول نوشتن مطالب روی تکه‌ای از پازل شد. روز بعد، تکه‌ها را به دیوار چسباندیم و روزنامه‌دیواری بی‌نظیری خلق شد. دهه‌ی فجر برای ما بوی کاغذ رنگی، پرچم ایران، بادکنک و هزاران حس خوب دیگر می‌داد. ما دهه شصتی‌ها، با دستان خود، مدرسه‌های رنگ و رو رفته‌مان را به تابلویی از زیبایی و امید تبدیل می‌کردیم و شور و شوق پیروزی در تک تک لحظاتمان جاری بود. ✍🏻 زهرا کبیری پور 💠@Delneveshteeee @AFKAREHOWZAVI