🥺🖤 برای #مسلم_بن_عقیل
کوچه
.............
از ضرب سیلی دید من، مابین کوچه، تار بود
خوردم زمین و آسمان ها بر سرم آوار بود
جسمم میان کوفه و روحم میان کوچه ای
آنجا که خون مادری بر سینه ی دیوار بود
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🖤😭 برای #سفیر امام حسین (ع) جناب #مسلم_بن_عقیل
مهمان کوفه
...................
خوش بود تبار و نسل و نام و نسبش
تا اینکه خدا کرد شبی منتخبش
پر زد نفسی دور حسین بن علی
با شوقِ طواف، شد دلیل طربش
با حکمِ سفارت آمد از مکه ی عشق
تا درک ببخشد به عراقی، رطبش!
یک کوفه به او نامه نوشتند بیا
او آمد و سرخوش همگی از خُطَبش
یک شهر به مسلم اقتدا کردند و
صد شهر به او پشت نمودند شبش
ای کاش یکی بگوید این یعنی چه!؟
این حالِ غریبانه چه بوده سببش!؟
ای وای از این شهر و عوامِ بلدش
ای وای از این شهر و خواص جَلَبش
پیدا نشود وفا در آن یک ذره
کفر است و خیانت و ریا، هر وجبش
باید بزند به منبرش تکیه یزید
همراهی یک امام باشد طلبش!
مهمانِ غریب کوفه را مهمان کرد -
در ظلمت شب، شیرزنی از ادبش
تقدیر چنان بود خبردار شوند
یک لحظه هم او نیفتد از تاب و تبش
در کوچه، به خاک می کشیدند او را
عُمّال خلیفه، قوم و خویشِ عربش
در کاخ ستم، صدای مظلومان شد
یک دم به نصیحت و دمی با غضبش
هر بار که آمد گلویی تر بکند
یک قطره ی خون چکید از روی لبش
او تشنه ی یک جرعه حقیقت بود و
سیراب شد از شبنمِ پر سوز و تبش
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🤦🏻 به ساحت #سفیرالحسین (ع) #مسلم_بن_عقیل
سفیر
...................
همانا پرچم ایمان، به لطف کبریا بالاست
نبی متنش، علی رنگش، نگهدارش گل زهراست
حسین بن علی، کعبه ست و من مُحرِم به دور او
طوافش می کنم با جان، که او خود، کعبه ی مولاست
سفیر کوفه ام، هیهاتَ مِنَّ ذلّه می گویم
مهیای سفر باشد هر آنکه مقصدش چون ماست
گزارش می دهم ارباب: مردم حاجی ات هستند
لکَ لبیک می گویند و دلهاشان پُر از معناست
ولی نه... صبر کن انگار اینجا یک خبرهایی ست
صدای سیم و زر می آید و در کوچه ها دعواست
شلوغ است آنچنان بازارِ داغ دین فروشی ها
که باید گفت اینجا کوفه... نه، شهر نفاق اینجاست
الهی بشکند دستم، تو را انداختم در چاه
نمی گفتم بیایی کاش، اینجا آخر دنیاست!
نماز ظهر، مسجد پر شد از یاران خودجوشت
نماز مغرب اما مسلمت در کوچه ها تنهاست
ولی من همچنان در این خرابْ آباد می مانم
که جمعِ قطره ها رود است و جمع رودها، دریاست
دلم خوش بود بر هانی و مسلم ها (مسلم بن عوسجه) نشد اما
به مسلخ می برندم آه... این آغاز عاشوراست
کمر بستند بر نابودی اسلام، این امت
نمی دانند که دخترعمویم زینب کبراست
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻😭 به #مسلم_بن_عقیل
دیوار
...............
چنان لگد زد نامرد، دید من شد تار
نبود شکرِ خدا روی در ولی مسمار
چه روضه ها که نشد زنده بین کوچه، حسین
همینکه خورد نگاهم به خونِ بر دیوار
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🙏🏻 تقدیم به #کاروان_حسینی
#ورودیه_کربلا
کاروان
............
کاروان، منزل به منزل کربلا را دیده است
خوشه خوشه در مسیرش، بی وفایی چیده است
هر که همراهی کند با ما، بهشتی می شود
ای بسا مومن که از «کرب و بلا» ترسیده است
ای بسا پا منبری ها که پُر از بیداری اند
ای بسا شیخی که روی منبرش خوابیده است
گاه تشخیص حقیقت، غیرممکن می شود
چون همان اندازه که ساده ست حق، پیچیده است!
