eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
886 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
152 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله يقول يكون مع القائم ثلاث عشرة امرأة، قلت و ما يصنع بهن، قال يداوين الجرحى و يقمن على المرضى كما كان مع رسول الله، قلت فسمهن لي، قال القنوا بنت رشيد و أم أيمن و حبابة الوالبية و سمية أم عمار بن ياسر و زبيدة و أم خالد الأحمسية و أم سعيد الحنفية و صبانة الماشطة و أم خالد الجهنية (دلائل الامامه، ص 260) مفضل بن عمر می گوید: از امام صادق شنیدم که فرمود: 13 زن همراه قائم هستند. گفتم: با آن ها چه می کند؟ (چه ماموریتی به ایشان می سپارد؟) امام فرمود: مجروحان را مداوا می کنند و به امر مریضان رسیدگی می کنند. همان طور که با پیامبر هم زنانی (در جنگ) بودند. گفتم: ایشان را برایم نام ببر. فرمود: قنوا فرزند رشید ام ایمن حبابه والبیه سمیه مادر عمار فرزند یاسر زبیده ام خالد احمسی ام سعید حنفی صبانه ماشطه (ماشطه قصر فرعون) و ام خالد جهنی پ.ن: البته در این روایت نام 9 نفر اومده 💯💯 اگر شما یکی از این زنانی باشید که نامش نیامده...لحظه ای که متوجه می شوید این بار عظیم روی شانه های شما قرار گرفته را توصیف کنید... 💯💯 چطور به این مقام رسیده اید؟ داستانی بنویسید... لحظه دیدار امام زمان علیه السلام و گرفتن حکم ماموریت را توصیف کنید...مثلا حضرت به شما ممکن چه بگویند؟ اگر آن چهار زن از دوستان نزدیک هیئتی شما باشند. یا در فضای مجازی همکار شما باشند...دوستی خود را داستانی بنویسید. طرح خودتان را برای مدیریت زنان جهان توضیح دهید...متن توضیحی هم باشد ایرادی ندارد. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 فقط خلاقانه و غیر شعاری و ...غیر دلنوشته باشد. متن ادبی و دلنوشته و شعر برود در پادشاه وارونه. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/100270145C4e53c7d0f6 @anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#تمرین39 عن مفضل بن عمر قال سمعت أبا عبد الله يقول يكون مع القائم ثلاث عشرة امرأة، قلت و ما يصنع به
نکته مهم. فارغ از صحیح بودن یا نبودن حدیث فقط به نکته و حس انتخاب شدن توسط ولی عصر که هزاران سلام و صلوات مترادف و متواتر و متواصل خدا بر او متمرکز شوید.
درباره بازخورد گرفتن برای نوشته‌ها (همان نقد کردن) روزانه پیام‌های متعددی دریافت می‌کنم تا دربارۀ انواع مختلفی از مطالب بازخورد بدهم، از شعر و داستان کوتاه تا یادداشت و مقاله؛ و طبعاً فرصت پاسخگویی به همۀ این پیام‌ها را پیدا نمی‌کنم. نکته‌ای که در این یادداشت می‌خواهم بگویم، از جایگاه یک شیفتۀ یادگیریِ نوشتن است، نه کسی که مطالب زیادی را برای اظهارنظر دریافت می‌کند. من تلاش برای بازخورد گرفتن را سم مهلکی می‌دانم که در ابتدای مسیر نویسندگی احتمالاً مضر و گمراه‌کننده خواهد بود. این را بگویم که منظور ابتدای مسیر نویسندگی، یکی دو سال قلم‌زدن تفننی نیست، گاهی ده سال اول فعالیت یک نویسنده را می‌تواند ابتدای مسیر طولانی زیست نویسندگی او در نظر گرفت. وقتی یک نویسندۀ تازه‌کار به‌اندازۀ کافی ظرفیت‌های زبانی و نگارشی خودش را گسترش نداده؛ چرا باید انتظار داشته باشد نویسندۀ حرفه‌ای‌تری زمانش را برای تذکر بدیهیات به او تلف کند؟ اصولاً توقع داریم پس از نشان دادن متن‌های نیم‌بند خودمان چه بازخوردی بگیرم؟ به‌عنوان نابغه‌ای نوظهور مورد تحسین واقع شویم؟ یا دنبال شنیدن وردی جادویی هستیم که یک‌شبه نوشته‌های ما را دگرگون کند؟ اصولاً فقط و فقط خود ما هستیم که از روند رشد خودمان آگاهی داریم، هیچ‌کس دیگری از جایگاهی که در آن قرار داریم آگاه نیست. در چنین شرایطی شنیدن تجویزی که هنوز توان اجرای آن را نداریم می‌تواند ناامیدکننده و بی‌اثر باشد. نویسندۀ تازه‌کاری که هنوز دامنۀ واژگانش به‌قدر کافی غنی نشده، چه نیازی دارد که نکات پیشرفته‌ای را دربارۀ ساختار روایت بشنود؟ گاهی حس می‌کنم وسوسۀ بازخورد گرفتن نوعی بهانه برای فرار از نوشتن است. کسی که عاشق نوشتن است، بیش از هر چیز باید درگیر نوشتن باشد، باید در خلوت خودش بنویسد و دور بریزد و فقط و فقط از یک طریق بازخورد بگیرد: خواندن. به‌عنوان داستان‌نویس، قبل از اینکه دنبال بازخورد گرفتن برای چرک‌نوشته‌های خودمان باشیم، آیا سروانتس و فلوبر و چخوف را دوره کرده‌ایم؟ به‌عنوان شاعر جوان، قبل از اینکه دنبال بازخورد باشیم، آیا خواندن درست یا حتی کم غلط سعدی و حافظ و نیما را آموخته‌ایم؟ نوشتن با خواندن عجین شده. بزرگ‌ترین نویسندۀ دنیا هم بعد از خواندن نوشته‌های ما صادقانه‌ترین جوابی که می‌تواند بدهد همین است: بیشتر بخوان. اصرار برای بازخورد گرفتن مثل این است که میوه‌های کال را به‌زور بکنیم توی حلق دیگران. تو درختت را آبیاری کن، به وقتش بار می‌دهد و حتی اگر آن‌ها را نچینی، دیگران سراغش را می‌گیرند، یا از فرط رسیدگی روی زمین می‌افتد. غالباً نوقلم‌هایی که مشکل عزت‌نفس دارند دنبال بازخورد (بخوانید: تأیید) می‌گردند، اصلاً طی چند سال اول نویسندگی نوشته‌های ما چندان جدی نیستند که ارزش گرفتن وقت دیگران داشته باشند. این روزها برای خواندن سرسری شاهکارها هم وقت پیدا نمی‌شود، چطور توقع داریم دیگران حوصلۀ خواندن نوشته‌های کم‌مایۀ ما را داشته باشند؟ مسیر یادگیری نویسندگی روشن است، بازخورد گرفتن اصولاً کار بی‌اثر آماتورهاست. اگر دنبال شنیدن مبادی کار هستید که مطالعه کتاب‌های آموزشی یا شرکت در دوره‌ها و کلاس‌ها کافی است. چه نیازی هست که اصول اولیه را بعد از خوانده شدن چرک‌نوشته‌هایتان بشنوید. اگر هم نیاز به تشویق دارید، یاد بگیرید خودتان، خودتان را تشویق کنید، یا کتاب انگیزشی بخوانید، وگرنه آدم معتاد به تشویق ممکن است با شنیدن یک بازخورد منفی نوشتن را برای همیشه ببوسد و بگذارد کنار. اصلاً آدم می‌نویسد که با نوشتن خودش را تشویق کند دیگر، پس این یکی را هم از خود نوشتن طلب کنید نه دیگران. بگذارید مخاطب به‌صورت ارگانیک سراغ شما بیاید. من همیشه در جواب کامنت‌هایی که دنبال یک نشانی برای فرستادن متن هستند می‌گویم یک وبلاگ راه‌اندازی کنید و مطالبتان را روی آن بگذارید؛ قطعاً من هم از خواننده‌های شما خواهم بود. به دو دلیل این روش مؤثر است: اولاً بسیاری از افراد متوجه می‌شوند که نوشته‌هایشان هنوز در این حد نیست که خودشان مجوز انتشار عمومی آن را بدهند. پس چه نیازی به بازخورد هست؟ ثانیاً متوجه می‌شوند، بازخورد گرفتن عرق ریختن می‌خواهد، ماه‌ها و بله سال‌های اول پشه هم در وبلاگ آدم کامنت نمی‌زند! باید آن‌قدر بنویسی و بنویسی و بنویسی تا برای بازخورد دادن به سراغت بیایند. مسیر نویسندگی میانبر ندارد. شاهین کلانتری/ مدرسه نویسندگی (کارشان بسیار عالی است.) @anarstory
با به به و چه چه کسی هنرمند نمی شود. برای رشد به رنج هدفمند و نقد روشمند محتاج تریم. @anarstory
مشهور است که جرج برنارد شاو گفته: «عدهٔ بسیار کمی از مردم در طول سال بیش از دو یا سه بار فکر می‌کنند. من با یک یا دو بار فکر کردن در هفته به شهرتی جهانی دست یافته‌ام.» @anarstory