eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
898 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سرچشمه نور
یا الله 🔵 برگزاری سی و سومین کنفرانس درسرچشمه نور 🔸️تحلیل قالب کتاب رهش 🔹️زمان شروع: امشب ساعت ۲۲ منتظرتان هستیم. https://eitaa.com/joinchat/1614741592C64fca83486
ما در یک باغ زندگی می‌کردیم که برای نگهداری آن، نیاز به یک باغبان ماهر داشتیم. این باغبان باید برای نگهداری از باغِ به این درندشتی، مهارت‌هایی را داشته باشد. یادم است باغبان قبلی که عمرش را داد به شما و خواستیم یک باغبان جدید بیاوریم، خیلی گشتیم. آگهی دادیم. به این و آن سپردیم و ... . هرکس که می آمد، کلی سوال پیچش می‌کردیم. ازسوالات جزئی و بی‌مورد بگیر تا سوالات سخت و تخصصی مربوط به باغداری و باغبانی! در آخر هم، بین سه الی چهار نفر گیر کردیم و آمدیم از اعضای همان باغ خواستیم که هر کسی ، نام فرد مورد نظرش را بنویسد در یک کاغذ و آن را بیندازد در جعبه‌ای که رویش نوشته شده بود: « تو خودت، فرد باغبان را انتخاب می‌کنی، پس بجوی و بهترین گل را انتخاب کن؛ زیرا در آخر هر گلی زدی، به سرخودت زدی! » یادم است خانواده‌ی آقای گندمی، خانم شب‌بو و بچه‌های زنبوری نیامدند که نام باغبان مورد نظرشان را بنویسند. تازه مسخره‌مان هم می‌کردند. خلاصه در آخر، باغبانی پذیرفته شد که خود افراد باغ، انتخاب کرده بودند. چند سالی از این اوضاع می‌گذشت. اوایل، این باغبان، مسئولیتش را به نحو احسن انجام می داد؛ ولی چند ماهی است که انگار مسئولیتش برایش عادی شده. روزی خانواده‌ی آقای گندمی و خانم شب‌بو به همراه بچه‌های زنبوری، باغ را گذاشته بودند روی‌سرشان. داشتند می‌گفتند این باغبان اصلا مسئولیت پذیر نیست. این باغبان پیر و سالخورده است. او، باید برود برای لحظه‌های آخر عمرش که دارد سر می‌رسد، توشه جمع کند و ... . کسی به حرف آن‌ها توجه نمی‌کرد. خانم شب‌بو عصبانی شد و فریاد زد: ما این وضع را دیگر نمی‌توانیم تحمل کنیم و می‌رویم او را از باغبانی برکنار می‌کنیم! یادم است درخت سیب که از همه سن و سال‌دارتر بود، گفت: آهای خانم شب‌بو! شما در آن نظرسنجی شرکت کردید که حالا بتوانید درباره ی بدی یا خوبی این باغبان هم تصمیم بگیرید؟ _چه ربطی دارد؟! _خیلی ربط دارد. شما اگر آن روز برایت مهم بود و مثل بقیه می‌آمدید تحقیق می‌کردید و نظر می‌دادید، الان هم می‌توانستید حرف بزنید. چطور الآن، برایتان مهم شده؟! _الان باغ دارد از دست می‌رود. همه دارند کم‌کم از گرسنگی جان می‌دهند. این بوی بد باغ را دیگر نمی‌شود تحمل کرد ... . نمی‌توانم ببینم خانواده‌ام دارند جلوی چشمم پرپر می‌شوند و من، در برابرشان سکوت کنم. _شما اگر الآن بروید و بخواهید این باغبان را بیندازید بیرون، او به حرف شما توجه نمی‌کند؛ چون شما انتخابش نکردید که الآن هم بخواهید درباره کارهای بد یا خوبش تصمیم بگیرید. _باشه! حالا می‌بینید که من می‌توانم. رفت و باغبان را پیدا کرد. کمی با او تند شد و صدایش را بلند کرد. او را هُل داد. باغبان، به‌طرف درخت گیلاس پرت شد و با همان دردی که داشت، گفت: آهای خانم! خجالت بکش. تو، من را انتخاب کردی؟ _خب معلومه نه! _پس چرا الان دارید حرف می‌زنید؟! _چون شما کاربلد نیستید. چون دارید می‌میرید. چون همیشه در حال چرت‌زدن هستید. چون‌... . _وقتی شما آن روز، برای من یا دیگر باغبان‌ها ارزش قائل نشدید و نیامدید، من هم الآن برای شما ارزش قائل نمی‌شوم و به حرفتان گوش نمی‌دهم. اگر افرادی که مرا انتخاب کردند اعتراض دارند، بگو بیایند. من اعتراض و حرف آن‌ها را گوش می‌دهم. وگرنه با تمام احترامی که برای شما قائلم می‌گویم: شما خفه! _تو یک خائن کثیفِ بی‌مسئولیت و دزدی! _اِ...؟! اگر من این ویژگی‌هایی را که شما می‌گویید، دارم؛ پس چرا درباره‌ام تحقیق نکردید تا زودتر آن‌ها را به دست بیاورید؟ شما که این‌قدر باهوش هستید، چرا این ویژگی‌ها را قبلا نگفتید و مردم را آگاه نکردید؟! ‌ _برو بابا...! با تو حرف زدن، بی فایده است. _بی‌فایده است... چون شما اصلا حق اظهار نظر ندارید! *** کم‌کم داشتم از حرف‌ها و کرده‌های خودم، پشیمان می‌شدم. بدون حرف دیگری، آرام از کنار باغبان رد شدم و مدام باخودم می‌گفتم: ای کاش آن روز رفته بودم تحقیق کرده بودم و مثل بقیه، فرد مورد نظرم را گفته بودم! الآن همه‌ی باغ، بچه هایم، همسرم... بی‌صدا دارند جلوی چشم خودم پرپر می‌شوند و من به خاطر یک کار دو دقیقه‌ای که می‌توانستم انجام بدهم، توانش را داشتم که تحقیق کنم و می‌توانستم بروم نظرم را بگویم؛ ولی برایش ارزش قائل نشدم... دیگران را هم مسخره می‌کردم... . حالا هر بلایی سر خودم و خانواده‌ام بیاید، حقم است. حتی اگر تمام باغ نابود شود، مقصرش من هستم. تازه جلوی چند نفر دیگررا هم گرفتم و نظرشان را در این رابطه عوض کردم... . باغبان راست می‌گفت که من باید خفه شوم... چون « خودم کردم که لعنت برخودم باد. » نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
34.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید و حس خودتون رو از اینکه در ایران اسلامی هستید توصیف کنید...توصیفها داستانی باشد. ایران را توصیف کنید. قدرتش را با واژه ها به بند بکشید. فرض کنید روزی رسیده که هیچ قدرتی طمع حمله به ایران و منطقه را ندارد...آن روز چگونه خواهد بود؟
سلام جاتون خالی امروز نوجوان حلقه ی من دعوت شدن یه هوییی یه پیکر شهید آوردن از دفاع مقدس رفتیم برای تجدید پیمان تا حالا اینقدر یک پیکر شهید رو از نزدیک حس نکرده بودم. خودت بودی اون تابوت جاتون واقعا خالی بود
خسته و بدبخت و بی‌هدف و شکست‌خورده ام. مثل همتی در مناظره.
و دنیا مثل مناظره اس. اولش با تو اتمام حجت می‌شود. و در نهایت هرچقدر طولانی تمام خواهد شد. بنگر همتی هستی یا رییسی.
