eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
880 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
154 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️پیشنهاد اسم برای باغِ انارِ دیگری در حوزه گرافیک. 🔹ویژگی ها. مرتبط به انار....فیزیکی ...معنوی ...نکته نغز... ✨مرتبط به گرافیک...هنر..تصویر...طراحی...خوشنویسی... 🔹کوتاه باشد. یک یا دو کلمه. 🔹ترجیحا هم پر معنا باشد هم این واژه پر معنا مخففی از کلمات زیر باشد. آموزش. گرافیک. انقلابی. طراحی. @anarstory
ساختار دراماتیکا به نظر بعضی از رمان‌نویس‌ها، ساختار هشت مرحله‌ای دراماتیکا که آن را فیلیپس و هانتلی ابداع کرده‌اند یکی از بهترین ساختارها برای نوشتن داستان است. @anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#آموزش #پیرنگ #طرح ساختار دراماتیکا به نظر بعضی از رمان‌نویس‌ها، ساختار هشت مرحله‌ای دراماتیکا که
ایوان مارشال در کتابش «دربارۀ رمان‌نویسی» به این موضوع اشاره می‌کند که شما برای نوشتن هر داستانی به یک بحران نیاز دارید. این بحران باید سه ویژگی داشته باشد: متناسب با قالب داستان باشد. باید زندگی شخصیت اصلی داستان را به هم بریزد. باید مخاطب را کنجکاو کند. اما کار نوشتن فقط با بحران امکان‌پذیر نمی‌شود. باید شخصیت اصلی هدفی را دنبال کند و برای رسیدن به آن هدف، ماجراهایی را پشت سر بگذارد. دقت کنید که منظور از بحران بیشتر گره‌افکنی در داستان است. شما باید گرهی در داستان ایجاد کنید و خواننده را به دیدن نحوۀ باز شدن این گره دعوت کنید. حالا ممکن است این بحران درونی یا بیرونی باشد. یعنی ممکن است شخصیت اصلی داستان درگیری‌های ذهنی و شخصیتی داشته باشد یا اینکه برای رسیدن به هدفی، با شخصیت‌های مختلف داستان درگیری پیدا کند. پس می‌شود همۀ این موارد را در طرح مارشال، به پنج قسمت تقسیم کرد. فارغ از اینکه از چه ساختاری برای نوشتن رمان استفاده می‌کنید می‌توانید بفهمید که برای پیش بردن هر چه‌بهتر داستان باید چند مورد را رعایت کنید: 🔹باید نظم و ترتیب موضوعات و حوادث مختلف رمان را رعایت کنید. 🔹هدفی از نوشتن تعیین کنید و بدانید اصلاً حوادث داستان برای رسیدن به چه هدفی صورت می‌گیرد. 🔹در راه رسیدن به هدف باید گره‌افکنی کنید و چیزی را تعریف کنید که نظم موجود را به هم بریزد. 🔹مشکل‌گشایی و گره‌افکنی را باید به روشی هنرمندانه انجام دهید تا داستان درنهایت به پایانی معنادار برسد. @anarstory
قالب‌های رمان‌نویسی اگر داستانی را که می‌خواهید بنویسید مایعی در نظر بگیرید که در ظرفی ریخته می‌شود و شکل ظرف را به خودش می‌گیرد، می‌شود گفت این ظرف قالب رمان است. تعداد قالب‌های رمان زیاد نیستند به همین دلیل خیلی ساده می‌توانید این قالب‌ها را بشناسید تا داستان خود را در آن بریزید و با توجه به اصول هر قالب داستانتان را طراحی کنید. قالب‌ها را می‌شود بر اساس ویژگی‌های مختلف تقسیم‌بندی کرد مانند: