eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
903 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
151 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
.. تعریف می‌کرد از عموهایی که بارها به علت انکه پدرش پسری ندارد و به طمعِ چپاول زمین‌های زراعی، غرورِ پدرش را مُدام جریحه دار می‌کردند... تعریف می‌کرد؛ از آن شبی که پسر عموهایش باغ گردویشان را به آتش کشیدند تا به عمویشان گوشزد کنند که یک مرد ِبی‌پسر نمی‌تواند باغ به آن بزرگی را اداره کند... تعریف می‌کرد؛ از روزهایی که غم پدر می‌دید و غم می‌خورد، آه سرد پدر می‌شنید و آه می‌کشید .. تعریف ‌می‌کرد از شب‌هایی که عموهایش به قصد تمسخر و ریشخند به خانه‌شان می‌آمدند، نان ونمکشان را می‌خوردند و می‌رفتند و پدر ساده دلش از درون در خود فرو می‌ریخت.. تعریف می‌کرد؛ از شبی که دیگر غم نخورد، از شبی که دیگر پا به پای پدر آه نکشید، از شبی که چکمه های پدر را پوشید ، ازشبی که تفنگ پدر را به دوش کشید، ازشبی که تا سپیده‌دم، دور تا دور زمین پاسپانی ‌داد... از آن شبی که برای پدرش، پسر شده بود، تا دیگر پدر غم نخورد ، آه نکشد، از درون فرو نریزد... و تعریف‌‌ می‌کرد که چرا دیگر شبیه دخترها نیست....