هو
من تدوین گر بی تدوین و مدون و مدنیت و اینها هستم...یعنی فقط گَرَم...بی مو...صاف و ساده و بی آلایش و پالایش و یِش ها دیگر...
من گرم خودم هستم...گرم زندگی ام...گرم منم منم ها...اصلا چرا با من شروع میکنم...چون منم مهمترین چیز هر کس است...من منم...من، تو نیست. من، او نیست. منِ هر کس مال ِ خودش است. حتی از ارث پدری هم نزدیک تر است...اصلا منِ هر کس مال ِ خودش است....
من می خواهم بگویم من هستم. گرِ بی مو. و مو یعنی زیبایی کله...و کله های آدمیزادان و اساتیدان بوی قرمه سبزی مامان پز می دهد. ومن از خودِ منم خوشم می آید. و منِ من مال من است. و این همه من من گفتن چه فایده ای است ممکن است داشته باشد. و منِ اوی امیرخانی هم نمی تواند زیر این همه من من گفتن یک #واو هم به زبان بیاورد چه برسد به رهش و قیدار و ارمیا و بی وتن اش....و من به تمام خبرگزاریان و فیلمسازیان و آناستازیان و جین ایریان و بلندی های بادگیریان و قسم کله گنجشکی می خورم که روحِ منیت تا نمیرد وضع همین است.
منِ ما باعث جدا شدن از ولّی زمان درونمان میشود...وقتی گفتی من دیگر با حضرت #او نمی توانی کار کنی....
من به لطف تک تک سلول های مردمان سرزمین ام نیاز دارم...من با اونها دیگر من نیستم..با اونها نیشم باز است و دلم قرص و عقلم کپسول و ریه ام پروفن...
من دلم می خواهد با تک تک مردمان سرزمین پیتزای قارچ و گوشت خانگی بخورم و مهمان تک تک خانه هایشان بشوم و پوشک بچه هایشان را خودم عوض کنم و آشغال هایشان را خودم بیرون بگذارم....تازه حاضرم جوراب پدر های خانواده را خودم با دست بشورم...چای هم بلدم دم کنم.
منِ من دیگر آن منِ پرطمطراق را دوست ندارد. بیایید من خودمان را در پوشک بچه نه ماهه بیندازیم و ساعت نه شب بیرون بگذاریم.
#واقفی
#تشکیلات
#قوی_شویم
#کار_گروهی
#سیزده_دی_نودونه
#991013
#دلتنگی
#حاجی
#عمار
#مالک
#عباس
#قدس
#باغ_انار
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
هو
من تدوین گر بی تدوین و مدون و مدنیت و اینها هستم...یعنی فقط گَرَم...بی مو...صاف و ساده و بی آلایش و پالایش و یِش ها دیگر...
من گرم خودم هستم...گرم زندگی ام...گرم منم منم ها...اصلا چرا با من شروع میکنم...چون منم مهمترین چیز هر کس است...من منم...من، تو نیست. من، او نیست. منِ هر کس مال ِ خودش است. حتی از ارث پدری هم نزدیک تر است...اصلا منِ هر کس مال ِ خودش است....
من می خواهم بگویم من هستم. گرِ بی مو. و مو یعنی زیبایی کله...و کله های آدمیزادان و اساتیدان بوی قرمه سبزی مامان پز می دهد. ومن از خودِ منم خوشم می آید. و منِ من مال من است. و این همه من من گفتن چه فایده ای است ممکن است داشته باشد. و منِ اوی امیرخانی هم نمی تواند زیر این همه من من گفتن یک #واو هم به زبان بیاورد چه برسد به رهش و قیدار و ارمیا و بی وتن اش....و من به تمام خبرگزاریان و فیلمسازیان و آناستازیان و جین ایریان و بلندی های بادگیریان و قسم کله گنجشکی می خورم که روحِ منیت تا نمیرد وضع همین است.