قالب داستانی با توجه به ویژگی‌های بیرونی آن: مثل رمان‌های علمی قالب داستانی با توجه به مخاطبان آن: مثل رمان‌های زنان و نوجوانان قالب داستانی با توجه به نوع داستان: مثل رمان عاشقانه یا پلیسی فراموش نکنید که آشنایی با قالب‌های مختلف داستان‌نویسی دست و پای شما را نمی‌بندد. شما به‌راحتی می‌توانید قالب‌های مختلف را باهم ترکیب کنید و از روش‌های متفاوتی داستان خود را تعریف کنید. مثلاً می‌توانید داستانی عاشقانه-پلیسی بنویسید. به‌این‌ترتیب از هر دو قالب استفاده می‌کنید و اتفاقاً داستان جذاب‌تری برای گفتن طراحی می‌کنید. در حالت کلی می‌شود رمان را در سه قالب کلی دید: در حالت کلی داستان با دو بال منطق و احساس پرواز می‌کند. از یک‌ طرف داستان باید سرگرم‌کننده باشد از طرفی باید از منطقی پیروی کند. اگر تعادل خوبی بین این دو برقرار نشود ممکن است داستان با شکست مواجه شود. @anarstory
در رمان‌های عمومی به‌ندرت پیش می‌آید که نویسنده از زاویه دید جسورانه استفاده کند. ضمناً به‌جای تأکید بر مضمون داستان بر نحوۀ تعریف کردن داستان متمرکز است. هدف در این نوع داستان‌ها، بازگویی خوب داستان است به‌طوری‌که درگیر قواعد خشک ادبی نماند. اما رمان‌های ادبی دقیقاً برعکس رمان عمومی هستند. در این رمان‌ها ضمن استفاده از تجربیات نو از زاویه دیدی متفاوت استفاده می‌شود تا درونیات شخصیت‌ها و افکارشان به‌خوبی نمایان شود. در این داستان‌ها نوآوری تا سرحد ممکن می‌رسد. هم نوآوری در نثر و هم نوآوری در مضمون داستان. رمان‌های قالبی می‌توانند انواع مختلفی داشته باشند که نمونه‌ای از آن‌ها را می‌توانید در اینجا ببینید: رمان پلیسی معمایی تحقیقی ترسناک طنز عاشقانه علمی جنگی تاریخی @anarstory
الگوهای طرح رمان فکر می‌کنید داستان‌های مختلفی را که در سراسر تاریخ داستان‌نویسی خلق‌شده‌اند می‌شود در چند دستۀ کلی تقسیم‌بندی کرد؟ کمتر از ده طرح؟ بیشتر از صد طرح؟ جالب است بدانید شاه طرح‌ها و هر داستانی که تاکنون نوشته شده است را می‌توان به ۳۶ بخش کلی تقسیم کرد. با توجه به این جمع‌بندی کلی احتمالاً دیر یا زود به این نتیجه می‌رسید که «پس با این تفاسیر همه‌چیز گفته شده است و هر چه نوشته شود تکراری خواهد بود.» با توجه به آنچه آرنولد توبیاس در کتابش مطرح می‌کند، مهم‌ترین این الگوها عبارت‌اند از: @anarstory
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#آموزش #پیرنگ #طرح الگوهای طرح رمان فکر می‌کنید داستان‌های مختلفی را که در سراسر تاریخ داستان‌
اگر به چند داستانی که خوانده‌اید فکر کنید احتمالاً می‌توانید یکی از الگوهای بالا را در مورد آن بیابید. این الگوها می‌توانند به سوژه‌یابی هم کمک‌ کنند؛ یعنی اگر نمی‌دانید در مورد چه چیزی بنویسید می‌توانید به الگوهای مختلف نگاه کنید و ببینید روحیات شما با کدام‌یک از این الگوها همخوانی بیشتری دارد. آن‌وقت می‌توانید راحت‌تر به سوژه‌های موردنظر فکر کنید.
