🖤😭 برای مسلم بن عقیل (ع)
سخت
..............
سخت است پیام آور باران باشی
اما دم مرگِ خویش عطشان باشی
سخت است سفیرِ صلح باشی اما
مجبور شوی غریوِ طوفان باشی!
سخت است مسلمان شدن و سخت تر است
تا آخر عمر خود، مسلمان باشی!
سخت است که دستِ رد به مستی بزنی
با جام بلا، بر سر پیمان باشی
آنقدر شهادت از تو جان گیرد که
قربانیِ قربِ عید قربان باشی
از پنج تن آل عبا دم بزنی
در آتش نمرود، گلستان باشی
هنگام نماز شام، بی یار شوی
اما سر حرف خود کماکان باشی!
در شهرِ هزار توو بجنگی با کفر
در خانه ی غم، شبانه پنهان باشی
در کوفه ی شک، یقین ببخشی بر خلق
آواره ترین جلوه ی ایمان باشی
با پرچمِ «زیر بار ظلمی نروم!»
شمشیرزنان، میان میدان باشی
بر هم بزنی قاعده ی بازی را
در کاخِ ستم، سلسله جنبان باشی
تصویر حسین را ببینی در آب
در آینه ی زلال، حیران باشی
بر دار کِشند سوره ی جسمت را
تا ناب ترین آیه قرآن باشی
اینها همهْ سخت است به ویژه که اگر
در شهرِ فریب و قهر، مهمان باشی
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#مسلم_بن_عقیل
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 به ساحت #مسلم_بن_عقیل
کوفه
.............
آه، بازار فروش دین و آیین، کوفه است
شهر ایمان های بی روح و نمادین، کوفه است
غربت از دیوار و در بارید و جان دادم حسین
کربلا دیگر چه خواهد بود اگر این کوفه است!؟
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 وصف #کوفه از زبان #مسلم_بن_عقیل
بصیرت
...............
کوفه چه دارد جز دروغ و فتنه ی پیوسته اش!؟
باید که ترسید از عوام الناس و از وارسته اش!
جوهر ندارد کوفی و خون می چکد از مُِهر او
بوی خیانت می دهد هر نامه ی سربسته اش
تسلیم، راه کوفه بوده ست و دورویی، سیرتش
بدبخت آنکه بوده با تصمیم خود، دلبسته اش
دارالخلافه بدتر از شهر است و از خالی پُر است
کِرموتر از این میوه باشد ای مسلمان، هسته اش! -
جنت حسین بن علی ست! عزت، حسین بن علی ست
غافل شد از کرب و بلا، هر کس که شد وابسته اش -
قدری بصیرت بود اگر، آینده می شد «آینه»
پیداست از دارالاماره گنبد و گلدسته اش
دست مرا بستند و در کوچه کشیدندم به خاک
یاد عمو افتادم و آن دست های بسته اش
پهلوی من آزرده شد با چکمه ی سرخِ بُکَیر ۱
یاد حسین افتادم و آن مادر دلخسته اش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
.........................................
۱. بُکَیر بن حمران احمری: قاتل مسلم بن عقیل
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 گزارش #مسلم از حال و هوای کوفه
خورجین
...............
خشت خشت کوفه را با نفرت از دین چیده اند
مردمانی با دعاهای دروغین چیده اند
تا که سرها را به مُشتی سیم و زر اهدا کنند
از همین حالا میان کوچه، خورجین چیده اند
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🥺🖤 برای #مسلم_بن_عقیل
کوچه
.............
از ضرب سیلی دید من، مابین کوچه، تار بود
خوردم زمین و آسمان ها بر سرم آوار بود
جسمم میان کوفه و روحم میان کوچه ای
آنجا که خون مادری بر سینه ی دیوار بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #سفیر امام حسین (ع) جناب #مسلم_بن_عقیل
مهمان کوفه
...................
خوش بود تبار و نسل و نام و نسبش
تا اینکه خدا کرد شبی منتخبش
پر زد نفسی دور حسین بن علی
با شوقِ طواف، شد دلیل طربش
با حکمِ سفارت آمد از مکه ی عشق
تا درک ببخشد به عراقی، رطبش!
یک کوفه به او نامه نوشتند بیا
او آمد و سرخوش همگی از خُطَبش
یک شهر به مسلم اقتدا کردند و
صد شهر به او پشت نمودند شبش
ای کاش یکی بگوید این یعنی چه!؟
این حالِ غریبانه چه بوده سببش!؟
ای وای از این شهر و عوامِ بلدش
ای وای از این شهر و خواص جَلَبش
پیدا نشود وفا در آن یک ذره
کفر است و خیانت و ریا، هر وجبش
باید بزند به منبرش تکیه یزید
همراهی یک امام باشد طلبش!
مهمانِ غریب کوفه را مهمان کرد -
در ظلمت شب، شیرزنی از ادبش
تقدیر چنان بود خبردار شوند
یک لحظه هم او نیفتد از تاب و تبش
در کوچه، به خاک می کشیدند او را
عُمّال خلیفه، قوم و خویشِ عربش
در کاخ ستم، صدای مظلومان شد
یک دم به نصیحت و دمی با غضبش
هر بار که آمد گلویی تر بکند
یک قطره ی خون چکید از روی لبش
او تشنه ی یک جرعه حقیقت بود و
سیراب شد از شبنمِ پر سوز و تبش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به ساحت #سفیرالحسین (ع) #مسلم_بن_عقیل
سفیر
...................