منِ ما باعث جدا شدن از ولّی زمان درونمان میشود...وقتی گفتی من دیگر با حضرت #او نمی توانی کار کنی....
من به لطف تک تک سلول های مردمان سرزمین ام نیاز دارم...من با اونها دیگر من نیستم..با اونها نیشم باز است و دلم قرص و عقلم کپسول و ریه ام پروفن...
من دلم می خواهد با تک تک مردمان سرزمین پیتزای قارچ و گوشت خانگی بخورم و مهمان تک تک خانه هایشان بشوم و پوشک بچه هایشان را خودم عوض کنم و آشغال هایشان را خودم بیرون بگذارم....تازه حاضرم جوراب پدر های خانواده را خودم با دست بشورم...چای هم بلدم دم کنم.
منِ من دیگر آن منِ پرطمطراق را دوست ندارد. بیایید من خودمان را در پوشک بچه نه ماهه بیندازیم و ساعت نه شب بیرون بگذاریم.
#واقفی
#تشکیلات
#قوی_شویم
#کار_گروهی
#سیزده_دی_نودونه
#991013
#دلتنگی
#حاجی
#عمار
#مالک
#عباس
#قدس
#باغ_انار
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
ه سمت خیمه میدود و با پشت دست اشکهایش را پاک میکند
به خیمه رسیده نفسش در سینه حبس میشود
به پشت سرش نگاه میکند و دوباره اشکش جاری میشود
دستانش مشت شده
پرده را بالا میدهد
مادر بالای سر پدر دعا میخواند، به پسر خیره میشود و از دیدن او با این حال نگران میشود
پسر کنار بستر پدر مینشیند
دست تب دارِ پدر را میبوسد
سعی میکند او را بلند کند
بغض میکند
- بابایی، بابایی، پاشین بریم بیرون... ذوالجناح داره میاد... اما... بدونِ آقاجون!
#محرمنامه
- رباب جان، حق داری گریه کنی، گریه کن تا آرام شوی، بیا این آب را بخور.
+ بی بی جان، برای خودم که گریه نمیکنم...آب نمیخواهم دیگر... خوردم... بس است... با این شیرِ رگ کرده بدونِ علی اصغر چه کنم؟
#محرمنامه
دلم تنگه
دلم تنگه برای روضه
دلم تنگه برای گریه کردن پایِ گاز، موقع ریختنِ چایِ روضه
#دلتنگی
#روضه
Hakime.Salmani:
نَفَسِ یاران، به نفس حسین علیه السلام بند است و این تاریکی شب نیست که رفتن را آسان میکند!
آنان که میدانند؛ نفس کشیدن بدون حسین، کابوسی است موهوم...
#لهوف #یاحسین
#محرمنامه
#حکیمه_سلمانی
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
امشب زمین، تنگی نفس گرفته است.
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
نمیدانم عباس کجا رفتهاست؟......
رقیهجان، عمو را ندیدی؟......
#نسل_خاتم
سکینه جان، آرام بخواب.....آرام.....
عباس هست....
#نسل_خاتم
ای ماه، تو از آسمان برو....
برای خیام آل عبا، همین یک قمر، کافی است......
#نسل_خاتم
🏴 sarab.ო 🏴:
غمت سنگین است حسین...
این غصه تا قیامت قصه نمیشود...
#سراب_م
رآيـآ:
دلتنگ توام!
این غم بر قلبم سنگینی میکند.
این حجم از درد را، فقط آغوش مهربان ضریحت آرام میکند.
#رایا
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
شعر نمیگویم.......شعار هم نمیدهم.....
عباس،آب شد، وقتی شمر، امان نامه آورد.
#نسل_خاتم
رآيـآ:
حضرت عباس علیهالسلام به خاطر معرفت و جوانمردی بیدست شد.
واژهها در مقابل عزت و شکوه ساقی کربلا، سر تعظیم فرود آوردند.