استفاده از چند طرح برای نوشتن رمان در مورد سوژۀ تک‌خطی چیزی شنیده‌اید؟ اگر هم نشنیده‌اید احتمالاً می‌توانید حدس بزنید منظور چیست. منظور از سوژۀ تک‌خطی این است که یک خط داستانی اصلی را برای شخصیت اصلی داستان تعریف می‌کنید و در این خط داستانی موانع، اهداف، رنج‌ها و لذت‌ها و نتیجه‌گیری را تعریف می‌کنید. اما آیا رمان با یک خط داستانی شکل می‌گیرد؟ آیا می‌توانید سوژه‌ای را ارائه کنید که در این خط داستانی پیش می‌رود و آن‌قدر داستانش مهیج است که مثلاً سیصد صفحه از رمان را دربربگیرد؟ غالباً این اتفاق نمی‌افتد. می‌شود گفت ما رمان تک‌خطی نداریم. برای اینکه رمان را شکل بدهید نیاز دارید تا برای آن خطوط فرعی تعریف کنید. چیزی که رمان را شکل می‌دهد، ترکیب خطوط داستانی مختلف با هم است به‌نحوی‌که خط داستانی شخصیت اصلی و شخصیت‌های فرعی، مفهومی را تعریف کنند و ذهن خواننده را در مسیری که تا پایان رمان طول می‌کشد نگه‌دارند. شما در رمان شخصیت‌هایی تعریف می‌کنید. برای هرکدام از این شخصیت‌ها یک خط داستانی در نظر می‌گیرید. در هر خط داستانی از فرازوفرودها و از لذت‌ها و رنج‌ها حرف می‌زنید. این خطوط داستانی مختلف باید به نحوی منطقی باهم در ارتباط باشند تا رمان شکل بگیرد. حالا ببینیم این خطوط اصلی و فرعی چطور با هم تلاقی پیدا می‌کنند؟ شخصیت اصلی شما هدف خاصی را دنبال نمی‌کند اما اهدافی که شخصیت‌های فرعی دارند باعث می‌شود حوادثی برای این شخصیت ایجاد شود و داستانی شکل بگیرد. شخصیت اصلی به دنبال مفهوم خاصی می‌گردد اما به‌تنهایی نمی‌تواند مسیر پیش رو را طی کند. شخصیت اصلی اهداف مختلفی دارد. هرکدام از این اهداف یک خط فرعی داستانی هستند. به‌جز شخصیت اصلی، ما در داستان شاهد اهداف مختلف شخصیت‌های فرعی هم هستیم. پس ما در رمان مثل خطوط سیم‌کشی شده، خط‌های داستانی مختلف داریم. بعضی وقت‌ها خط‌های داستان باهم تلاقی پیدا می‌کنند و گاهی نیز به‌موازات هم پیش می‌روند. توجه داشته باشید که هر خط داستانی باید شروع، میانه و پایان داشته باشد. بهتر است رمان را با خط داستانی که جذاب‌تر است شروع کنید. @anarstory
اصلاً چرا به خطوط داستانی مختلف نیاز داریم؟ چون داستان‌نویسی مثل زندگی واقعی است. مگر می‌شود یک فرد فقط به یک هدف فکر کند یا یک زندگی تک‌بعدی داشته باشد. برای نوشتن داستان هم باید شخصیت‌های آن را با جهان‌های مختلف ذهنی‌شان وارد کنید. باید شخصیت‌ها اهداف گوناگونی داشته باشند و جنبه‌های مختلف ذهنی آن‌ها چیزی را از شما طلب کنند. به این صورت است که خطوط داستانی شکل می‌گیرند. با اضافه کردن خطوط داستانی مختلف: داستان را باورپذیر می‌کنید. داستان را جذاب‌تر می‌کنید. اجازه می‌دهید تا خواننده بخشی از وجودش را در خطوط مختلف داستانی شما پیدا کند و با آن همذات‌پنداری کند @anarstory