از زهیرِ گمشده باید بپرسی راه را
او که خورشیدِ امامت بر شبش تابیده است
سد راهت شد امیری که اسیر خویش بود
حر، همان که روز عاشورا تو را فهمیده است
کعبه شد مولا و هفتاد و دو حاجی، گِرد او
ای به قربان قمر که دورِ وی گردیده است
نینوا را می شناسد از ازل مولای ما
در پی یار است اگر از دیگران پرسیده است
این زمینِ ظاهراً پَست است معراج حسین
خاکِ سردی که پس از او بر خودش بالیده است
هم اذان گوی حرم، هم کودک شش ماهه را
با خودش آورده و از غم نیندیشیده است
ای بنازم شاهِ عالم را که از شوق پدر
هرچه که فرزند دارد را علی نامیده است
ابرِ رحمت چشم های حضرت سجاد بود
او که در خود، روضه ها را با عطش باریده است
خیمه ی عباس را روی بلندی داده جا
زینبش آسوده چون اوضاع را سنجیده است
زینبی که در وداعش آنچنان بی تاب شد
زینبی که حنجری بی پرده را بوسیده است
با صفِ مژگان به جنگ دشمنان رفت آخرش
با سپاه خود بساط ظلم را برچیده است
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
😭🌹 شاید اگر روزنامه نگاری در سال ۶۰ هجری قمری می خواست یک تیتر خبری بزنه اینجور می نوشت:
#حاج_حسین_کربلایی با #اهل_و_عیالش به #قربانگاه می رود!
حضرت باران
......................
«کعبه»، «احرام» به دیدار عزیزی بسته
دل به دریا زده... با شوق به او پیوسته
می رود حضرتِ باران به تماشای کویر
می رود با همه ی خویش ولی دلخسته
خورد خرمایی و گفت: آه...کجایی مادر!؟
کرد تسبیح درست از دلِ چندین هسته
کوفه آمد سر راهش که تلافی بکند -
هرچه خوبی که علی کرد، همان وارسته
از علی گفتم از آن بلبل محزونی که
نام او می رسد از حنجر هر گلدسته
کربلا، مقصد و... پایان جهان، عاشوراست
می رسد...! هر که به اولاد علی دل بسته
نگذارید بگویم که چه ها کرد سنان
بگذارید بخوانم غزلی سربسته
تبری آمد و با بادِ پَرَش پرپر شد
بر سر شانه ی او شاخهْ گلی نورسته
همه ی دشت پر از زینب کبری شد آه
همه دیدند که از پا نفسی ننشسته
حال باید که چگونه بکَند دل از او
او که بوده ست همهْ عمر به او وابسته!؟
«#عید_قربانِ_حسین» است به گودالِ عطش
در «حرم»، زمزمه ی وا اَسَفا... پیوسته
عده ای «سعی» نمودند و به او سنگ زدند
عده ای سنگ شدند، آه از آن یک دسته
فقط آنقدر بگویم که به لطف ده تن
سینه ی حضرت ارباب شده برجسته
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
بوی #کربلا میاد😭
بوی #حسین میاد😭
🌹🙏🏻تقدیم به کاروان شور و شعور🌹🙏🏻
#کعبه
..............
بی قرار از خویشتن کرده صدایت کعبه را
بی خیال از آسمان کرده هوایت، کعبه را
کعبه را بار شترها کردی و راهی شدی
در مسیر کربلا، کردی روایت کعبه را
آنچنان بی تاب رفتن بودی ای زمزم ترین
از نفس انداخته، سعی و صفایت کعبه را
ظهر عاشورا، کویرِ طَف اگر سجّاده بود
جای مُهر، ای دشت آورد او برایت کعبه را
خاطراتِ آخرین حجِ نبی را یاد کرد
بر سر دستش گرفت اِبنُ الولایت، «کعبه» را
آینه افتاد و تصویر خدا صد تکه شد
آسمان می دید در خود، بی نهایت کعبه را
سینه ات تا چاک خورد... او هم گریبان چاک داد
تا... نمیرد غم، خدا آورد آیت کعبه را
نیزه ها در صحن چشمت بسته اند احرامِ اشک
در مسیر شام دیدم پا به پایت کعبه را
سنگِ شیطان ها تو را در برگرفت ای آسمان
از کبودی ها... نوشتم جای جایت، کعبه را
در طواف جام می ها، بر لبش لبیک بود
«کعبِ نی» آمد به میدان تا به غایت «کعبه» را...
