eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
874 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
154 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
"بسم‌رب‌الحسین" ^بی‌ولایت‌های‌بی‌مبالات^ پرزهای نشسته روی چفیه‌ام را میتکانم. کفش های جلوی در را که رصد میکنم،نعلین های حاج اقا مصطفوی و کتانی های سینا را میشناسم. صندل های اقا جواد را که کنار کفش های عمو میبینم من هم کفش هایم را گوشه ای جفت کرده،داخل مسجد میشوم. سینا مکبر شده. یا ایهاالذین امنو صلو علیه وسلمو تسلیما میگوید و خودش جلو تر از همه صلوات میفرستد. از جامهری کنار در مهر هشت ضلعی ای ازتربت برمیدارم و به سمت اقا جواد پاتند می‌کنم. صف سوم کنار دیوار نشسته و شانه ی راستش را به سنگ های مرمرین تکیه داده. گمانم کمرش هنوز هم درد میکند که دستش پشت کمرش جا خوش کرده. یادگاری جنگ با داعش است. اصلا همین باعث شد که برگردد قم و حالا ۳ماهی هست که تحت درمان است. مرا که بالای سرش میبیند کوچک تر مینشیندو جایی پهلوی خودش برایم بازمیکند. دست چپش را پشت کتفم میزند و احوال پرسی میکند. سرم را پایین می اندازم ریشه,های گره خورده ی چفیه ی مشکی ام را به بازی میگیرم. جواب تسلیت ماه محرمش را با لبخند کوتاهی میدهم و زبانم بالاخره باز میشود:اقا جواد شما امشب...ینی بعد مراسم خونه این؟...منظورمه کاری ندارین ..ینی میشه،باهم حرف بزنیم؟ دستی به محاسن پرپشتش میکشد:نه داداش خدمت شمام. ارام لب میزنم:خدمت از ماست حاج اقا اقامه نماز عشا را میگوید . *** سینی استکان های شسته شده را از دستانش میگیرم و روی کابینت کنار اپن سر میدهم. به اسم صدایم میزند:بیا تو صحن مسجد تا من بند کفش هایم را ببندم اوهم لامپ هارا خاموش میکند و در را قفل. روی پله های قسمت زنانه که با لامپ سبز رنگی روشن بود مینشیند و من را هم جایی کنارش تعارف میکند. دستانش را روی زانو قفل میکند:خب؟!بفرمایید  صدایم،گویی از ته چاه در می اید. سمتش میچرخم: شما چیزی از سیدصادق‌ میدونین؟...صادق شیرازی ابروهایش نرم بالا میپرند. سری تکان میدهد و گویا منتظر بقیه‌ی حرفم است که کلامی نمی‌گوید. _نمیدونم چجوری بگم. حمیدمون شده مثلش،ینی مثلا میگه قمه زنی خوبه و...آممم،حمیدو که میشناسین یکم کله‌ش باد داره البته من نمیگما بابام میگه لبخند تلخی گوشه لب هایش نشسته _من میترسم،ینی خب...قمه زنی بده دیگه نه؟ لبهایش‌ را با زبان تر میکند:آره‌ خب،چی میخوای وحید؟درباره سید صادق حرف بزنیم یا قمه؟یا حمید؟ _نمیدونم اقا جواد به خدا میترسم...امشب نیومد مسجد گفت،گفت اونجا حق عزا ادا نمیشه...عزاداری هاشون آبکیه عرقی از کنار شقیقه ام سر میخورد:البته بلا نسبت روضه های شما تند پلک میزند و سر تکان میدهد،یعنی بقیه‌اش را بگو. _میگفت توعم بیا،منو میگفت...منم نگفتم باهاش مخالفم گفتم با سعید قرار دارم نمیتونم بیام. مستاصل نگاهش میکنم:حاجی بَدن اینا؟ لبخند میزند. دست چپش را روی شانه ی راستم میگذارد و مرا جلو تر میکشد:نظرخودت چیه؟ _من نمیشناسمشون اصلا،فقط یه اسم سیدصادق‌شیرازیو شنیدم از حرفای حمید،من فقط میخوام بدونم اینا چه جورین؟برحقن؟برا حمید خطرناک نیس؟ _این‌طور که پیداست اینافرقه‌ن. فرقه میدونی یعنی چی؟ با اشاره سر نا آگاهی‌ام را می‌رسانم. _فرقه‌ یه جریان غیر الهیه که توسط حکمای ضد دین به وجود میاد. درسته که اسمشون شیعه‌ست ولی بنابرشواهد توسط انگلیس و اسرائیل حمایت میشن و به خاطر همینه که بهشون میگن شیعه‌ی انگلیسی،یا اسرائیلی. فِرَق خطرناکن،درسته. منتهی اگه بخوای بهش ترس وارد کنی و ضدش گارد بگیری اونم برابرت می‌ایسته. به پرچم سبز رنگ یاحسین که آرام توی باد میرقصد نگاه می‌کنم:من‌ هنوز جبهه حقو نمیشناسم که بخوام برم دنبال باطل. آقا جواد درباره امام حسین میگین برام؟امام اگه میخواست بجنگه چرا با زن و بچه‌ش رفت؟ آب دهانش را فرو میدهد که سیب‌گلویش مسیر کوتاهی از حنجره اش را گز میکند و باز میگردد . _ امام برا جنگ نرفتن،مردم کوفه بعد مرگ معاویه و جانشینی یزید نامه نوشتن که آی حسین بیا شیعه اینجا مظلومه،بیا تو به ما حکومت کن و...از این حرفا . اشتباهشونم همین بود امامو برا حکومت میخواستن نه ولایت .اگه ولایت پذیر می‌بودن اون فجایع به بار نمی‌اومد . اما امام خانوادشونو راهی کوفه کردن برای امامت شیعیان . سریال مختارنامه رو ندیدی ،نه؟ خودش خوب میدانست زمان زیادی نیست که از استرالیا بازگشته‌ایم. و سریال های ایرانی را ندیده‌ام. ادامه میدهد:یزید پسر معاویه‌س .معاویه توی عهدنامه‌ی صلحش با امام حسن عهد کرد که خلافت موروثی نباشه. اما معاویه پسرشو گذاشت جانشین خودش . اونم چه پسری؟! معاویه خودش هر غلطی هم میکرد اما خوب بلد بود حفظ ظاهر کنه ولی همه از غلطای یزید آگاه بودن . شراب خوری و زنا و بی نمازی از ویژگی های بارزش بوده . همین شد که امام حسین توی وصیتنامه‌شون که به محمد حنفیه برادرشون میدن مینویسن من برای اصلاح امت جدم قیام میکنم . امام حسین رفت کارو درست کنه . ادامه⬇️⬇️⬇️
وحید اون‌موقع شیعه ها هرکودوم به یه نحو پشت ولایتو خالی کردن . اینجا یاد صادق شیرازی میفتیم که مراجعو تکفیر کردن و ضد ولایت فقیهن ، همین سیدصادق شیرازی قمه زنیو بر اساس روایت ضعیفی که حضرت زینب سرشونو به محمل زدن و خون جاری شده جایز دونسته و باعث وهن شیعه شده. پشت دست راستش را کف دست چپش میکوبد و انگار خونش به جوش آمده باشد میگوید: همین آدم،همین آدم،مقابل داعشی که میخواد حرم خانم زینب کبری روتخریب کنه سکوت کرده و مقلداش رو که میخواستن برای دفاع از حرم برن نهی کرده . اینجوری پشت علی و آلش رو خالی میکنن .بابا تو که خودتو کشتی این همه ادمو با کارات از تشیع زده کردی و باعث شدی سنی بشن و بعدش وهابی  و جذب داعش،چرا نمیری از حرم همین خانم که از نامش سوء استفاده کردی دفاع کنی؟ ما باید پشت ولایت وایسیم نکنه یه‌وقت بشیم مثه مردم کوفه! شوری در چشمانش هویداست . _تو روضه باید به حال خودمون بیشتر زار بزنیم . نکنه یه وقت بشیم مثل اون مردم تلفنش زنگ میخورد .معذرت خواهی میکند و چند قدمی از من فاصله میگیرد. به موزاییک های کف صحن مسجد خیره،فکر میکنم .
⚫️ اعمال روز عاشورا ⚫️ یاحسین
هدایت شده از رسانه نور
اعظم الله اجورنا.mp3
10.35M
پیرمردها با عصا می‌زدند‌.
پیرمردهای مسلمان. حتما با قصد قربت بوده. حتما در فرات غسل کرده بودند. حتما قبلش وضو هم گرفته بودند. پیرمردهایی که پای راه رفتن هم نداشتند شاید...با عصا کشان کشان خودشان را کشیده بودند تا طف. به قصد ثواب. حتما پول شمشیر و اسب و یراق هم نداشته اند. حتما عالم قوم و بزرگ قبیله خودشان بودند. حتما ریش سفید محله خودشان بودند. حتما اگر کاندیدا می‌شدند رأی می‌آوردند....از بس مومن و متدین به مستحبات بودند...از بس برای انجام این مستحب سختی کشیده بودند و تا نینوا آمده بودند... از بس از دین چیزهای زیادی بلد بودند. حتما حافظ قرآن هم بودند...و حتما و حتما... اما نکته اینجا بود که امام و نماینده امام را نمی‌شناختند. همین.
