هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
سرخ شدن خوب است ولی روش های دیگر را بیازمایید.
از خودش عصبانی بشود.
دلسرد بشود.
نا امید بشود.
ترس وجودش را فرا بگیرد.
ذوق کند.
بلرزد.
دندانش به هم بخورد.
دستش غیرارادی کار کند.
چشمش تنگ شود.
ابروهاش بالا برود.
لبهاش خشک بشود.
سرفه اش بگیرد.
گوشش بخارد.
سیبک زیر گلویش به خاطر فرو دادن آب گلویش بالا و پایین شود.
عین مارچوبه دست به سینه بایستد.(توصیف زیبایی است در اینترنت سرچ کنید)
#نکته
#توصیف
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
سرخ شدن خوب است ولی روش های دیگر را بیازمایید. از خودش عصبانی بشود. دلسرد بشود. نا امید بشود. ترس
مثلا انسان نا امید ظاهرش چگونه است. یا انسان دلسرد...
#تمرین18
کلمهنویسی
در ابتدای کار نویسندگی معمولاً ایدهیابی و نوشتن جملات ساده، کاری دشوار و طاقتفرسا به نظر میرسد.
یکی از تمرین های ساده و مفید برای ایدهیابی و نوشتن، کلمهنویسی است.
تمرین کلمهنویسی چنان ساده و سرگرمکننده است که نمیتوانیم بهانهای برای طفره رفتن از آن پیدا کنیم.
شاید این تمرین یکی از بهترین کارها برای ریختن ترس ما از صفحهی سفید کاغذ باشد.
برای انجام کلمه نویسی لازم است حداقل به اندازه پر کردن کامل یک صفحه حوصله داشته باشم.
در این تمرین شروع میکنیم به نوشتن بیوقفهی هر کلمهای که به ذهنمان میرسد.
لازم نیست نگران ارتباط کلمهها با هم باشم. فقط کافی است هر کلمهای که به ذهنمان میرسد به سرعت بنویسم و بین کلمات خطفاصله بگذاریم.
معمولاً بعد از نوشتن نیمصفحه، ایدهای برای نوشتن به ذهنمان خطور میکند.
این تمرین علاوه بر تقویت قدرت ایدهیابی ما، باعث میشود نسبت به کلمات حساسیت بیشتری پیدا کنیم. مهارتی که لازمهی کار هر نویسندهی چیرهدستی است.
@anarstory
#تمرین19
عقل را در کالبد انسانی توصیف کنید.
#توجه
عبارات داستانی باشد. عبارات ادبی برود در پادشاه وارونه.
#کمک
رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم به مناسبت های مختلف در توصیف امام حسن مجتبی علیه السلام سخن گفته اند؛ از جمله فرمودند: «اگر قرار بود عقل به صورت یک انسان تجسم پیدا کند به صورت امام حسن علیه السلام ظاهر می شد».
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#تمرین19 عقل را در کالبد انسانی توصیف کنید. #توجه عبارات داستانی باشد. عبارات ادبی برود در پادشاه و
مثلا انسان عاقل زود عصبانی نمی شود. از فرصت ها استفاده می کند...از تعارض با جاهل می توانید استفاده کنید.
💎•﴿ باغ انار ﴾•💎
#پست2 مشتم را در مغز ها فرو برده بودم که مادربزرگ به پشت دستم زد و گفت میخواهی نان با مغزبخوری نه م
میگه هزار سال بعد از جریان لیلی و مجنون هنوز مردم صحرا نشین سیاه پوش غم مجنون اند. چرا مردم صحرا نشین سیاه پوش اند؟ چون مجنون کارش به صحرا کشیده بود. چرا حالا سیاه پوش؟ چون مجنون به لیلی نرسید. چرا سیاه؟ میگن خانم لیلی سیاه بوده است. البته این بیت رو طوری دیگه هم می خوانند. هزار سال گذشت از مصیبت مجنون / هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشند.
حالا که دوستان دیگر تشریف ندارند من یک سوال دارم مدتهاست ذهنم مشغول است معنای این بیت رو میفرمایید
هزارسال گذشت از حکایت مجنون
هنوز مردم صحرا نشین سیه پوشند..
این بیت جزو تمارین خوشنویسی ما بود بسیار لذتبخش و شیرین اما معنای دقیق شاعر را درک نمیکنم
حسن تعلیل آوردن دلیلی ادعایی به جای علت اصلی یا ایجاد رابطهٔ علت و معلولیِ تخیّلی بین دو پدیده است. این علت سازی عموماً مبتنی بر تشبیه است و هنر آن زشت یا زیبا نمودن چیزی است. با وجود این حسن تعلیل، واقعی، علمی یا عقلی نیست. مخاطب آن را از علت اصلی دلپذیرتر مییابد. بیشترین حسن تعلیل در ادبیات فارسی، در اشعار منوچهری دیده میشود. هر چند در آثار رودکی، حافظ، سعدی، سنایی و نظامی نیز نمونههای بسیاری از آن وجود دارد.