خطبه های جانگدازِ هاجرِ باران شده -
باخبر باید کند از این جنایت، کعبه را!
زائرانت حاجی اند و حاجیان، قربانی ات
ای که آوردی به عرش کربلایت، کعبه را
سِیر کردم بر مدار چشم هایت، دل نوشت:
ابتدایت کعبه را و... انتهایت کعبه را...!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
هدایت شده از اشعار آیینی محمد عابدی
🌷برای #کربلا و #کربلاییان
شاهکار
...........
#کربلا، شاهکار ادبی خداست
جایی که الهام بخشِ #حسین می شود
جایی که با خون او شور و شعر و شعور را به تصویر می کشد
در این میان قصیده ای به نام #عباس، رخ نمایی می کند و
غزلی به نام #علی_اکبر
خواستم بگویم #علی_اصغر رباعیِ نابی بود که مصراع مصراعش به هوا پاشیده شد اما دیدم او شاه بیت #حسین است
و اما #زینب که بود؟!
صبر داشته باش!
#محمد و #جعفر، دوبیتی های #زینب بودند و #قاسم و #عبدالله، رباعی های #مجتبی!
گفتم #مجتبی
او که سال گذشته
جایزه صلح نوبل ادبیات را از آنِ خود کرد
اما عده ای تاب نیاوردند و
پرونده قتل او هنوز باز است!
#اصحاب، هر یک بیتی از مثنوی عاشورا بودند
#خیمه_گاه، ترکیب بندی بود با گوشواره ی «اینجا حرم امن الهی ست»
#زینب که بود!؟
صبر داشته باش!
#سجاد را شعری نیمایی دیدم که گاه از جا برمی خاست و گاه می نشست
این کوتاه و بلند شدن ها دلیلی داشت!
او باید اثری تازه می شد #امامت و #ولایت را...
تا معنا زنده بماند و شاعرانگی باقی بماند
او هم، نیمایی هایش را به چاپ رساند
که بعدها امثالِ خواجه عبدالله انصاری ها از او وام گرفتند
#باقر، ترانه ای کبود بود که سال ها بعد، بیش از هزاران ترانه سرا، او را مرور کردند
آنها که خود ترانه سر دادند و در کسوتِ دو گروه سبز واژگان و سرخ واژگان، پرچم اسلام را دست به دست کردند
برای فهمیدن #زینب، صبور باش!
#زینب پیچیده است!
#سکینه، غزل مرثیه ای بود که او را آنچنان که باید نَگریستیم
و #رقیه...
#رقیه، همه چیزِ #حسین بود نه بیت پایانی غزلش!
#رقیه، جانِ #حسین بود و جانِ کلامش
هر اثر، روحی دارد و او آن بود... آنِ #حسین!!!
و اما #زینب!
اگر کربلا کتاب باشد و #حسین، نویسنده
پس چه کس باید آن را چاپ کند و نشر دهد!؟
نمی گویم #زینب قصیده نبود وقتی در مجلس یزید، ذوالفقار سخن از نیام بیرون آورد و چنان صلابت به خرج داد که دهان مخاطب واماند!
نمی گویم #زینب، غزل نبود وقتی مطلعش، پایی بود بر زانوی ماه و دستی بر شانه ی خورشید
او که رأس ساعت غزل به دروازه ساعت رسید تا از حروف مقطعه ی قرآنش، برای بازاریان، مرثیه ای بسراید جانکاه
و برای یزیدیان، شاهنامه ای از حقیقت و واقعیت
که در آن سیاوش ها از آتش گذشتند پدرها به سر پسرها آمدند
رودابه ها مویه کردند
و دیوها خندیدند
نمی گویم #زینب، رباعی نبود که او مظهر «لا حول و لا قوه الا بالله» بود و خاک کاخ را با مصرع آخرش به توبره کشید
آنجا که فرمود:
«ما رأیت الا جمیلا»
نمی گویم #زینب دوبیتی نبود وقتی دو دسته گلش پرپر شد اما از خیمه بیرون نیامد تا مبادا سر برادر پایین افتد
اینجا کربلاست!
سرها باید بالا باشد
هرچه بالاتر بهتر
اینگونه، کارِ سنگ ها هم آسان تر می شود
#زینب را نباید یک نقطه یا خط نوشت
#زینب را بنویسید مربع عفاف، مثلث عشق، دایره رفاقت
که مصداق «رفیقَ مَن لا رفیقَ لَه الّا حُسین» بود
#زینب را بنویسید
شروع و پایان #حسین!
#محمد_عابدی
#اشعار_عاشورایی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15