#رایا
فائزه ڪمال الدینے:
دلت که رفت،
بگو یاقمر بنی هاشم باهم تکرار کنیم آقاجان؟
الهم عجل الولیک الفرج
#ࢪستاا
رآيـآ:
آب فقط یک بخش است.
کاش دو بخش بود. یک بخشش با عباس میآمد تا خیمهها
#مهدیهمظفری
#مجموعهداستانکهایعاشورایی
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
عمه جان! امشب، در آسمان دنبال چه میگردی عمه.....؟
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
فائزه ڪمال الدینے:
قصه قصه ی شهادت نیست
قصه قصه ی عاشقیِ
قصه ی مرادو مریدیِ
مرادی که دل به مرادش بست
تشنه ای که بر تشنه آب ننوشید
سرداری که بر بی سر جان داد ...
#ࢪستاا
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
نترس عزیزم......نترس میوهی دلم.....غریبه نیست.....صدای پای عموست.......پشت خیمهها نگهبانی میدهد....نترس دخترکم.....نترس.....
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
فائزه ڪمال الدینے:
حاج قاسم که رفت، یهو دلم لرزید
یخ کردم!
ترسیدم
انگاری که چادر از سرم کشیده باشن
زینب جانت چه میکند عباس؟ رقیه سه ساله ات؟
#ࢪستاا
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
رباب، چرا علی اصغر اینقدر بی تابی میکند؟......ها رباب؟......ها؟!
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
هو
من تدوین گر بی تدوین و مدون و مدنیت و اینها هستم...یعنی فقط گَرَم...بی مو...صاف و ساده و بی آلایش و پالایش و یِش ها دیگر...
من گرم خودم هستم...گرم زندگی ام...گرم منم منم ها...اصلا چرا با من شروع میکنم...چون منم مهمترین چیز هر کس است...من منم...من، تو نیست. من، او نیست. منِ هر کس مال ِ خودش است. حتی از ارث پدری هم نزدیک تر است...اصلا منِ هر کس مال ِ خودش است....
من می خواهم بگویم من هستم. گرِ بی مو. و مو یعنی زیبایی کله...و کله های آدمیزادان و اساتیدان بوی قرمه سبزی مامان پز می دهد. ومن از خودِ منم خوشم می آید. و منِ من مال من است. و این همه من من گفتن چه فایده ای است ممکن است داشته باشد. و منِ اوی امیرخانی هم نمی تواند زیر این همه من من گفتن یک #واو هم به زبان بیاورد چه برسد به رهش و قیدار و ارمیا و بی وتن اش....و من به تمام خبرگزاریان و فیلمسازیان و آناستازیان و جین ایریان و بلندی های بادگیریان و قسم کله گنجشکی می خورم که روحِ منیت تا نمیرد وضع همین است.
منِ ما باعث جدا شدن از ولّی زمان درونمان میشود...وقتی گفتی من دیگر با حضرت #او نمی توانی کار کنی....
من به لطف تک تک سلول های مردمان سرزمین ام نیاز دارم...من با اونها دیگر من نیستم..با اونها نیشم باز است و دلم قرص و عقلم کپسول و ریه ام پروفن...
من دلم می خواهد با تک تک مردمان سرزمین پیتزای قارچ و گوشت خانگی بخورم و مهمان تک تک خانه هایشان بشوم و پوشک بچه هایشان را خودم عوض کنم و آشغال هایشان را خودم بیرون بگذارم....تازه حاضرم جوراب پدر های خانواده را خودم با دست بشورم...چای هم بلدم دم کنم.
منِ من دیگر آن منِ پرطمطراق را دوست ندارد. بیایید من خودمان را در پوشک بچه نه ماهه بیندازیم و ساعت نه شب بیرون بگذاریم.
#واقفی
#تشکیلات
#قوی_شویم
#کار_گروهی
#سیزده_دی_نودونه
#991013
#دلتنگی
#حاجی
#عمار
#مالک
#عباس
#قدس
#باغ_انار
https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344