روزی روزگاری
درزمانهای دور
کوفته تبریزی با غروری بسیار برسر
سفره های آدمیان مینشست
وطنازی میکرد،
آنقدر به خود مغرورشده بود،
که اجازه ی ورود هیچ غذایی را درکنارخود
نمی داد،
وحسابی در شکم مردم جابازکرده بود،
اما!
ازآنجا که غرور وخودبرتربینی،
مرضیست بسیار نابودکننده،
کوفته هم به مرز نیستی پیش رفت ومتاسفانه
روزی رسید که ،
باکله برزمین فرود آمد،
وپخش برزمین شد،
دیگر نسلهای جدید،
ازآن خوششان نمی آمد،
وآن را تحویل نمی گرفتند،
کوفته که حسابی ناراحت وغصه دارشده بود
وگویی ازعرش به فرش رسیده بود،،
به فکرچاره ای افتاد،
باخودفکر کرد که بایدکلکی سوارکند
تاباز خودرا در دل انسانها جابدهد،
واینطورشد که رنگ عوض کرد
وباچهره ای جدید ،
به همراه رفقای جدیدی که
ازفرنگ پیداکرده بود،
خودرا از قیافه ی کوفته ای
به غذای جدیدی ،
به نام پیتزا تبدیل کرد،
وبازهمچنان چون گذشته وارد
سفره های انسانهاشد،
وآدمیان دوباره بالذت وطمع فراوان به جان این غذای خوشمزه افتادند،
بدون آنکه بدانند،
چه کلاه بزرگی برسرشان رفته است...
#احف7
#رایا
#شینار
#991004
@ANARSTORY
ه سمت خیمه میدود و با پشت دست اشکهایش را پاک میکند
به خیمه رسیده نفسش در سینه حبس میشود
به پشت سرش نگاه میکند و دوباره اشکش جاری میشود
دستانش مشت شده
پرده را بالا میدهد
مادر بالای سر پدر دعا میخواند، به پسر خیره میشود و از دیدن او با این حال نگران میشود
پسر کنار بستر پدر مینشیند
دست تب دارِ پدر را میبوسد
سعی میکند او را بلند کند
بغض میکند
- بابایی، بابایی، پاشین بریم بیرون... ذوالجناح داره میاد... اما... بدونِ آقاجون!
#محرمنامه
- رباب جان، حق داری گریه کنی، گریه کن تا آرام شوی، بیا این آب را بخور.
+ بی بی جان، برای خودم که گریه نمیکنم...آب نمیخواهم دیگر... خوردم... بس است... با این شیرِ رگ کرده بدونِ علی اصغر چه کنم؟
#محرمنامه
دلم تنگه
دلم تنگه برای روضه
دلم تنگه برای گریه کردن پایِ گاز، موقع ریختنِ چایِ روضه
#دلتنگی
#روضه
Hakime.Salmani:
نَفَسِ یاران، به نفس حسین علیه السلام بند است و این تاریکی شب نیست که رفتن را آسان میکند!
آنان که میدانند؛ نفس کشیدن بدون حسین، کابوسی است موهوم...
#لهوف #یاحسین
#محرمنامه
#حکیمه_سلمانی
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
امشب زمین، تنگی نفس گرفته است.
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
نمیدانم عباس کجا رفتهاست؟......
رقیهجان، عمو را ندیدی؟......
#نسل_خاتم
سکینه جان، آرام بخواب.....آرام.....
عباس هست....
#نسل_خاتم
ای ماه، تو از آسمان برو....
برای خیام آل عبا، همین یک قمر، کافی است......
#نسل_خاتم
🏴 sarab.ო 🏴:
غمت سنگین است حسین...
این غصه تا قیامت قصه نمیشود...
#سراب_م
رآيـآ:
دلتنگ توام!
این غم بر قلبم سنگینی میکند.
این حجم از درد را، فقط آغوش مهربان ضریحت آرام میکند.
#رایا
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
شعر نمیگویم.......شعار هم نمیدهم.....
عباس،آب شد، وقتی شمر، امان نامه آورد.
#نسل_خاتم
رآيـآ:
حضرت عباس علیهالسلام به خاطر معرفت و جوانمردی بیدست شد.
واژهها در مقابل عزت و شکوه ساقی کربلا، سر تعظیم فرود آوردند.
#رایا
فائزه ڪمال الدینے:
دلت که رفت،
بگو یاقمر بنی هاشم باهم تکرار کنیم آقاجان؟
الهم عجل الولیک الفرج
#ࢪستاا
رآيـآ:
آب فقط یک بخش است.
کاش دو بخش بود. یک بخشش با عباس میآمد تا خیمهها
#مهدیهمظفری
#مجموعهداستانکهایعاشورایی
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
عمه جان! امشب، در آسمان دنبال چه میگردی عمه.....؟
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
فائزه ڪمال الدینے:
قصه قصه ی شهادت نیست
قصه قصه ی عاشقیِ
قصه ی مرادو مریدیِ
مرادی که دل به مرادش بست
تشنه ای که بر تشنه آب ننوشید
سرداری که بر بی سر جان داد ...
#ࢪستاا
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
نترس عزیزم......نترس میوهی دلم.....غریبه نیست.....صدای پای عموست.......پشت خیمهها نگهبانی میدهد....نترس دخترکم.....نترس.....
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
فائزه ڪمال الدینے:
حاج قاسم که رفت، یهو دلم لرزید
یخ کردم!
ترسیدم
انگاری که چادر از سرم کشیده باشن
زینب جانت چه میکند عباس؟ رقیه سه ساله ات؟
#ࢪستاا
ای رفته سفر ز نسل خاتم برگرد:
رباب، چرا علی اصغر اینقدر بی تابی میکند؟......ها رباب؟......ها؟!
#نسل_خاتم
#محرم_نامه
پشتِ
ترافیڪ ذهنم
تو یڪ آهنگِ آرامی...
#مهـدی_صادقیـان
#رایا
تولید شده در باغ انار
آن درگھی ڪه پٰایهاَش از عَرش بَرتَر اَست
دولَت سَرٰای حَضرتِ موسیبـنِجَعفـر اَست..
#رایا
@anarstory
هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ
فتح/۴
او کسی است که بر قلبها آرامش را نازل میکند.
مگر میشود زندگیات را به هم ریخته آفریده باشد خدای دانههای انار...
#رایا
@anarstory
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الحَـمــدُاللهالذۍجَعلنـــا
مِنالمُتمسکینبـِولایةامیـرالمؤمنین...
#عید_غدیر
#آبرنگ #رایا
#فقط_به_عشق_علیعلیهالسلام ♥️
@anarstory
شیری افتاد ز پا و همگی شیر شدند
گذر گــرگ به آهــــوی حــرمها افتاد..
#رایا
@anarstory