eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
900 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
160 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
«روی سنگ‌ها» با دوتا چشم تیله‌ای مشکی به مادرش نگاه کرد. مادر که چادر را روی سر انداخت، پر چادر او را در مشتش گرفت. مادر نگاهی به او انداخت و گفت: «ماشینت رو چرا نمی‌ذاری خونه پسرم؟» ماشین کوچکش را محکم‌ به خودش فشار داد و گفت: «میخوام بیارمش حرم. روی سنگ تندتر میره.» با پای کوچک او تا حرم یک ربع راه بود. چشم مادر به گنبد و گلدسته‌ها که افتاد زیر لب گفت:«السلام علیک یا احمد بن موسی» سرش را بالا گرفت و چشم‌های نم‌دار مادر را دید. ماشین را به سینه‌اش چسباند و سرش را کمی به سمت حرم خم کرد. از شبستان رد شدند. چشم‌هایش به سنگ‌فرش‌ها بود. لذت سر دادن ماشین روی سنگ‌ها، دلش را آب کرده بود. نزدیک به ضریح رسیدند. چادر مادر را تکان داد. نگاه مادر را که دید، گفت: «مامان همین‌جا بشینیم من بازی کنم؟» مادر با چشم‌های سرخ نگاهش کرد. روی زانو خم شد. پشت دست پسرش را نوازش کرد و گفت: «مگه دوست نداشتی بریم حرم امام رضا؟ بیا اول بریم سلام کنیم به برادر امام رضا و دعاکنیم که زود زود بریم مشهد. بعدشم بریم ماشین بازی کن رو سنگا. باشه؟» لبخند روی لب‌ پسر نشست. سرش را تکان داد. چادر مادر را در مشت کوچکش فشرد. چند قدمی ضریح، صدای وحشتناکی با صدای جیغ و فریاد، همه‌جا پیچید. مادر با قلب پر تپش، با شتاب، پسر را بغل کرد. ماشین که از دستش افتاد، با دو چشم‌ تیله‌ای مشکی به ماشینش نگاه کرد که روی سنگ‌های نزدیک ضریح سر می‌خورد. لحظه‌ای بعد او هم با مادرش کنار ماشین روی سنگ‌های حرم سر خوردند، با پیکرهای پر از خون.
رقص اندر خونِ خود مردان کنند. رقص اندر کوچه نامردان کنند. @ANARSTORY
❤️چادرهای خونین یادمان نمی‌رود. @ANARSTORY
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
هرزه کیست؟ پ.ن لطفا خیلی محترمانه توضیح دهید تا هرزه‌های گرامی ناراحت نشوند. دختر یا پسری که هرز
نور ترسیدن به وقت بوسیدن؟ واقعا؟! پس معنی ترس را نمی‌دانی هنوز. ترس یعنی زیر دستگاه سرمایش گیر بیفتی و تروریست داعشی بالای سرت، کلاشنیکف به دست خشاب عوض کند. این متن را داستانی بنویسید. جوری که قلب مخاطب محکم به سینه اش کوبیده شود. از ترس. احساس ترس را با کلمات به مخاطب منتقل کنید. از هر راوی و زاویه دیدی دوست داشتید استفاده کنید. پیشنهاد 🔸داعشی که خودش هم ترسیده 🔸داعشی که خوشحال است و خباثتش باعث ترس مخاطب شود. 🔸کودکی که زیر اسپلیت گیر کرده. 🔸کسی که پشت دوربین مدار بسته دارد صحنه را تماشا می‌کند و فقط حرص می‌خورد. 🔸کسی که اولین بار شهدای زیر دستگاه سرمایش و گرمایش را می‌بیند و نمی‌تواند این خباثت و رذالت را باور کند. ﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
از بس به زخمم نمک زده‌اند دلشوره دارم این روزها. مهدی فاطمه بیا ای شیرینی زندگی‌ام. علیه السلام
24.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🔹آیت الله حائری شیرازی اگر بخواهند فیلمی را نشان بدهند، چکار می کنند؟ اول چراغ‌ها را خاموش می کنند که شما صحنۀ فیلم را خوب ببینید. یعنی فضا را تاریک می کنند تا این فیلم به چشم بیاید. جریان اربعین آن فیلم است که می خواهند ببینند. محبت را ببینند. تاریکی که به وجود می آورند همین جنگ است.... این تکفیری ها موجی هستند که مکمل اربعین است... این هایی که ولایت علی علیه السلام را در غدیر پذیرفتند امروز می شوند اربعینی ها، چه زائر، چه میزبان. هر دو مال غدیر هستند. داعشی ها ضد غدیری هستند. تکفیری هستند. حالا هر چه آن ها بیشتر خشونت بکنند به نفع اربعین است. ...مردم عاقبت مخالفت با را می بینند، قدر غدیر را بهتر می فهمند. اربعین تجلیل هست اما بالاتر از تجلیل عاشورا، تجلیل غدیر است. چرا؟ چون عاشورا هم یک شاخه ای از غدیر است... @haerishirazi
یا رب مرا به قلب مشکی آن داعشی که در حرم شاهچراغ آدم کشت ببخش. پ.ن شاید بگویید این چه مقایسه‌ ناصوابی است. آفرین. ما هم همین را می‌گوییم. منتها داریم آن جمله معروف را به این روش نقد می‌کنیم. منتها مغزهایی وجود دارند که جمله اولی که در برنامه تلویزیونی گفته شده را درست می‌دانند. ولی به این جمله می‌خندند. اعتبروا یا اولی الابصار. @anarstory