همانا پرچم ایمان، به لطف کبریا بالاست
نبی متنش، علی رنگش، نگهدارش گل زهراست
حسین بن علی، کعبه ست و من مُحرِم به دور او
طوافش می کنم با جان، که او خود، کعبه ی مولاست
سفیر کوفه ام، هیهاتَ مِنَّ ذلّه می گویم
مهیای سفر باشد هر آنکه مقصدش چون ماست
گزارش می دهم ارباب: مردم حاجی ات هستند
لکَ لبیک می گویند و دلهاشان پُر از معناست
ولی نه... صبر کن انگار اینجا یک خبرهایی ست
صدای سیم و زر می آید و در کوچه ها دعواست
شلوغ است آنچنان بازارِ داغ دین فروشی ها
که باید گفت اینجا کوفه... نه، شهر نفاق اینجاست
الهی بشکند دستم، تو را انداختم در چاه
نمی گفتم بیایی کاش، اینجا آخر دنیاست!
نماز ظهر، مسجد پر شد از یاران خودجوشت
نماز مغرب اما مسلمت در کوچه ها تنهاست
ولی من همچنان در این خرابْ آباد می مانم
که جمعِ قطره ها رود است و جمع رودها، دریاست
دلم خوش بود بر هانی و مسلم ها (مسلم بن عوسجه) نشد اما
به مسلخ می برندم آه... این آغاز عاشوراست
کمر بستند بر نابودی اسلام، این امت
نمی دانند که دخترعمویم زینب کبراست
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 به #مسلم_بن_عقیل
دیوار
...............
چنان لگد زد نامرد، دید من شد تار
نبود شکرِ خدا روی در ولی مسمار
چه روضه ها که نشد زنده بین کوچه، حسین
همینکه خورد نگاهم به خونِ بر دیوار
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🙏🏻 تقدیم به #کاروان_حسینی
#ورودیه_کربلا
کاروان
............
کاروان، منزل به منزل کربلا را دیده است
خوشه خوشه در مسیرش، بی وفایی چیده است
هر که همراهی کند با ما، بهشتی می شود
ای بسا مومن که از «کرب و بلا» ترسیده است
ای بسا پا منبری ها که پُر از بیداری اند
ای بسا شیخی که روی منبرش خوابیده است
گاه تشخیص حقیقت، غیرممکن می شود
چون همان اندازه که ساده ست حق، پیچیده است!
از زهیرِ گمشده باید بپرسی راه را
او که خورشیدِ امامت بر شبش تابیده است
سد راهت شد امیری که اسیر خویش بود
حر، همان که روز عاشورا تو را فهمیده است
کعبه شد مولا و هفتاد و دو حاجی، گِرد او
ای به قربان قمر که دورِ وی گردیده است
نینوا را می شناسد از ازل مولای ما
در پی یار است اگر از دیگران پرسیده است
این زمینِ ظاهراً پَست است معراج حسین
خاکِ سردی که پس از او بر خودش بالیده است
هم اذان گوی حرم، هم کودک شش ماهه را
با خودش آورده و از غم نیندیشیده است
ای بنازم شاهِ عالم را که از شوق پدر
هرچه که فرزند دارد را علی نامیده است
ابرِ رحمت چشم های حضرت سجاد بود
او که در خود، روضه ها را با عطش باریده است
خیمه ی عباس را روی بلندی داده جا
زینبش آسوده چون اوضاع را سنجیده است
زینبی که در وداعش آنچنان بی تاب شد
زینبی که حنجری بی پرده را بوسیده است
با صفِ مژگان به جنگ دشمنان رفت آخرش
با سپاه خود بساط ظلم را برچیده است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🌹 شاید اگر روزنامه نگاری در سال ۶۰ هجری قمری می خواست یک تیتر خبری بزنه اینجور می نوشت:
#حاج_حسین_کربلایی با #اهل_و_عیالش به #قربانگاه می رود!
حضرت باران
......................
«کعبه»، «احرام» به دیدار عزیزی بسته
دل به دریا زده... با شوق به او پیوسته
می رود حضرتِ باران به تماشای کویر
می رود با همه ی خویش ولی دلخسته
خورد خرمایی و گفت: آه...کجایی مادر!؟
کرد تسبیح درست از دلِ چندین هسته
کوفه آمد سر راهش که تلافی بکند -
هرچه خوبی که علی کرد، همان وارسته
از علی گفتم از آن بلبل محزونی که
نام او می رسد از حنجر هر گلدسته
کربلا، مقصد و... پایان جهان، عاشوراست
می رسد...! هر که به اولاد علی دل بسته
نگذارید بگویم که چه ها کرد سنان
بگذارید بخوانم غزلی سربسته
تبری آمد و با بادِ پَرَش پرپر شد
بر سر شانه ی او شاخهْ گلی نورسته
همه ی دشت پر از زینب کبری شد آه
همه دیدند که از پا نفسی ننشسته
حال باید که چگونه بکَند دل از او
او که بوده ست همهْ عمر به او وابسته!؟
«#عید_قربانِ_حسین» است به گودالِ عطش
در «حرم»، زمزمه ی وا اَسَفا... پیوسته
عده ای «سعی» نمودند و به او سنگ زدند
عده ای سنگ شدند، آه از آن یک دسته
فقط آنقدر بگویم که به لطف ده تن
سینه ی حضرت ارباب شده برجسته
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15