همتی: با گران‌فروشی که نمیشه مبارزه کرد.😳 پ.ن خاااااک😐🖐
به جون مادرت قسم بخور که پوششی نیستی تا آنگه بگویمت که کیستی؟
هو القاضی شما جزئی از گروه ملائکه هستید. از ساعت پنج تا هشت شب در استودیو یازده صدا و سیما بودید. همه چیز را شنیدید و‌ دیدید. نظرتان را در مورد رفتار کاندیداها بفرمایید. داستانی بنویسید. راوی یک فرشته است...عقل محض...بدون قضاوت و طرفداریِ متعصبانه...جز حق چیزی ننویسید. تقوا را رعایت کنید که فلفلهایم را کنار دستم گذاشته‌ام. فرشته ها موجودات مجرد هستند و از مکنونات قلبی و خطورات انسانها هم به فراخور آگاهند...گاهی هم البته به اذن الهی آگاه نیستند... و هم قبول است. راوی می تواند گروهی از فرشتگان باشند. مثال می‌زنم...سوره جن را بخوانید...راوی گروه از اجنه هستند... شخصیت انسانی کاندیداها را واکاوی کنید...در چهارچوب حق و تقوا و ...بدون توهین...البته این فرشته می‌تواند لحن طنز هم داشته باشد... ﷽؛اینجا با هم یاد میگیریم. با هم ریشه می کنیم. با هم ساقه می زنیم و برگ می دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
📌 هفتمین کارگاه سال ۱۴۰۰ ✍سرکار خانم ندا رسولی نویسنده کتاب (هیچکس این زن را نمی‌شناسد) و منتقد پایگاه نقد داستان ⤵️ پیرامون ⌛️یکشنبه ۱۴۰۰/۳/۱۶ 💯به وقت 22 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
﷽◽️ ♥️رونمایی از شماره دوم مجله 📝فردا یکشنبه مورخ ۱۶ خرداد ساعت ۱۸ 🔸مکان:👇 نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 💰 قیمت با تخفیف پنج هزار تومن... 📑 صفحات=۵۲ 📜 یک نمونه رایگان بیست صفحه ای برای اطلاع یافتن از کلیات مجله عرضه خواهد شد.
آقای رییسی سوال من از شما اینه. چرا شما می‌تونی ما نمی‌تونیم؟ پ.ن همتی طور
آقای رییسی خدا وکیلی اگر رأی بیاری ناراحت می‌شم‌. وجداناً ناراحت می‌شم. به حضرت عباس ناراحت می‌شم. پ.ن همتی‌طور
پریزاد⚘: +مامان گشنمه _به من چه میخواستی پارسال به همتی رای ندی فقط براخاطر حجاب ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد: من امنیت کشورم را به خاطر بی کفایتی برخی مسئولان به خطر نمی‌اندازم... من درانتخابات شرکت می‌کنم... پریزاد⚘: رییسی: اگر همین الان اجل شما برسدچگونه میخواهی پاسخگوی این دروغ اشکار درمورد مدرک تحصیلی من باشی؟ مهرعلیزاده: دوستان ستادم نوشتند من هم خواندم! پ.ن: من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود آستین مال کتم بود کتم مال بابام بود بابام مال تهران بود تهران مال ایران بود ایران مال جهان بود جهان مال خدا بود خدا مال خودش بود مهرعلیزاده 2 ساله از آذربایجان😂❤️ فائزه ڪمال الدینے: تاریخ مورخ های زیادی به خود دیده اما هیچ مورخی به مورخ این ۸ سال اینهمه نرخ عجیب به تاریخ ایران ندیده تجسّسی: تا فکر کردید که چرا می‌گیم انتخابات؟ مگه قراره چندین چیز رو گزینش کنیم؟! ... آره. مثل اینکه قراره انتخاب کنیم کی انتخاب‌های ما رو انتخاب کنه *** وقتی من رای می‌دم، یعنی تو رو انتخاب می‌کنم تا سر، بلند کنم و ببینم که توی انتخاب‌های دیگه، من و کشورم رو سربلند می‌کنی من امیدوارم و مقاوم تو هم متعهد باش و عملگرا رای دادن یعنی... مسئولیت‌پذیر بودن 🌙ᴢαняα⃟𖣁⃤: تخریب دیگران یعنی... من ضعیفم و بلد نیستم و مجبورم خفگی یعنی... چه حرف ها که در دل داری اما انگشتهای اشاره، زندانی برایت میسازند از جنس سکوت تجسّسی: "نذار بگم" یعنی... من برنامه ندارم فقط اومدم یکی رو ضایع کنم
