eitaa logo
💎•﴿ باغ انار ﴾‌•💎
877 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.2هزار ویدیو
156 فایل
﷽؛اینجا با هم یاد می‌گیریم. با هم ریشه می‌کنیم. با هم ساقه می‌زنیم و برگ می‌دهیم. به زودی به اذن خدا انارهای ترش و شیرین و ملس. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از گلستانی(یازهرا.س.)
-ضعیفه مگه صد بار بهت نگفتم این‌قدر عطر نزن به خودت؟ -ای وای آقامون ببخشید. ولی باور بفرما این عطر گیسای خودمه. - شیطونه می‌گه بزنم از ته بتراشم همه گیسای نارنجی‌شو. -نگو آقا پرتقال دلت میاد همه حسرت این عطر و بو رو دارند. -د آخه زن چرا نمی‌فهمی! همین که می‌ذارنت تو ظرف میوه، خونم به جوش میاد همه قلب و جیگرم قرمز می‌شه. -دور قلب قرمز تون بگردم پرتقال خان، دل بد نکنید، نارنگی تنکابن آفت نداره. -من هرچی می‌گم باز شوما حرف خودتو می‌زنی... از این به بعد می‌ری اون ته جا میوه‌ای که دست کسی بهت نرسه. -چشم هرچی آقامون بگه. -برو! این‌قدر نارنگی نریز، برو تا نیومدن سر یخچال ببرنت. -باشه رفتم، فقط آقا پرتقال این کت نارنجی جدیده خیلی بهتون میادا. -درِ برو دیگه باز زبون می‌ریزه... پ.ن فقط برای ناربانو 😊
هدایت شده از نورای جان
زهرا دست دست می کرد که پوست ازکله کله ام بکنه یانه؟ دل تودلم نبود از یه طرف دوست داشتم سفر پرماجرایی رو شروع کنم از یه طرف ناظم خط کش به دست از پله ها بالا میومد. چشمانم را بستم و تمرکز کردم سکوت مطلق بر فضا حاکم شد. صدای کفش پاشنه بلندخانم ناظم، منعکس می شد. زهرااولین پوستم را کند وسر دومی ناظم دست روی دستگیره ی کلاس گذاشت. نفس درسینه ام حبس شد زهرا سریع من توی کیفش انداخت. بوی نارنگی عین بمب اتم توکلاس پیچیده بود. دستگیره در را پایین آورد؛ قلبم به شماره افتاده بود که ریحانه دوان دوان پله ها را دوتا یکی بالا آمد وبا صدای بریده بریده انگشت سبابه اش را بالا اورد: _خانم اجازه، محبی رو زمین افتاده و ازدهنش کف میاد بیرون . بچه ها دور محبی جمع شده بودند.مربی بهداشت چوبی بین دندانهاش گذاشته بود وعلیزاده تلاش می کرد زیر سرش ملافه ی مچاله شده ای بگذارد. ناظم سریع برگشت و به طرف حیاط رفت. نفسم را راحت بیرون دادم؛ زهرا سریع بقیه ی پوستهایم را کند یه تیکه ازمن را زیر دندانش گذاشت . خنکی شیرینی را حس کردم وسفر پرماجرایم شروع شد.
هدایت شده از Z Ghafori
من از آن نارنگی‌های نوبرانه‌ بودم. از پشت در های شیشه‌‌ای میوه فروشی، نگاه هر عابری را روی خودم حس می‌کردم. از پس رنگ سبز و پوست ضخیم ترش بودن دانه‌هایم مشخص بود. وقتی در یخچال از بین دوستانم موز شوخ طبع و سیب مهربان انتخاب شدم، برای جدایی از دوستانم کمی غمگین شدم اما نخواستم طعم شیرین پیروزی در انتخاب را از دست بدهم. با خیال راحت در محفظه‌ی کوچک جلوی کوله آرام گرفتم. روی نیمکت بین دستان تپل و سفیدی منتظر نوازش پوستم بودم. آرام آرام پوست از روی دانه‌های نارنجی‌ام کنار رفت. به من حس جدیدی از رویش داد. همان حسی که برای اولین بار موقع جوانه زدن داشتم. بعد تبدیل به دانه‌ای کوچک میان پوستی ضخیم و کدر شدم. حالا هم ذوق خورده شدن دارم. ذوق تبدیل بودنم از نوعی به نوع دیگر. در همان حال که انگشتها دانه‌ای جدا می‌کرد. من از شادی در خودم نمی‌گنجیدم. رویایم داشت حقیقت می‌شد. در سکوت دلپذیر کلاس ناگهان در هوا معلق زدم. چرخ خوردم، و بی آنکه بفهمم چه اتفاقی افتاده روی زمین پهن شدم. نگاهم به چشمان آشنایی افتاد. با غم نگاهم می‌کرد. سکوت تبدیل به همهمه شده بود. عبور قدم‌هایی را دیدم که دانه‌های پراکنده‌ام را له می‌کرد. عطرم کار دست صاحبم داده بود. در وسط کلاس مثل لکه‌ی ننگ در انتظار پاک شدن بودم. امان از نوبرانه‌ها، امان از بچه‌های کم طاقت. اما هنوز هم در انتظار رویشم. دانه‌ی سفیدم از دل نارنجی دانه‌ای دیگر به رویشی سبز چشم دوخته‌است. حالا در خاک باغچه در حال جوانه زدنم.
