eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
877 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
154 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
#بازمانده☠ #قسمت6🎬 _بهترید؟ سرم را پایین می‌آورم و انگشتانم را به بازی می‌گیرم. _بله! سرش را تکانی
🎬 _سلام! به آرامی زیر لب زمزمه می‌کنم: _سلام. سرم را بالا می‌آورم. ساعتش را نگاه می‌کند. _توانایی ادامه‌ی بازجویی رو دارید؟ نفس عمیقی می‌کشم. _بله _تا اونجایی که می‌دونم با مقتول رابطه‌ی نزدیکی داشتید؛ درسته؟ چندسال باهم بودید؟ تک‌تک خاطراتم جان می‌گیرند و مثل نوار فیلم از جلوی چشمم عبور می‌کنند. _چندسالی میشه! انگار جوابم کافی نبود که همچنان منتظر، به چشمانم خیره می‌شود. _از دبیرستان! همکلاسی بودیم. _توی اظهارات اولیتون نوشتید که یک هفته برگشته بودین شهرستان! _درسته، می‌خواستم قبل از شروع ترم جدید با خانوادم باشم. _اخرین بار کی باهاش تماس گرفتید؟! _گمونم دو یا سه روز بعد از اینکه رسیدم شهرمون. بعدش دیگه فقط پیام می‌دادیم. _بهش اطلاع ندادید که دارید برمی‌گردید؟ - تو راه بهش پیام دادم که دارم میام. _ خانم افشار ازتون می‌خوام یکبار دیگه درست و واضح چیزی که دید رو تعریف کنید. می‌خوام تمام جزئیات حادثه رو بگید. چشمانم را محکم فشار می‌دهم و سکوت می‌کنم. _من که یکبار همه چیز رو بهتون گفتم. چرا می‌خواید با دوباره شرح دادن ماجرا، حالم رو خراب تر از اینی که هست کنید؟ _خیلی خب! دوباره می پرسم. چرا با وجود دیدن جسد دوستتون تو وان حمام به جای تماس با اورژانس، از خونه به سرعت خارج شدید؟ _من…من ترسیده بودم. اصلا انتظار همچین اتفاقی رو نداشتم. نمی‌دونستم باید چیکار کنم. وقتی با اون وضع تو حموم دیدمش حالم انقدر بد شد که بدون فکر، فقط از خونه خارج شدم. وقتی داشتم از پله‌ها پایین می‌رفتم یهو پام لیز خورد و بعدش دیگه یادم نیست. _ شما شاهدی برای حرفاتون دارید؟ _ نه. من اونجا تنها بودم ولی بچه‌ها می‌تونن بگن که برای چی اونجا بودم. _اون زمان با کسی صحبت نکردید؟ اگر بله با کی و چه ساعتی؟ -قبل از اینکه برم خونه داشتم با بهاره تلفنی صحبت می‌کردم! کمی سکوت می‌کند. _ متاسفم ولی هیچکدوم از چیزهایی که گفتید نمیتونه اثبات کنه که شما بی‌گناهید. ما از دوستاتون سوال می‌کنیم؛ اما شما نیاز به شاهدی دارید که تو صحنه حاضر بوده باشه. یکم فکر کنید. هیچ وسیله‌ای یا هیچ مورد عجیبی نظرتونو جلب نکرد؟ کلافه سعی می‌کنم ذهنم را به عقب برگردانم. تازه یادم می‌آید. دوفنجان خالی روی میز بود و چند نخ سیگارِ سوخته، روی زمین! امید مثل دریچه‌ای از نور به سمت قلبم هجوم می‌آورد. -چرا؟ چرا...؟! ✅ 📆 🆔 @ANAR_NEWSS 🎙 ♨️ https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
۶ دی ۱۴۰۳