یکی از راه‌های ساده برای شناختن هر چیز این است که آن را به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید. این کار را با رمان هم می‌توانید انجام دهید. هر رمان را می‌شود به اجزای سازندۀ آن تقسیم کرد. به هرکدام از این اجزا، بخش یا فصل‌های رمان گفته می‌شود. اگر بخواهید هر فصل را باز هم به اجزای سازنده‌اش تقسیم کنید، به صحنه، توصیف و روایت می‌رسید. درواقع هر فصل رمان از چند فصل تشکیل شده است. اجزای هر فصل را می‌شود به این سه قسمت تقسیم کرد: 🔹صحنه 🔹روایت 🔹توصیف 🔻صحنه چیست؟ اتفاقات نمایشی داستان است. مثال: از در وارد شد و با چهرۀ نگران مادرش مواجه شد. 🔻توصیف چیست؟ اطلاعاتی دربارۀ زمان، مکان، شخصیت و … مثال: اتاق او با کف چوبی و پرده‌ای ضخیم با بقیۀ اتاق‌های خانه فرق داشت. 🔻روایت چیست؟ خلاصۀ اتفاقات، درون‌نگری‌ها و هر چیزی که توضیحی از بخش‌های مختلف داستان را بازگو می‌کند. مثال: او مرا با خودش به بیرون از خانه برد و از من خواست تا در هوای آزاد عمیقاً نفس بکشم. 💎رمان‌هایی را که خیلی بلند هستند اول به چند بخش تقسیم می‌کنند. هر بخش را به چند فصل تبدیل می‌کنند و نهایتاً در هر فصل توصیف، روایت و صحنه‌های داستان را قرار می‌دهند. طبق قاعده‌ای که وجود دارد، هر فصل رمان معمولاً یک تا سه صحنه دارد. برای اینکه رمانی بنویسید که ردپای ملال در آن نباشد باید تنها به موارد مهم اشاره کرده و از گفتن چیزهای پیش‌پاافتاده در آن پرهیز کنید. درواقع باید صحنه‌هایی در رمان قرار بدهید که در هرکدام اتفاق معناداری بیفتد. از طرفی هر اندازه هم این صحنه‌ها معنادار باشند بازهم نیاز خواهید داشت تا آن‌ها را طوری کنار هم بچینید که خواننده خسته نشود. بخش‌بندی و فصل‌بندی درواقع استراحتگاه‌های ذهن خواننده است و کمک می‌کند تا مخاطب بین صحنه‌های مختلف داستان نفس تازه کند و به سراغ ادامۀ ماجرا برود. از طرفی تقسیم‌ کردن رمان به بخش‌های سازندۀ آن می‌تواند به نوشتن هم کمک بزرگی کند. شما می‌توانید نظم محتوایی ایجاد کنید. می‌توانید بین صحنه‌های مختلف، توقف کنید و هر بار از یک صحنۀ تازه‌تر، رمان را شروع کنید. با این کار موقع بازنویسی دیگر نیاز نیست همۀ رمان را یک‌سره اصلاح و بررسی کنید. هر فصل باید در جای خوبی شروع شود و در جای خوبی هم تمام شود. بین شروع و پایان فصل، شما صحنه‌ها را می‌چینید. پس قاعدۀ ارسطویی را برای هر فصل هم باید رعایت کنید. خیلی درگیر این نمانید که رمان باید چند صحنه، چند فصل یا چند بخش داشته باشد. محتوایی که می‌نویسید و نوع شخصیت‌پردازی، زاویه دید، مکان و زمان متن و خیلی از موارد دیگر روی تعداد فصل‌ها و حجم کتاب شما تأثیر می‌گذارند. بااین‌حال برای اینکه بتوانید با خودتان به اتفاق‌نظر برسید، قبل از شروع رمان بهتر است تقریبی از حجم رمان و تعداد فصل‌های آن بزنید. صحنه‌های مهمی را که می‌خواهید در رمان به آن‌ها اشاره کنید بنویسید و ببینید حدوداً چند صحنه خواهد شد. در هر فصل بین یک تا سه صحنه را قرار دهید. البته برخی معتقدند که باید فصل‌بندی را به انتهای رمان موکول کرد. این نویسندگان بیشتر به خلاقیت در حین نوشتن اعتقاد دارند و می‌خواهند به هر روشی شده نگذارند تا چیزی سد راه این خلاقیت و جریان سیال ذهن شود. وقتی رمان نوشته می‌شود، همۀ زوایای آن برای ما شفاف و روشن است. حالا می‌شود به‌سادگی فصل‌بندی و تقسیم‌بندی صحنه‌ها را بین فصول مختلف انجام داد تا رابطه‌ای منطقی بین قسمت‌های مختلف رمان برقرار شود. @anarstory