مثال:
هنگام سپیده دم خروس سحریدانی ز چه رو همی کند نوحه گرییعنی که نمودند در آیینهٔ صبحاز عمر شبی گذشت و تو بیخبری
آیا هرگز فکر کردهاید که چرا خروس به هنگام سحر میخواند؟ کسی پاسخ واقعی این سؤال را نمیداند. تنها میتوان گفت که این از خصلتها و غرایز طبیعی این حیوان است. اما شاعر در مثال اول برای خواندن خروس سحری علّتی خیالی میآورد. او میگوید که خروس بدان سبب ناله سر میدهد که در آیینهٔ صبح حقیقتی را میبیند و آن این است که از عمر ما روزی دیگر گذشته و ما هم چنان در بیخبری ماندهایم. ناله سردادن خروس در غم این بیخبری است. این علّت ادعایی که سخت پذیرفتنی مینماید و توان اقناع مخاطب را دارد، عامل اصلی موسیقی معنوی موجود دراین بیت است.
مثال:
رسم بدعهدی ایّام چو دید ابر بهارگریهاش بر سمن و سنبل و نسرین آمد
در اینجا حافظ بارش باران بر سبزه زاران را ناشی از گریهٔ ابر بهاری میداند که از دست بدعهدی روزگار به ستوه آمدهاست؛ در حالی که در عالم واقع علّت بارش باران برای همگان روشن است.
مثال:
تا چشم بشر نبیندت روی بنهفته به ابر چهر دلبند
شاعر (محمدتقی بهار) علّت ابر پوش بودن قلّهٔ دماوند را برای ندیدن او بیان کردهاست.
تو قلب فسرده زمینیاز درد ورم نموده یک چند
علت برآمدگی دماوند اینگونه توجیه شدهاست که (دماوند) قلب زمین تصور شدهاست که درد گرفته و از شدت درد، ورم نمودهاست.
☑️ کانال های شخصی بچه های باغ انار:
🖊آرمینهآرمین - حسینمحمودی:
مشق شب🔻
http://eitaa.com/joinchat/3936157712Cd64453ab68
🔹
🖊حسین ابراهیمی🔻
@dastannewis
🔹
🖊اسماعیل واقفی.🔻
@storytools
🔹
🖊سیدمحمدحسین موسوی.🔻
@DastNevis_Talabeh
🔹
🖊حیدر جهان کهن.🔻
https://eitaa.com/joinchat/1105920033C30c5a941ac
🔹
🖊احد🔻
خط به خط
https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
🔹
🖊مقدسی فر🔻
https://eitaa.com/joinchat/1725038616Ca1e5e9495d
🔹
🖊مهدیار🔻
@jahadbaghalam
🔹
🖊باران🔻
@sherekodak
🔹
🖊بنت الحیدر سلام الله علیها.🔻
@AvayeEeshgh
🔹
🖊بنـْتـُ الْحِیْدَࢪ‹؏› و فخر الزمان🔻
@nevisandegane_enghelab
🔹
🖊فخر الزمان🔻
@masteeshgh
🔹
🖊فاطمه شراهی🔻
https://eitaa.com/joinchat/3829399613C5067396364
🔹
🖊شعر به زیبایی احساس🔻
https://eitaa.com/joinchat/3081044025Cd7c37352da
🔹
🖊خانم گل🔻 دیالوگ، مونولوگ.
http://ghashamshami.blogfa.com/
🔹
🖊اویسِ قرَنِ حُسَیْن🔻
@Harime_313
🔹
🖊زهرا صادقی🔻 خودنویس.
@khoodneviss
♦️
#شناسنامه_درختان
#کانال
💎 @anarstory
هدایت شده از 🇮🇷عِمران واقفی🇮🇷
✨ أݩجُݥَݩِ بٰاٰغِٰ ڲِࢪدٓۆ ✨
🌸کاࢪگاٰھێ بࢪاٰ؎ دۆࢪھمێ أهݪ قَݪَمْ ڪھ قَڵبِ شاݩ بࢪا؎ کۆدڪاݩ مۍ ٺپد.
🔸 گردو مغز زمین است که برای فهم ما کوچک شده است.
🔹باغ گردو، باغی ست که نهال هایش دیرتر از همه درخت های باغ بار می دهد. اما زمانی که بقیه درخت ها خشک شوند باغ گردو هنوز باردهی اش ادامه دارد.
🍈باغی برای تربیت کودکانی پر مغز.
🔹نشانی 💎 •﴿ بٰاٰغِٰ ڲِࢪدٓۆ ﴾• 💎🔻
https://eitaa.com/joinchat/2180513811Cc90247f1dc
🔹نمایشگاه باغ🔻
@anarstory
نویسنده بیش از هر چیز، آب را میماند...
ساعتی به مصاف تزویر می رود و تاریخی مینویسد،
ساعتی دیگر سمیه را از رفتن بازمیدارد و قلمش اجتماعی تلخ میشود،
از آنجا به سراغ ناتاشا میرود و جنایی نوشتن را یاد میگیرد،
بعد ارتداد را به کتابخانهاش برمیگرداند و هوس عاشقانهسیاسی میزند به کله اش...
میشنود علی با حق است و چشم خیالش آجرهای کورهپزی را دنبال میکند،
به باغ انار میرود و تلاش میکند یاقوت بیفشاند،
همراه معراجیها میشود و خاک شلمچه میخورد،
و وای به روزش اگر به این آش شلم شوربا، روایت های صورتی اضافه کند و قلمش بگوید یادت باشد!
نویسنده آب است،
می رود در قالب ظرف
میشود پازل هزار تکه
هر تکه اش را از داستانی و روایتی وام برداشته،
و سوال این است:
این قلم، غربال نمیخواهد؟
نویسنده، در هیچ چارچوبی نمیگنجد.