آنکه با شمشیر و نیزه و تیر و سنگ‌ساب‌خورده و عمود آهنین به میدان می‌آید تکلیفش روشن است. همه میفهمند دشمن است‌. اما امان از پیرمردهای نصیحت کننده. پیرمردهایِ خودبزرگ‌پندار. پیرمردهای گاو. و چقدر دردناک است پیر بشوی و امام و نماینده امام را نشناسی. چقدر دردناک است. چندسالت شده ای عزادار حسین؟ گیس سفیدت را دیده ای؟ فرق بین قطعنامه ۵۹۸ و برجام و صلح حدیبیه را فهمیده ای؟ یا راحت می‌توانند گولت بزنند‌؟
با دلم می‌گفتم که این پیرمرد‌ها با اینکه جوان هم نبودند ولی منافع مملکت خویش را نمی‌فهمیدند. شاید بگویی که منافع را می فهمیدند ولی به دلایلی عمل نکردند. باید بگویم که عذر بدتر از گناه است. که این نشانه نفاق است یا خیانت. امروز هم از این پیرمردها داریم که امام زمانشان و نماینده امام را با عصا می‌زنند. با هرچه دم دستشان باشد می‌زنند. فکر نکن که گروهی از این پیرمردها رفته اند و تمام. هنوز هستند. زیاد هم هستند‌. هر کدامشان هم ادعای دینداری دارند. ادعای فهم. و چقدر دور است از حسین، کسی که دم از ارتباط با معاویه و بیعت با یزید و مذاکره با عمرسعد می‌زند.
پول بیت‌المال مسلمین صرف پیج‌های ایسنتاگرامی می‌شد که به علی فحش می‌دادند. خراج ایران و روم صرف توئیت زدن می‌شد برای هتک حرمت علی و افکارانقلابی اش‌... از سال دهم هجرت که علی را کمرنگ کردند و سال سی و پنج تا چهل که مدام در کوره جنگ دمیدند و علی را که کجی ها را راست می‌کرد جنگ‌افروز جلوه دادند. و سال چهل که رسما باحذف علی امپراطوری طاغوت اموی را رسمیت بخشیدند و بیست سال علیه تفکر علی توئیت زدند و با پیج های فیک گوسفندها را به اسم علی مصادره کردند. و عاشورای شصت و یک، تمام سی هزار فالوور پیج اموی بیست سال بود که تربیت شده بودند برای کشتن پسر رسول خدا...آیا پیج‌هایی که فالو کرده ای را می‌شناسی؟ منبع مالی شان را می‌شناسی. اینترنشنال به وقتش آموزش قرآن و نماز هم خواهد گذاشت. گول خورده ای؟ یا خواهی خورد؟ یا چی؟
پیرمردها هرجا باشند آبرو می‌آورند. ریش سفیدند و احترامشان واجب. جوان‌ها به پیرمردها قوت قلب می‌گیرند. که یعنی این مسیر حق است. انقلاب پیامبر جوانها را تغییر داد ولی پیردلان را یه ذره جابه جا نکرد. خطر یک پیر نفهم از هزار تانک تمام زره برای یک شهر بدتر است. خدا نکند یک تفکر انحرافی در رأسش پیرمردانی باشند که مورد وثوق جامعه‌اند. پیرمردها با عصا می‌زدند‌ پسر پیغمبر را. همین حضورشان قوت قلب بود برای جوانها که با تیر بزنند با تبر با شمشیر با سنگ با نیزه و عمود و .... چگونه پیر خواهیم شد؟ با چه تفکری؟ نکند وسط توئیت کردنمان بفهمیم داریم با عصا می‌زنیم. سید علی امروز چه می‌خواهد از تو؟
ziyarat.nahie.moghaddese.apk
14.34M
•| |• •اپلیکیشِنِ زیارت‌ناحیهٔ‌مقدسه...• -دعای‌صوتی،خط‌درشت،همراه‌باترجمه. روایت شده عصرِ‌روزِ‌عاشورا این دعا خونده بشه...خیلی عمیق و حزینه... ـــــــــــــــــــــــــــ🌿✨ـــــــــــــــــــــــ @barkhiha