1_1055974703.pdf
20.29M
بسم الله النّورالنّور برید کنار ربی نشید😎 نسخه رایگان ۲۰ صفحه ای مجله ربّ انار تقدیم نگاهتان ✨ نسخه مجله، در ۵۸ صفحه، در قالب پی دی اف قابل تهیه و خریداری است. هزینه این شماره: 5000 تومان 💢اعضای گروه‌های چهارنفره، می‌توانند نیم بها و با ۵۰ درصد تخفیف تهیه کنند ثبت سفارش👇 @Shahydeh_313 نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
سلاله زهرا: مهندسی را دیدم که مهندسی اقتصاد خوانده بود. ادعای علم بالایی هم داشت.... اما حقارت درونش آنقدر زیاد بود که بخاطر بالا بردن جایگاه خودش دست به تخریب رقیب خود می‌زد. قاضی را دیدم که علم بالایی داشت. ادعایی هم نداشت اما عملکرد بسیاری داشت... م توفیقی: وقتی بزرگ شدم وقتی سر کار رفتم وقتی پولدار شدم وقتی وقتی وقتی وقتی رییس جمهور شدم! چرا الان در جایگاهی که هستی کارت را درست انجام نمی دهی! حرف ،حرف،حرف گوش هایمان پر شد از حرف حرف زدن که کنتور نداردشماره بیندازد سلاله زهرا: ترس از رقیب را در کلام آقای همتی دیدم، آن زمان که فسادستیزی سید ابراهیم رعشه برجانش انداخت.
آقای رییسی: دفاع را به مردم واگذار می‌کنم. حاجی چرا مردم... ایناها زاکانی مثل تانک کنارته...بگو بره رو همتی سه دور بچرخه...پایان مناظره همتی چرخ‌کرده تحویل مردم بده‌...والا با این همتیاشون.🙄
رضایی: مردم مشکلات شما با حرف مفت درمان نمی‌شود. دمت گرم داداش...ما هم همینو می‌گیم داداش...این همتی حرف حالیش نیست آخه.
رضایی: هرکس که تا پایان نمی‌خواد بمونه باید اعلام کنه... برادر محسن تو که اصلا سرجهازی هستی ما هم می‌دونیم اصلا یک نرفتن خاصی تو چشاته ولی توجه شما رو به مونولوگ قبلی جلب می‌کنم...همان حرف رایگان و اینا...زت زیاد.
اینکه همتی دوباره رو صندلی قبلی نشسته یقینا به درجا زدن ربطی نداره. کسی اذیتش نکنه خواهشا‌. همتی حساسه زود ناراحت میشه. مامان دورش بگرده. اوخِی
جلیلی: با نمایش کشور اداره نمی‌شود. همتی ببین چیکار کردی. همش دنبال فیلم‌بازی بودی نتیجه اش شد این.
مهرعلیزاده: نمی دونم کودوم بداخلاقی ها رو می‌فرمایند؟ پ.ن راست میگی از بس زیاد بوده نمی دونی کدومش بوده.
همتی: شیوه مناظره مثل مسابقه هفتگی شده. دقیقا یعنی چجوری شده؟🤔
نمی دونم چرا وقتی همتی از فساد و ناکارآمدی انتقاد می‌کنه خندم می‌گیره. شمام اینجوری هستین؟
اینا رو ولش...زاکانی که اومد منو صدا کنین...هرررررر. حلال اولسون.
اومد اومد😃
قاضی زاده هاشمی آخرش خیلی خوب خیز برداشت برای دفاع از علما ولی عمرش کفاف نداد...آقا همین قدرم خوب بود...دل مارو شاد کردی...
به طور کلی زاکانی خوب ظاهر شد فقط یه جاهایی از همتی رو نتونست زیر بگیره ایشالا تو ادامه مناظره شاهد دست فرمون بهتری از ایشون باشیم.