کلید رستگاری است.
مثلا بارون بگیره. مثلا دستش رو بگیری. بیاری بالا. دکمه اش رو بگیری. بازش کنی. بگیری بالای سرت. پ.ن چتر ندیدی تا حالا. استغفرالله😑
امروز سالروز تولد شهید آقای اصغرِ حاج قاسم است❤️ و سالروز شهادت شهید پورهنگ گرامی....❤️ و منم ایشالا یه روزی شهید می‌شم😎 مثلا یک روز برفی. شایدم بارونی. شایدم آفتابی. شایدم ابری.
هدایت شده از محمدعلی غروی
بخش­های جایزه: غزل ­های ارسالی (حداقل 3 و حداکثر 5 اثر)  مجموعه ­غزل چاپ شده (کتاب می ­بایست در یکی از سال­های 1399 یا 1400 چاپ شده باشد) پژوهش، مقاله و پایان ­نامه (مقالات و پژوهش ­ها صرفاً می ­بایست در خصوص غزل باشد). مراحل جایزه: ثبت نام در سایت جایزه به آدرس: www.hjpa.ir ارسال آثار و مدارک داوری آثار رسیده به دبیرخانه داوری نهایی آثار و انتخاب برگزیدگان جایزه مقررات و شرایط ثبت نام: حداکثر سن برای حضور در بخش غزل­ های ارسالی 30 سال است. بخش­ های کتاب و پژوهش شرایط سنی ندارد. بیش از نیمی از شعرهای کتاب­ های­ ارسالی در بخش مجموعه اشعار می­ بایست در قالب غزل سروده شده باشد. همه داوطلبان در مرحله ثبت ­نام لازم است تصویر کارت ملی خود را در سایت، بارگذاری نمایند. افراد متقاضی در بخش مجموعۀ غزل می­ بایست مجموعه اشعار خود را اعم از جلد، صفحۀ شناسنامه و  اشعار کتاب را در وب­سایت www.hjpa.ir  بارگذاری نمایند. فایل ارسالی با فرمت PDF باشد. لازم به ذکر است افراد متقاضی در این بخش، می­ بایست 5 نسخه از کتاب خود را نیز به دبیرخانۀ جایزه ارسال نمایند. برنامه زمان­بندی جایزه: اعلام فراخوان و شروع ثبت نام: دوشنبه 30 شهریورماه آخرین مهلت ارسال آثار: پنجشنبه 29 آبان­ماه دسته­ بندی و ارسال آثار برای داوران: 29 و 30 آبان­ماه داوری آثار: 1 تا 30 آذرماه اعلام اسامی منتخبین: چهارشنبه 1 دی­ماه اختتامیۀ جایزه: 11دی­ماه 1400
خبر🗞 خبر🗞 📰 رو نمایی از سومین نسخه‌ی «مجله‌ی رب انار» ⏳پنج‌شنبه ۱ مهرماه ⏰ به وقت ۲۲ میزبان: ناربانو و باغ انار به صورت آنلاین قابل توجه همه میهمانان⬇️ 📸 عکس‌برداری 🎥 فیلم‌برداری 📠 کپی‌برداری ممنوع میباشد☺️ منتظر حضور گرم 🌞 همه‌ی شما عزیزان هستیم. نشانی باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/821624896Cb1d729b741 نمایشگاه باغ🔻 https://eitaa.com/joinchat/949289024Cec6ee02344